هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️برشماری دستاوردهای برجام! از زبان روحانی...
روحانی:
🔻 موفقیتهای برجام آنقدر بود که برخی ها عصبانی شدند!
🔻میگفتند چه خبره هتل های ما دائم پر است!
🔻میگفتند این هواپیماها کاغذی است!
✍ #افسران
از دیگر دستاوردهای برجام که جناب پرزیدنت یادشان رفت ذکر کنند، از قرار زیر است:
1⃣ بازگشت همهی تحریمها بالمره و در روز خارج شدن رسمی امریکا از این عهدنامه
2⃣ معطل ماندن ماشین اقتصاد و صنعت ایران پشت بنبست برجام
3⃣ جری شدن غربیها و کشورهای عربی در مقابل ایران و استفاده از ادبیات چاله میدانی علیه ما
4⃣ مورد تحمیل قرار گرفتن دیگر خواستههای غربیها از جمله، خواسته های fatf
و....
@masaf_raefipour
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هدف مهم روحانی
🔺هدف مهم حسن روحانی از تحمیل برجام چه بود؟ کدام ادعایش را باور کنیم؟
🔹اینکه حسن روحانی اینقدر راحت دروغ میگوید آن هم در روزگاری که هر کس یک موبایل در دست دارد و عضو شبکههای مختلف اجتماعی است و به راحتی میتواند فیلم مواضع قبلی و فعلی او را در کنار هم قرار دهد، واقعا عجیب است.
🔺تا به حال با خود فکر کردهاید مهمترین عاملی که چنین فردی میتواند اینقدر متناقض باشد، چیست؟ بله، جهل مردم، فراموشی مردم، لجاجت مردم و به دنبال آن گزیده شدن از سوراخی که یک بار از آن گزیده شدهاند.
✍ #حمید_رسایی
@masaf_raefipour
هدایت شده از نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
#شاه_کلید_مشکلات
جـوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمـد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
#قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم . قفل دوم این که دوست دارم کارم برکـت داشته باشـد و قفل سوم ایـن که دوست دارم عـاقبت بخیر شوم.
شیخ حسنعلی به جوان فرمود برای قفل اول ، نمازت را #اول_وقت بخوان. برای قفل دوم ، نمازت را اول وقت بخوان. و برایقفل سوم نمازت رااول وقت بخوان
جوان عـرض کرد : سه قـفل با یک کلید؟ مرحـوم شـیخ حسنعلی فرمـود نماز اول وقت ''شاه کلید'' است!
📚 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
هدایت شده از سم درصد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کودک 10 ساله، از کتابهای اهل سنّت، ولایت امام علی را ثابت میکند.
رئیس جمهوری که ولایت امام علی ع را انتخاب مردم میداند، از این کودک یاد بگیرد!
فرستاده یکی از دوستان:
#عاشقانه_عالمانه
فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز.
با یک طلبه ساده، #ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید.
گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد! دوباره فرزند میدهد دوباره…!! 💔😔
این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته. در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید. حتی رختخواب!
اگر دختر ثروتمندی باشید و این فقر و نداری، روال زندگی مشترکتان شود چه بر سر اعتقاد و حوصله و صبوری و اخلاقتان می آید؟؟؟
اگر قرار باشد چیز بزرگتری در ازای صبر بر فقر بگیرید چه؟؟؟
نقش و جایگاه همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر فرو میبرد.
علامه درباره ایشان گفته بودن:
” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم”
صبر حیرت انگیز.. نوشتن المیزان… علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند.
علامه در جایی فرموده بودند “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(ع) را میشنیدم!”
بازهم گفته بودند:
"وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودم، با من سخن نمیگفت و سعی میکرد، شرایط آرامی برایم ایجاد کند، رشته افکارم گسسته نشود و هر ساعت در اطاق مرا باز میکرد و آرام چای را میگذاشت و میرفت. مرحوم علامه به همسر باوفایش عشق می ورزید و برایش احترام بسیاری قائل بود. پس از مرگش تا مدتها مرحوم علامه هر روز بر سر قبرش حاضر میشد و در فقدان او ناباورانه اشک میریخت و این مهر دوسویه همگان را به تعجب وا داشته بود..."
