eitaa logo
یا ابالفضل العباس(ع) (ح.آزادی)
20 دنبال‌کننده
705 عکس
1.5هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
I found a great app to cut video and convert video to MP3. It's Video to MP3 Converter. It is completely free!Download it on Google Play:https://goo.gl/dtTVhs
هیئت آنلاین - 22 خرداد از شبهات نترسیم/ برخی منبر را می‌بوسند اما منبری را فحش می‌دهند!/ در محبت به امام حسین (ع) سلیقه‌ای عمل نکنیم حجت‌الاسلام سیدعباس موسوی‌مطلق در سخنانی از گزینشی عمل کردن در ارادت امام حسین (ع) انتقاد کرد. مهمان بیست و چهارمین برنامه هیئت‌آنلاین با اجرای مصطفی صابرخراسانی، حجت‌الاسلام سیدعباس موسوی‌مطلق سخنران و ذاکر اهل بیت(ع) بود. وی با اشاره به آغاز نویسندگی از سال ۱۳۷۴ و هشتاد اثری که منتشر کرده‌ گفت: حاج آقای قرائتی در جلسه‌‍‍‌ای اعلام کرد که از5 هزار کتاب دینی،  فقط پانصد عنوان کتاب اثر طلاب است. این یک فاجعه است؛ در حالی‌که نوشتن کار علمای دین است و در گذشته اهل قلم از علما و روحانیت بودند. ما باید وارد حوزه نوشتن بشویم. کار آقایان طلاب، آموزش دین است و باید آن را منتشر کنند گاه با قلم، گاه با بیان و گاه با رفتار. اگر کسی همه این‌ها را با هم داشته باشد که دیگر عالی است و می‌شود مانند حضرت امام (ره) که بدین‌گونه بود. وی افزود: مشکلی که ما مذهبی‌ها داریم این است که خیلی سنگین و پیچیده حرف می‌زنیم که البته  در سال‌های اخیر بهتر شده است؛  درحالی‌که بیان قرآن هدایت برای همه مردم است. کلمات امامان معصوم (ع) را ما سنگین کردیم وگرنه آن‌ها با زبان همان عرب‌های ساده بادیه‌نشین حرف زدند. نمونه کامل این روان‌گویی معارف دینی، حجت‌الاسلام آقای قرائتی است که مطالب والای قرآنی را با زبانی ساده می‌نویسد و می‌گوید. برخی گمان می‌کنند اگر روان‌نویسی کنند انگ بی‌سوادی به آن‌ها می‌خورد. خب بخورد. ما نوکریم و بیان این مطالب و انتشار آن مهم است. مهم این است که آیا مولا از ما راضی است یا نه؟  فعالیت رسانه‌ای کار پیامبران است این سخنران بیان کرد: کار رسانه‌ای کردن، کار پیامبران است. مرحوم طبرسی در مکارم‌الاخلاق آورده پیامبر وقتی مطالب دارای منفعت دنیوی و اخروی بیان می‌کرد از حاضرین می‌خواست تا پیامش را به غائبان برسانند. این یعنی کار رسانه‌ای کردن. امروز صفحات مجازی هر روز درحال افزایش است. باید از همین‌ها استفاده کرد اما خود همین هم یک معضلی برای ما شده است. تا وارد فضای مجازی می‌شویم می‌گویند می‌خواهد خود را مطرح کند!   موسوی‌مطلق در جواب چرایی حضور خود در میان سینه‌زنان علیرغم سخنران بودن در جلسات گفت: اول این‌که امام خمینی فرمودند مکتب باید هیاهو داشته‌باشد. دوم، ما هر چه داریم از امام حسین (ع) است. سوم، دشمن می‌خواهد عزاداری سیدالشهدا (ع) خیلی رمانتیک برگزار شود و این یک اعلان خطری است. اگر شهادت امام حسین (ع) اعظم مصائب است باید عزاداری‌اش هم عظیم برگزار شود. ما هم از بچگی در هیئت بزرگ شدیم و روحیه‌مان همین است. گاهی در هیئات احساس خسارت می‌کنم که مگر فرق من با جوانی که آن‌طور با شور برای سیدالشهدا (ع) عزاداری می‌کند چیست؟ مگر من صاحب مصیبت هستم که یک کنار بایستم. وی درباره برخی شبهات وارده به دین اظهار کرد: نباید از شبهات ترسید و با کمال میل باید از آن استقبال کرد هرچند شبهات از شیطنت است اما همین موجب رشد ما می‌شود. چون مدام در پی پاسخگویی برمی‌آییم.  خاطره‌ای جالب از سفر کربلا او در ادامه به بیان خاطره‌ای پرداخت و افزود: سال ۱۳۷۴ یا ۷۵، یکی از بزرگان را به دورود دعوت کرده بودم. ایشان خاطره‌ای از یکی از علما و منبری‌های تهران را تعریف کرد که همه‌ساله دو ماه محرم و صفر را در کربلا منبر می‌رفته‌است. یک‌سال این عالم قبل از زیارت حرم امام حسین (ع) مقداری گوشت برای ناهار می‌خرد و بعد با همان گوشت که در قبا گذاشته بوده به زیارت می‌رود. بعد از آن وقتی این گوشت را برای ناهار بار می‌گذارد گوشت نمی‌پزد، گمان می‌کند گوشت نامرغوب است می‌گوید بگذار بماند برای شام. اما نه آن وقت و نه تا صبح فردا این گوشت نمی‌پزد. او ادامه داد: این عالم سراغ قصاب می‌رود که این چه گوشتی است که به من دادی که از دیروز نپخته‌است؟ قصاب می‌خندد که حتما گوشت را با خود به حرم بردی؛ مگر نمی‌دانی هر که به حرم سیدالشهدا(ع) برود آتش دوزخ بر او حرام می‌شود این‌که دیگر آتش هیزم است. ما روایت داریم که آتش دوزخ بر زائر سیدالشهدا(ع) حرام است و نمی‌سوزاند اما ما چقدر اعتقادمان قوی است که آن را به آتش دنیا تعمیم بدهیم. وی اضافه کرد: این مسئله در ذهن ما بود تا یک سال به کربلا رفتیم و در دیدار با بزرگان خدمت آیت‌الله لنگرودی رسیدیم. گفتم تحفه‌ای عنایت کنید. گفتند اول که وارد حرم حضرت شدی اذن دخول خواندی هر وقت اشکت درآمد دیگر نخوان چراکه معنایش این است که حضرت سیدالشهدا (ع)  اجازه دخول دادند. بعد هم برو از قصاب‌های کربلا درباره این روایت بپرس. من هم گفتم چرا بپرسم خودم امتحان می‌کنم!    موسوی‌مطلق افزود: روز آخر، من ماجرا را در میان هم کاروانی‌ها گفتم. بعد مقداری گوشت تازه ذبح شده را که مدیر کاروان برای تقسیم بین فقرا گرفته بود نشان آن‌ها دادم و درق
بایی پیچیدم و با جمعی از آن‌ها به زیارت حضرت ابالفضل و امام حسین (ع) رفتیم. بعد از زیارت، آن گوشت را ساعت شش بعدازظهر به آشپزخانه هتل دادیم تا در دیگی بپزند. دوازده شب با همان جمعی که شاهد بودند رفتیم دیدیم آب می‌جوشد اما گوشت هیچ تغییری نکرده است. بار دیگر نزدیکی‌های سحر رفتیم باز هم گوشت نپخته بود دوباره ساعت ۶ صبح رفتیم اما گوشت هیچ تغییری نکرده بود. وی ادامه داد: آن روز، باید به ایران برمی‌گشتیم. در اتوبوس ماجرا را برای همه هم‌کاروانی‌ها تعریف کردم. به ایران و دورود برگشتیم. گوشت را هم آوردیم. حالا هرکسی این ماجرا را شنیده بود رفته بود خانه به بقیه گفته بود و ماجرا پیچیده بود. تا ظهر جمعیت زیادی از مردم، مسئولان و امام جمعه به خانه ما آمدند. من به همان بزرگی که اولین بار این ماجرا را تعریف کرده بود زنگ زدم که چنین قصه‌ای پیش آمده‌است. درست است که مردم از سر ارادت می‌آمدند اما اگر ارادت‌ها مدیریت نشود از آن خرافه درمی‌آید. او گفت بروید جایی گوشت را دفن کنید و این ماجرا را برایم بنویسید. ما هم آن را نوشتیم و تقدیم او کردیم. این داستان بعد از آن، بارها