eitaa logo
یادگاه (فصل آگاهی)
109 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
171 فایل
لینک ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ تکرار میشه❗️ امام حسین را با وضو کشتند و قربه الی الله سرش را جدا کردن...!😭 از روزی بترسیم و برای روزی گریه کنیم که ممکن است همین ماهایی که الان برای مصائب امام حسین گریه می کنیم و بنی امیه و بنی سفیان را برای کاری که با حضرت و یاران و فرزندانش کردند، لعن می کنیم، مانند آنها مقابل امام زمانمان بایستیم و او را باطل بخوانیم.... 😭😓 وقتش رسیده که در خودمان و منافعمان تجدیدنظر کنیم! نقطه ضعفمان در چیست؟ چی باعث میشه مقابل امام زمانمان بایستیم و انکارش کنیم؟! 😔
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ مترو مسکو حسینیه شد!!! 🔺روایت حامد عسگری از روح الله رجایی در سفر به مسکو وقتی یکی تمام وجودش عشق به امام حسین(ع) باشه هر جا که بره به امامش ابراز ارادت میکنه....ـ
💢در صفین نوجوانی نقاب زده ناگهان چون تیری از چله کمان جبهه امیرالمومنین رها شد و خود را به صحنه نبرد رساند جز مولا علی هیچکس نه از جبهه دشمن و نه از اردوگاه دوست نمیدانست که این نوجوان نقاب چهره کیست؟! آنانکه از چشم سن و سال را میسنجیدند گفتند که بین ۱۲ تا ۱۴ سال ... آنانکه از هیکل و جثه پی به سن و سال میبردند گفتند : حدود ۱۷ سال ... ⭕اما جوان نقاب زده که همه را به اشتباه انداخته بود چون جنگجویان کهنه کار به دور میدان چرخ میخورد و مبارز میطلبید چالاکی نوجوان حکمی بود... شهامتش حکمی دیگر ... هیچکس از جبهه مخالف پا پیش نمیگذاشت! معاویه به ابوشعثا گفت برو و کار این سوار را بساز ابوشعثا گفت اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند! دون شأن من است جنگ تن به تن با این تک سوار 😡 یکی از هفت پسرم را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد پسرجوان ابوشعثا به محض ورود به کارزار با شمشیر نوجوان به دو نیم شد و آه از نهاد ابوشعثا برخاست دومین فرزند را به خونخواهی اولی فرستاد دومی نیز بی آنکه مجال جنگیدن پیدا کند جنازه‌اش در کنار جنازه برادر قرار گرفت... سوم و چهارم و پنجم هم... لحظه به لحظه غریو شگفتی و شادی در لشکر امیر المومنین اوج میگرفت و در جبهه‌ دشمن سکوت و حیرت و بهت و مصیبت لحظه به لحظه سنگین‌تر میشد ... ❌ وقتی ششمین و هفتمین پسر ابوشعثا هم به درک واصل شدند از جبهه دشمن نیز تحسین به هوا برخاست‼️ و آن چنان خشم و غیرت ابوشعثا را به جوش آورد که به معاویه گفت : تکه تکه‌اش میکنم و از جا کنده شد و با چشمانی خون گرفته و توانی صد چندان خود را به عرصه نبرد رساند دست سوار اما انگار تازه گرم شده بود چون شیری که روباه را به بازی بگیرد ابوشعثا را لحظاتی به تلاطم وا داشت و در لحظه و آنی سر ابوشعثا را پیش پای اسبش انداخت و بدن خونینش را به خاک نشاند چنان ترس و وحشت لشکر معاویه را فرا گرفته بود که هیچکس حتی جرأت جمع کردن جنازه های آل ابوشعثا را به خود راه نمیداد ⭕ نوجوان به قلب جبهه دوست بازگشت ... آن زمان که مولاعلی او را در آغوش گرفت و نقاب از چهره اش برداشت تا عرق از پیشانی‌اش پاک کند و روی ماهش را ببوسد.... تازه فهمیدند که او ... عباس ‌بن علی است نه علمدارِسپاهم که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم
🕌زیارت آنلاین کربلا 📺برای دیدن تصاویر زنده و پخش مستقیم از بهشت روی زمین کربلای معلی روی این لینک کلیک کنید 👇 https://stream.alkafeel.net/live/alkafeel/rAa5PGot1/manifest.m3u8 🏴اگه برای سیدالشهدا علیه السلام اشک ریختی توی اون لحظه یاد خادم خودتون باشید و من رو از دعای خیرتون فراموش نکنید🙏❤️
رسید وقت سفر ، سر به زیر شد زینب حسینْ چشم تو روشن ! اسیر شد زینب   هزار زخم ، روی پیکرت دهن وا کرد هزارسالْ زِ داغ تو پیر شد زینب   چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمیِ مُشْتی فقیر شد زینب   گرسنه بود ولي تازيانه خيلي خورد غذا نبود ولي خوب سیر شد زینب   همان زمان كه به سر نيزه ها هُلَشْ دادند نشست و حرف نزد ، گوشه گير شد زينب  
🔴 همواره بدتر شدن اوضاع در آخرالزمان... 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «لَاٰ یَأْتِی عَلَیکُم زَماٰن إِلاّ الَّذي بَعْده شَرّ مِنْه!» «هیچ زمانی پیش نمی‌آید، جز اینکه زمان بعدی بدتر از آن است!!» هر چه زمان میگذرد مردم افسرده تر میشوند؛ این خاصیت دل بستن به زمانه است!!! خوشا به حال آنکه به جای زمان، به صاحبِ زمــــــان دل میبندد.
این جمعه هم گذشت و...