♨️
هدف اصلی ابلیس از وسوسهی آدم و حوا یک چیز بود: "نمایان کردن شرمگاه انسان"؛
فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ماوری عنهما من سواتهما(اعراف/۲۰)
پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از "شرمگاه" بدنشان بر آنان پوشیده بود، نمایان کند!
عجیب است! شیطان میخواست ثابت کند که انسان مخلوق والا و برتر و شایستهی سجده نیست. انسان مخلوقی کم ارزش چون سایر حیواناتی است که پیشتر خلق شدهاند. پس برای اثبات حرفش کاری کرد که "شرمگاه" انسان نمایان شود. شیطان میدانست آنچه انسان را از حیوان متفاوت میکند "حیا" و پوشیدگی انسان است. موجودات دیگر هم میخوردند و آمیزش میکردند و حیات داشتند، ولی "شرم" و "حیا" نداشتند و این نشانهای بر روح خداوند بود که در انسان دمیده شده و گواه عقل و ایمان بود.
پس خداوند آنگاه که آدم توبه کرد، "لباس" را برای پوشاندن بهترین مخلوقش نازل کرد تا نشانهای باشد بر برتری او:
"قد انزلنا علیکم لباساً يواري سوئاتكم و ريشاً و لباس التقوا ذالک خیر" : ای فرزندان آدم! ما لباسی برای شما نازل کردیم که شرمگاهتان را میپوشاند... و لباس تقوا بهتر است (تا زشتیهای باطنی شما را بپوشاند)
و چنین است که فرمود:
«لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَه و
«اَلْحَياءُ هُوَ الدينُ كُلُّهُ»
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
کشف و مطالبهی بهترینِ مطلق کار سختی نیست. اما خردمند باید بهترینِ ممکن را انتخاب کند.
در مقام "مطالبه" بد نیست که بهترینِمطلق مطالبه بشود؛ اما مقام "بصیرت"، یعنی شناخت امکانها و شرایط انتخاب و "بهترینِ ممکن".
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
هر آنچه که هست، در نسبت به نحوهی بودن ما در هستی معنا پیدا میکند. جهان، چیزی در مقابل من و بیرون از من نیست، عالم آن چیزی است که بر ما ظاهر شده.
فرمود: کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف. اگر انسان خلق نمیشد، عالم به ظهور نمیرسید، منکشف نمیشد. عالم فقط برای انسان منکشف میشود و نه برای هیچ موجود دیگری.
اینکه ما جهان را چگونه ببینیم و هرچیزی را -خودمان را، روابط خانوادگیمان را، آيندهمان را، زیبایی و زشتی را، شهر و خانهمان را و... - چگونه ببینیم و درک کنیم، به نحوه قیام و ایستادن ما در عالم (existence) مربوط است. اما ما در غفلت از این قیام هستیم. چه چیز میتواند واسطه انفتاح و انکشاف و ظهور عالم بر ما باشد؟
ما در عالمِجدید دچار زکام و ضعف بینایی شدهایم، رایحه و رنگ عالم را نمیبینیم. شعر و هنر میتواند واسطه انکشاف عالم و بینایی دوباره ما باشد. شاعری کاری پیامبرانه است. تذکّر راهی است که باید طی شود و بدون آن، سرنوشت ما سرگردانی و گیجی است.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
جهان و تحولاتش به شکل عجیبی به سمت مشترک شدن سرنوشت انسانها سیر میکند؛ به سمت دردها و دلمشغولیهای مشترک. هر معرکهای دو جبهه دارد و هر انسانی یا این سو است یا آنسو. همه اینها مقدمه یک اتفاق جهانی است که مسئله مشترک انسان و تاریخ را برای همیشه حل خواهد کرد. آخرین تیری که در چلّهی کمان خلقت نهاده میشود، آنهنگام شلیک میشود که همهی انسانها معرکهی حقیقی و دو سوی حق و باطل معرکه را بشناسند و هیچگاه در تاریح مثل امروز چنین نبوده است.
فرزندی که در زهدان تاریح منتظر تولد است، با درد بسیار متولد میشود. دردهای بزرگِ الان مقدمه فتوحات بزرگ آینده است.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
تکنولوژى جدید حاصل چیست؟ به تعبیر هایدگر تکنولوژی حاصل انکشافی خاص برای انسان است؛ حاصل نگاه به طبیعت به عنوان منبع تامین کننده انرژى. این نگاه خاص بشر جدید، از رابطهای تازه میان بین انسان و طبیعت حکایت میکند. هایدگر این رابطه را "تعرض" و "تصرفِ بىامان" میداند. نوعی در افتادن با همهی اشیاء به عنوان "منبع" به قصد مصرف آن.
