eitaa logo
‹ یادگاࢪ مادࢪ ›
689 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
452 ویدیو
194 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
yadet bashe.mp3
10.4M
🍃🌸 یـــادتــــ باشهــ💚 💞تقــدیم به روح پاڪ شهیـدمدافع حـرمـ💓 ((حمیـد سیاهکالے مرادی)) بـاصـــداے🎤 سید جلال میـرعسگري 🍃🌸 °•| کانال شهید حمید سیاهکالے مرادی👇 🥀|@yadegar_madar
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
فعالیت امروز کانال به نام شهید 🌱
: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که [ مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم] و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با محقق نمی شود حقیقتاً ..! 🥀| @YADEGAR_MADAR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[←📣 ♦️📖 →] این یڪ‌توصیہ‌ۍ اخلاقــۍنیست ڪہ‌بایددلبستگۍها رادردنیاگـــم‌ڪرد، بلڪہ‌خبرازیڪ‌وضع‌ خطرناڪ‌مـــےدهد؛ هردلبستگےمارازیر شدیدترین لہ‌مےڪند ...🌱(: 🥀| @YADEGAR_MADAR
این تـایم هاۍ آخـر سال باید این رو گفتـــ ↓ 🌱 یـا‌صاحب‌اݪزمان‌عج‌ادرکنۍ•♥️• 🥀| @YADEGAR_MADAR
ولی انگار همه دردای سال و کل غصه‌هاش ته‌نشین شده این دقیقه‌های آخرش..! :) 🥀| @YADEGAR_MADAR
{:)سَرْبٰازِڪوچَڪِ‌سِیِّدْعَلٖے♡}: وَ لاَ أَرَي لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِراً ... براے دل شڪسٺگےام، جبران ڪنندهـ‌اے جز ٺو نمےبينم. · @YADEGAR_MADAR
وَ لاَ أَرَي لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِراً ... براے دل شڪسٺگےام، جبران ڪنندهـ‌اے جز ٺو نمےبينم. · @YADEGAR_MADAR
🔶 در منزل هستید ؟ چند روز ؟ حوصله تان سر رفته ؟ تحملتان تمام شده؟ خیلی خسته شدید؟ 🔻لطفا این متن را با دقت بخوانید ببینید یک عده برای شرف و عزت و ناموس ودین ما چه کشیده اند ....... آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... همسر شهید لشگری می گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت.... که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود😊 حسین می گفت: بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم... کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه ازکتاب خاطرات۶۴۱۰ روز اسارت سرلشکر خلبان حسین لشکری