منتشر شده‌است. منبر را می‌بوسند اما منبری را فحش می‌دهند این سخنران خاطرنشان کرد: گاهی حرمت چای امام حسین را داریم اما حرمت چای‌ریز آن را نه! برخی منبر را می‌بوسند اما منبری را فحش می‌دهند. این منبر که چوب است باید حرمت مداح و منبری و گریه‌کن امام حسین (ع) را  داشته‌باشیم. در محبت امام حسین (ع)، سلیقه‌ای عمل نکنیم. هر چه برای سیدالشهداست، برای ما احترام دارد. اگر گریه‌کن امام حسین (ع) اشتباهاتی هم دارد، باز قابل احترام است. ائمه فرمودند شما حق ندارید به شیعه ما فاسق بگویید، بلکه نهایتاً بگویید فلانی فاسق‌العمل است. به جای تبری جستن از شخص از عمل او تبری بجویید. او جوهرش پاک است و فقط گرد و غبار روی عمل او نشسته‌است. وی افزود: امروز به امید نیاز داریم. دشمن تمام قدرتش را جمع کرده تا مردم را ناامید کند. اخیراً در جلسه‌ای می‌گفتند مردم دین‌ستیز شدند من گفتم نه، مردم دین‌ستیز نشدند. مردم فقط از رفتار من و امثال من زده شدند. اگر به دیده انصاف بنگریم ما خیلی جلو رفته‌ایم. بعد از انقلاب ارزش‌ها احیا شده‌است. از اول انقلاب تا الان سیره وقف ما صعودی شده است. دشمن طوری القاء می‌کنند که مردم دین‌گریز شده‌اند اما نباید فقط یک منطقه تهران را دید. در تشیع، توقف مذموم و حرکت ممدوح است و همیشه حرکت رو به جلو بوده‌است.  
هدایت شده از عجایب جهان
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی توی کارت وارد باشی خودش یک جور هنره ✔️🎦 📶 ╭─┅═ঊঈ❤️👇ঊঈ═┅─╮ 💎 @Ajaieb_Jahan ╰─┅═ঊঈ❤️👆ঊঈ═┅─╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📆۱۷ شهریور ماه سال ۱۳۶۷ 🗓دستور مهم امام برتاسیس 🏳موسسه‌تنظیم‌ونشرآثارشان 💠امام خمینی ‼️فرزند عزیزم احمد - حفظه الله تعالی و ایده؛ از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسائل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر میدانم و در تمامی فراز و نشیبها در کنار من بوده ای و با صداقت و کیاست امور سیاسی و اجتماعی اینجانب را متصدی هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیه مسائل مربوط به خود، که بسا در رسانه های گروهی اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است، انتخاب مینمایم و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است توفیقات شما را خواستارم. امید است با صرف وقت و دقت نظر، این امر را به پایان برسانی. ۶۷/۶/۱۷ 💠رهبرانقلاب ‼️انگیزه‌هایی برای تحریف شخصیت امام و تحریف انقلاب هست. لذا ما باید حقایقی را که در باب امام و در باب انقلاب گفته‌ایم، باز هم بگوییم و تکرار کنیم تا مجال تحریف را از تحریف‌کنندگان بگیریم! ۹۶/۳/۱۴ ‼️اگر خاطره امام، مثل همه خاطره‌های معمولی، آهسته آهسته ضعیف بشود، یک روز هم از بین خواهد رفت و آنگاه واویلاست. این را بدانید، آن روزی که ما در این مملکت، خاطره امام را نداشته باشیم، خسارت خیلی بزرگی به این کشور خواهد خورد. نباید بگذارید چنین شود! ۶۹/۱۰/۱۱ ‼️اگر ملّت ایران بخواهد به اهداف انقلاب برسد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد ۹۴/۳/۱۴ @Jahade_tabeini
