شهیدی که تو یه خانواده پرجمعیت بزرگ شد و رشد کرد ولی بچه با اخلاق و با مسئولیتی بود
خواهر بزرگوارشون میگفتن
حسین چندسال قبل شهادتش خواب امام زمان ارواحنافداه رو میبینن
آقا جان به حسین میگن بگو چی میخوای؟؟؟
این جوون سرشو میندازه پایین و خجالت میکشه درخواستی کنه میگه آقا من خجالت زده شما هستم ...
ولی تو دلش میگه معرفت میخوام ....
آقا همون موقع بهش توجهی میکنن و میگن هرآنچه از ما خواستی بهت عنایت کردیم
اکرم خانم خواهر شهید میگفت بعد اون از حسین هر سوالی راجع به دین و فقه میپرسیدیم پاسخ اون رو میدونست
رفقا دوستان ببینید یه جوون تو همین تهرون به کجا رسید که امام زمان میاد بخوابش و بهش توجه میکنن
بقول خواهرش اون فقط خودش مراقب اعمال و رفتارش بود و خیلی تحقیق می کرد تو دین
عمه جانم زینب😭😭 به خوابش میاد
میگه یصف از کل بچه های لشکر ایستاده بودن ...
خانم میاد ۱۳ نفر رو میگیره جدا میکنه از صف لشکر میکشه بیرون
و به حسین آقا میگه تو فردا فلان ساعت شهید میشی .....