eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
82 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد زینت نام جهان است چه خوشبوتر از آن اندر دهان است نزائیده کسی همچون محمد که نور روی وی رنگین کمان است (ص)🌺 (ع)💫 🌺 https://eitaa.com/yadeShohada313
. 💚عید تون مبارک دوستان💚 ❤️امشب عیدی تون رو بگیرید از اهلبیت مون به خصوص امام زمان مون😍😉 🎊🎊🎊💫🎊🎊🎊
بیست و سومین سالگرد ثبت این عکس تاریخی ۲۳ سال پیش در سی‌ام سپتامبر ارتش رژیم صهیونیستی به طرز وحشیانه‌ای و مقابل چشمان جهانیان «محمد الدوره»، کودک فلسطینی را در آغوش پدرش به شهادت رساند.
✨😍👇 📲کانال فروشگاه‌ مون👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2929655930Cbc5b4c0d47 📲کانال نماز شب مون👇 eitaa.com/NamazeShab314 📲کانال عنایات ومعجزات امام‌زمان وشهدا مون👇👇 eitaa.com/yadeShohadaa 📲کانال اصلی و مهدوی مون:👇 https://eitaa.com/yadeShohada313 📣همه کانال ها از هست رفقا حمایت کنید😉 ...💚💫 💚💫....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 🌱دعاکبوتر عشق است و بال‌وپر دارد 🌼شبی دیگر از شبهای عشق وانتظار...با مولا هستیم ان شاءالله تا ظهور حضرتش...دعای فرج میخوانیم همه به‌نیابت از اهلبیت و شهدا🤲 خدایا به حق عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرج مولامون رو برسون 🤲 ┄┅─✵❤️✵─┅┄ @yadeShohada313 ┄┅─✵❤️✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا اباصالح المهدی ♥️ مهر شما همان کیمیایے است ڪہ روزگار مرا قیمتے مے‌ڪند... من بہ اعتبار محبت شما نفس مے‌ڪشم اے قرار دل بے قرارم... صبحت بخیر آرزوی من🌹 ...💚 @yadeshohada313
📖 💖 از👇👇 حضرت‌زهرا«سلام‌الله‌علیها» ونرجس‌خاتون وتمام شهدا🌹 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَلامٌ عَلى آلِ يس،اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَ آياتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقِّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ وَدَليلَ اِرادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِيَ كِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ في آناءِ لَيْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ميثاقَ اللهِ الَّذي اَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذي ضَمِنَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ، وَعْداً غَيْرَ مَكْذوُب، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقوُمُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصَلّي وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصْبِحُ وَتُمْسي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ اِذا يَغْشى وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاِْمامُ الْمَأمُونِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمُولُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلام اُشْهِدُكَ يا مَوْلاىَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبيبَ اِلا هُوَ وَاَهْلُهُ، وَاُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ اَنَّ عَلِيّاً اَميرَ الْمُؤْمِنينَ حُجَّتُهُ وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍّ حُجَّتُهُ، وَموُسَى بْنَ جَعْفَر حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ موُسى حُجَّتُهُ،وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّد حُجَّتُهُ، وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ، اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ وَاَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لا رَيْبَ فيها يَوْمَ لا يَنْفَعُ نَفْساً ايمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ كَسَبَتْ في ايمانِها خَيْراً، وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَاَنَّ ناكِراً وَنَكيراً حَقٌّ، وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعَثَ حَقٌّ، وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنّارَ حَقٌّ، وَالْوَعْدَ وَالْوَعيدَ بِهِما حَّق، يا مَوْلايَ شَقِيَ مَنْ خالَفَكُمْ وَسَعِدَ مَنْ اَطاعَكُمْ، فَاَشْهَدْ عَلى ما اَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ، وَاَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريٌ مِنْ عَدُوِّكَ، فَالْحَقُّ ما رَضيتُمُوهُ، وَالْباطِلُ ما اَسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْكَرُ ما نَهَيْتُمْ عَنْهُ، فَنَفْسي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِاَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَبِكُمْ يا مَوْلايَ اَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ، وَنُصْرَتي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَمَوَدَّتى خالِصَةٌ لَكُمْ آمينَ آمينَ .. ❤️مشمول دعا و لبخند امام‌زمان«عج» قراربگیرید ان‌شاءالله..