همیشه به جایگاه او حسرت میخورم!💞با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چایی میریخته، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است؟
میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود... کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت، کلاس #اخلاق. #اخلاص
کلاس #مدیریت_زندگی در شرایط بحرانی. کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟!!!
کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟
کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه!
کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم؟
کلاس زن بودن، زن خاص و خالص بودن...زنی که میتواند عزیز دل باشد و عزیز دل بپروراند... کلاس عالِم بودن، بدون هیاهو، بدون تبلیغ، بدون ادعا، بدون منم منم!
آه...😰
همه ی این ها چند واحد میشود؟چقدر واحد پاس نکرده دارم!
چقدر بعضی ها در گوشه ی خلوت و گمنامیشان، سر از آسمان و ملکوت درآورده اند! ☁️
چقدر میشود انسان بود و انسان سازی کرد! چقدر میشود ساده اما متفاوت زندگی کرد!
کنج سجاده و کنج اتاقی، که تو در آن رخت و لباس علامه را رفو میکرده ای برایم آرزوست...🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از شاخص
🔴١٢ توصيه رهبرمعظم انقلاب به رئيس جمهور و اعضای هيأت دولت
🌍 eitaa.com/shakhes1 ایتا
🌍http://sapp.ir/shakhes.1 سروش
خداترسی در جای خلوت
این جهان مجهز به دوربین های بسیار پیچیده ای است. خیلی پیشرفته تر از دوربین های ساخت بشر! همه چیز به صورت دقیق، کامل، نامحسوس و بدون کوچک ترین خطا کنترل و ثبت و ضبط می شود. حتی چیزی که به ذهن آدمی خطور می کند!!
آیات و روایات می گویند: خدا(علق/14)، دو فرشته به نام رقیب و عتید(ق/18)، اعضای بدن انسان(یس/65؛ فصلت/21)، امام معصوم(ع) و زمین، شاهد اعمال انسانند و در روز قیامت به سود یا زیان او گواهی خواهند داد. چقدر ساده، بی خبر و سطحی نگرند کسانی که گمان می کنند در جای خلوت کسی آنها را نمی بیند!
مردی به نام مرازم و ظاهرا از شیعیان اهل بیت(ع) می گوید: آمده بودم مدینه. صاحبِ خانه ای که در آن بودم، دختر زیبایی داشت. دلباخته و دلداده اش شدم. خواستگاری کردم. نپذیرفت. یک شب که از نماز بر می گشتم، در زدم. آن دختر در را باز کرد. همه جا تاریک بود و خلوت و وسوسه انگیز. تاب و توان از کف دادم. دستم را گذاشتم روی سینه اش. از ترس فرار کرد و رفت داخل اتاق.
صبحِ فردا که امام موسی بن جعفر(ع) را دیدم، بدون مقدمه فرمود: ای مرازم! کسی که در جای خلوت پرهیزکار نباشد و از خدا نترسد، شیعه ما نیست!
(بصائر الدرجات، ص267؛ بحار الانوار، ج48، ص44)
علی اسدی
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)- ۲
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/I4HujzTNDwWJq9UoTEANdn
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
🌺﷽
♦️ عصاره اخلاق و رفتار محمدی(ص)
🔷🌺 از دست ندهید 🌺🔷
۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش اربابان با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
📚 منبع: طبرسی، مکارم الاخلاق ، باب اول؛ ویژگیهای پیامبر اعظم(ص)
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)- ۲
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/I4HujzTNDwWJq9UoTEANdn
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
سخاوت و بخشندگی
نماز مغرب که تمام شد یکی از اعضای هیئت امنای مسجد رو به جمعیت ایستاد و گفت:
لطفا توجه فرمایید: یک خانواده افغانی نیاز به کمک دارد. مرد و زن خانواده هر دو بیمارند. به جز مواد غذایی مانند برنج، روغن و مانند آن، نیاز فوری به چند صد هزارتومان کمک نقدی هم دارند. دو فرزند مدرسه ای دارند. اتباع افغانی باید مبلغی بابت تحصیل فرزندان به مدرسه بپردازند. از آنجا که این خانواده نتوانسته پول لازم را بپردازد، بعد از عید بچه ها را به مدرسه راه نداده اند!! اگر همت کنید، امشب پول لازم جمع آوری شود و بچه ها حداقل بتوانند در امتحانات خرداد شرکت کرده و از درسشان عقب نمانند!
