eitaa logo
یادداشت‌های کوتاه
5.9هزار دنبال‌کننده
319 عکس
161 ویدیو
17 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» 🔸ارسال فقط پیام کوتاه ️ ارتباط @syed_razavi
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت امام رضا عليه السلام: مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ آنکه از خدا توفيق بخواهد، اما تلاش نكند، خود را مسخره كرده است بحارالانوار، جلد78، صفحه356 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🟢 ماجرای خواندنی خشونت راننده اتوبوس با شهید مطهری 🔹در ایامی که در قم بودیم، تازه این شرکتهای مسافربری راه افتاده بود. به قصد مشهد سوار شدم. بعد از مدتی احساس کردم راننده اتوبوس نسبت به شخص من که معمّم هستم، یک حالت بغض و نفرتی دارد. نه من او را می‌شناختم و نه او مرا می‏شناخت. در ورامین که توقف کرد، وقتی خواستم از او بپرسم که چقدر توقف می‌کنید، با یک خشونتی مرا رد کرد که دیگر تا مشهد جرأت نکنم یک کلمه با او حرف بزنم! 🔹پیش خودم توجیهی کردم، گفتم لابد مسلمان نیست، مادّی است، یهودی است. آن طرف سمنان که رسیدیم، من وقتی رفتم وضو بگیرم تا نماز بخوانم، همین راننده را دیدم که دارد پاهایش را می‏ شوید. مراقب او بودم، دیدم بعد وضو گرفت و نماز خواند. حیرت کردم: این که مسلمان و نمازخوان است! ولی رابطه ‏اش با من همان بود که بود. 🔹شب شد. پشت سر من دو تا دانشجوی تربتی بودند. آنها هم می‌خواستند ایام تعطیلات بروند خراسان (تربت). او برعکس، هرچه که نسبت به من اظهار تنفر و خشونت داشت، نسبت به آنها مهربانی می‏‌کرد. شب از یکی از آنها خواهش کرد که بیاید کنارش با هم صحبت کنند تا خوابش نبرد. او هم رفت. دیدم این راننده دارد سرگذشت خودش را برای آن دانشجو می‏گوید. من هم به دقت گوش می‏‌کردم که بشنوم. 🔹 اولًا از مردم مشهد گفت که از آنهایشان که با آخوندها ارتباط دارند بدم می‌آید. گفت: خلاصه این را بدان که در میان همه فامیل من، تنها کسی که راننده است منم. باقی دیگر، دکتر و مهندس و تاجر و افسر هستند. 🔹من سرگذشتی دارم. پدر من آدم مسلمان و بسیار متدینی بود. من بچه بودم، مرا به دبستان فرستاد. پیشنماز محلّه از این مطلب خبردار شد، آمد پیش پدرم گفت: تو بچه‌ات را به مدرسه فرستاده‏‌ای؟! ای وای! مگر نمی‏دانی که اگر بچه‌ات به مدرسه برود لامذهب می‏شود؟ پدر من هم از بس آدم عوامی بود، این حرف را باور کرد و دیگر نگذاشت دنبال درس بروم. یک روز بعد از اینکه زن و بچه پیدا کردم فهمیدم که اصلًا من سواد ندارم. 🔹معمّا برای من حل شد که این آدم، بیچاره خودش مسلمان است ولی خودش را بدبختِ صنفِ من می‌داند، می‏ گوید: این عمامه به سرها هستند که ما را بدبخت کردند. 🔹این یک جور نهی از منکر است، یعنی رماندن، بدبخت کردن مردم و دشمن ساختن مردم با دین و روحانیت. بعد من پیش خود گفتم: خدا پدرش را بیامرزد که فقط با دشمن است، با اسلام دشمن نشد؛ باز نمازش را می‌خواند، روزه‏ اش را می‌گیرد، به زیارت امام رضا(ع) می‌رود. 📙 حماسه حسینی، ج۱، ص۸-۲۳۶(با اندک تلخیص) ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
📩 حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام: 🔹أفضَلُ الأَدَبِ أن يَقِفَ الإِنسانُ عِندَ حَدِّهِ و لايَتَعَدّى قَدرَهُ. 🔸برترين ادب، آن است كه انسان در حدّ خود بايستد و از اندازه خويش فراتر نرود. 📚غررالحكم حدیث ۳۲۴۱ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
