✅حتماً مطالعه شود: #چیستیِ_طلبگی
👤طلبه از این كه در زمره ذرّیه صنفی اولیای برگزیده خدا است، بر خود میبالد و با عنایت حقّ باید تلاش كند تا خلف صالحی برای آنان باشد.
👌 #خدمتی كه طلبه به جامعه عرضه می كند، رفع مهمّ ترین و حیاتی ترین نیاز انسان ها است. #نیاز انسان به معنا، #نیاز انسان به انسانیت، #نیاز انسان به خدا، #نیاز انسان به آسمان، #نیاز انسان به هدایت ... و آشناسازی آنها با مهمترین حقیقت هستی (خدا).
🔍طلبه یك نیروی فرهنگی و عنصر #تعلیمی_تربیتی در جامعه است كه برای گسترش فرهنگ دینی آماده می شود و تلاش می كند. به بیان دیگر طلبه امروز، عالمِ فردا است و عالم دین، وارث انبیا؛ انبیای الهی نیز، مأمور تعلیم و تربیت جامعه بوده اند، مراد از تعلیم، تعلیم كتاب و حكمت و مراد از تربیت نیز، تربیت معنوی انسان ها است. #بنابراین طلبه یك نیروی فرهنگی و عنصر تعلیمی ـ تربیتی در جامعه است كه برای گسترش فرهنگ دینی آماده می شود و تلاش می كند.
🔸روحانیت، تنها نهاد اجتماعی است كه خداوند به تكمیل نیروی آن فرمان داده (1) و مستقیماً برای تأمین كادر آن اقدام كرده است. خدای متعال برای نیاز جامعه، به كسب و تجارت یا پزشكی و مهندسی یا رانندگی و آهنگری، به صورت مستقیم نیرو نفرستاده است؛ #امّا برای رفع نیاز بشر به دین، اخلاق و معنویت 124000 انسان صالح، ارسال داشته و آن ها را به گونه های مختلف، تأیید، هدایت و حمایت كرده است. #بعثت پیامبران در پی نیاز انسان ها به تعلیم و تزكیه بوده و این نیاز، چندان اساسی و بزرگ است كه از میان همه نعمت ها، خدای بزرگ تنها نعمت «بعثت» را به رُخ انسان كشیده و بر او منّت نهاده است:
《 #هُوَ_الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یتْلُواْ عَلَیهِمْ ءَایـتِهِی وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَـلٍ مُّبِینٍ》[2]
💯نهاد مقدّسِ روحانیت، در نظام گسترده تقسیم كار اجتماعی، و در شبكه روابط انسانی، متكفّل ارائه خدمات ویژه ای است. نقش ویژه این سازمان مهم، در مناسبت با (دین اسلام) تعریف می شود. در حقیقت روحانیت، عهده دار وظیفه تعلیم و تربیت دینی نسل ها و جوامع انسانی است. #روحانی نیز، مانند نیاكان صنفی خود ـ پیامبران و اولیا ـ #یا معلّم كتاب و حكمت خواهد بود، #یا مربی و مزكّی جانهای آماده: 《یعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِم》ْ [3]. و از او انتظار می رود در راه افزایش شناخت، آگاهی و بصیرت دینی، تقویت انگیزه های الهی و گسترش رفتار اخلاقی ترازِ دین در میان مردم بكوشد.
✋[البته در اين آيه شريفه تعليم بر تذکيه مقدّم شده ولي در آيات ديگر که بحث از اين دو طرح شده، تزکيه بر تعليم مقدّم شده و ابتدا تزکيه و بعد از آن بحث تعليم مطرح مي شود که يقينا اين مساله خالي از نکته نيست. ممکن است همين تقديم، اهميت تذکيه و تقدم آن بر تعليم را برساند]
🙏طلبه سرمایه توان و زمان خود را عمدتاً به ارتباط با منابع دینی و تلاش برای فهم و تبلیغ آن، یا دفاع از آن، یا گسترش زندگی دینی در سطح جامعه صرف میكند.