"علم جدید" الهام گرفته از این نگاه تکنولوژیک به جهان است. طبیعت از نیروهاى محاسبهپذیری تشکیل شده که به ما امکان کشف و سپس تسخیر و تصرف را میدهد.
زمین دیگر مکان زندگی ما نیست؛ بلکه مجموعهای از "چیزهای به درد بخور" است که بناست روزی مصرف شود. کوهستان و رودخانه و جنگل، همه منبع تسخیر و تصرف انسان جدید اند نه اقامتگاه انسان روی زمین. انسان جدید، بیخانمان و آواره است.
هایدگر در پیامی به مردم زادگاهش مینویسد: "بیاندیشید که آیا در روزگار تمدن یکسان ساز تکنیکی، هنوز خانهای برای زیستن وجود دارد؟"
این عجیبترین بلایی است که بشر جدید را گرفتار کرده؛ مواجهه با هر چیزی به عنوان ابژهی تسخیر و مصرف. وقتی انبوه زائران را در مماسترین حالت به نقطهی قدسی اعتاب مقدس میبینم که موبایل به دست در تقلا برای گرفتن سلفی با ضریحِ یک قدّیس هستند، میپرسم حتی زیارت، حتی باطنیترین دقایق در ملکوتیترین جغرافیا هم "مصرف" میشود. آن لحظه را ثبت میکنند تا در نمایشگاهی مثل شبکههای اجتماعی یا در یک مهمانی مجازی آنرا مصرف کنند.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
پیشتر ماشینها انسان را از زحمت و رنج کار با دست رها کردهاند و حالا شبکههای اجتماعی انسان را از اندیشیدن معاف میکنند. اطلاعات به جای تفکر و انباشت وانماییها به جای تاریخ.
از انسان چه میماند؟
#هایدگر #بودریار #رسانه
#یادگاری #وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
اگر میکوشی تا راز هستی را کشف کنی، به تاریخ پیشاتجدد تعلق داری؛ اما اگر اراده میکنی که جهان را به نظم و شکل مطلوب خودت در بیاوری، به تجدد پیوستهای.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
سقوط -هبوط- یعنی دورافتادن و فاصلهگرفتن از آن چیزی که اصلیترین صفت ماست.
هایدگر عافیتطلبی tranquillizing را سقوط میداند. همان خصلتی که انسان را از اضطراب -دلشوره- و احساس مسئولیت دور میکند. اما بدترین سقوط، تبدیل شدن به "فرد منتشر" است و آن زمانی است که "آنها" خود را به ما تحمیل میکنند و فرد خود را به مشهورات زمانه و هیاهوهای رسانههای جمعی میبازد. این اتفاق، به محاق رفتن مهمترین خصلت انسان یعنی اختیار -آزادی- است.
با این حال انسان همواره به این سو میل میکند که از اضطراب -دلشوره- بگریزد و خود را در انبوه گم کند. درحالیکه دلشوره حالت اساسی جانهاست.
حال دلشوره هنگام مواجه شدن با پرسش اساسی نازل میشود. کسی که به حال گرانقیمت دلشوره تشرّف پیدا میکند، وجودش از بیهودگی و رضایتمندیِ سرخوشانه خالی میشود.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
گزارهی "خواستن، توانستن است"
در بُعد استکمال روح جزو حرفهای اضافی است. کاش در مدرسه به جای تفاسیر نشت کرده از روانشناسی مدرن، کسی به ما "نخواستن" را یاد میداد. خواستن آسان است و نخواستن دشوار. نخواستن، آغاز اقتدار است؛ آغاز شناختن توان حقیقی انسان. با نخواستن است که انسان خواستنیهای حقیقی را کشف میکند.
💠
حقّ تعالی با بایزید گفت که یا بایزید چه خواهی؟ گفت خواهم که نخواهم، اُرِیْدُ اَنْ لَا اُرِیْدَ!
...همه رنجها از آن میخیزد که چیزی خواهی و آن میسّر نشود و چون نخواهی رنج نماند.
...مردمان منقسمند و ایشان را در این طریق مراتب است، بعضی به جهد و سعی به جایی برسانند که آنچه خواهد به اندرون و اندیشه به فِعل بیاورند، این مقدور بشر است؛ اما آنکه در اندرون دغدغۀ خواست و اندیشه نیاید آن مقدورِ آدمی نیست، آن را جز جذبۀ حق از او نبرد.