⁉️ نباید فکری کنیم برای بی‌دینی برخی مردم؟! ✅ البته خدا فطرت پاکی به جوان‌های ما داده است. 🔹 مشکل اینکه: نیازهای دینی را چگونه پاسخ بدهیم؟! مردم دینشان را می خواهند از یاد بگیرند؛ پس از چه کسی یاد بگیرند؟! 🔵 👈امروز در این رسانه‌های دائما دارند افکار کفر و الحاد را و شبهات درباره دین را در ذهن بچه‌های ۷-۸ ساله تزریق می‌کنند. 🔴 ما چه کار می‌کنیم برای اینها؟ خوب خوب‌هایمان در حوزه برای اینها چه فکری کرده‌اند؟ آیا همین روش [رفتار کنونی] صحیح است؟ نباید فکری کرد؟ ✅ نباید دور هم بنشینیم ببینیم نیازها چطور است و جواب اینها را چطور باید داد و چه مسئولیتی در مقابل بی‌دینی برخی مردم داریم؟! 🔶البته خدا عنایت فرموده و یک فطرت پاکی به جوان‌های ما داده است و آقا این همه از آن یاد می‌کنند و خدا را شکر می‌کنند و بالاخره جای شکر هم دارد. اما بالاخره کنارش اینها هم هست، وظیفه ما چیست؟ 📜 ۹۸/۵/۵ 🔻حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔰 نمی‌ترسد... ✅ روحانیت نباید از چیزی بترسد، روحانیت نباید از عربده‌کشی‌ها، وحشیگری‌ها و غوغای مشتی رجاله و اراذل وحشت کند. ✅ علما و روحانیان باید تا آخرین قطره خون خود را در راه ، در راه و در راه اعلای کلمة الله نثار کنند. 📚 صحیفه امام خمینی، ج ۱، صص ۱۵۸ و ۱۵۹ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
💠 شاید اون یک فرشته بود ! روز دوازده بهمن ، با این که زهرا (سلام الله علیها) هم رفتم ولی موفق به زیارت امام نشدم. برادرم جعفر یک موتور گازی داشت که من ازش استفاده می کردم . صبح روز بعد با همان موتور گازی به همراه چند نفر از بچه ها راه افتادیم به سمت رفاه تا آنجا را پیدا کردیم ظهر شد. ظهر هم فهمیدیم که امام دیگر تا فردا صبح ملاقات ندارد. توی راه برگشت ، 🔻 در یکی از خیابان های همان اطراف که خلوت بود و کم رفت و آمد، بنزین موتورم تمام شد. چون اون نزدیکی پمپ بنزین نبود چاره ای نداشتم جز این که صبر کنم تا بلکه بتوانم از ماشین های عبوری بنزین بگیرم. چهل و پنج دقیقه معطل شدم . آخرش در کمال نا امیدی ، تصمیم گرفتم موتور را بگیرم دستم و آن قدر پیاده گز کنم تا بالاخره به یک پمپ بنزین برسم. ✅ درست در همین لحظه ها ، دیدم یک ماشین پژوی سفید رنگ و قدیمی ، پیچید توی خیابان؛ شروع کردم به دست تکان دادن بر خلاف انتظارم نگه داشت. انگار تازه فهمیدم راننده اش یک سیّد روحانی است. سلام کردم ، جواب سلامم را داد ، پرسید : چی شده؟ گفتم : بنزین موتورم تموم شده. نگاهی به ساعتش کرد. گفت: می تونم به ات بنزین بدم. پیاده شد ... در صندوق عقب را باز کرد. یک تکه شلنگ و یک چهار لیتری خالی درآورد . با یک دنیا خجالت و شرمندگی رفتم که آنها را از ازش بگیرم ، نداد. گفت : خودم بنزین می کشم. گفتم آخه این جوری که بَدِه حاج آقا . 🔶گفت: نه ، هیچ بدیی نداره. بنزین ها را توی باک موتور خالی کردم و چهار لیتری رو دادم به اش، گفت : خونه تون کجاست، پسرم؟ گفتم: طرشت . پرسید : پس این جا چی کار می کنی؟ گفتم اومده بودم آقا رو زیارت کنم که قسمت نشد. بعد هم گفتم : نمی دونم قسمت میشه امام رو ببینم یا نه؟ لبخندی زد و گفت : چون نیّتت پاکه ، ان شاء الله حتماً امام رو می بینی ؛ خدا حافظی کرد و سوار ماشین شد. همین که خواست برود ، 🔰 پرسیدم : ببخشین ، اسم شما چیه ؟ گفت : بهشتی هستم؛ و رفت. من که تا آن موقع ، نام خانوادگی این طوری نشنیده بودم ، تعجب کردم. توی عالم نوجوانی با خودم گفتم : شاید اون یک فرشته بود که خدا از بهشت فرستادش تا به من کمک کنه؛ برای همین گفت بهشتی هستم! دو سه روز بعد بالاخره موفق شدم حضرت امام را زیارت کنم . 🔻 آن روز وقتی رسیدم که ایشان برای جمعیت زیادی مشغول سخنرانی بودند . همان روز اول ، از چیزی که دیدم ، در جا خشکم زد؛ ای که به من بنزین داده بود ، درست کنار امام نشسته بود. حیرت زده گفتم اون بهشتیه! مردی که کنارم ایستاده بود ، چپ چپ نگاهم کرد. گفت : بهشتی چیه ؟ بگو آیت الله بهشتی. [ سعید عاکف ، حکایت زمستان ، چاپ پنجاه و ششم ، 1395 ، ص23 تا 25 ]  ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
