eitaa logo
یاد ایّام
228 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
165 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای چند دهۀ اخیر 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آشپزخانه‌صحرایی جزء تجهیزات‌سازمانی‌ارتش از بود ودر ،اولویت اول،استقرار آن درخطوط‌نزدیک‌جبهه‌بود 😊و رزمنده‌ها از سرِ ،نام ‌آنراگذاشتهبودند:مینی‌کاتیوشا😄 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN
😊 😊 | ⏳ 💠 کسی آبرو ریزی نکنه!! 🔺 روزهای آخر آموزش بود. همه دورتادور سفره نشسته بودیم. از گرسنگی نمی‌دانستیم قاشق را بکنیم توی دهنمون یا توی چشامون. 🔹 فرمانده مقر هم حضور داشت و چند نفر آدم مهم با لباسای اتوکرده هم دور و برش نشسته بودند. فرمانده قبلاً گفته بود از بالا می‌آیند برای بازرسی. یه وقت ضایع‌بازی در نیارید!! - این آخریه، آبروی منو حفظ کنید! 🔸 غذایمان برنج بود و کباب! آشپز برای اولین‌ بار خوش‌اخلاق شده بود. معاون مقر هم در حال که مراقب اوضاع بود، گاهی لبخند ملیحی بر لبانش می نشست. ▪️ خلاصه با آن غذای شاهانه، دلی از عزا در آوردیم! تا اون موقع رنگ کباب را ندیده بودیم!! 🌸 اکبر کاراته گفت: کاشکی بازم بیان! حاج بابایی می‌گفت: آره؛ بلکه یه کم جون بگیریم؛ مُردیم از بس نون و پنیر و خربزه و آش خوردیم! ☘ داشتیم حرف می‌زدیم که آشپز با یه فیس و افاده‌ای گفت: برادران عزیز، کسی هست که غذا بخواد؟ فرمانده دوست داشت همه با هم بگیم: نه‌خیر، سیر شدیم. دستتون درد نکنه! 🌼 هنوز حرف آشپز تمام نشده بود که همه با هم - هرسیصد نفر- بشقابامونو بردیم توی هوا و گفتیم: مَن مَن! به من بده! من بازم می‌خوام! 🌸 خلاصه با اون جیغ ‌و دادی که راه انداختیم آبرویی برای فرمانده نذاشتیم! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN 👇👇👇
کبابی که برای اولین بار به لب و دهان بچه‌ها می‌رسید !! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊 🎥 فیلم | "مسابقۀ هفته" با اجرای 😄😂 📺 به تقلید از برنامۀ تلویزیونی "مسابقۀ هفته" که در توسط تهیه و اجرا می‌شد. 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN
😊 😊 | ⏳ 🍀🌸 کاربردهایِ دیگرِ الاغ‌ . . . در جبهه !! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN
| 😊 💠 ملاقات تیم ملی وزنه‌برداری با امام خمینی در قم ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💢 محمد نصیری، قهرمان وزنه‌برداری جهان، همراه این هیأت است 🔻 کسب 22 مدال المپیک و جهانی در کارنامه اوست. ▪️ او از اولین ملاقات تیم وزنه‌برداری با امام خمینی، این گونه یاد می کند: ♦️ دو ساعتی در بیت امام نشستیم ، حضرت امام، خود، وسایل پذیرایی را فراهم می کردند 🌿 چایی و دیگر ملزومات، ساده، صمیمی و باورنکردنی بود. 🔸 در آغاز صحبت، امام رو به من کردند و با زبان طنز گفتند: "تو که قهرمان جهانی پس چرا اینقدر جثه‌ات کوچک است؟!!" 🌼 آنگاه ادامه دادند: "حضرت علی(ع) نیز اندامی کوتاه، اما نیرویی فوق‌العاده داشتند." ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌸 نصیری از بوسیدن جسورانه صورت و مَحاسن مبارک حضرت امام در آن دیدار، به عنوان شیرین‌ترین خاطره زندگی‌اش یاد می‌کند. 🆔 @yade_ayyaam ✔️ JOIN 👇👇👇