👈اكنون با هویت طلبه آشنا گشته ایم و می توانیم طلبه را از غیر طلبه باز شناسیم. #هویت_طلبه، با دین خدا گره خورده و تعریف طلبه، از مناسبت او با دین به دست می آید. #طلبه در راه شناخت عمیق دین خدا، ابلاغ، دفاع و اجرای آن می كوشد و برنامه خدمت اجتماعی خود را در این رسالت متمركز كرده است؛ #یعنی برخلاف دیگر مردم كه عمده زمان و توان خود را در برنامه های دیگر می گذرانند، طلبه سرمایه توان و زمان خود را عمدتاً به ارتباط با منابع دینی و تلاش برای فهم و تبلیغ آن، یا دفاع از آن، یا گسترش زندگی دینی در سطح جامعه صرف می كند.
⌨منبع:
🔊1. آیه 122، سوره توبه
🔊2. جمعه 62: آیه 2.
🔊3. بقره 2: آیه 129.
🔊زي طلبگي - محد عالم نوري زاده
تهيه و فرآوري: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#چیستی_طلبگی
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3841589265C7f79dcd393
🌺 #طلبه باید......
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
😪 #صاحب_اشک
👌یادی از شهدای طلبه و روحانی
📝اوایل سال 60 بود. برای تشیع جنازه تعدادی از شهدا به دارالرحمه رفته بودیم؛ #بعد از مراسم، به اتّفاق مجتبی شروع کردیم به قدم زدن بین قبور شهدا؛👇
👤مجتبی حال و هوای عجیبی داشت. گفت: #خیلی_دوست_دارم 《طلبه》 شوم.
☝️👈آن سال، سالِ سوم دبیرستان بود، چند ماهی به مدرسه رفت و بعد از دبیرستان خارج شد و شد طلبه؛👇
🔸همان اوایل طلبگی بود. به درخواست شهید حبیب روزی طلب، قرار شد طلوع آفتاب در گلزار شهدا، کنار مزار شهید سعید ابوالاحرار جمع شویم. هوا سرد بود و یخبندان. #اولین کسی که حاضر شد، مجتبی بود. حبیب که شروع کرد به صحبت، اشک های مجتبی هم شروع شد.
😭عجیب برای شهادت بی تابی می کرد. یک بار با هم از کنار قبر های تازه حفر شده رد می شدیم. به قبری خالی اشاره کرد و با حالی عجیب گفت: یعنی می شود این قبرِ من باشد!
🔺به اتفاق مجتبی و چند نفر از دوستان برای تفریح رفتیم منطقه سبزپوشان #با چند تا از بچه ها تصمیم گرفتیم که بریم سرچشمه که صد متری با محلّ اسکان فاصله داشت. به نزدیکی چشمه که رسیدیم متوجه صدای گریه ای شدیم که در کوه می پیچید. ایستادیم. صدای مجتبی بود. در گوشه ای خلوت، تنها و بلند اشک می ریخت و از خداوند طلب شهادت می کرد. حدود بیست دقیقه این اشک ریختن ها در برابر پروردگار ادامه داشت...
⚫️عبادتش را هميشه مخفى می كرد. يك روز وضو گرفته بودم تا نماز بخوانم، وارد حجره شدم. ديدم مجتبى سر به سجده دارد و گريه می كند. وقتى وارد شدم با وجود اينكه خيلى سعی می کرد كسى متوجّه نشود، امّا نتوانست جلوى خودش را بگيرد و صداى گريه اش را قطع كند. مشغول نماز شدم، من نماز مى خواندم و او همچنان اشک می ریخت. نمازم که تمام شد نشستم، براى اينكه ماجرا را تمام كند لبخندی زد و با خنده از حجره خارج شد...
✅✅ ادامه دارد.........