هاى که در دوران طلبگى نماز شب نخواند به جایى نخواهد رسید و خوبى نخواهد داشت. ✅ وى مى گفت: اوّل مرحله سلوک: بیدارى از خواب است، او در توضیح آن، این شعر حافظ را زمزمه مى کرد آمد افسوس کنان مغ بچه اى باده فروش گفت: بیدار شو اى رهرو خواب آلوده ! 🌸آیت الله ملا علی معصومی همدانی ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
💬 حضرت امام حسین علیه السلام: مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود تحف العقول، صفحه248 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔻طلبه ای که گوشت و پوست او از مال امام زمان علیه السلام رشد کرده، وظیفه حفاظت از کیان اسلام را دارد. 🔺ما مکلفیم برای دفاع از عقاید اسلامی و ارزشهای مکتبی خود به سلاح علم مجهز شویم تا بتوانیم در موقع مناسب به طور منطقی، برخورد کنیم . آلوده شده به شبهات را نمی توان با مسائل احساسی و هیجانی موعظه کرد. 👈 طلاب باید خطراتی را که دین و ایمان مردم را تهدید می کند شناسایی کنند، و پاسخگویی به آن را وظیفه خود بدانند. 🔸 باید در حد ضرورت و به حدی که به درسش ضربه نخورد، با مسائل و و نیز مسائل جهان، آشنا و با رسانه های گروهی، بیگانه نباشد. 🔊🌸 حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) 📝 مقاله: فصل نامه راه رشد. شماره 11 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
👈 چرا در میان ما غریب است؟ 📖 نهج البلاغه در دیار خودش، درمیان شیعیان حضرت علی علیه السلام، در شیعه « غریب » و « تنها » است همچنان که خود حضرت علی (ع) غریب و تنهاست. ✅ اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد، این کتاب و یا آن شخص عملا تنها و بیگانه می ماند هر چند نامشان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود. 🔶 استاد شهید مطهری ، سیری در نهج‌البلاغه، ص ۱۱ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🌷امام باقر عليه السلام: 💎لَو أنَّ العِبادَ إذا جَهِلوا وَقَفوا لَم يَجْحَدوا و لَم يَكْفُروا. 💎اگر بندگان، آن گاه كه نمى دانستند درنگ مى كردند، گرفتار انكار و كفر نمى شدند. 📘المحاسن: ج۱، ص۳۴۰ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
💬 رضایت مردم ✅ هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب ، باب قرب، باب باز شدنی نیست. ✅ خداوند خود را در راضی شدن مردم قرار داده است. 🌸 آیت الله سید علی قاضی (ره) ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👳‍♂ در میدان جهاد ❤️ (حفظه الله)❤️ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
پرورگار مي‌فرمايد: اگر بندگي مرا بكنيد، تمام مشکلات زندگي شما را رفع مي‌كنم، ولی اگر بندگی مرا نکنيد، صفحه‌ی قلب شما شلوغ می‌شود و حاجات شما هم برآورده نمی‌گردد. 📋 کتاب سخن یار ( خلاصه سخنرانی های آیت الله حق شناس) - جلد ۱ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 @yaddashathaye_talabeh
وظیفه ♦️به گمان ما روحانیت غیر از دو وظیفه اصلی که دارند کار دیگری هم باید بکنند. دو وظیفه اصلی، یکی این است که معارف دین، از عقاید تا احکام فقهی فردی و اجتماعی را درست به مردم یاد بدهند؛ دوم اینکه انگیزه صحیحی در مردم ایجاد کنند که بعد از اینکه یاد گرفتند چکار کنند، با چه انگیزه و نیتی کار کنند. این دو وظیفه همان تعلیم و تربیت اسلامی است. 🔶اما بعد از این دو تا وظیفه که توجه داریم و باید انجام بدهیم ، یک چیز دیگری را غفلت داریم و آن اینکه این اختلاف نظرها را چه در مسائل نظری و چه در مسائل عملی چگونه باید حل کرد و به افراد بقبولانیم که در یک جاهایی باید انعطاف نشان داد و یک دندگی کردن فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد و در چه جاهایی باید مقاومت کرد و تابع هیچ چیز نشد. 🔷البته نسبت به مسائل اجتماعی‌ای که باید انعطاف به خرج بدهیم از جهت تعداد خیلی مواردش کم است، اما گاهی پیش می‌آید. لااقل فرهیختگانی که می‌خواهند به مردم اینها را یاد بدهند باید خودشان این موارد را از هم تشخیص بدهند. 📜۹۹/۰۵/۰۶ 🔊🌸 حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 @yaddashathaye_talabeh