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم |ملاقات‌ورزشکاران‌باامام‌خمینی‌درقم امام‌خطاب‌به‌نصیری(وزنه‌‌بردار)بازبان‌طنزگفتند: توکه‌قهرمان‌جهانی،پس‌چرا اینقدر،جثّه‌ات‌کوچیکه! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN به"یادایام"بپیوندید
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊 رزمندگان مقاومت 🌸در خطوط مقدم جبهه‌ها در 🌴اغلب این مجاهدین در نبرد باتکفیری‌ها به شهادت رسیده‌اند 🌷شهیدان:‌ محمودمراداسکندری، احمدمجدی، علی‌حسینی‌کاهکش 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
😊 😊 | ⏳ 💠 نماز ميت!! 🔺 بعد از ، به اتفاق چند نفر از دوستان، حرکت کردیم بریم برای پابوسی امام رضا(ع). رسیدیم به مشهد، غسل زیارت کردیم و وارد صحن حرم شدیم. 🔹 دیدیم یه جنازه آوردند تا نماز میّت بِهش بخونند، منم اون دوران حدود ۱۸ سال داشتم و بار اوّل بود می‌خواستم نماز ميت بخونم و نمی‌دونستم نماز ميت چه جوری هست. به بچه‌ها گفتم بریم پشت سر این مُرده نماز بخونیم. حدود سی نفری ایستاده بودند، ما هم شش نفر بودیم، به جمع اونا اضافه شدیم. 🔸 حاج‌آقا جلو ایستاد و گفت: الله‌اکبر، ما هم گفتیم: الله‌اکبر و ایستادیم به نماز. شروع کرد به نماز میت خوندن و رفت تو تکبیر دوم، گفت: الله‌اکبر، من رفتم رکوع، مرتّب می‌گفتم سبحان‌الله! سبحان‌الله! سبحان‌الله! ▪️رفقاي پشت‌ سَری که حرکت منو دیدند، زدند زیر خنده.😊 همراهان میت هم بدجوری به من نگاه می‌کردند.، دیدم اوضاع پَسه! پا گذاشتم به فرار! صاحب ‌مرده به دنبالم ‌دوید و هی می‌گفت: تو اومدی نماز میت بخونی یا مُردۀ ما را مسخره کنی؟!! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊 خاطره طنز شهید ،محمدرضا سَنجَرانی اومسئول آموزش لشگر فاطمیون بودکه در محرم امسال درمیدان نبردبا تروریست‌های به شهادت رسید 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
😊 💠 یه کاری باهاش دارم !! 🌸 بين نماز ظهر و عصر كمي حرف زد. قرار بود فعلاً‌ خودش بماند و بقيه را بفرستند خط. توجيه‌هایش كه تمام شد، بلند شد كه برود، همه دنبالش راه افتادند. او هم شروع كرد به دويدن و جمعيت به دنبالش. آخر سر رفت توي يكي از ساختمان‌هاي دوكوهه قايم شد و هم ما جلوي در ورودی را گرفتيم تا از هجوم بچه‌ها به داخل جلوگیری کنیم. 🍀 پيرمرد60 ساله‌ای بود، ولي مثل بچه‌ها بهانه مي‌گرفت كه «بايد حاجي رو ببينم. يه كاري دارم باهاش.» 🌼 مي‌گفتيم: «به ما بگو كار تو،‌ ما انجام بديم.» 🌿 مي‌گفت: «نه. نمي‌شه. دلم آروم نمي‌شه. خودم بايد ببينمش.» 🍁 به احترام موهاي سفيدش گفتيم: «بفرما! حاجي توي اون اتاقه.» 🌴 پيرمرد حاج همت را بغل گرفته بود و گونه‌هاش را مي‌بوسيد. بعد انگار بخواهد دل ما را بسوزاند، برگشت گفت: «اين كار رو مي‌گفتم. حالا شما چه‌ جوري مي‌خواستين به جاي من انجامش بدين؟!!» 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید