eitaa logo
امام رضا علیه السلام
30 دنبال‌کننده
116 عکس
556 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. ✍️ خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. 📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید سلیمانی
♥️امیرالمومنین علی علیه السلام 🍀هر که تقوی پیشه کند .. باران بند آمده کرامت، دوباره بر او فرو ریزد و رحمت گریخته ، به سوی او باز گردد و چشمه فروکش کرده نعمت ها ، دگرباره برایش جوشان شود و بارش کاستی گرفته برکت ، دوباره بر او سرازیر شود . 📚نهج البلاغه خطبه ۱۹۸
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پایان دعوای زن و شوهربا یک حدیث 🎙استاد 📚 @HadithNegar
25.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 حذف دکتر رئیسی از صحنه سیاست 🔹 با دیدن این کلیپ متوجه خواهید شد که چرا چپ و راست و انقلابی و غیر انقلابی دارن آتش سنگین بر سر دولت و شخص ابراهیم رئیسی میریزن؟! 👤 پشت پرده گرانی ها و حوادث اخیر از زبان پورآقایی 🔹پ.ن: عزیزان ولایتمدار! حتما کلیپ رو ببینید و نشر بدید 🔹 در این هجمه و حمله ی دشمن از بیرون و پیاده نظام آنها،  افسادطلبها و غربگدایان ، واجبه محکم در مقابل آنها بایستیم و روشنگری کنیم تا اهداف نجس آنها خنثی بشه . 🇮🇷
هدایت شده از کانال کربلا🥀 روی عضویت کلیک کنید
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۰۸_۰۷_۵۱_۳۶_۸۷۶.mp3
4.14M
دلگرمی 🎙 🥀کانال کربلا🥀 🍃💔 @karbbala_ir 💔🍃
هدایت شده از کانال کربلا🥀 روی عضویت کلیک کنید
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۰۸_۰۷_۵۰_۳۹_۵۱۲.mp3
3.62M
دوست دارم راست میگم 🎙 🎙 🥀کانال کربلا🥀 🍃💔 @karbbala_ir 💔🍃
مداحی آنلاین - غبار غم تو رو صورتم - مهدی پناه.mp3
5.21M
احساسی 🍃غبار غم تو رو صورتم 🍃شب حرم تو شد حسرتم 🎙 🥀کانال کربلا🥀 🍃💔 @karbbala_ir 💔🍃
هدایت شده از کانال کربلا🥀 روی عضویت کلیک کنید
مداحی آنلاین - نماهنگ سلام یا جداه - نریمانی اسداللهی.mp3
3.7M
احساسی 🍃عشق تو قلب‌هاست میگن 🍃حقیقت اینجاست میگن 🎙 🎙 🥀کانال کربلا🥀 🍃💔 @karbbala_ir 💔🍃
👇👇👇👇👇 خبر فوری مرحوم پروﻓﺴﻮﺭ_ﮐﺮﺩﻭﺍﻧﯽ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﯾﺮ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ چندسال پیش فرمودند: 💧" ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﺏ ﻧﯿﺴﺖ ؟!؟ " ﻣﺮﺗﺐ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ  ، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺮﻭﻡ !! ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﺳﻤﯿﻨﺎﺭ ﻭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ! 💧ﺩﺷﺘﻬﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻧِﺸَﺴﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ ﺳﻄﺢ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺟَﻬﺮﻡ ٥٧٠ ﻣﺘﺮ، ﺩﺭ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻥ ٤٥٠ ﻣﺘﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ٣٠٠ ﻣﺘﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ!!!! 💧 ﺗﺎ 5 ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻦ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﺏ " ﻋﻠﻨﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ، ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻠﻌﯿﺪ. 💧ﺍﻣﺮﻭﺯ " ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺟﻨﮓ " ﺩﺭ " ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺏ " ﺍﺳﺖ. ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ،،، ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻧﯿﺴﺖ، 💧ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً " ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ! ﮐﺮﺩﻭﺍﻧﯽ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: 💧ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺼﺮﻑ ﺩﺭﺳﺖ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ " ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ " ﺑﺎ "ﺍﻗﻠﯿﻢ ﺧﺸﮏ ﻭ ﮐﻢ‌ ﺁﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ. 💧ﮐﺮﺩﻭﺍﻧﯽ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ "ﺧﺰﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ "ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ. !!! ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ " ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ " ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺭﺥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺷﺎﻫﺪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﯼ، ﺍﯾﻦ ﺁﻥ ﺧﻄﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ: "ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ " "ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ"!!! 