🤲 🌷یاران 🌷زمینه سازان ...💚@yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 👈این داستان⇦《 جذام...!!! 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎به هر طریقی بود ... بالاخره برنامه معرفی تموم شد ... منم که از ساعت ۲ بیدار بودم ... تکیه دادم به پشتی صندلی و چشم‌هام رو بستم ... هنوز چشم‌هام گرم نشده بود ... که یه سی دی ضرب دار و بکوب گذاشتن ... صداش رو چنان بلند کردن که حس می‌کردم مغزم داره جزغاله میشه ... و کمتر از ده دقیقه بعد یکی از پسرها داد زد ... 🔹بابا یکی بیاد وسط ... این طوری حال نمیده ... و چند تا از دختر، پسرها اومدن وسط ... 🔸دوباره چشمها رو بستم ... اما این بار، نه برای خوابیدن ... حالم اصلا خوب نبود ... 🔻وسط اون موسیقی بلند ... وسط سر و صدای اونها ... بغض راه گلوم رو گرفته بود ... و درگیری و معرکه‌ای که قبل از سوار شدن به اتوبوس توی وجودم بود ... با شدت چند برابر به سراغم برگشته بود ... 🍃✨خدایا ... من رو کجا فرستادی؟ ... داره قلبم میاد توی دهنم... کمکم کن ... من ... تک و تنها ... در حالی که حتی نمی‌دونم باید چی کار کنم؟ ... چی بگم؟ ... چه طوری بگم؟ ... اصلا ... تو، من رو فرستادی اینجا❓ ... ▫️چشم‌های خیس و داغم بسته بود ... که یهو حس کردم آتش گداخته‌ای🔥☄ به بازوم نزدیک شد ... فلز داغی که از شدت حرارت، داشت ذوب می‌شد ... ⚡️از جا پریدم و ناخودآگاه خودم رو کشیدم کنار ... دستش روی هوا موند ... مات و مبهوت زل زد بهم ... 💠جذام که ندارم این طوری ترسیدی بهت دست بزنم ... صدات کردم نشنیدی ... می‌خواستم بگم تخمه بردار ... پلاستیک رو رد کن بره جلو ... 💢اون حس به حدی زنده و حقیقی بود ... که وحشت، رو با تمام سلولهای وجودم حس کردم ... و قلبم با چنان سرعتی می‌زد که ... حس می‌کردم با چند ضرب دیگه، از هم می‌پاشه ...💓 🔹خیلی بهش برخورده بود ... از هیچ چیز خبر نداشت ... و حالت و رفتارم براش ... خیلی غریبه و غیرقابل درک بود ... 🔸پلاستیک رو گرفتم ... خیلی آروم ... با سر تشکر کردم ... و بدون اینکه چیزی بردارم ... دادم صندلی جلو ... 🔻تا اون لحظه ... هرگز چنین آتش🔥 و گرمایی رو حس نکرده بودم ... مثل آتش گداخته‌ای☄ ... که انگار، خودش هم از درون می‌سوخت و شعله می‌کشید ... آروم دستم رو آوردم بالا و روی بازوم کشیدم ... 💢 هر چند هنوز وحشت عمیق اون لحظه توی وجودم بود ... اما ته قلبم گرم شد ... مطمئن شدم ... خدا حواسش بهم هست ... و به هر دلیل و حکمتی ... خودش، من رو اینجا فرستاده ... با وجود اینکه اصلا نمی‌تونستم بفهمم چرا باید اونجا می‌رفتم ... ❤️قلبم آرام‌تر شده بود ... هر چند ... هنوز بین زمین و آسمان بودم ... و شیطان هم ... حتی یک لحظه، دست از سرم برنمی داشت ... 🍃✨الهی ... توکلت علیک ... خودم رو به خودت سپردم ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ نویسنده: ـ ـ
🔻 👈این داستان⇦《 مروارید غواص 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎اتوبوس ایستاد ... خسته و خواب آلود ... با سری که حقیقتا داشت از درد می‌ترکید ... از پله‌ها رفتم پایین ... چند قدم رفتم جلو و از جمع فاصله گرفتم ... هوای تازه، حالم رو جا آورد و کمی بهتر کرد ...🍃✨ 🔹همه دور هم جمع شدن و حرکت، آغاز شد ... سعید یکم همراه من اومد ... و رفت سمت دوستهای جدیدش ... چند لحظه به رفتارها و حالتهاشون نگاه کردم... هر چی بودن ولی از رفقای قبلیش خیلی بهتر بودن ...😊 🔸دخترها وسط گروه و عقب‌تر از بقیه راه می‌رفتن ... یه عده هم دور و برشون ... با سر و صدا و خنده‌های بلند ... سعید رو هم که کاری از دستم برنمی‌اومد ... که به خاطرش عقب گروه حرکت کنم ... منتظر نشدم و قدم‌هام رو سریع تر کردم ... رفتم جلو ...