سوختہ حق
✨ آداب ذکر ✨ (بخش ۲)
۸) صلوات: ذکر زکات دارد و زکات ذکر ۵۴ صلوات قبل و بعد آن است ولی ذکرهای سنگین مثل ازفت الآزفه یا چهل ارواح ۱۴ صلوات قبل و بعدش لازم است.
۹) ذکر با طرب: ذکر را باید با طرب گفت نه با کسالت. اگر در حین گفتن ذکر، وقتی نفس خسته شود، انسان دیگر ذکر را با طرب و شادابی نمیگوید. اگر در حین گفتن ذکر، احساس کسالت کردید باید تجدید وضو کنید.
۱۰) تروک: از آقای کشمیری سؤال شد: تروک مانند ترک حیوانی یا عزلت از خلق در مجاهده نفسانی تأثیر دارد؟ جواب: همه اذکار، تروک در اکمال آن دخیل است.
۱۱) حضور در ذکر: تند یا کند گفتن ذکر مهم نیست. باید دید فکر کجاست.
ذکرهایی که بیتوجه گفته میشود و لقلقه زبان است به طبع آثارش کم است.
موانع حضور قلب: موانع بیرونی، موانع درونی.
موانع: باید هر چیز که در خاطرش میآید از خوب و بد را دفع کند. ذکر مؤثر به حال ذاکر است که ذکر بر دوام باشد و بیشتر اوقات با حضور قلب باشد و اگر نه ذکر بیحضور و بیدوام و بیفایده است.
در ذکر گفتن جنسیّت فرقی ندارد که طرف زن باشد یا مرد. چهبسا زنها در بعضی موارد موانعشان از مردها کمتر باشد و پیشرفت بیشتری کنند. در ذکر گفتن زبان تابع قلب است تا قلب اراده نکند زبان نمیتواند ذکر بگوید اصل درون قلب است و اعضاء مجری و واسطهاند.
۱۲) مداومت در ذکر: ذکر خدا بسیار کردن کلید همه کمالات است؛ زیرا کمالات از سوی خداست و جز با نزدیکی به خدا حاصل نگردد و قرب نیز با محبّت و محبّت با مداومت بر ذکر حاصل آید. پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هرکس چیزی را دوست بدارد، فراوان یاد آن کند؛ و ذکر بسیار موجب محبّت خدا گردد.»
۱۳) مراقبه: با مراقبه اثر اذکار زودتر ظاهر میشود. ذکر با مراقبه وسوسههای شیطانی را که از خارج قلب است از بین میبرد. افرادی که بی مراقبه ذکر بودند نوعاً به جایی نرسیدند و ترقیّات معنوی کاملی نداشتند.
دلهای اهل صفا چون آینه تمیز است که چیزی جلوی آن نگذرد جز آنکه در آن منعکس شود. بسا که صفای دلها را چند چیز دگرگون سازد: یک نوشیدن، یک خوردن، یک خوابیدن، یک نظر، یک شنیدن، یک رفتن، گفتن یک کلمه، خواهش عوض پاداش، دیدن منّت، دیدن خود صفا، دیدن ترک دیدن.
اگر سالک مراقبه شکم را رعایت کند حال مناجات و ذکر و عبادت به او دست میدهد.
۱۴) هدف ذکر: ما همیشه از اسم به مسمّی پی میبریم. خود اسم یا خود ذکر هدف نیست؛ هدف مذکور است.
باطن ذکر غیر معنی ذکر است. چه آنکه معنی ذکر مدلول عبارت است. عبارت از حروف ملفوظی (کلام) است باطن ذکر، حقیقت ذکر است. از لفظ به صاحب این صفت که خداوند است میرسیم.
📙الفبای سلوڪ
✍حضرت استاد سید علی اکبر صداقت
👈ڪانال «سوختہ حَق» شرح حال عارفان ، یادنامه اولیاءالله و بیانات آنان
http://eitaa.com/joinchat/1864105985C4b19289ddf
⛔️ ڪپے تمامی مطالب کانال بدون ذکر منبع حرام است.
سوختہ حق
📎وقتیکه به خاطر امام عصر عج بر عمر شریف آیت الله سید حسن موسوی شالی افزودند.
از ويژگيهاي آيةالله شالي، عشق و شيدايي به ولايت و اهلبيت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) بود و ميفرمود: هرچه دارم از ولايت دارم. در مدت اقامتش در نجف اشرف 20بار با پاي پياده به کربلا مشرف شد و از کساني بود که مورد عنايت ويژه اهلبيت(علیهمالسلام) قرار داشت. از جمله اين عنايات عمر دوباره به ايشان است. يکسال پس از سکته و خانهنشينشدن آيةالله شالي، خاندان جود و کرم، چون فرشته نجات، چتر حمايت و عنايت خويش را بر سر ايشان افکندند. واقعه اينگونه بود که در يک سحر در حالتي بين خواب و بيداري و عالم مکاشفه به ايشان گفته شد: بهخاطر امام زمان(عجاللهتعالیفرجهالشریف) و حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) 23سال بر عمر شما افزوديم.
📕فصلنامه آيين سلوک
👈ڪانال «سوختہ حَق» شرح حال عارفان ، یادنامه اولیاءالله و بیانات آنان
http://eitaa.com/joinchat/1864105985C4b19289ddf
⛔️ ڪپے تمامی مطالب کانال بدون ذکر منبع حرام است.
سوختہ حق
✨اسمش را عبدالباقی بگذارید!
