eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۵۰ 🌾 سرزمین غریب نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد …  وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب… نگاهش رو پر کرد …  چند لحظه موند … نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه… سوار ماشین که شدیم … این تحیر رو به زبان آورد … – شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید … زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت … – و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما … با چنین وارد خاک انگلستان شده … نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم …یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن … ولی یه چیزی رو می دونستم … به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم… هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید … اما سکوت کردم …  باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم … و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم … من رو به خونه ای که گرفته بودن برد … یه خونه دوبلکس …بزرگ و دلباز … با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی… ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی … تمام وسایلش شیک و مرتب … فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود …  همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز … حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه …  اما به شدت اشتباه می کردن … هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود … برای مادرم …خواهر و برادرهام … من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم …  قبل از رفتن …  توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده…  خودم اینجا بودم … دلم جا مونده بود … با یه علامت سوال بزرگ … – بابا … چرا من رو فرستادی اینجا؟ … ادامه دارد ... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم؛ «شهید حامد جوانی» ✍🏻همیشه آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از حرم اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. حال به منظور دفاع از حرمین، عازم سوریه هستم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم. ❤️‍🔥یاحسین تا آخرین قطره‌ی خونمان نمی‌گذاریم دوباره خواهرتان به اسارت برود. 🥀تنها دلخوشی من این است که برادر زاده‌ام علی وقتی بزرگ شد، بگوید عمویم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است. 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀وقتی جامعه ی مارا بی غیرتی و بی حجابی فرا گرفت،مادرم گریه کن که آنوقت اسلام در خطر است.. ✍شهید سعید زقاقی رفیق شهید،شهیدت می‌کند...🕊 🥀 @yaade_shohadaa
💔‌حضرت فاطمه سلام الله علیه را خیلی دوست داشت. بعد از هر نماز ذکر تسبیحات حضرت فاطمه(ص) را تلاوت میکرد. ❤️‍🔥زمان هایی که محل خدمتش بود همیشه شبها موقع خواب شب بخیر میگفت و به من یاداوری میکرد تسبیحات حضرت فاطمه (ص)را بخوانم بعد بخوابم. 💔و به احترام حضرت فاطمه(ص) در ایام فاطمیه لباش مشکی به تن میکرد. ❤️‍🔥و چون مداحی میکرد در ایام فاطمیه اوقات فراغت همکاران و سربازا را جمع میکرد و مراسم عزاداری برپا میکردند و روضه حضرت فاطمه(ص) میخواند. 🥀 اسم دخترمون را بخاطر ارادتش به حضرت فاطمه(ص) فاطمه گذاشت. 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 💫اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ رَحْمَتِكَ 💫وَكَلِمَةِ نُورِكَ 💫وَأَنْ تَمْلَأَ قَلْبِي نُورَ الْيَقِينِ 💠خدایا من از تو می‌خواهم که بر محمّد پیامبر رحمتت و کلمه نورت درود فرستی 💠و پر کنی دلم را با نور یقین «روزتون پر از نگاه خاص امام زمان عجل الله و شهدا» 🌹 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀« ۲ مهر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 برادر شهید: همیشه در برخورد با دیگران حتی آن ها که از خودش کوچکتر بودند با نهایت تواضع رفتار می کرد. بارها پیش آمد نوجوانی که به تازگی قرائت قرآن را شروع کرده بود نزد او می آمد تا راهنمایی اش کند و محسن از هیچ کمکی دریغ نمی کرد. برای من جالب بود که در چنین مواردی بسیار خوشحال می شد که نوجوانی با قرآن مانوس شده و می خواهد قرائت این کتاب آسمانی را به طور حرفه ای دنبال کند ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محسن حاجی حسنی کارگر «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀امام خمینی«ره»: اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود. ❤️‍🔥شهید والامقام «حسین صادق زاده» 💔شهید حسین صادق زاده زرندی است که در تاریخ ۱۰ مرداد سال ۱۳۵۲ در زرند، چشم به جهان گشود و به عنوان جوان ترین آزاده شهید کشور در تاریخ چهارم خرداد سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه به اسارت نیروهای مزدور عراق درآمده و در تاریخ ۲۷ مهر ۱۳۶۸ در اثر شکنجه‌های بی رحمانه سربازان بعثی در بیمارستان صلاح الدین بغداد به فیض عظیم شهادت نائل گردید. ♦️قرائت «سوره حمد» هدیه به روح مطهرش. بیستم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۵۱ 🌾 اتاق عمل دوره تخصصی زبان تموم شد …  و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود … اگر دقت می کردی … مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن …  تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد … جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود …  همه چیز، حتی علاقه رنگی من …  این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من و از و بود … از چینش و انتخاب وسائل منزل … تا ترکیب رنگی محیط و…  گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد … حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری …  چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت … هر چی جلوتر می رفتم …  حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد …فقط یه چیز از ذهنم می گذشت … – چرا بابا؟ … چرا؟ … توی دانشگاه و بخش … مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم …  و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم …  بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید …  اون هم کناریکی ازبهترین جراح های بیمارستان … همه چیز فوق العاده به نظر می رسید …  تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم … رختکن جدا بود … اما … ادامه دارد ... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥مشغول کار منزل بودم. حواسم از پسرم حامد پرت شد. یک دفعه از روی صندلی افتاد زمین و سرش غرق خون شد. او را به دکتر رساندم. سرش را پانسمان کردند. خیلی می ترسیدم که مبادا یوسف با من دعوا کند و ناراحت شود و بگوید:«چرا مواظب بچه نبودی؟» وقتی آمد، مثل همیشه سراغ حامد را گرفت. گفتم: «خوابیده!» بعد هم قضیه را برایش تعریف کردم. فقط گوش داد. آرام آرام چشم هایش خیس شد. لبش را گاز گرفت. بعد گفت:«تقصیر من است که تو را با حامد تنها می گذارم؛ چاره ای ندارم! مرا ببخش.» وقتی این جملات را گفت، خیلی شرمنده شدم. در همه برخوردهایش این عشق و محبت را به پای زندگی‌مان می‌ریخت. ✍🏻به روایت همسر شهید "یوسف کلاهدوز" 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 💫وَصَدْرِي نُورَ الْإِيمانِ 💫وَفِكْرِي نُورَ النِّيَّاتِ 💫وَعَزْمِي نُورَ الْعِلْمِ 💠و سینه‌ام را با نور ایمان 💠و فکرم را با نور تصمیم 💠و اراده‌ام را با نور دانش «روزتون پر از نگاه خاص امام زمان عجل الله و شهدا» 🌹 🥀 @yaade_shohadaa
🇮🇷 به این عکس‌ها، خیره‌شو خیره‌شو 🇮🇷 به اون روزهای پر از خاطره.... 🇮🇷 نخواه گرمی خوابه چشم کسی 🇮🇷 بزاره که بیداری یادت بره! 🔴 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه‌الله): ✅️ «این خاطراتی که از این عزیزان منتشر می‌شود، این حوادث بسیار پُرشکوهی که امروز به قلم رزمندگان و بعضاً شهدای ما بر صفحه‌ی کاغذ نقش بسته و در اختیار همه است، برای ما درس است.» ۱۳۷۰/۱۱/۳۰ ❌️❌️ آنان‌که يک عمر مرده‌اند؛ يک لحظه هم شهيد نخواهند شد. امنیت، اتفاقی نبوده و نیست!! 🏴 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۳‌ مهر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 شهید مجد در مهرماه سال ۱۳۹۱ در درگیری با قاچاقچیان مسلح جکیگور سیستان و بلوچستان به فیض شهادت نائل آمد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار حبیب مجد توپکانلو «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀امام خمینی«ره»: اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود. ❤️‍🔥شهید والامقام «حسین تاسی» 💔شهید در سال ۱۳۲۲ در شهر قصرشیرین دیده به جهان گشود و در همین شهر دوران نوجوانی و جوانی خویش را سپری نمود . با شروع جنگ تحمیلی به جبهه های جنگ اعزام و پس از چندی به اسارت مزدوران بعثی در آمد و پس از تحمل رنج های فراوان و عوارض ناشی از اسارت در سال ۱۳۷۳ در شهر کرمانشاه شربت شهادت را نوشید و به دیار حق