💧ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ . .ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢﺗﺎ : ﺭﻭﺯﯼ    17000000 ﻟﯿﺘﺮ آﺏ ، ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ بگذارید 💧ﻭﺭﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ (ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﻯ ﻫﻤﺠﻮﺍﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺷﻬﺮ. ﻭ ﻧﻮﺍﺣﻰ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﺮﻕ ﻭ ﺷﺮﻕ ﮐﺸﻮﺭ ) ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ 8ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭﻩ30ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ... 💧ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ، ﺗﺎ ۱۰ﺳﺎﻝ ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﮐﺎﻣﻼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ! 💧ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!! 💧ﻣﺜﻞ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﻣﻐﻮﻟﺴﺘﺎﻥ! ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺑﺎﺭﺵ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻫﺮﺳﺎﻝ ۸۰۰ ﻣﯿﻠﯿﻤﺘﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﺮﻣﺎﻝ ۲۵۰ ﻣﯿﻠﯿﻤﺘﺮ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺗﺒﺨﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۴ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﺁﺏ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۲ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ! ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺎﺟﻌﻪ ! ﮐﻤﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ. 💧ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ۲۵ % ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ! ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ! ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ، ﺣﻤﺎﻡ، ﻟﺒﺎﺱ، ﻣﺴﻮﺍﮎ، ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ، ﻭﺿﻮ ﻭ ... ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﺏ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ! ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ! ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ! 💧ﺁﺏ ﻣﺎﯾﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ...💧 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواننده محترم فقط به خواندن اکتفا نکنید اگه شما هم ذره ای ناراحت شدین پس کپی کنین بفرستین برای دوستان و هر گروهی که عضو هستید. 👆👆👆👆👆
هدایت شده از هواداران کوی یار
💥 برکت نماز اول وقت به جماعت حضرت حجه الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد می فرمودند: ✍ یک پیرمرد مسنّی  ماه مبارک رمضان « مسجد لاله زار» می آمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود. به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید.  گفت: نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم «حاج شیخ حسنعلی نخودکی » باغچه ای در  نخودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید. فرمودند: چی می خواهی؟ 1⃣ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد.  🔸فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. 2⃣ گفتم: دوّمین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. 🔸فرمودند:  نماز اول وقت به جماعت بخوان.  3⃣ سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید. 🔸فرمودند:  نماز اول وقت به جماعت بخوان. 🔹 این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله ی سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد. 📚 داستان‌هایی از مردان خدا ، صفحه ۵ . ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ ✔️ کانال هواداران کوی یار  👇👇👇 🆔 @havadaraneyar
AUD-20220202-WA0000.mp3
4.12M
🎧🎼 🔺حتما گوش بدید و منتشر کنید بشنوید| توصیه‌ها و دستورات ویژه استقبال از ماه رجب. 🚩 بیایید در این ماه با امیرالمومنین(علیه السلام ) معامله کنیم! و قرار داد ببندیم 🚩 روش عملی مراقبه و محاسبه در ماه رجب. ▫️ اعمال عبادی توصیه‌شده در ماه رجب ➖سوره مبارکه توحید را عنایت ویژه داشته باشید ➖استغفارات ماه رجب ➖دعاهای وارده ➖مراقبت بیشتر، بخودتان برسید ➖جنود شیطان قویتر است... پیشنهاد دانلود✌️ ⏰( ۲۲دقیقه و ۳۹ثانیه ) 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124