eitaa logo
یادگاری های وحید یامین پور
112 دنبال‌کننده
53 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ چیزی که می‌ماند، خاطره است. خاطره، طلاست. ما با خاطرات‌مان زنده‌ایم نه با سکو‌ها و آویزها. خاطره‌ها از آن جهت که به تاریخ معنا میدهند، همه خوب‌ و گرانبها هستند، چه تلخ چه شیرین‌. @yadegarii
♨️ "تجارت توجه"، این حقیقت کاری است که خیلی از ماها در شبکه‌های اجتماعی به اسم تبلیغ دین انجام می‌دهیم. @yadegarii
♨️ اسلام، "مِهربنیاد" است. عقلانیت اسلامی هم آنگاه که بر مدار مهرورزی ظهور کند و نتیجه‌اش الفت باشد، عقلانیت است و در غیر این‌صورت جهل است. فرمود "التودّد، نصف العقل": دوست داشتن، نصف عقل است. عقل و حکمت عملی، آنگاه که در سیاست مُدُن و تدبیر منزل در کار می‌آید، باید به الفت و مهرورزی و مواسات بینجامد و اگر به فُرقت و نزاع انجامید، آنچه در کار است از جنود جهل است. @yadegarii
♨️ "وفاق" اعتباری است، اصالت با "الفت" است. وفاق، مصلحت‌محور و توافقی بر "غرض مشترک" است. الفت، غیر غرض‌ورزانه و بر اساس صدق و از شعب وَلایت است. الفت که به محاق برود، ناچار و ناگزیر از وفاقیم. اما هوش‌دار که مومنین با رشته ولایت به‌هم وصل‌اند و قطع این سلسله به رانده شدن از بارگاه ولاء می‌انجامد. الفت، حقیقت اخوت است و اخوت شکل ساختاری به‌هم پیوستن مؤمنین در جامعه است. الفت، حقیقت و باطن اخوت است و اخوت جامه و کالبد الفت. الفت، با مهرورزی غیر غرض‌ورزانه تجلی می‌کند و این تجلی فقط از قلبی سر می‌زند که از "شحّ نفس" (بُخل و تنگ‌نظری) به‌دور باشد و این صفت انصار رسول الله(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) است که فرمود: و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون(سوره حشر/٩) @yadegarii
♨️ "خواستن"، توانستن است. این ضرب‌المثل پرتکرار را چگونه می‌فهمیم؟ "خواستن" را اراده خودبنیاد می‌فهمیم. بنابراین یعنی اراده کن آنوقت توانایی انجامش را خواهی یافت. حالا به معنای حقیقی "خواستن" توجه کنید. خواستن یعنی طلب و تمنّا. توانایی حقیقی(خصوصا در امور معنوی) آنگاه رو می‌آورد که در جان ما طلب و تمنّای حقیقی طلوع کند. اراده و عزم در خلاء و به خودی خود متولد نمی‌شود. اراده همواره "اراده برای..." است. اراده برای کاری و به هدفی طلوع می‌کند و منشاء کار و اثر می‌شود و این مسبوق به یک طلب و تمناست. ما باید "بخواهیم" یعنی در موضع طلب و تشنگی حقیقی قرار بگیریم. آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست تشنگی با اراده‌های غرورآمیز متکی به نفس بدست نمی‌آید. از طرفی تشنگی و تمنا همان اجابت است. از اینجاست که مولوی تشنگی را با جوشش آب پیوند زده است... فرق بین آن اراده خود بنیاد با طلب تشنگی همان فرق بین روانشناسی زرد و تکنیکهای کسب موفقیت است با عرفان. @yadegarii
♨️ بسیاری از آنها که در حجاز هم‌عصر پیامبر بودند، اعجاز قرآن را درمی‌یافتند ولی چون نمی‌توانستند عقیده خود را رها کنند، ایمان نمی‌آورند. امروز بسیاری هستند که اساساً اعجاز قرآن را نمی‌فهمند و در باطن تفاوتی بین قرآن و کتابهای تاریخی دیگر قائل نیستند، هرچند احتیاطاً حرمت آنرا نگه می‌دارند. همان‌ها که در پاسخ به پرسش رایج "معجزه پیامبر اسلام چیست؟" سریعاً خواهند گفت: قرآن. جاهلیت آن عربِ ۱۴ قرن پیش که اعجاز را می‌فهمید و ایمان نمی‌آورد، بیشتر بود یا جاهلیت امثال ما که اعجاز قرآن را اساساً نمی‌فهمیم؟ جاهلیت معاصر به این معنا که عقل علم‌زده‌ی ما توان ارتباط با معانی قرآن را نداشته باشد، مهلکت‌تر از جاهلیت اولی نیست؟ @yadegarii
