یچیزی رو گم کردم، که موقع قایم کردنش خیلی خوشحال بودم و میگفتم هیچکس پیداش نمیکنه و عقل جنم بهش نمیرسه.
حالا خودم پیداش نمیکنم و عقلم بهش نمیرسه.
اون لحظه که بچه خوابش رفته و از رو پات میخوای بزاریش زمین، حساسیتش با خنثی کردن بمب برابری میکنه.
یبار داشتم عکسامو به بچه فامیل نشون میدادم تا توی مهمونی سرگرمش کنم، بهم گفت این فیلتره خیلی خوبه، وقتی دماغت سرخ میشه خوشگل میشی.
حس میکنم خیلی غیر مستقیم داشت بهم میگفت همون دلقک بودن بیشتر بهت میاد.