🏃🏃 🔻من ... فرهاد ... با ۳ تا دیگه از پسرها ... و آقایی که همه دکترا داشت و دکتر صداش می‌کردن ... جلوتر از همه حرکت می‌کردیم ... اونقدر فاصله گرفته بودیم که صدای خنده‌ها و شوخی‌هاشون ... کمتر به گوش می‌رسید ... 💢 فرهاد با حالت خاصی زد روی شونه ام ... ای ول ... چه تند و تیز هم هستی ... مطمئنی بار اولته میای کوه؟ ... ولی انصافا چه خواب سنگینی هم داری ... توی اون سر و صدا چطور خوابیدی⁉️ ... ♻️و سر حرف زدن رو باز کرد ... چند دقیقه بعد از ما جدا شد و برگشت عقب‌تر ... سراغ بقیه گروه ... و ما ۴ نفر رو سپرد دست دکتر ... جزو قدیمی‌ترین اعضای گروه‌شون بود ... 🍀با همه وجود دلم می‌خواست جدا بشم ... و توی اون طبیعت سرسبز و فوق العاده گم بشم ... هوا عالی بود ... و از درون حس زنده شدن بهم می‌داد ... 💠به نیمچه آبشاری که فرهاد گفته بود رسیدیم ... آب با ارتفاع کم ... سه بار فرو می‌ریخت ... و پایین آبشار سوم ... حالت حوضچه مانندی داشت ... و از اونجا مجدد روی زمین جاری می‌شد ... ▫️آب زلال و خنکی ... که سنگ‌های کف حوضچه به وضوح دیده می‌شد ... منظره فوق العاده‌ای بود ... محو اون منظره و خلقت بی‌نظیر خدا بودم ... که دکتر اومد سمتم ... شنا بلدی❓ ... 🔻سرم رو آوردم بالا و با تعجب بهش نگاه کردم ... گول ظاهرش رو نخور خیلی عمیقه ... آب هر چی زلال‌تر و شفاف‌تر باشه ... کمتر میشه عمقش رو حدس زد ... به نظر میاد اوجش یک، یک و نیم باشه ... اما توی این فصل، راحت بالای ۳ متره ... 🔹ناخودآگاه خنده‌ام گرفت ... - مثل آدم هاست ... بعضی‌ها عمق وجودشون مروارید داره... برای رفتن سراغشون باید غواص ماهری باشی ... چشم دل می‌خواد ...❤️ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ نویسنده: ـ ـ
💢 علامه مجلسی نقل می‌کند که عمر بن شعیب می‌گوید جدم از پیامبر بزرگوار اسلام شنید که: «روزی حضرت جبرائیل (ع) بر من نازل شد در حالیکه شادمان و خندان بود بر من سلام کرد من نیز جواب سلام او را دادم و گفتم علیکم السلام یا جبرائیل. جبرائیل (ع) عرض کرد : “همانا خداوند عزوجل هدیه‌ای برای تو فرستاده و آن کلماتی از گنج‌های بهشت است که خداوند به تو کرامت فرموده است.” گفتم آن کلمات چیستند؟ گفت: آن کلمات این‌ها هستند بگو: (در اینجا دعای یا من اظهرالجمیل را خواندند.) حضرت محمد (ص) به جبرئیل فرمود: ثواب این کلمات چیست؟ جبرئیل گفت: هیهات، هیهات که کسی بتواند آن را به شماره آورد. اگر تمام ملائکه هفت آسمان و هفت طبقه زمین بخواهند ثواب آن را توصیف نمایند تا روز قیامت قادر نیستند حتی جزئی از یک جزء این کلمات را توصیف کنند. ...💚@yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
💢 علامه مجلسی نقل می‌کند که عمر بن شعیب می‌گوید جدم از پیامبر بزرگوار اسلام شنید که: «روزی حضرت جبرا
بسم الله الرحمن الرحیم يَا مَنْ‏ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ‏ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ‏ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى ‏ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربـانی‌اش همیشگی است، ای که زیبایی را آشکار کنی و زشتی را بپوشانی و از من پرده حرمت را ندری، ای بزرگوار گذشت، ای نیکو درگذرنده، ای فراخ آمرزش، ای به مهر گشاده دو دست با رحمت، ای صاحب هر راز، ای نهایت هر گلایه، ای بزرگوار چشم پوش، ای بزرگ احسان، ای آغاز کننده هر نعمت پیش از لیاقت آن، ای پروردگار، ای آقا، ای مولا، ای نهایت، ای فریادرس، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از تو می‌خواهم که مرا در آتش دوزخ قرار ندهی. ...💚@yadeShohada313
بسم الله الرحمن الرحیم جلوه های تربیتی 🔮سخنران شب شهادت پیامبر سال ۱۳۹۵ ✍ محمد رضا حدادپور جهرمی ما با سه آیه قرآن روبرو هستیم که در رابطه با بیت و خانه هر فرد و بایسته هایی است که باید رعایت شود. یکی از جالبترین آیات قرآن آیه 80 سوره نحل است که فرمودند: «وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا....؛ و خدا براى شما خانه‏هايتان را مايه آرامش قرار داد.» چند نکته در مورد این کریمه: 📝 «واو» در ابتدای آیه قطعاً «واو عطف» است نه «واو قسم». 📝 «مِّن بُيُوتِكُمْ» را دو گونه می توان ترجمه کرد: 1- «مِن» را «مِن بعضیه» در نظر بگیریم. 