بقیه حرف ها را دقیق نشنیدم. حس بدی به من دست داد. خودم را جای پدر خانواده و فرزندانم را به جای فرزندان او تصور کردم. چقدر ناراحت کننده است!
خدایا! ما چگونه مسلمانی هستیم؟ آیا براستی ما پیرو قرآن و اهل بیتیم؟ چرا این همه بی تفاوتی و دل مردگی؟ در همین جامعه عده ای به قدری پول و ثروت دارند که واقعا نمی دانند چگونه خرجش کنند! گاهی اسراف، حیف و میل، هزینه ها و مصرف های بی جا، بی رویه و غیر ضروری غوغا می کند! گاهی تجملات و تشریفات تهوع آور می شود! عده ای هم به نان شب محتاجند و فرزندانشان از کم ترین مزایای اجتماعی محروم!
نمازگزاران مقداری کمک کردند، اما مبلغ زیادی نبود. از عضو هیئت امنا پرسیدم: پول مورد نیازشان چقدر است؟ گفت: ششصد هزار تومان. ذهنم درگیر بود. باید راه چاره ای پیدا می شد. در همین حین یکی از نمازگزاران که کنارم نشسته بود، به آرامی از عضو هیئت امنا نام فرزندان آن خانواده و نام مدرسه را پرسید و گفت: من درستش می کنم. اطلاعات لازم را گرفت. جالب اینکه به قیافه اش نمی خورد حتی اهل مسجد باشد! غلط اندازِ غلط انداز!
برای چندمین بار به خودم گوشزد کردم که تنها براساس ظاهر افراد درباره آنها قضاوت نکنم. انگار جان تازه ای گرفتم. از ته دل آن مرد نیکوکار را دعا کرده و آفرینش گفتم. رفتار او نمونه ای از رفتار اهل بیت(ع) بود.
عربی بیابان نشین، ضمانت کسی را کرده بود و باید دیه کاملی را پرداخت می کرد، اما پول لازم را نداشت. آمد نزد امام حسین(ع) و ماجرای بدهکاری اش را گفت و افزود: ای پسر رسول خدا(ع)! با خود گفتم به نزد بخشنده ترین و بزرگوارترین انسان بروم و از شما بخشنده تر و بزرگوارتر نیافتم. کمکم کنید!
امام فرمود: ای برادر عرب! چند تا سئوال می پرسم. اگر یکی را جواب دادی، یک سوم بدهی، اگر دو تا را جواب دادی، دو سوم و اگر سه تا را پاسخ دادی، همه بدهکاری ات را می دهم.
الف. برترینِ اعمال کدام است؟ گفت: ایمان به خدا.
ب. زینت و آراستگی انسان به چیست؟ گفت: دانشی که همراه با حلم و بردباری باشد.
ج. اگر دانشِ همراه با بردباری نداشت؟
گفت: فقری که همراه با شکیبایی باشد.
فرمود: اگر این را هم نداشت؟
مرد عرب مکث کوتاهی کرد و گفت: بهتر است صاعقه ای از آسمان بیاید و چنین آدمی را بسوزاند و خاکستر کند!
امام حسین(ع) خندید و یک کیسه پول داد و یک انگشتر و سپس فرمود: پول ها را بابت بدهی خود بده و انگشتر را فروخته و خرج زندگی ات کن.
آنگاه افزود: جدم رسول خدا(ص) می فرمود: به هر کس به اندازه معرفتش بخشش کنید! (بحارالانوار، ج44، ص196)
علی اسدی
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)- ۲
تلگرام👇👇
https://t.me/ahlbeyt110
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/I4HujzTNDwWJq9UoTEANdn
ایتا👇👇
https://eitaa.com/ahlebit110
ارتباط با ادمین @aliasadizanjani
هدایت شده از یا زهرا(س) _ (ح.آزادی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از صابرین نیوز.🇮🇷 روی عضویت کلیک کنید ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 ویژه مذاکره پنهان با آمریکا
📹 ببینید| رهبرانقلاب در حضور دکتر روحانی و ظریف:
👈 اینی که باز بعضی زمزمه میکنند که در حاشیه فلان اجلاس ممکن است با آمریکا مذاکره انجام بگیرد، این بطور قطع منتفی است!
