1_315293221.mp3
1.28M
صفحه ی بیست و چهارم قرآن سوره ی بقره آیه ی 4⃣5⃣1⃣تا3⃣6⃣1⃣
قریشی:
🌷به نیت فرج امام زمان ونابودی دشمنان اسلام وانقلاب هدیه به تمام شهدا💐
@ya_zeynab128
صفحه ی بیست و چهارم قرآن سوره ی بقره آیه ی 4⃣5⃣1⃣تا3⃣6⃣1⃣
قریشی:
🌷به نیت فرج امام زمان ونابودی دشمنان اسلام وانقلاب هدیه به تمام شهدا💐
@ya_zeynab128
ماسک عجیب روحانی در جلسه هماهنگی اقتصادی دولت!!!
پ ن : واقعا چرا ایشون اینهمه به جلب توجه نیاز داره با کاراش🤨☹
💠همـــراه مــا باشـــیـد
@ya_zeynab128
☺️😊
نردبانو دیدی
بخوای بری بالا باید روی پله هاش پا بذاری
اگر فقط کنارش بایستی یا روی پله ها پا نگذاری آیا به هدفت که اون بالاس میرسی؟؟
فقط یه راه داره
اونم رد شدن از اون پله هاس
زندگی ما اگر قراره به هدف درست و رشد و بالندگی برسه هم فقط یه راه داره
پاهاتو بایددددد بذاری رو نفست
یه روز و دو روز نه
کل دقایق زندگی
فقط راهش همینه
تنهامسیر درست زندگی پا گذاشتن رو پله های نفسته
❌😉
دقت کردی
پله پله برو بالا
سعی نکن زود به نتیجه برسی
👇👇
⭕️سعی کن ✅درست به نتیجه برسی☺️
همیشه زود رسیدن
یا حتی نتیجه مورد نظرتو گرفتن نباید هدفت باشه
باید 👌درست مسیر و طی کردن هدفت باشه
اگر یک پله از اون نردبان سست باشه حتما میفتی
پس محکم و مطمئن پیش برو
اونوقت میبینی خدا زودتر از تو اون بالا دستشو دراز کرده تا دستتو بگیره
فقط از تو حرکت میخواد
حرکتی در مسیر
تنها مسیری تهرانی
خداقوت و یا علی ☺️
@ya_zeynab128
📸معلم اهوازی بخاطر یک دانش آموز که تبلت و گوشی نداره، هفتهای ۳بار از اهواز میره روستای ویس و تو حیاط مدرسه به شاگردش درس میده و برمیگرده!
➕این عکسها رو هم ناظم مدرسه فرستاده و گفته من مجبورم هر روز بیام مدرسه، اما این معلم به خاطر تنها یک دانش آموز این کارو میکنه!
+کاش میشد این آدمها رو بذاریم رو چشمامون!
#اسلام_ناب_محمدی
@ya_zeynab128
🌹 شهـــید مرتضی آوینی:
چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد. باب #جهاد_اصغر بسته شد باب #جهاد_اکبر (مبارزه با نفس) که بسته نیست
@ya_zeynab128
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ #دیدنی| لحظهی اعلام خبر کشف پیکر شهید مدافع حرم محمود رادمهر به مادر وی و واکنش درس آموز مادر شهید
#خان_طومان
@ya_zeynab128
#حدیث
❣كسى كه از خدا توفيق بخواهد، ولى تلاش نكند، در حقيقت، خودش را مسخره كرده است.
🌻 #امام_رضا_علیه_السلام
🌿تنبيه الخواطر، ج۲، ص۱۱۰
@ya_zeynab128
وصیت نکن✋⛔اگر داری خودت انجام بده👌👌👌
••✾🌿داستان بسیار بسیارآموزنده🌿✾••
🌺حبه انگور🌺
🍀حاج اقای قرائتی نقل میکند:
روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم : روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش
میگوید لطفا انگور را بیاورید تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم، همسرش باخنده میگوید :من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...
🍀مرد با تعجب میگوید تمامش را خوردید...زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...مرد ناراحت شده میگوید: یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!الان هم داری میخندی!!!!جالب است!!!خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته
از خانه خارج میشود...
🍀همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا میزند...ولی
هیچ جوابی نمی شنود ، مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآن را نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید....
🍀معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه اش برمیگردد...همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد...چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟
مرد در جواب همسرش میگوید..هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم....و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالتم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
🍀همسرش میگوید چطور...مگه چه شده...؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم....
در جواب زن مرد با ناراحتی میگوید:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....
🍀امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر
الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ،
400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد ،
محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند...
🌿🌺🌿🌺🌿
⏳از الان بفکر فردایمان باشیم.
🥀@ya_zeynab128