eitaa logo
یادگاری های وحید یامین پور
113 دنبال‌کننده
61 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ ما وقتی با عمل یا موضوعی در نسبت با خود مواجه می‌شویم، ناخودآگاه به "سود و زیان" آن می‌اندیشیم. اینکه "هر چیزی به چه‌کار می‌آید؟ و چه فایده‌ای دارد؟ این عمیقترین گمراهی ماست. یک بیماری دیرپا، که از عوارضش انکار خود بیماری است. ما زانو زدن در برابر هیبت و شکوه حیرت و لذت انس را از یاد برده‌ایم. آیا توان دست شستن از جستن سود و زیان را داریم؟ آیا سودای حظّ نفس دست از سر ما بر‌میدارد؟ آیا ورای سود و زیان، کاری از ما سر می‌زند؟ مثل حافظ که گفت: من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست @yadegarii
♨️ دیدین بعضی‌ها از توهین به آدم‌های مقدس و دیندار لذت می‌برن؟ یا از زمین خوردن اونا خوشحال میشن؟ یا هر دروغ و بهتانی نسبت به اونا رو می‌پذیرن و بازگو می‌کنن؟ چرا؟ در این کار چه لذتی هست؟! خیلی بهش فکر کردم. شاید پاسخش این باشه که اونا از اون جهت که حال دینداریِ تمام و کمال رو ندارن دنبال بهانه‌ای هستن تا به وجدان‌شون بگن اساسا دینداریِ کامل مقدور و ممکن نیست و این جماعت هم همه ادا در میارن و نمایش دینداری رو بازی می‌کنن. لذا هر بار زمین خوردن دینداران و رسوا شدنشون دلیلی است بر این استدلال درونی. اونا خیالشون راحت میشه که چندان هم آدم بد و بدبختی نیستن لذا از آنچه هستن لذت میبرن و بلکه حتی گویی مجوز گریز بیشتر از خودشون رو بدست میارن. بل یُرید الانسان لیفجُر اَمامه(سوره القیامة/ ۵) اگر از زمین‌خوردن دینداران و اهل تقوا احساس پنهان خوشایندی بهمون دست میده... کمی نگران باشیم. @yadegarii
♨️ فرمود: وَمِن کُلِّ شَىْء خَلَقنَا زَوجین و همچنین: خَلقناکم ازواجاً انسان‌ها "زوج" آفریده شدند. فقط خداست که "فرد" و وتر و اَحد است. نه اینکه ما فرد باشیم و بعداً زوج بشیم؛ نه! ما هیچ وقت فرد نیستیم. ما همیشه یکی از دوتا هستیم. فقط اوست که بی‌هم‌تا ست. تو ازدواج نمی‌کنی چون از یک رنج احتمالی هراس داری؟ ولی رنج حقیقی وارد نشدن به دنیای زوجیت است. مثل جنینی که از به دنیا اومدن بترسه! این جهان همچون درختست ای کرام ما برو چون میوه‌های نیم‌خام سخت گیرد خامها مر شاخ را زانک در خامی نشاید کاخ را چون بپخت و گشت شیرین لب‌گزان سست گیرد شاخها را بعد از آن سخت‌گیری و تعصب خامی است تا جنینی کار خون‌آشامی است @yadegarii
♨️ ما چیزی نیستیم که الان هستیم، بلکه آن چیزی هستیم که می‌توانیم باشیم(امکان آشکارگی در نسبت با وجود). ما آن چیزی هستیم که امکان دارد به آن تبدیل شویم. این آزادی در "بودن" منحصر در انسان است. آزادی یعنی ما همواره می‌توانیم چیزی باشیم که الان نیستیم. ولی اغلب انسان‌ها این امکان را نمی‌یابند و به تعبیر هایدگر به "فرد منتشر" تبدیل می‌شوند. فرد منتشر، انسان گمشده در غوغای همگان است. انسان هرروزینه، انسانی با زبان هرزه‌درا. خنثی و مغلوب عرف و عادت. ما و همه‌ی آنها که دور و بر ما هستند... جز : گوشه‌نشینانی چند ! @yadegarii
♨️ به تعبیر یکی از حُکمای گرانقدر معاصر: مثال انسان در عصر یونان باستان، پهلوانان بودند؛ مثال انسان در عصر دین(قرون وسطایی مسیحی و دوره اسلامی) قدّیسان بودند و مثال انسان در عصر جدید، "مهندسان" هستند. مهندس، الگوی تغییر جهان است. نه پهلوانان، نه قدیسان، نه فیلسوفان و "معلمان"، که آموزگار زیستن بودند، دیگر مثال و آرکتایپ و نشانه‌ی دوران ما نیستند. همه آنها بخشی از تاریخِ گذشته هستند و در عصر ما گویی کار مهمی برای انجام دادن ندارند. عصر ما عصر مهندسان است. @yadegarii