❇️روایتهای سیاسی، ازدواج عایشه و شبهه کودک همسری 1️⃣ ازدواج یک مرد 50 ساله با دخترک 6 ساله به‌اندازه کافی مشمئز کننده و آزاردهنده هست تا بتواند هر شنونده‌ای را تحت تأثیر خود قرار داده و هر مخاطبی آن را جنایتی علیه کودکان بنامد. هر روزه متنها و کلیپهای تند و گزنده‌ای را می‌خوانیم و می‌بینیم که به پیامبر اسلام(ص) و احکام دینی با برچسبها و هشتگهای؛ کودک آزاری، کودک همسری، شکنجه دختران خردسال و ...می‌تازند و یگانه دلیل آنان سن عایشه در هنگام ازدواج با پیامبر(ص) می‌باشد. 👈🏿 اما سن واقعی عایشه در هنگام ازدواج چقدر بوده است؟ 2️⃣ چنانکه به برخی منابع تاریخی و یا روایی شهرت یافته اهل سنت مراجعه کنید، با اعدادی مانند 6 یا 9 ساله و یا 9 و 10ساله در هنگام عقد و بین 9 الی 12 ساله در هنگام ازدواج مواجه خواهید شد. این گزارشها و روایتها بطور معمول بر زیبایی و باکره بودن عایشه در هنگام ازدواج اشاره دارند!. روایاتی که به اعتقاد "دنیس اسپیلبرگ" پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام در کتاب: Politics Gender and the Islamic( سیاست، جنسیت و اسلام) برای فخر فروشی به دیگر همسران سالخورده و بیوه پیامبر اسلام(ص) و بیشتر برای اثبات امتیازی زنانه به عایشه و وجاهت دادن به جانشینی پدر ساخته شده‌اند. 3️⃣ اما به جز این نقلهای شهرت یافته و ناهمخوان، تاریخ راه دیگری نیز برای پی بردن به حقیقت باز گذاشته است. ترکیب گزارشهای تاریخ فوت حضرت خدیجه(س) و فاصله سه ساله آن با ازدواج پیامبر(ص) و عایشه( و البته فاصله دو ساله عقد تا ازدواج) و همچنین فاصله ده ساله سنی عایشه با خواهر بزرگترش اسماء( مادر عبدالله زبیر)، می‌تواند سن واقعی او را در هنگام ازدواج با پیامبر(ص)آشکار ‌سازد. 4️⃣ با توجه به اين كه حضرت خديجه در سال دهم بعثت و سه سال قبل از هجرت از دنيا رفته‌اند(تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۳)؛ زمان عقد رسول خدا(ص) با عایشه در سال 13بعثت و زمان ازدواج سال دوم هجری می‌باشد(صحیح بخاری، ج3، ص3606، ح3606، غاية السول في خصائص الرسول ص،ج 1 ، ص 236). 5️⃣ از سویی دیگر تردیدی وجو ندارد که اسماء خواهر عایشه در سال اول هجري 27 سال داشته است و در سال 73 هجری در سن 100 سالگی از دنيا رفته است(البداية والنهاية، ج 8 ، ص 345، معرفة الصحابةج 6 ، ص 3253، تقريب التهذيب، ج 1 ، ص 743). 👈🏼 بر این اساس، عایشه که یک دهه از اسماء کوچکتر است، در سال اول هجری 17 ساله بوده و در زمان به خانه شوهر رفتن 18 یا 19 سال سن داشته است. ✍️ سید حسن هاشمی جزی🌸
rokham: ⚠️⚠️⚠️این پیام را همیشه و تا آخر عمرتون یادتون باشه... 💠بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته... ◀️خم میشن تا گردو رو بردارن، 💥یهو الماسه می افته رو شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره... میدونی چی می مونه...؟ یه آدم دهن باز...😮 یه گردوی پوک...⭕ و یه دنیا حسرت...😭 ⚠️مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم ... ✅میدونی الماسهای زندگی آدم چی میشه : 🔹️پدر و مادر 🔹️همسر وفادار 🔹️فرزند صالح 🔹️سلامتی جسمی و روحی 🔹️پاک دامنی 🔹️دوستان خوب 🔹️کار 🔹️عشق حلال 🔹️روزی حلال 🔹️خواب راحت 🔹️وجدان آسوده و... هستند...!
باز ارسالی از...: تفاوت خواب مامان وبابا : مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:”من خسته ام و دیگه دیروقته ، میرم که بخوابم ” مامان بلند شد ، به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهار فردا شد ، سپس ظرف ها را شست ، برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد ، قفسه ها رامرتب کرد ، شکرپاش را پرکرد ، ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پرکرد . بعد همه لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی ریخت ، پیراهنی را اتو کرد و دکمه لباسی را دوخت . اسباب بازی های روی زمین را جمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش در کشوی میز برگرداند. گلدان ها را آب داد ، سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت . بعد ایستاد و خمیازه ای کشید . کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد ، کنار میز ایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت . بعد کارت تبریکی را برای تولد یکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت ، آدرس را روی آن نوشت و تمبرچسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هردو را درنزدیکی کیف خودقرارداد. سپس دندان هایش رامسواک زد. باباگفت: “فکرکردم ، گفتی داری می ری بخوابی ! ” و مامان گفت:” درست شنیدی دارم میرم.” سپس چراغ حیاط راروشن کرد و درها را بست. پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد ، چراغ ها راخاموش کرد ، لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های کثیف را درسبد انداخت ، با یکی از بچه ها که هنوز بیداربود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ، ساعت را برای صبح کوک کرد ، لباس های شسته را پهن کرد ، جاکفشی را مرتب کرد و شش چیز دیگر را به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد ، اضافه کرد . سپس به دعا و نیایش نشست. درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کرد و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد ، گفت: ” من میرم بخوابم” و بدون توجه به هیچ چیز دیگری ، دقیقاً همین کار را انجام داد *واين است تفاوت خواب مادرو پدر * نصیحت مادر به فرزند: فرزندم، روزی از روزها مرا پیر و فرتوت خواهی دید...ودر کارها یم غیر منطقی!! در آن وقت لطفا به من کمی وقت بده و صبر کن تا مرا بفهمی. هنگامی که دستم می لرزد و غذایم بر روی لباسم می ریزد؛ هنگامی که از پوشیدن لباسم ناتوانم؛ پس صبر کن و سالهایی را به یاد آور که کارهایی که امروز نمیتوانم انجام دهم، به تو یاد میدادم. اگر دیگر جوان و زیبا نیستم؛ مرا ملامت نکن و کودکی ات را به یاد آور، که تلاش میکردم تو را زیبا و خوشبو کنم. اگر دیگر نسل شما را نمی فهمم به من نخند، ولی تو گوش و چشم من ؛ برای آنچه نمی فهمم باش. من بودم که ادب را به تو آموختم. من بودم که به تو آموختم چگونه با زندگی روبه رو شوی.پس چگونه امروز به من می گویی چه کنم و چه نکنم.؟؟؟!!! از کند شدن ذهنم و آرام صحبت کردنم و فکر کردنم هنگام صحبت با تو خسته نشو ، چون خوشبختی من اکنون این است که باتو باشم. تو اکنون تمام زندگی من هستی. من همچنان می دانم که چه میخواهم، فقط برای انجام کارهایم به من کمک کن. هنگامی که پاهایم مرا برای رسیدن به مقصد یاری نمی کند، با من مهربان باش. اکنون که پیرم از گرفتن دستم هنگام راه رفتن خجالت نکش؛ که در کودکی ات که ناتوان بودی من دست تو را می گرفتم. من دیگر مثل تو جوان نیستم و به سادگی، مرگ در انتظار من است. در کنار من باش و مرا تنها نگذار. هنگامی که از خطای من چیزی به یاد آوردی بدان که من جز مصلحت تو چیزی نمی خواستم. خطا های مرا ببخش تا خدا تو را بیامرزد. هنوز هم خنده و بازی های تو مرا خوشحال میکند. مرا از همصحبتی خودت محروم نکن. هنگام تولدت با تو بودم ؛ پس هنگام مرگم با من باش. خدایا مادرم را از کسانی قرار بده که آتش جهنم به او بگوید :عبور کن.و بهشت به او بگوید: قبل از اینکه تو را ببینم مشتاق تو بودم. خدا همه مادران را در پناه خودش حفظ کند و روح مادران سفر کرده شاد باد .