⁉️ رضاخان چگونه به قدرت رسید؟
🔹اردشیر ریپورتر، در سال 1272شمسی از سوی انگلیس، مأمور سیاسی در ایران شد. او در وصیت نامه اش که اکنون سند تاریخی است، می نویسد:
🌀"در سال1296حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد. او در روستایی بین رشت وتالش بسر می برد و از سواد بی بهره بود. البته او از طریق برخورد با افراد ترکزبان و روسیزبان، ترکيو روسي را تا حدي تکلم ميکرد و به هر دو زبان به رواني دشنام ميداد!! در طی ملاقات های بسیاری که بین ما صورت گرفت، حس اعتماد دوجانبه برقرار شد و او را سوژه مناسبی برای انگلستان یافتیم. سپس مأمور شدم به زباني ساده، تاريخ و جغرافيا و اوضاع سياسي و اجتماعي ايران را برايش تشريح نمایم. او بویژه مایل بود که سرگذشت مردانی را که با همت خود کسب قدرت کرده بودند، برایش نقل کنم و اغلب تا دیرگاهان به صحبت من گوش می داد. همزمان، آیرونساید نیز از سوی لندن مأمور به ایران شد. همکاری من با او آغاز شد و سپس رضاخان را به وی معرفی کردم. او. هم همان خصالی را در رضاخان می دید که من دیده بودم."
🔸 آیرونساید (Ironside) انگلیسی طراح اصلی کودتای 3اسفند1299، در تاریخ 10 بهمن1299 با رضاخان ملاقات کرد و نقشه راه وی ارائه داد و او را مطمئن ساخت که که انگلستان از هیچ گونه حمایت از او دریغ نمی ورزد! و این گونه بود که کمتر از 1ماه با طراحی آیرونساید کودتای رضاخان تحقق یافت.
🔹 در نخستین دقایق روز سوم اسفند1299 شمسی نیروهای تحت امر رضاخان بدون کوچکترین مقاومتی وارد تهران شدند. در همان ساعات اولیه کلانتری ها و مؤسسات دولتی و وزارتخانه ها به تصرف هزاران نفر از قوای قزاق درآمد و دروازه ها نیز بسته شد. جهت ارعاب مردم چند تیر توپ شلیک شد و دربِ زندان باز شد و زندانیان آزاد شدند. جمعا در فتح تهران 5نفر کشته شدند.
⭕️ كالدول وزير مختار آمريكا در گزارش خود در این باره می نویسد:
〰 «كاملاً پيداست كه تمامي اين حركت (كودتا) ريشه و حمايت از سوی انگلستان دارد و هدف آن، پيشبرد نقشه مهار كشور با زور و قوه قهریه میباشد.»‼️
🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN
📆 امروز سهشنبه
☀️ ۲ مرداد ۱۳۹۷ هجرے شمسے
🌙 ۱۰ ذی القعده ۱۴۳۹ هجرے قمرے
🎄 ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۸ میلادے
☀️ رویدادهای مهم امروز در تقویم خورشیدی:
🔹روزنامه ایران نو به مدیریت سید محمود شبستری آذربایجانی ملقب به ابوالضیاء در تهران انتشار یافت. (1288ش)
🔹موسولینی از نخست وزیری ایتالیا برکنار شد. (1322ش)
🔸طبق تصویبنامه هیئت وزیران کلیه کارمندان پیمانی، حکمی، روزمزد، قراردادی کارمندان رسمی دولت شناخته شدند و بر اساس سوابق آنها رتبه اداری گرفتند. (1325ش)
🔹صدور اعلامیه مشترک علما در تأیید مرجعیت حضرت "امام خمینی"(ره) (1342ش)
🔸یک سردخانه سه هزار تنی در مشهد آماده بهره برداری شد. (1345ش)
🔹رهبران کودتای سودان تیرباران شدند (1350ش)
🔸سیل در بروجن اصفهان 18 نفر را کشت و 1500 نفر را بی خانمان کرد (1352ش)
🔹سناتور رابرت برد رهبر دموکراتها در سنای آمریکا با فروش آواکس به ایران مخالفت کرد (1356ش)
🔸برگزاری دومین انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب شهید "محمدعلی رجایی" (1360ش)
🔹عملیات غدیر جهت دفع مجدد تجاوز دشمن از مرزهای جنوبی در منطقه شلمچه (1367ش)
🔹انقراض سلسله ی سامانیان توسط ایلک خان (389ق)
🔹پایان جنگ هفت ساله بین امپراتوری ایران و روم با شکست رومیان (579م)
@yade_ayyaam
📅 #زمان_رضاخان
💠 شفای فرزند و نماز اول وقت
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم.
پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجا حضور داشت.
چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند.
آقای پیرکراواتی، با شنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!
برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت تراشیده کراواتی این طور مقید به نماز اول وقت باشد.
بعد ازاینکه همه نمازشان را خواندند، من از او دلیل نمازخواندن اول وقتش را پرسیدم!
▫️و او هم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد:
─ در جوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. از طرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هر لحظه منتظر مرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم...
آن موقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه می کرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت و گریه کنان داخل ضریح آقا رفت
در این حال پیرمردی توجه ام را به خودش جلب کرد که روی زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خُرد شده در آن دیده می شد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند و هر کسی مشکلش را به پیرمرد می گفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش می گذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر می کرد و می رفت.!
به خودم گفتم ما عجب مردم احمق و ساده ای داریم پیرمرد چطور همه را دلخوش کرده آن هم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری با هم شرطی بگذاریم؟
گفتم: چه شرطی و برای چی؟
شیخ گفت : قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یک سال نمازهای یومیه را سر وقت اذان بخوانی.!
متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا می دانست!؟ کمی فکر کردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم : باشه قبوله و با این که تا آن زمان نماز نخوانده بودم و اصلا قبول نداشتم گفتم: باشه.!
همین که گفتم قبوله آقا، دیدم سر و صدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید و مردم هم به دنبالش، چون شفاء گرفته و خوب شده بود.!!
من هم از آن موقع طبق قول و قرارم با مرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت می خوانم.!
▫️اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردار سپه جهت بازدید در راهه و ترس و اضطراب عجیبی همه جا را گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی و قاطع برخورد می کرد.!
در حال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردّد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبر کنم بعد از بازدید شاه نمازم را بخوانم.
چون به خودم قول داده بودم و به آن پایبند بودم اول وضو گرفتم و ایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنار خود دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!
اگر عصبانی می شد یا عمل منو توهین تلقی می کرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلند شدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم و گفتم :
قربان! در خدمتگذاری حاضرم.
شرمنده ام اگر وقت شما گرفته شد و...
🔶رضاشاه هم پرسید : مهندس همیشه نماز اول وقت می خوانی!؟
گفتم : قربان از وقتی پسرم شفا گرفت نماز می خوانم چون در حرم امام رضا(ع) شرط کردم
رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد و با چوب تعلیمی محکم به یکی زد و گفت:
مرتیکه پدرسوخته، کسی که بچه مریضشو امام رضا شفا بده، و نماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی، نه این مرد.!
بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند، اما نمازخواندن من، نظرش را عوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!
▫️از آن تاریخ دیگر هر جا که باشم اول وقت نمازم را می خوانم و به روح مرحوم" #حسنعلی_نخودکی! فاتحه و درود می فرستم....