2- بگوییم «جَعَلَ» با «مِّن» متعدی می شود. قول اول صحیح است یعنی بعضی خانه ها باعث آرامش و سکونت است. از این جمله می فهمیم که همه خانه ها ضرورتاً باعث آرامش نیست. 📝 ماده «سَکَنَ» در کتابهای لغت به معنی «آرامش» نیست بلکه به معنی «قرار» می باشد. تفاوت بین آرامش و قرار: وقتی می گوییم فردی آرامش دارد این صفت مربوط به روح و حالات روانی فرد است اما آسایش مربوط به جسم و ظاهر فرد است. یعنی همینطور که جسم ما در برابر نیازهایمان ارضا می شود روحمان در برابر نیازهایمان اشباع می شود. این دو کلمه گاهی با هم خَلط شده و معانی آنها در هم مخلوط می گردد. پس در این آیه، «سَکَنَ» به معنی آرامش نیست بکه به معنی قرار است؛ قرار یعنی محل و بستری که آرامش و آسایش را می تواند فراهم کند. بنابراین خداوند سبحان این صفت را به بیت و خانه داده است تا اعضای خانواده همیاری کنند و هم آرامش و هم آسایش را برای خانواده مهیا کنند. وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله در راستای آموزه های قرآن، برای سکونت داشتن و راحت تر بودن خانه و خانواده ها، برنامه ریزیهای دقیقی بیان کرده اند که تحت عنوان سنت های خانوادگی و سنت های مربوط به خانه از آن نام می بریم. در ادامه هفت مورد از سنتهای پیامبر صلی الله علیه و آله مربوط به سکونت و قرار و برگرداندن حالت قرار در منزل را خدمتتان عرض می کنم که چگونه در راستای این هدف، با فرزندان دختر و پسر و همسران برخورد می کردند. 1⃣ پیامبر صلی الله علیه و آله در برخورد با بچه ها بسیار کارشناسانه رفتار می کردند، زمانی که یک طفل کوچک شیرخوار را به ایشان می دادند، پیامبر صلی الله علیه و آله این طفل را به حالت سینه چپ بغل می کردند یعنی سر و صورت این فرزند به سینه ایشان می چسبید. دلیل این امر آن است که در این حالت، صورت فرزند به قلب پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیکتر می شد. مگر قلب چیست و چه ویژگی دارد؟ قلب فرمانده بدن است و آرامش طفل، با شنیدن صدای قلب پدر و مادر بیشتر تنظیم می شود. نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که تا بچه خودش را کثیف کرد هول نکنیم! یکبار بچه ای در آغوش پیامبر صلی الله علیه و آله بود و این بچه کارخرابی کرد! پدر و مادر بچه ناراحت شدند و می خواستند او را بگیرند اما پیامبر صلی الله علیه و آله مانع آنها شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله حالتشان را تغییر ندادند و توجه مردم را به چهره این کودک معطوف کردند و گفتند چقدر زیبا خوابیده است. 2⃣ نکته بعد در برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله با کودکان این بود که اگر کودکی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می آمد و یا اگر شرایطش فراهم بود و پیامبر صلی الله علیه و آله می دوید و کودکان را می گرفت، حتماً حتماً آنها را در آغوش می گرفت. بارها در تاریخ نقل شده که امام حسین علیه السلام از عمد، از دست پیامبر صلی الله علیه و آله فرار می کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله به دنبال او می رفت تا او را در آغوش بگیرد. اما اغلب ما وقتی کودکی را می بینیم او را بوسه باران می کنیم، در صورتی که این کار با این شدت، در قاموس پیامبر صلی الله علیه و آله جایی نداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی کودکان را در آغوش می گرفتند، اگر این کودک دختر بود، سینه به سینه این دختر کوچک 5-6 ساله می چسباندند و او را آرام در آغوش می گرفتند. اما اگر این کودک یا نوجوان پسر بود با او معانقه می کردند و طوری او را در آغوش می گرفتند که گردنهایشان به هم می چسبید. سپس خیلی آرام آن کودک را میبوسیدند. 3⃣ پیامبر صلی الله علیه و آله زمانی که می خواستند دختر و پسر کودک یا نوجوان را ببوسند، معمولاً برای دخترها گونه هایشان را می بوسیدند و یا سر را بر روی سینه این کودک قرار می دادند و اگر فرزندان پسر بودند معمولاً پیشانی آنها را می بوسیدند. این حالات بسیار عاطفی است و باعث نزدیک شدن افراد به یکدیگر می شود. 4⃣ نکته بعد این است که پیامبر صلی الله علیه و آله هیچگاه کودکان را فریب نمی دادند، به آنها دروغ نمی گفتند و به آنها قول بیخودی نمی دادند. نقل است پیامبر صلی الله علیه و آله در کوچه با تعدادی از کودکان دور هم جمع بودند و بازی می کردند، نزدیک وقت اذان بود اما بچه ها ایشان را رها نمی کردند.