⛔️ حالا آقای رئیس جمهور که هیچ، وزیر خارجه هم همینجور!
🆔 @seyed_ebrahim_raisi 💯
🆔 @seyed_ebrahim_raisi 💯
هدایت شده از صابرین نیوز.🇮🇷 روی عضویت کلیک کنید ✅
💥 این فرصت را در شب با فضیلت جمعه از دست ندهید
♥️ امام صادق(ع)فرمودند:
🍃 هنگامی که #شب_جمعه فرا رسد ملائکه ای به تعداد مورچگان[حاکی از کثرت آنهاست] از آسمان فرود می آیند و در دستانشان قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره است و تا شب شنبه چیزی نمی نویسند جز صلوات بر محمد و آل محمد. پس زیاد #صلوات بفرست.
📚الکافی، ج3، ص 416.
🌸 #اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد🌸
🌸 #وعجل_فرجهم 🌸
🆔 @seyed_ebrahim_raisi 💯
🆔 @seyed_ebrahim_raisi 💯
هدایت شده از قرارگاه اساتید وطلاب انقلابی حوزه علمیه قم
📰 #دیروزنامههای_زنجیرهای
🔹️سازندگی: یک تصمیم غلط دولت روحانی ۷۲ برابر جنگ تحمیلی هزینه ایجاد کرد
🔸در شرایطی که به تصریح روزنامه سازندگی، تصمیم ارز ۴۲۰۰ تومانی دولت ۷۲ برابر هزینهای که ایران در جنگ تحمیلی پرداخت کرد، به کشور خسارت وارد کرده است، روزنامه دولت این روزها با جانبداری وتردیدافکنی در روند محاکمه اخلالگران اقتصادی، میگوید، این تنها یک تصمیم بوده، نه فعل مجرمانه و سزاوار محاکمه نیست! بعلاوه اینکه موجب عدم اتخاذ تصمیمات جدی از سوی مسئولان نیز میشود!
▫ارگان حزب کارگزاران در شماره اخیر خود در گزارشی با عنوان «پشت پرده ایده ارز ۴۲۰۰ تومانی» نوشت: «بیش از یک سال از پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی میگذرد ولی هنوز کسی نمیداند ایده ارز ۴۲۰۰ تومانی از چه کسی بود؟ پرداخت آن به نفع یا زیان کشور بود؟ چه کسانی از آن دفاع کردند و چه کسانی آن را نفی میکردند؟»
سازندگی نوشته است: «بر اساس آنچه تاکنون اعلام شده، نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی که دولت پرداخت کرده، به کشور بازنگشته است. یعنی با قیمت متوسط دلار ۱۲ هزار تومانی، نزدیک ۲۱۶ هزار میلیارد تومان از منابع کشور سوخت شد. این عدد برابر با نیمیاز بودجه کل کشور است. حدود ۷۲ برابر هزینهای که ایران در جنگ تحمیلی پرداخت کرد. میزان دلارهای هدر رفته ۱۵ برابر هزینهای است که طی سیل فصل بهار به کشور مهیا میشد. با این پول امکان ساخت ۶۰ نمونه پروژه عظیم مانند پل صدر وجود داشت. با این پول امکان ساخت ۲۰۰ نمونه دیگر مانند برج میلاد هم برای کشور مهیا میشد. با این میزان دلار، امکان پرداخت ۵ و نیم سال یارانه نقدی برای کشور فراهم میآمد. همه این اعداد نشان میدهد تصمیم ارز ۴۲۰۰ تومانی یکی از عجیبترین و پیچیدهترین اقدامات دولت طی سالهای گذشته بوده است.»...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/168551
@gharar_at
هدایت شده از مجله خبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تحلیل_تصویری
🔴 حلقه کیان و نئولیبرالیسم
🔹عده زیادی از مدیران ما دست پروردهی حلقهی سروش هستند.