🆔 @yade_ayyaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳ #دهه_40
🎥 فیلم| حرم مطهر و نورانی امام رضا علیه السلام
@yade_ayyaam
📆 امروز چهارشنبه
☀️ ۳ مرداد ۱۳۹۷ هجرے شمسے
🌙 ۱۱ ذی القعده ۱۴۳۹ هجرے قمرے
🎄 ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۸ میلادے
☀️ رویدادهای مهم امروز در تقویم خورشیدی:
🔹واگذاری امتیاز بهره برداری از معادن ایران به رویتر انگلیسی در زمان ناصرالدین شاه (1251ش)
🔹جمال عبدالناصر روابط سیاسی مصر با ایران را قطع کرد (1339ش)
🔸تصویب قانون کاپیتولاسیون (1343ش)
🔹در سودان دادگاه انقلابی تشکیل شد و کودتاچیان به محاکمه کشیده شدند (1350ش)
🔹عملیات کوچک شهید چمران در منطقه جاده ماهشهر توسط سپاه (1360ش)
🔹حمله منافقین و ارتش بعث عراق به مناطق کَرَند غرب و سرپل ذهاب در استان کرمانشاه (1367ش)
🔸درگذشت محمود استاد محمد ، نمایشنامهنویس و کارگردان باسابقه تئاتر ایران (1392ش)
🌺 ولادت پیشوای هشتم مسلمانان، حضرت امام رضا (ع) (148ق)
🔹تاسیس سلسله ی "آل بویه" خاندان مشهور شیعی ایرانی (321ق)
🔹آغاز جنگ "نادرشاه افشار" برای تصرف هندوستان (1151ق)
🔸آغاز جنگ بین چین و ژاپن در جنوب شرقی آسیا (1894م)
🔹اولین پرواز هواپیما بر فراز دریای مانْشْ (1909م)
🔸آغاز قیمومیت انگلستان بر کشور اسلامی فلسطین (1921م)
🔹سقوط حکومت "بنیتو موسولینی" دیکتاتور ایتالیا در جریان جنگ جهانی دوم (1943م)
🔸شروع مجدد حملات زمینی، هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان (1993م)
@yade_ayyaam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | خاطره ای عجیب وشنیدنی از #شهید_ ابراهیم_هادی🌷
🆔 @yade_ayyaam
شیخ احمدکافی- معجزه امام رضا-ع.mp3
8.21M
💠 معجزه_امام_رضا_ع
📢 صوت | با صدای شهید حاج شيخ احمد كافے
🆔 @yade_ayyaam
💠 شفای فرزند و نماز اول وقت
🔸 توسل به امام رئوف علی ابن موسی الرضا(ع)
🔹خاطره ای از دوران #رضا_خان
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم.
پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجا حضور داشت.
چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند.
آقای پیرکراواتی، با شنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!
برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت تراشیده کراواتی این طور مقید به نماز اول وقت باشد.
بعد ازاینکه همه نمازشان را خواندند، من از او دلیل نمازخواندن اول وقتش را پرسیدم!
▫️و او هم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد:
─ در جوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. از طرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هر لحظه منتظر مرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم...
آن موقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه می کرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت و گریه کنان داخل ضریح آقا رفت
در این حال پیرمردی توجه ام را به خودش جلب کرد که روی زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خُرد شده در آن دیده می شد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند و هر کسی مشکلش را به پیرمرد می گفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش می گذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر می کرد و می رفت.!
به خودم گفتم ما عجب مردم احمق و ساده ای داریم پیرمرد چطور همه را دلخوش کرده آن هم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری با هم شرطی بگذاریم؟
گفتم: چه شرطی و برای چی؟
شیخ گفت : قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یک سال نمازهای یومیه را سر وقت اذان بخوانی.!
متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا می دانست!؟ کمی فکر کردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم : باشه قبوله و با این که تا آن زمان نماز نخوانده بودم و اصلا قبول نداشتم گفتم: باشه.!
همین که گفتم قبوله آقا، دیدم سر و صدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید و مردم هم به دنبالش، چون شفاء گرفته و خوب شده بود.!!
من هم از آن موقع طبق قول و قرارم با مرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت می خوانم.!
▫️اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردار سپه جهت بازدید در راهه و ترس و اضطراب عجیبی همه جا را گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی و قاطع برخورد می کرد.!
در حال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردّد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبر کنم بعد از بازدید شاه نمازم را بخوانم.
چون به خودم قول داده بودم و به آن پایبند بودم اول وضو گرفتم و ایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنار خود دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!
اگر عصبانی می شد یا عمل منو توهین تلقی می کرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلند شدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم و گفتم :
قربان! در خدمتگذاری حاضرم.
شرمنده ام اگر وقت شما گرفته شد و...
🔶رضاشاه هم پرسید : مهندس همیشه نماز اول وقت می خوانی!؟
گفتم : قربان از وقتی پسرم شفا گرفت نماز می خوانم چون در حرم امام رضا(ع) شرط کردم
رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد و با چوب تعلیمی محکم به یکی زد و گفت:
مرتیکه پدرسوخته، کسی که بچه مریضشو امام رضا شفا بده، و نماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی، نه این مرد.!
بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند، اما نمازخواندن من، نظرش را عوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!