❤️حضرت امام علی علیه السلام❤️ 💎خيرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس 💎بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد. 📚 تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۴۵۰ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
تفکیک بین حوزه و در تخاطب ✅بعضی از حرفهایی که ما میزنیم، راجع به روحانیّت است؛ یعنی مجموعه‌ی جامعه‌ی علمی‌ـ‌دینیِ ما که اسمش را میگذاریم روحانیّت که یک طیفی است، از شروع میشود و تا مراجع را شامل میشود... یک‌وقت نه، مخاطبِ ما ... حوزه‌های علمیّه‌اند؛ ✅یعنی پرورشگاه‌های روحانیان، محلّ پرورش علمی و فکری و روحی طلّاب؛ بعضی از چیزهایی که ما مخاطبمان را حوزه‌ی علمیّه قرار میدهیم، اموری است که مخاطبش حوزه‌ی علمیّه نیست، مخاطبش کلّ روحانیّت است؛ به این تفکیک توجّه کنید. 📜96/6/6 ❤️ (حفظه الله)❤️ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
@yaddashathaye_talabeh.mp3
3.31M
🔊 کلیپ صوتی 💢 حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) با یک تعبیر پیرامون ❤️(حفظه الله)❤️ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
❤️حضرت امام على عليه السلام❤️ يَنبَغِي أن يكونَ الرجُلُ مُهَيمِنا عَلى نَفسِهِ، مُراقِبا قَلبَهُ حافِظا لِسانَهُ سزاوار است كه آدمى نگهبان نفس خود و مراقب دل و نگه دار زبان خويش باشد غررالحكم حدیث 10947 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔸حفظ قداست با سلامت مالی، سلامت اخلاقی و حفظ زیّ است. نمی‌گوییم عبای پاره به دوشمان بیندازیم؛ معنای زیّ طلبگی این نیست، معنایش این است که در دنیا طلبی مثل دنیاطلبان عمل نکنیم ❤️(حفظه الله)❤️ ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
چه موقع می توانیم مردم را تهذیب کنیم؟ ❤️ رحمه الله: ✅ و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانی شد، الهی شد، توجه به خدا کرد، از خدا همه چیز را خواست، همه چیز را به دست او دانست، او می تواند که مردم را کند. 📚 صحیفه نور،ج19،ص91 -92 (63/11/14) ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔴👈 به اسماء مبارکه باید احترام گذاشت. آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) می فرمایند: به اسماء مبارکه باید احترام گذاشت. میرزا ابوالقاسم یزدی(رحمه الله) کیسه ای به همراه داشتند و هر وقت در کوچه و بازار ورقی را که اسماء مبارکه روی آن بود می دیدند بر می داشتند و در کیسه می اندختند و حتی در منزل جستجو می کرد اسماء جلاله و اسماء مبارکه اهل بیت(علیهم السلام) را جدا می گذاشتند. . چه بسا که احترام و تجلیل از یک اسم، باعث برکات و توفیقات زیادی شود. کسانی که اسماء مبارکه را با احترام ذکر نمی کنند، منبرشان نور ندارد. شخصی به واعظی گفته بود بگو: حضرت علی اکبر علیه السلام نگو علی اکبر. بعضی که روضه می خوانند رعایت ادب را نمی کنند و می گویند: «زینب بیچاره» ،بلکه بیچاره خود اوست که حرمت بزرگان و مقربان درگاه الهی را حفظ نمی کند. وقتی «نظّام رشتی» می خواستند اسم حضرت زینب(سلام الله علیها) را ببرند با صدایی رسا و قوی می گفتند: عقیله ی بنی هاشم، دُخت کبرایِ امیرالمؤمنین، مجلله بی بی، زینب کبری علیهاالسلام. وقتی اسم ائمه اطهار (علیهم السلام) را می نویسی (ع) یا (ص) ننویس بلکه کاملا «علیه السلام» یا «صلی الله علیه و آله و سلم» را بنویس. منبع: کتاب آداب الطلاب - ص 427 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