فیمافیه/ مولوی
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
ما وقتی با عمل یا موضوعی در نسبت با خود مواجه میشویم، ناخودآگاه به "سود و زیان" آن میاندیشیم. اینکه "هر چیزی به چهکار میآید؟ و چه فایدهای دارد؟
این عمیقترین گمراهی ماست. یک بیماری دیرپا، که از عوارضش انکار خود بیماری است.
ما زانو زدن در برابر هیبت و شکوه حیرت و لذت انس را از یاد بردهایم. آیا توان دست شستن از جستن سود و زیان را داریم؟ آیا سودای حظّ نفس دست از سر ما برمیدارد؟ آیا ورای سود و زیان، کاری از ما سر میزند؟ مثل حافظ که گفت:
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
دیدین بعضیها از توهین به آدمهای مقدس و دیندار لذت میبرن؟ یا از زمین خوردن اونا خوشحال میشن؟ یا هر دروغ و بهتانی نسبت به اونا رو میپذیرن و بازگو میکنن؟ چرا؟
در این کار چه لذتی هست؟! خیلی بهش فکر کردم. شاید پاسخش این باشه که اونا از اون جهت که حال دینداریِ تمام و کمال رو ندارن دنبال بهانهای هستن تا به وجدانشون بگن اساسا دینداریِ کامل مقدور و ممکن نیست و این جماعت هم همه ادا در میارن و نمایش دینداری رو بازی میکنن. لذا هر بار زمین خوردن دینداران و رسوا شدنشون دلیلی است بر این استدلال درونی. اونا خیالشون راحت میشه که چندان هم آدم بد و بدبختی نیستن لذا از آنچه هستن لذت میبرن و بلکه حتی گویی مجوز گریز بیشتر از خودشون رو بدست میارن.
بل یُرید الانسان لیفجُر اَمامه(سوره القیامة/ ۵)
اگر از زمینخوردن دینداران و اهل تقوا احساس پنهان خوشایندی بهمون دست میده... کمی نگران باشیم.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
فرمود:
وَمِن کُلِّ شَىْء خَلَقنَا زَوجین
و همچنین:
خَلقناکم ازواجاً
انسانها "زوج" آفریده شدند. فقط خداست که "فرد" و وتر و اَحد است. نه اینکه ما فرد باشیم و بعداً زوج بشیم؛ نه! ما هیچ وقت فرد نیستیم. ما همیشه یکی از دوتا هستیم. فقط اوست که بیهمتا ست.
تو ازدواج نمیکنی چون از یک رنج احتمالی هراس داری؟ ولی رنج حقیقی وارد نشدن به دنیای زوجیت است. مثل جنینی که از به دنیا اومدن بترسه!
این جهان همچون درختست ای کرام
ما برو چون میوههای نیمخام
سخت گیرد خامها مر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لبگزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خونآشامی است
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
ما چیزی نیستیم که الان هستیم، بلکه آن چیزی هستیم که میتوانیم باشیم(امکان آشکارگی در نسبت با وجود). ما آن چیزی هستیم که امکان دارد به آن تبدیل شویم. این آزادی در "بودن" منحصر در انسان است. آزادی یعنی ما همواره میتوانیم چیزی باشیم که الان نیستیم. ولی اغلب انسانها این امکان را نمییابند و به تعبیر هایدگر به "فرد منتشر" تبدیل میشوند. فرد منتشر، انسان گمشده در غوغای همگان است. انسان هرروزینه، انسانی با زبان هرزهدرا. خنثی و مغلوب عرف و عادت.
ما و همهی آنها که دور و بر ما هستند...
جز : گوشهنشینانی چند !
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
به تعبیر یکی از حُکمای گرانقدر معاصر:
مثال انسان در عصر یونان باستان، پهلوانان بودند؛ مثال انسان در عصر دین(قرون وسطایی مسیحی و دوره اسلامی) قدّیسان بودند و مثال انسان در عصر جدید، "مهندسان" هستند. مهندس، الگوی تغییر جهان است.