♨️ "شُکر" توجه به بودن و داشتن چیزها، از مسیر توجه به امکان نبودن یا نداشتن آنهاست. @yadegarii
♨️ یک ِ ابدی از حافظ لسان الغیب: به سعیِ خود نتوان بُرد پِی به گوهرِ مقصود خیال باشد کاین کار بی حواله برآید @yadegarii
♨️ آزادی حقیقی در متن گفتارِ خلاف آمد عادت نهفته است. و خلاف آمد عادت دشمن مشهوراتی است که اکثریت به آن تعلق دارند و در صدر مشهورات هم شعار "آزادی" است.‌ اگر در طلب آزادی حقیقی هستیم آن را در انس با حُکما بیابیم. حکمت، حاصل بیرون رفتن از مشهورات زمانه و ترک فطرت اول و گام نهادن در مسیر فطرت ثانی است. در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم @yadegarii
♨️ راه‌های عالَم به هیچ جا نمی‌رسند، پایان ندارند. این انسان است که در میانه‌ی راه تمام می‌شود و به پایان می‌رسد. اگر با راه یگانه شدیم، بی‌پایان می‌شویم. حُکما می‌گویند: اتحاد سالک و مسلک ؛ هر کسی سالک راه خود است. هر کسی در درون خود راه می‌رود. بیرون از وجود ما راهی وجود ندارد. راه رستگاری در وجود یک انسان تحقق پیدا کرده که نامش "علی" است. بیرون از وجود علی علیه‌السلام صراطی نیست. در اتحاد جان با جان علی است که انسان سالک طریق رستگاری می‌شود. یک رستگاری بی‌پایان. مولا فرمود: أنا صراط الله المستقیم @yadegarii
♨️ بشر وقتی متذکر تنهایی و غربت و درافتادگی خودش در عالم شد، حیرت و هیبت او را فرامیگیرد. این لحظه حقیقی‌ترین زمان بودن ما در هستی است.(هایدگر آنرا اگزیستانس حقیقی می‌نامد) لحظه‌ای که تفکر جوانه می‌زند‌. او گاهی به غوغای جماعت پناه می‌برد تا از این درک و دریافت فرار کند. غفلت جمعی نوعی پنهان شدن از این درک حیرت زاست. اما انسان با گم‌گشتی در جمع از تنهایی می‌گریزد. هستند کسانی‌که زیستشان "خلاف آمد عادت" است. اهل معنا از "خلوت" کام می‌گیرند. در خِلاف‌آمدِ عادت، بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم @yadegarii
♨️ حتی در عبادات هم گرفتار این سوداگری هستیم؛ فرمود: عبادة التجار! ولی نوعی از اعجاز در برخی عبادات هست که در متن سوداگری با خدا شما را به ناگاه به ورای سود و زیان بالا می‌کشد. شاید بهترین مثالش اشک بر اباعبدالله باشد. ممکن است کسی به طمع انبوه ثواب و وجوب بهشت که در روایات آمده به آن رو کند، اما دقیقا در لحظه‌ای که زلفش به زلف یار گره خورد و طعم انس با یاد او در کامش نشست، فانی می‌شود و در برابر هیبت ولی‌ّ‌الله زانو می‌زند و محو زیبایی و شکوه او می‌شود. این لحظه، تنها لحظه فراتر رفتن از پستی دائمی و سوداگری بیمارگونه ماست. لحظه، لحظه‌ی عشق است و نوشیدن از آب حیات. باقی لحظات که ما عاقلانه سوداگری می‌کنیم، همه مُردگی است. حافظ ار آب حیات ازلی می خواهی منبعش خاک در خلوت درویشان است @yadegarii
♨️ 🔸️نسبت ما با انسانها از جنس نسبت ما با اشیاء نیست. نسبت ما با اشیاء برای دستیازی یا تولید و مصرف است ولی اهتمام ما به انسان از جنس "دلواپسی" (solicitude) است. دلواپسی یعنی به انسان‌ها کمک کنیم به امکان‌های خویشتن برسند، آنها را برای خود نخواهیم. در حالیکه انسان مدرن با انسانها هم نسبتی غیرانسانی برقرار می‌کند و گویا می‌خواهد آنها را تملک کند یا از آنها متمتع بشود. این خاصیت تفکر تکنیکی است. انسانها شیء نیستند بلکه به تعبیر هایدگر هم-دازاین اند. او شکل اهتمام به یک انسان را "دلواپسی" می‌نامد. @yadegarii