❤️حضرت امام على عليه السلام❤️ أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بِه الكِتمانُ موفّق ترين كارها، كارى است كه با رازدارىِ كامل انجام شود غررالحكم حدیث 3284 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔴 طلبه ای که درس طلبگی را رها کرد و کاسب شد!😳 روزی طلبه جوانی كه در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند، نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و كار و كاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و كسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا كه می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر كجا می خواهی برو، من مانع كسب و كار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون كرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره كرده ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره كرد و به ریش من هم خندید. ✅ شیخ گفت: اشكالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی كن با آن قدری علوفه و كاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان كه دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف كرد. ✅ شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سكه به من قرض بده كه اكنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ ✅ شیخ گفت: امتحان آن كه ضرر ندارد. طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دكانی كه شیخ گفته بود و گفت: این سنگ را در مقابل سد سكه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ كرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر كنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی كمی شاگرد با دو مامور به دكان بازگشت. ✅ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه كرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سكه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سكه را یك جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از كجا آورده ای؟ 🙊 پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود و فكر نمی كرد سنگی كه به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لكنت زبان گفت: به خدا من دزدی نكرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم كه او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی كنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ✅ ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص كرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. ✅ پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست كه با آن كاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سكه می پردازد. ✅ شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی كه می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر كمیاب، در شب تاریك چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور كه دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ✅ ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این كه می خواست از طلب علم دست بكشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. آری قدر خدا و رضای خدا را جز «اهل الله» كسی نمی داند. اهل خدا باش تا بفهمی چه داری. موفق باشی. 🌐 منبع : وبلاگ اخلاق پرسیمانی 📩 داستان خیلی خواندنی و عبرت آمیز👌😍 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3841589265C7f79dcd393