شتافت. پیکر مطهرشهید در گلزار شهدای شهر کرمانشاه به خاک سپرده شد. ♦️قرائت «سوره حمد» هدیه به روح مطهرش. بیست‌ویکم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۵۲ 🌾 شعله های جنگ آستین لباس کوتاه بود …  یقه هفت …  ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی … چند لحظه توی ورودی ایستادم …  و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم … حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد … مرد بود … برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن …  حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم … – اونها که مسلمان نیستن … تو یه پزشکی … این حرف ها و فکرها چیه؟ … برای چی تردید کردی؟ … حالا مگه چه اتفاقی می افته … اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد … خواست خدا این بوده که بیای اینجا … اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد … خدا که می دونست تو یه پزشکی … ولی اگر الان نری توی اتاق عمل …می دونی چی میشه؟ … چه عواقبی در برداره؟ … این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده … شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود …  حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم …  سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم … – بابا … من رو کجا فرستادی؟ … تو … یه مسلمان شهید…دختر مسلمان محجبه ات رو … آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود …وحشتناک شعله می کشید … چشم هام رو بستم …  – خدایا! توکل به خودت … یازهـــــرا …  دستم رو بگیر … از جا بلند شدم و رفتم بیرون …  از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم …پرستار از داخل گوشی رو برداشت … از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم …  _شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست … و … از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود …  اما من آدمی نبودم که حتی برای یه  … از جلو برم … حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن …  مهم نبود به چه قیمتی … چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت …. ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀همه جا هو 💔اورکت روی شانه‌هایش بود، بدون جوراب. معلوم بود از نماز می‌آید و فرصت پیدا نکرده سر و وضعش را مرتب کند. لبخند زدم و نگاهی به او انداختم. قبل از این‌که حرفی بزنم با خنده گفت: وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز خواندم، درست نبود در مقابل بنده‌ی او به سر و وضعم برسم.... ❤️‍🔥 شهید محمدحسین یوسف‌الهی همان شهیدی است که سردار دل‌ها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده بود که پیکرش در کنار وی در گلزار شهدای کرمان دفن شود. 🥀خاطره اى به ياد سردار شهيد محمدحسين يوسف الهى 🥀راوى: سردار دل‌ها، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🏴 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 💔مشاهده ڪنید شهید زین‌الدین کجا بہ شهادت رسید... 🎙شهید حاج قاسم سلیمانی 🥀 @yaade_shohadaa
🥀انتظاری که خیلی طول نکشید 💔نرسيده به سقز، يكی از ماشين‌ها كه مينی‌بوس بود از ستون خارج شد و شروع كرد به گاز دادن. بعداً فهميديم راننده‌اش فكر كرده، چون توی شهر هستيم، خطر كمين هم از بين رفته است. زياد فاصله نگرفته بود كه افتاد تو كمين. همان اول كار يك تير به پای راننده مينی‌بوس خورد. مينی‌بوس پر از نيرو بود؛ داشت به سمت پرتگاه می‌رفت. تنها دعا و توسل بود كه به دردمان خورد. يك لحظه ديدم مينی‌بوس لبه پرتگاه ايستاد. لاستيكش به يك سنگ بزرگ گير كرده است. بچه‌ها پريدند بيرون و تو سينه كوه سنگر گرفتند. ❤️‍🔥تا محمود خودش را رساند به سر ستون، محمد يزدی با كاليبرش آتش شديدی ريخت روی سر ضدانقلاب. تيربار آخر ستون هم آمد كمك. بيشتر نيروهای تازه وارد، نمی‌دانستند كمين يعنی چه و اين‌طور جاها بايد چه كار كنند. محمود چند تا از بچه‌ها را از سمت راست گردنه كشاند بالا. يك گروه را هم از توی جاده حركت داد طرف خود گردنه، جایی‌كه بيشتر حجم آتش دشمن از آن‌جا بود. مانده بودم كه تاكتيك محمود چيست و چه نقشه‌ای دارد، اما مطمئن بودم كه منطقه و دشمن را خوب می‌شناسد. 💔انتظارم خيلی طول نكشيد؛ ضدانقلاب از سه طرف محاصره شد. حالا ديگر هيچ راهی جز فرار نداشت، فرار هم كرد.... 🥀خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز سردار محمود کاوه 🥀راوی: شهید معزز ناصر ظریف 🏴 🥀 @yaade_shohadaa