♨️ مرحوم ملامحسن فیض کاشانی می‌گوید غایت بسیاری از احکام شریعت، الفت بین مؤمنین است و اگر ماموریت انبیاء در ساحت علم، دعوت به توحید باشد، ماموریت آنها در ساحت عمل، اتحاد مؤمنین و الفت و محبت بین آنهاست. حالا از این زاویه همه تکالیف شرعی را مرور کنیم‌. کدام عمل عبادی بهتر و بیشتر این غایت را محقق میکند؟ دیدن شرع و دین در این نقشه کلّی است که اولویت و اهمیت احکام در هر عصر را معلوم و دین را معنا میکند. @yadegarii
♨️ ظریفی می‌گفت، شادی وقتی طلوع میکند که انسان بداند وظیفه واقعی‌اش را به انجام رسانده. رسیدن به آن شادی، دشواری هر انجام وظیفه‌ای را آسان می‌کند. مثل شادی یک پدر، آن‌هنگام که با دست‌رنجش آرزوی کوچک کودکش را برآورده می‌کند و در همان حال می‌داند، هرآنچه برای این منظور از دستش برآمده، انجام داده است. تحمل سختی انجام وظیفه در انتظار شادیِ پس از آن، آسان است. رنج حقیقی در انجام وظیفه نیست؛ که در ندانستن وظیفه است. گیجی و پریشانی ناشی از ندانستن وظیفه است که ما را خسته می‌کند. بشر امروز، بشر عاطل و باطل است. نمی‌داند کجاست و چه "باید" بکند. این "بایستگی" همان امر مجهول عصر ماست؛ عصر نیهیلیسم. @yadegarii
♨️ پدیده را "به‌دیده" و پدیدار را "به‌دیدار" بخوانید. پدیدارشناسی، "به‌دیدار شناسیِ چيزها" ست. پدیدارشناسی، "دیدار بینی" و ملاقات با چیزهاست آنگاه که عقلِ خودبنیاد سکوت می‌کند و ما در قرب چیزها قرار می‌گیریم تا آنها خود را به ما نشان بدهند. در این لحظه است که امکان جوشش شعر و هنر میسر میشود. @yadegarii
♨️ فریدون بن احمد سپهسالار نقل کرده که مولانا جلال‌الدین گفت: "من از کجا، شعر از کجا؟ والله که من از شعر بیزارم و پیش من از شعر بدتر کاری نیست!" آنچنان که در غزلیات شمس می‌گوید: رَستم از این بیت‌وغزل ای شه‌وسلطان ازل مفتعلن مفتعلن مفتعلن کُشت مرا! مولوی که خود والاترین شاعر است از شعر، آنگاه که معنایش توجه به صنایع ادبی و وزن و قافیه است، بیزار است و این بیزاری و "بی‌هنری" آغاز هنر والاست. بی‌هنری همان صاف و آیینه شدن است. هنرِ والا آیینگی است. آینه بازتاب حقایق است. دل که آینه شد حقیقت که همان زیبایی است در آن تجلی میکند. مولوی در داستان مجادله و رقابت چینیان و رومیان همین موضوع را تذکر می‌دهد. نقاشی چینیان که تقلیدی زیبا و چشم‌نواز از طبیعت بود در مقابل کار رومیان که فقط سنگ را صیقلی کرده بودند و آینه ساخته بودند، رنگ باخت. رومیان آن صوفیانند ای پدر بی زتکرار و کتاب و "بی هنر" @yadegarii
♨️ 🔻این جمله را از متفکر مهم دوران ما، "بیونگ چول‌هان" به‌خاطر بسپرید: "افسردگی نوعی مرض ناشی از خودشیفتگی است و مشخصۀ افرادی است که به‌واسطۀ جست‌وجوی موفقیت از درون تهی شده‌اند." این اتفاق از رهگذر تبدیل سوژه به پروژه می‌گذرد. هرکدام از ما مشغول بهره‌برداری بیشتر از خودمان هستیم و بازدهی خود را در نسبت با آرزوهایمان ارزیابی می‌کنیم. "دست و پا زدن برای موفقیت" حتی با حصول بخشی از اهداف، مایه فروپاشی روانی است. از این رو ما دیگر اهل "طرب" نیستیم. طرب، رضایتمندی است و رضایتمندی تابعی از دست‌وپا زدن برای موفقیت نیست. رضایتمندی از مقوله ایمان است نه عمل. این قافله عُمر عجب می‌گذرد دریاب دمی که با طرب می‌گذرد @yadegarii
هدایت شده از حامی انقلابی🇮🇷
به تعبیر استاد عمرتون رو بذارید تا یک "آدم" پیدا کنید اونوقت دورش بگردید. اگر خواستن واقعی و جدی باشه خدا کسی رو سر راه مون قرار میده اگر هم نباشه ممکنه با اینکه در کنار بزرگان باشیم ولی بی بهره و تشنه باقی بمونیم...