▫️از آن تاریخ دیگر هر جا که باشم اول وقت نمازم را می خوانم و به روح مرحوم" #حسنعلی_نخودکی! فاتحه و درود می فرستم....
🆔 @yade_ayyaam
🔹خاطره دکتر گلزاری از شهید حسن باقری
🔸تابستان ۱۳۵۳ مشهد مقدس، بعد از نماز مغرب و عشا، با ۱۵ نفر از نوجوانان و جوانان تهرانی كه همراه من برای زیارت امام رضا، علیهالسلام، به مشهد آمده بودند، در حسینیه محل اقامتمان، جلسه بحث و گفتوگوی دینی را برگزار كردیم. موضوع جلسه «امتیاز انقلاب امام زمان، علیهالسلام، بر انقلابهای بشری» بود. غلامحسین افشردی (شهید حسن باقری) دانشجوی ۱۹ساله كه او را صمیمانه «غلام» صدا میزدیمبا چهرهای هیجانزده رو به دوستان نوجوانش کرد و گفت: این است، امتیازی که در جستوجویش بودیم: در انقلابهای بشری، مردم ستمزده برای برچیدن بساط جور همداستان میشوند، فریاد میزنند و در رویارویی با طاغوت زمان خود زخمی، اسیر و کشته میدهند و سرانجام به پیروزی میرسند؛ اما چون نه خود از بند هوای نفس رهیدهاند و نه برنامهای برای آموزش و تربیت اخلاقی مردم دارند، دیر یا زود، سرمست از باده قدرت، چشم خود را بر واقعیتها میبندند و منتقدان دلسوز را نفی و نابود میسازند...
🆔 @yade_ayyaam
ادامه خاطره در فایلpdf👇
خاطرات_دکتر_گلزاری_از_شهید_حسن_باقری.pdf
368.1K
🔹خاطره دکتر گلزاری از شهید حسن باقری
▫️به صورت فایل PDF
🆔 @yade_ayyaam
⁉️ چرا در دوره پهلوی انتخابات آزاد برگزار نمی شد؟!
▫️نشریه #سپید_و_سیاه مورخه 3 مرداد 1340 نوشت :
اصل آزادی و دمکراسی در هر کشوری حق انتخابات آزاد و حکومت مردم بر مردم است ، هیچ به این نکته توجه کرده اید که بسیاری از کشورهای همین جهان آزاد از حق انتخابات پارلمانی که نماینده واقعی مردم آن کشورها باشد محروم مانده اند و انتخابات آزاد در بعضی از این کشورها موجب وحشت و نگرانی علاقمندان به حفظ آزادی است؟
تجارب سال های اخیر نشان داده است که جز در کشورهای پیش افتاده انتخابات آزاد در هر کشور به اصطلاح توسعه نیافته ای مورد استفاده کمونیست ها قرار می گیرد ، در کشورهای پیش افتاده که اکثریت مردم در رفاه و آسایش به سر می برند کالای کمونیسم طبعا بازار و خریداری ندارد. به همین مناسبت آزادی انتخابات در کشوری مانند انگلیس و آلمان و ژاپن خطری برای حکومت های ضد کمونیست این کشورها نخواهد داشت ، ولی در کشورهای عقب مانده که این روزها اصطلاح مودبانه تر توسعه نیافته را در باره آن ها به کار می برند آزادی انتخابات باعث ترس و وحشت رهبران آن کشورها است.
در این کشورها بحران اقتصادی و عدم رضایت مردم از وضع زندگی موجب شده است که از طرفی مردم این کشورها نسبت به دول غرب که پشتیبان هیئت های حاکمه آن ها هستند کینه عمیقی به دل بگیرند و از طرف دیگر به شوروی و بلوک کمونیست که هر روز در باغ سبز تازه ای به آن ها نشان می دهند با خوش بینی نگاه کنند.
@yade_ayyaam
✅ از خاطرات مرحوم استاد علی صفایی حائری(عین.صاد) به مشهد مقدس و زیارت امام #رضا علیهالسلام
💠 بخش زيبايى از حيات طيبه استاد به سفرهاى #مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مىرساند.
مىگفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مىگيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مىشود. به همين خاطر به امام رضا(ع) پناه مىبرد. كه در زيارت يكشنبه حضرت زهرا(ع) آمده است: «انا قد طهرنا بولايتهم»؛ ما با ولايت آنان تطهير مىشويم.