نه پهلوانان، نه قدیسان، نه فیلسوفان و "معلمان"، که آموزگار زیستن بودند، دیگر مثال و آرکتایپ و نشانهی دوران ما نیستند. همه آنها بخشی از تاریخِ گذشته هستند و در عصر ما گویی کار مهمی برای انجام دادن ندارند. عصر ما عصر مهندسان است.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
"شُکر" توجه به بودن و داشتن چیزها، از مسیر توجه به امکان نبودن یا نداشتن آنهاست.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
یک #یادگاری ِ ابدی از حافظ لسان الغیب:
به سعیِ خود نتوان بُرد پِی به گوهرِ مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
آزادی حقیقی در متن گفتارِ خلاف آمد عادت نهفته است. و خلاف آمد عادت دشمن مشهوراتی است که اکثریت به آن تعلق دارند و در صدر مشهورات هم شعار "آزادی" است.
اگر در طلب آزادی حقیقی هستیم آن را در انس با حُکما بیابیم. حکمت، حاصل بیرون رفتن از مشهورات زمانه و ترک فطرت اول و گام نهادن در مسیر فطرت ثانی است.
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
راههای عالَم به هیچ جا نمیرسند، پایان ندارند. این انسان است که در میانهی راه تمام میشود و به پایان میرسد.
اگر با راه یگانه شدیم، بیپایان میشویم.
حُکما میگویند: اتحاد سالک و مسلک ؛ هر کسی سالک راه خود است. هر کسی در درون خود راه میرود. بیرون از وجود ما راهی وجود ندارد. راه رستگاری در وجود یک انسان تحقق پیدا کرده که نامش "علی" است. بیرون از وجود علی علیهالسلام صراطی نیست. در اتحاد جان با جان علی است که انسان سالک طریق رستگاری میشود. یک رستگاری بیپایان.
مولا فرمود: أنا صراط الله المستقیم
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
بشر وقتی متذکر تنهایی و غربت و درافتادگی خودش در عالم شد، حیرت و هیبت او را فرامیگیرد. این لحظه حقیقیترین زمان بودن ما در هستی است.(هایدگر آنرا اگزیستانس حقیقی مینامد) لحظهای که تفکر جوانه میزند.
او گاهی به غوغای جماعت پناه میبرد تا از این درک و دریافت فرار کند. غفلت جمعی نوعی پنهان شدن از این درک حیرت زاست. اما انسان با گمگشتی در جمع از تنهایی میگریزد.
هستند کسانیکه زیستشان "خلاف آمد عادت" است. اهل معنا از "خلوت" کام میگیرند.
در خِلافآمدِ عادت، بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
حتی در عبادات هم گرفتار این سوداگری هستیم؛ فرمود: عبادة التجار!
ولی نوعی از اعجاز در برخی عبادات هست که در متن سوداگری با خدا شما را به ناگاه به ورای سود و زیان بالا میکشد.
شاید بهترین مثالش اشک بر اباعبدالله باشد. ممکن است کسی به طمع انبوه ثواب و وجوب بهشت که در روایات آمده به آن رو کند، اما دقیقا در لحظهای که زلفش به زلف یار گره خورد و طعم انس با یاد او در کامش نشست، فانی میشود و در برابر هیبت ولیّالله زانو میزند و محو زیبایی و شکوه او میشود. این لحظه، تنها لحظه فراتر رفتن از پستی دائمی و سوداگری بیمارگونه ماست. لحظه، لحظهی عشق است و نوشیدن از آب حیات. باقی لحظات که ما عاقلانه سوداگری میکنیم، همه مُردگی است.
حافظ ار آب حیات ازلی می خواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
🔸️نسبت ما با انسانها از جنس نسبت ما با اشیاء نیست. نسبت ما با اشیاء برای دستیازی یا تولید و مصرف است ولی اهتمام ما به انسان از جنس "دلواپسی" (solicitude) است. دلواپسی یعنی به انسانها کمک کنیم به امکانهای خویشتن برسند، آنها را برای خود نخواهیم. در حالیکه انسان مدرن با انسانها هم نسبتی غیرانسانی برقرار میکند و گویا میخواهد آنها را تملک کند یا از آنها متمتع بشود. این خاصیت تفکر تکنیکی است.
انسانها شیء نیستند بلکه به تعبیر هایدگر هم-دازاین اند. او شکل اهتمام به یک انسان را "دلواپسی" مینامد.