صلوات فرستادن بر پیامبر، گناهان را مانند ریختن آب بر آتش از بین می‌برد ثواب الاعمال،‏ص ۱۸۷ 🎉🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀پیامبر گرامی اسلام صَلّی الله عَلیه وَ آلهِ وَ سلّم فرمودند: 🔥سه کس نزد خداوند از همه مبغوض‌ترند: 1⃣ کسی که روز را زیاد می‌خوابد در حالی که شب را عبادت خداوند نکرده است. 2⃣ کسی که زیاد می‌خورد و چنان تنبل است که هنگام خوردن نام و حمد خدا را نمی‌گوید. 3⃣ کسی که بی‌دلیل به دنبال خندیدن زیاد است. 📚کنزالعمال (متقی هندی) ...☔️@yadeShohada313
📌 سفر به آسمان‌ها ❤️ آن‌کس که رموز عشق نشناخت‌، منم / از آتش عشق یار بگداخت، منم 📖 در روایات اهل بیت و آیات قرآن از سفر به آسمان‌ها و ابزار مسافرت صحبت شده و در آن‌ها آسمان به صورت جمع (سماوات) به‌کار رفته است که این یعنی فقط از آسمانِ اول و منظومهٔ شمسی صحبت نمی‌کنند. 🔆 در آیهٔ ۳۳ سورهٔ الرّحمن می‌خوانیم: «ای گروه جنّ و انس! اگر می‌توانید از مرزهای آسمان‌ها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز نمی‌توانید، مگر با نیرویی (فوق‌‌العاده)!» این در حالی است که بیش از ۱۴۰۰ سال از این آیه گذشته است و دانشمندان هنوز در آسمانِ اول مانده‌اند‌. 🔰 امام محمد باقر می‌فرمایند: «...مهدی بر مَرکب‌های پُرصدایی که نور و آتش در آن تعبیه شده، سوار می‌شود و به آسمان‌ها سفر می‌کند...»*۱ در روایت‌های معراجیه، خداوند به پیامبر می‌فرماید: «... ابرهای سخت را به او ذلیل (رام) خواهم ساخت و حتماً او را به اسباب بالا می‌برم و با لشکر خود او را نصرت و با فرشته‌هایم او را مدد (و یاری) خواهم کرد...»*۲ ◀️ با نگاه به آیات و روایات می‌توان فهمید که حضرت نه تنها توانایی سفر به آسمان‌ها را دارند بلکه آسمان‌ها و زمین در قلمرو ولایی ایشانند. 🙏 يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَة يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَة ای فرزند دانش‌های کامل! ای فرزند سنن و روش‌های معلوم! 📚 ۱- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۱ ۲- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۲ ۱۸ ...💚@yadeShohada313
من‌ زیاد‌ نیستم ولے اونے که‌ داشت‌ اینطورے میگفت که‌: فکر نکن‌ اگه‌ باشے و‌ کنے باهاش و‌ میده برو‌ بگرد‌ ببین‌ میخواد‌ چیکار‌ کنے که‌ نکردے ببین‌ کجا‌ دادے نکنه‌ بین‌ بوده‌ باشی‌ و‌ راه‌ رو‌ کردے خدا‌ بهش‌ بگے از‌ اون‌ ندارے کلاً ...💚💫 💚💫....