علامه می فرمودند:
« من و همسرم از خویشاوندان مرحوم قاضی بودیم، او در نجف برای تحقق اصل اسلامی و اخلاقی صله رحم و تفقد از حالمان، به منزل ما می آمد. ما کراراً صاحب فرزند شده بودیم، ولی همگی در همان دوران کوچکی فوت کرده بودند.
روزی مرحوم قاضی به خانه ما وارد شد در حالی که همسرم آبستن بود و من از وضع او آگاهی نداشتم، موقع خداحافظی به همسرم گفت: دختر عمو این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید، نامش را عبدالباقی بگذارید تا انشاء الله برایتان بماند.
حال این پسر متولد شده و ما اسمش را عبدالباقی نهاده ایم، به امید آنکه از گزند حوادث محفوظ مانده و تلف نشود. »
👈ڪانال «سوختہ حَق» شرح حال عارفان ، یادنامه اولیاءالله و بیانات آنان
http://eitaa.com/joinchat/1864105985C4b19289ddf
⛔️ ڪپے تمامی مطالب کانال بدون ذکر منبع حرام است.
سوختہ حق
✨زندانی در عالم مکاشفه✨
📎حضرت استاد در این خصوص مکاشفهای را نقل میفرمایند: در سحر شب یکشنبه 5 مردادماه 1348 بعد از ادای نافله شب و نافله و فریضه صبح در اربعینی که ذکر جلاله «الله» را هر روز بعد از نماز صبح به عددی خاص داشتم، بعد از این ذکر به توجه نشستم که ناگهان جذبه و حالتی دست داد و بدن طوری به صدا در آمد و میلرزید، آن چنان صدایی که مثلاً تراکتور روی سنگهای درشت و جاده ناهموار میرود، دیدم که جانم از بدنم مفارقت کرد و متصاعد شد ولی در بدنی مثل بدن عالم خواب قرار دارد، تا قدری بالا رفت.
دیدم در میان خانهای مانند پرندهای که در خانهای در بسته گرفتار شده است و به این طرف و آن طرف پرواز میکند و راه خروج نمییابد، تخمیناً در مدت یک ربع ساعت گرفتار بودم و به این سو و آن سو میشتافتم، دیدم در این خانه زندانیم، نمیتوانم به در بروم، سخنی از گویندهای شنیدم و خود او را ندیدم که به من گفت: این محبوس بودنت بر اثر حرفهای زیاد و بیخود تو است، چرا حرفهایت را نمیپایی!؟ من در آن حال چندین بار خدای متعال را به پیغمبر خاتم(ص) برای نجاتم قسم دادم و به تضرع و زاری افتادم که ناگهان چشمم به طرف شمال خانه افتاد که دیدم دریچهای که یک شخص آدم بتواند به در رود برویم گشوده شد، از آنجا در رفتم و پس از به در آمدن چندین به سوی مشرق در طیران بودم و دوباره به جانب قبله رهسپار شدم.
و هنگامی که از حبس رهایی یافتم، یعنی از خانه به در آمدم، آن خانه را بسیار بزرگ و مجلل دیدم، که در میان باغی بنا شده است و آن باغ را نهایت نبود و آن را درختهای گوناگون پر از شکوفه سفید بود که در عمرم چنان منظرهای ندیدم.
و میبینم که به اندازه ارتفاع درختها در هوا سیر میکنم به گونهای که رویم، یعنی مقادیم بدنم همه به سوی آسمان است و پشت به سوی زمین و به اراده و همت و فرمان خود نشیب و فراز و بسیار خدای متعالی را به پیغمبر خاتم و همه انبیاء قسم دادم که کشف حقایقی برایم دست دهد و در همین حال به خود آمدم.
آن محبوس بودن چند دقیقه، بسیار در من اثر بد گذاشت به گونهای که بدنم خسته و کوفته شده بود و سرم و شانههایم همه سخت درد گرفت و قلبم به شدت میزد.
👈ڪانال «سوختہ حَق» شرح حال عارفان ، یادنامه اولیاءالله و بیانات آنان
http://eitaa.com/joinchat/1864105985C4b19289ddf
⛔️ ڪپے تمامی مطالب کانال بدون ذکر منبع حرام است.
سوختہ حق
💢امام رضا و مکاشفه علمی علامه حسن زاده
📎استاد صمدی آملی، شاگرد و شارح آثار علامه حسن زاده آملی، در مقدمه شرحی که بر مجموعه اشعار علامه، "دفتر دل"، نگاشته است، اشاره ای گذرا دارد به اینکه حضرت علامه ذوالفنون جناب حسن زاده آملى حقیقت علم را از كوثر ولایت عظماى الهى ، یعنى از دهان مطهر و منبع آب حیات انسانى، ثامن الحجج حضرت ولى الله الاعظم على بن موسى الرضا علیهماالسلام چشیده است.
خوشبختانه استاد، در خلال یکی از کتابهای گران سنگشان، جلد دوم عیون مسائل نفس، تفصیل ماجرا را بازگفته بودند.
اینک این شما و این اصل ماجرا از زبان علامه حسن زاده آملی: "در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا - علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء - نائل شدم .
در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا - روحى لتربه الفداء، و خاك درش تاج سرم - رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون اینکه سخنى بگویم ، امام كه آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیك بیا!
نزدیك رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دیدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه : بنوش ، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اكرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشین شیرین كه از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم.
👈ڪانال «سوختہ حَق» شرح حال عارفان ، یادنامه اولیاءالله و بیانات آنان
http://eitaa.com/joinchat/1864105985C4b19289ddf
⛔️ ڪپے تمامی مطالب کانال بدون ذکر منبع حرام است.