مىگفت: زيارت امام رضا(ع) مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام(ع) مىشتافت.
روزى يكى از مريدان مشهدى او گفته بود: بياييد منزل ما خالى است. ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيد و پاسخ شنيد كه مثلا: نخ ريسى! فرمود: دور است. من جايى دور و بر حرم مىخواهم. پرسيدند: چرا اينقدر نزديك؟ فرمود: آخر آلودهها لب حوض مىنشينند!
آن قدر يقين به رافت و دست گشايشگر آقا داشت كه وقتى گدايى در نزديكى حرم امام رضا(ع) از او چيزى خواست، با آن همه دست و دلبازى محل نگذاشت و اعتنايى به او نكرد.. و وقتى اصرار فقير را ديد، فرمود: بىسليقهاى! آدم در كنار دريا از يك پيت حلبى آب نمىخواهد!
🆔 @yade_ayyaam
📆 امروز پنجشنبه
☀️ ۴ مرداد ۱۳۹۷ هجرے شمسے
🌙 ۱۲ ذی القعده ۱۴۳۹ هجرے قمرے
🎄 ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۸ میلادے
☀️ رویدادهای مهم امروز در تقویم خورشیدی:
🔸به دنبال تهدید دولت انگلستان تعداد کشتی های جنگی بریتانیا در بندر آبادان به 9 فروند رسید. (1330ش)
🔹بزرگترین سفر تاریخی فاتحان ماه پایان یافت (1348ش)
🔹شهربانی اعلام کرد در تیرماه 76 نفر در تهران در اثر حوادث رانندگی جان باخته اند (1349ش)
🔸سیل بزرگ در بجنورد 200 خانه را ویران کرد (1350ش)
🔹دیدار مسؤولان ایرانی با دبیرکل سازمان ملل پس از قبول قطعنامه 598 (1367ش)
🔹افتتاح بزرگترین پالایشگاه نفت سنگین جهان در بندرعباس (1376ش)
🔹درگذشت شاعر گرانقدر ایرانی "ادیب نیشابوری" (1344ق)
🔹کشف عنصر پرقدرت رادیوم توسط "پیر و ماری کوری" دانشمندان لهستانی (1898م)
🔸استعفای "ملک فاروق" پادشاه مصر، در پی کودتای نظامی در این کشور (1952م)
🔹اعلام ملی شدن کانال سوئز توسط "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور مصر (1956م)
@yade_ayyaam
🌴 آداب زیارت امام رضا(ع) در سیره رفتاری آیتالله بروجردی
🔹آیتالله بروجردی در مواقع سفر به مشهد مقدس،با همان حال ضعف و ناتوانی که در ایشان بود، به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف میشدند و با آن که در آن فصل گرم، حرم از امکانات مدرن، همچون کولر و وسایل خنک کننده بیبهره بود، با این حال ایشان ساعتهای متمادی در حرم میماندند و ادعیه مورد نظرشان را میخواندند.
🔹گاه آنقدر در حال خوش معنوی غرق میشدند که قرار ملاقاتهایشان را فراموش میکردند؛ لذا دیگران به ایشان این موارد را یادآور میشدند. با ایشان که صحبت میکردیم، میگفتند: «داخل حرم، من تحت اختیار خودم نیستم.»
🔹گاهی اوقات برخی از خدام در کمال رضایت بالای سر ایشان میآمدند و با بادبزن باد میزدند، اما هرگز مورد رضایت ایشان نبود. میگفتند: «مگر این جا همه بادبزن دارند که من داشته باشم؟» از تشریفات اضافی همواره پرهیز میکردند. گاه برای ایشان تشکهای چند لایه میانداختند، اما ایشان بر میخاستند و تشک را باز میکردند و به دیگران تعارف میکردند که روی آن بنشینند. چنین روحیههایی بود که علاقه مردم را به ایشان دو چندان میکرد.
@yade_ayyaam
شیخ احمدکافی-#حکایتی_ از_مردم_نیشابور-سهم_امام_زمان-.mp3
9.31M
💠 حکایتی جالب از مردم نیشابور که سهم امام زمان خود را به مدینه فرستادند
📢 صوت | با صدای شهید حاج شيخ احمد كافے
🌴 اخلاص در عمل
🆔 @yade_ayyaam