💬 دکتر #شهریار_زرشناس
*بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت ودر حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه ، من امشب مهمان دارم ونمي توانم بيايم.*
*قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت وگفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد ومهمانش را هم بياورد.*
*بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين هرچه مي خورم تو هم بخور تا از تو چيزي نپرسيدند حرفي نزن واگر از تو كاري نخواستند كاري انجام نده.*
*مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.*
*وقتي به مهماني قاضي رسيدند خانه پراز مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست ولي مهمان رفت ودر بالاي خاته نشست. مهمانان كم كم زياد شدند وهر كس مي آمددر كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد ومهمان به دم در. غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند بعد از غذا ميوه آوردند ولي همراه ميوه چاقويي نبود. همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان چاقوي دسته طلايي ازجيب خود درآورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد.*
*مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود ودسته اي از طلا داشت.* *مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند. در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا راديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند.*
*برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد وگفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.*
*قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟*
*برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد.*
*پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند وگفتند چاقو متعلق به پدرآنهاست كه سالها پيش گم شده است.*
*قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند وچاقو را به برادر بزرگ برگردانند.*
*بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد.*
*برادر بزرگ گفت: نه اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما ازبين برود.*
*قاضي رو به بهلول كرد وگفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزادكنم ؟*
*بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول ميدهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم و اصلا كلمه اي هم به او ياد ندهم.*
*قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بود برود وشب را با بهلول بماند و فرداصبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.*
*برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت وبه خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد به محض اينكه به خانه شان رسيدند بهلول زمزمه كنان گفت: بهتر است بروم سري به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است واحتياج به غذا دارد.*
*مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم.*
*بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود ودر حال نشخوار علفها بود.*
*بهلول چوب كلفتي برداشت و به كفل خر كوبيد. خر بيچاره كه علفها را نشخوار مي كرداز شدت در طويله شروع به راه رفتن كرد. بهلول گفت: اي خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتي وارد مجلس شدي حرف نزن هر جا كه من نشستم تو هم بنشين اگر از تو چيزي نخواستند دست به جييبت نبر چرا گوش نكردي هم خودت را به دردسر انداختي هم مرا. فردا تو به زندان خواهي رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش رانتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.*
*بهلول ضربه شديدتري به خر بيچاره زد وگفت: اي خر ، گوش كن فردا اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو مال توست بگو نه ، من اين چاقو را پيدا كرده ام و خيلي وقت بود كه دنبال صاحبش مي گشتم تا آن را به صاحبش برگردانم ولي متاسفانه صاحبش را
پيدا نمي كردم.*
*اگر اين چاقو مال اين شش برادر است آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اينچاقو را از كجا پيد
ا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟*
*بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود وهميشه بين شهرها در رفت وآمد بود ومال التجاره زيادي به همراه مي برد و با آنها تجارت مي كرد تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.*
*من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند واين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو رانشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود ومن قاتل پدرم را پيدا كنم.*
*اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام اين شش برادر پدر مرا كشته اند واموالشرا برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*.
*بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد وگفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.*
*صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم واگر چيزي ازمن نخواستند دست به جيب نبرم.*
*بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت. قاضي رو به مرد كرد وگفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟*
*مرد گفت: نه اي قاضي اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم اگر اين چاقو مال اين برادران است من بارغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.*
*قاضي رو به شش برادر كرد وگفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست آن رابرداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت وبا خوشحالي لبخندي زد وگفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.*
*پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند وگفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقومطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.*
*قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟*
*مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت وآمد بود و مال التجاره زيادي به همراهداشت و شغلش تجارت بود تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال واموالش را برده اند من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند و اين چاقوتا دسته در قلب پدر من بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم واز آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين ششبرادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند وتقاص خون پدرم را بدهند*
*شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.*
*برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند وگفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست ولي چاقويي ما نيست. قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.*
*مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.*
*_کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی_*
*_چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی_*
*_دادند دو گوش و یک زبان از آغاز_*
*_یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی_*
*التماس تفکر*
مقام معظم رهبری:
#جایگاه_قرآن
#سبک_زندگی_اسلامی
#الگوسازی_در_تبلیغ_بین_الملل
✳️ جایگاه قرآن در گفتمان زندگی فردی_اجتماعی انسان مسلمان
🔹قرآن را باید فهمید؛ ما دوریم از قرآن. از این دوریِ ما از قرآن، دشمن دارد استفاده می کند. دشمن روزبهروز در ما بیایمانی را تزریق می کند، لاابالیگری را تزریق می کند، وابستگی به خود را تزریق می کند. نگاه کنید به دولت های اسلامی، نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید در مقابل آمریکا، در مقابل صهیونیسم، در مقابل دشمن، در مقابل غارتگران چه وضعی دارند! این ناشی از دوری از قرآن است.
🔸ما اگر به قرآن نزدیک بشویم، همهی این حفرهها پُر خواهد شد؛ همهی این خُلل و فُرَج بسته خواهد شد؛ هویّت اسلامی در مقابل هویّت کفر خودش را نشان خواهد داد.
🔹معنای اینکه ما می گوییم [اگر] به قرآن عمل کنیم، زندگی درست خواهد شد، این است. معارف قرآنی وجود دارد، این معارف باید تبدیل بشود به گفتمان های عمومی در بین مردم؛ آنقدر تکرار بشود، آنقدر کار بشود، آنقدر دربارهاش تحقیق بشود، آنقدر بنویسند، آنقدر شعرا و اُدبا و هنرمندان دربارهی آن کار هنری بکنند که اینها بشود جزو واضحات و بیّنات جامعهی اسلامی.
🔸البتّه این نشدنی نیست، دور از دسترس هم نیست، خیال نکنند که حالا این کارها را اگر بخواهیم بکنیم، صد سال طول میکشد؛ نه، اگر اهل دل و اهل دین همّت بکنند، این کارها خیلی زود تحقّق پیدا می کند؛ باید اینجور دنبال قرآن رفت.
بیانات رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۶/۰۲/۰۷
سید مرتضی میرکتولی:
انظر إلى هذه المعجزة من معجزات القرآن الكريم
ولا تستغرب ولا تتعجب لأنه كلام الله تبارك وتعالى
- كلمات القرآن وعدد ذكرها في القرآن
الدنيا - 115 الآخرة - 115
الملائكة - 88 شياطين - 88
محمد - 4 شريعة - 4
الناس - 50 أنبياء - 50
صلاح - 50 فساد - 50
ابليس - 11 الاستعاذة منه - 11
رجل - 24 امرأة - 24
الحياة - 145 الموت - 145
الصالحات-167 السيئات-167
الجهر - 16 العلانية - 16
المصيبة - 75 الشكر - 75
الهدى - 79 الرحمة - 79
لاحظوا الكلمة وضدها
- هذه الاحصائيات تدل على أن هذا القرأن من عند الله وأن البشر لا يستطيعون أن يأتون بمثل هذا
- وهناك بعض الكلمات تضاعف عدد ورودها لحكمة إلهية:
جزاء - 117 المغفرة - 234
يعني الضعف ، لماذا؟ لأن رحمة الله وغفرانه يسعان كل شي
العسر - 12 اليسر - 36
يعني 3 أضعاف، لماذا؟ لأنه لن يغلب عسر يسرين
- ومن الملاحظات الهامة في الاحصائيات:
كلمة (الصلاة) ذكرت 5 مرات
والصلوات 5 مرات باليوم
وكلمة (يوم) ذكرت 365 مرة
وفي السنة 365 يوما
- ومن المعجزات الالهية في القرآن:
كلمة (أرض) ذكرت 13 مرة و(بحر) 32 مرة
وإذا حاولنا إيجاد نسبة مئوية للتكرار في الحالتين فإننا نجد أن تكرار كلمة (بحر) تعادل 71% أما كلمة (أرض) 29% وهي النسب الفعلية لنسبة البحار إلى اليابسة على سطح كوكبنا
سبحانك ربي ما أعظمك .