📩 #شهید
📩 #طلبه
🍂 لطفا کانال را به دوستان طلبه خود معرفی نمایید🌹
👇👇👇👇👇
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3841589265C7f79dcd393
یادداشتهای کوتاه
😪 #صاحب_اشک 👌یادی از شهدای طلبه و روحانی 📝اوایل سال 60 بود. برای تشیع جنازه تعدادی از شهدا به دار
☝️ #ادامه:👇
👤 #دلنوشته_ای_از_مجتبی:
🔊علّت اينكه من شب می خوابم و صبح بيدار می شوم و در رختخواب دق نمی كنم، دِق چرا نكنم، بچه ها كه رفتند، (نمی خواهم بگويم حالا كه بچه ها رفتند بايستى من خلاصه از دنيا بروم) نه دنيا بدی اش به چيز ديگرى است بچه ها كه رفتند شما فكر می كنيد بعد از رفتن جعفر (شهيد حجة الاسلام شيخ جعفر رنجبران) و جليل(شهيد حجة الاسلام شيخ جليل رهنورد) چيزى از من ماند؟ نه!
👀يك جسم متحركِ بى ارزشى بود. ... از اينكه شب می خوابم صبح دق نمی كنم بواسطه عشق و اميدى است كه به شهادت دارم...
📢 در کربلای 4، ترکشی به شانه اش نشست. او را به بیمارستانی در قم منتقل کردند، چند روز بعد هم به شیراز منتقل شد. زخمش عمیق بود و باید استراحت می کرد. امّا تا شنید عملیاتی جدید در پیش است آماده شد که به جبهه برگردد. #هیچ_وقت بدون اجازه من و پدرش نمی رفت. گفت: مادر، خواب حضرت معصومه (سلام الله علیها) را دیدم، به من مژده داد این بار به آرزویت می رسی و پیش ما می آیی!
😢وقتی التماس های او را دیدم. گفتم عزیزم باشه، برو!
⚫️توی کوچه چرخید و باز نگاهم کرد، باز خواب حضرت معصومه (سلام الله علیها) را یادآوری کرد و برای آخرین بار هم خدا حافظی کرد!
🌹احترام زیادی هم برای استادش قائل بود و بدون اجازه ایشان هم به جبهه نمی رفت. به استادش، آیت الله دستغیب، گفته بود: خواب دیدم همه مولکول های بدنم به شهادت راضی است، جز یکی و می دانم آن یکی شما هستید!
🔍به این ترتیب رضایت استادش را هم گرفته بود.
🔵 کربلای 4 بود. گردان های خط شکن، خط را شکسته بودند. آتش سنگین دشمن هم شروع شده بود. از نقطه رهایی عبور می کردیم که صدای ناله و زاری شنیدم. بعضی از رزمندگان بودند که پس از مجروحیت از درد و خونریزی شدید، گریه می کردند. نزدیکتر شدم دیدم آن صدا با گریه می گوید: خدایا چرا من، چرا من را نطلبیدی، چرا نذاشتی من هم با این بچه ها برم!
😳شناختمش. مجتبی بود. کمتر کسی از بچه های طلبه و مسجد بود که صدای گریه های مجتبی را نشنیده باشد. درس اخلاق استاد که شروع می شد، پشت ستونی می نشست و اشک می ریخت!
😱مجتبی را بردند عقب. کربلای 5 که شروع شد، با اینکه جراحتش شدید بود باز برگشت و دوباره در کربلای 5 مجروح شد و برش گرداندند. همان زمان استاد ما هم به اهواز آمده بود. سراغ مجتبی را گرفت. گفتیم مجروح شد. گفت: اگر مجتبی شهید نشد، تعجب کنید!
☑️وقتی برگشتیم، دیدیم مجتبی شهید شده است!
🌾🌷🌾
هدیه به طلبه شهید فرهاد(مجتبی) اجرائی صلوات- شهدای فارس
🌹الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍﷺ
وَآلِمُحَمَّدٍﷺوَعَجِّلْفَرَجَهم🌹
🌾🌷🌾
↘️
تولد:1343- شیراز
شهادت: 1365/10/24- شلمچه
🍂 لطفا کانال را به دوستان طلبه خود معرفی نمایید🌹
📩 #شهید 📩 #طلبه
✨✨✨✨✨✨
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3841589265C7f79dcd393