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
به این فکر کردید که چرا در جهان پیشا تجدد چیزی به نام اوقات فراغت و تفریح چندان شناخته شده نبوده؟ آیا مردم از کار کردن خسته نمیشدند؟
بُعدِ گاهشمار مدرنیته به انسان میآموزد زمان را اندازه بگیرد و زندگی اش را در ظرف زمان بسنجد؛ کار، زندگی، تفریحات و همه چیزش را. آنگاه یک قسمت از زندگی را برای لذتبردن کنار میگذارد و بقیه زندگی را معطوف به آن تنظیم میکند. کار، شر، رنج و شکنجهای است برای تمهید و فراهم کردن امکان لذت در بخش دیگری از زندگی مثلا در پایان هفته یا تعطیلات سال نو. ولی وقتی زندگی و کار از زمان لذت تفکیک شد، لذتِ محدود به زمان و مکان، خودش به فشار مضاعف روانی تبدیل میشود. سوژه مدرن، برای لذت بردن در بخشی از زندگی، تحت فشار زمانی است که به سرعت میگذرد و گویی از ابتدا نگران به پایان رسیدن آن است.
اما انسان پیشاتجدد غالبا کارش، هنرش بوده و آفرینندگی او در صناعت، طبیعت و خدمت، بخش اصلی و معنابخش زندگیاش بوده است. برای او کار، شر نیست و زندگی به رنج و لذت تقسیم نشده است.
مفهوم افسردهی بازنشستگی در سنین میانسالی را با نشاط سالخوردگانی که در جهان سنتی خود تا روزهای پایان عمر با جدّیت به کارشان مشغولند، مقایسه کنید.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
ما آزادتریم یا انسانی در ۳۰۰ یا ۷۰۰ سال پیش؟ همیشه از خودم میپرسم شیخ انصاری چطور تمام زندگیاش را رها کرد و قدم در سفری گذاشت که نه مقصدش معلوم بود و نه مسافتش و نه مدت زمانش؟!
مرتضی از دزفول به بروجرد رفت، از آنجا به اصفهان، از آنجا به کاشان...
صاحبدل فرزانهای را گوشهای از کویر پیدا کرد و سه سال همانجا ماند تا بیاموزد.
همانطور که سعدی، همانطور که غزالی، همانطور که مولوی، همانطور که ملاصدرا...
آزاد و رها، هزاران فرسخ را بدون معلوم کردن هدف طی میکردند؛ بدون ویزا، بدون بیمه، بدون اینکه در دسترس باشند، بدون رزرو بلیط و هتل... بدون محاسبهی جایگاه و سود و زیان و بدون دغدغهی بازنشستگی و حساب بانکی...
حالا ما بیمه و حساب بانکی و امکان رزرو اینترنتی بلیط و هتل و فاند و گرنت و... را داریم، ولی مثنوی معنوی، اسفار اربعه، رسائل و مکاسب، بوستان و گلستان، کیمیای سعادت و هیچ چیز دیگری شبیه به آن نداریم.
گمان میکنیم آزادتریم، ولی گویی مدرنیته بزرگترین زندان تاریخ بشر را ساخته، زندانی با خوراک نیهیلیسم.
#یادگاری
#وحید_یامین_پور
@yadegarii
♨️
لحظه تولد، لحظه قرار گرفتن ما در قایقی است که در رودخانهای به سوی حفرهی سیاه مرگ در حرکت است. ما در این قایق قد میکشیم و پیر میشویم، بدون اینکه حتی لحظه ای بتوانیم آنرا متوقف کنیم یا به سرنوشت دیگری، جایی جز حفرهی مرگ، منحرفش کنیم. تمام قایقهای پیش از ما، بدون استثنا به این حفره افتادهاند. کل زندگی، بودن ما در این قایق، لحظهی پیشامرگ است.
همهی آنها که به سوی مرگاند، به کاری جز آگاهی نسبت به حفرهی مرگ مشغولند. فقط آنها که به یاد حفرهاند، متوجه "بودن" خود پیش از آن حفرهاند.
به تعبیر هایدگر، در مرگ، خفای بزرگ "بودن" آشکار میشود. لحظهی این آشکارگی، که محصول انس با یاد مرگ است، امکان قیام حقیقی انسان در عالم(اگزیستانس حقیقی) فراهم میشود و او به وادی "حیرت" قدم میگذارد. حیرت، سرآغاز هنر و تفکر حقیقی است.
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii
♨️
صبر، تلاش و عزم برای باقی ماندن در مقام شُکر است. حالِ شُکر، عالیترین جایزهی بصیرت است.
و بصیرت یعنی مقاومت در برابر عادی شدن امور و تذکر حقیقی نسبت به ایّام الله و کشف ارادهی خدا در تاریخ.
فرمود: و قلیل من عبادي الشكور(سبأ/١٣)
و عده قلیلی از بندگانم اهل شُکر اند
#وحید_یامین_پور
#یادگاری
@yadegarii