eitaa logo
یادگاه (فصل آگاهی)
109 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
168 فایل
لینک ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ مترو مسکو حسینیه شد!!! 🔺روایت حامد عسگری از روح الله رجایی در سفر به مسکو وقتی یکی تمام وجودش عشق به امام حسین(ع) باشه هر جا که بره به امامش ابراز ارادت میکنه....ـ
💢در صفین نوجوانی نقاب زده ناگهان چون تیری از چله کمان جبهه امیرالمومنین رها شد و خود را به صحنه نبرد رساند جز مولا علی هیچکس نه از جبهه دشمن و نه از اردوگاه دوست نمیدانست که این نوجوان نقاب چهره کیست؟! آنانکه از چشم سن و سال را میسنجیدند گفتند که بین ۱۲ تا ۱۴ سال ... آنانکه از هیکل و جثه پی به سن و سال میبردند گفتند : حدود ۱۷ سال ... ⭕اما جوان نقاب زده که همه را به اشتباه انداخته بود چون جنگجویان کهنه کار به دور میدان چرخ میخورد و مبارز میطلبید چالاکی نوجوان حکمی بود... شهامتش حکمی دیگر ... هیچکس از جبهه مخالف پا پیش نمیگذاشت! معاویه به ابوشعثا گفت برو و کار این سوار را بساز ابوشعثا گفت اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند! دون شأن من است جنگ تن به تن با این تک سوار 😡 یکی از هفت پسرم را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد پسرجوان ابوشعثا به محض ورود به کارزار با شمشیر نوجوان به دو نیم شد و آه از نهاد ابوشعثا برخاست دومین فرزند را به خونخواهی اولی فرستاد دومی نیز بی آنکه مجال جنگیدن پیدا کند جنازه‌اش در کنار جنازه برادر قرار گرفت... سوم و چهارم و پنجم هم... لحظه به لحظه غریو شگفتی و شادی در لشکر امیر المومنین اوج میگرفت و در جبهه‌ دشمن سکوت و حیرت و بهت و مصیبت لحظه به لحظه سنگین‌تر میشد ... ❌ وقتی ششمین و هفتمین پسر ابوشعثا هم به درک واصل شدند از جبهه دشمن نیز تحسین به هوا برخاست‼️ و آن چنان خشم و غیرت ابوشعثا را به جوش آورد که به معاویه گفت : تکه تکه‌اش میکنم و از جا کنده شد و با چشمانی خون گرفته و توانی صد چندان خود را به عرصه نبرد رساند دست سوار اما انگار تازه گرم شده بود چون شیری که روباه را به بازی بگیرد ابوشعثا را لحظاتی به تلاطم وا داشت و در لحظه و آنی سر ابوشعثا را پیش پای اسبش انداخت و بدن خونینش را به خاک نشاند چنان ترس و وحشت لشکر معاویه را فرا گرفته بود که هیچکس حتی جرأت جمع کردن جنازه های آل ابوشعثا را به خود راه نمیداد ⭕ نوجوان به قلب جبهه دوست بازگشت ... آن زمان که مولاعلی او را در آغوش گرفت و نقاب از چهره اش برداشت تا عرق از پیشانی‌اش پاک کند و روی ماهش را ببوسد.... تازه فهمیدند که او ... عباس ‌بن علی است نه علمدارِسپاهم که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم
🕌زیارت آنلاین کربلا 📺برای دیدن تصاویر زنده و پخش مستقیم از بهشت روی زمین کربلای معلی روی این لینک کلیک کنید 👇 https://stream.alkafeel.net/live/alkafeel/rAa5PGot1/manifest.m3u8 🏴اگه برای سیدالشهدا علیه السلام اشک ریختی توی اون لحظه یاد خادم خودتون باشید و من رو از دعای خیرتون فراموش نکنید🙏❤️
رسید وقت سفر ، سر به زیر شد زینب حسینْ چشم تو روشن ! اسیر شد زینب   هزار زخم ، روی پیکرت دهن وا کرد هزارسالْ زِ داغ تو پیر شد زینب   چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمیِ مُشْتی فقیر شد زینب   گرسنه بود ولي تازيانه خيلي خورد غذا نبود ولي خوب سیر شد زینب   همان زمان كه به سر نيزه ها هُلَشْ دادند نشست و حرف نزد ، گوشه گير شد زينب  
🔴 همواره بدتر شدن اوضاع در آخرالزمان... 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «لَاٰ یَأْتِی عَلَیکُم زَماٰن إِلاّ الَّذي بَعْده شَرّ مِنْه!» «هیچ زمانی پیش نمی‌آید، جز اینکه زمان بعدی بدتر از آن است!!» هر چه زمان میگذرد مردم افسرده تر میشوند؛ این خاصیت دل بستن به زمانه است!!! خوشا به حال آنکه به جای زمان، به صاحبِ زمــــــان دل میبندد.
این جمعه هم گذشت و...
دل مرده‌ام که از غم گودال، زنده‌ام ! من هر چه کردم این نفسِ نیمه ‌جان نمُرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا می دهم به ساحت قدسیتان درود از کوهسار نیزه روان می کنی دو رود با این هزار و نهصد و پنجاه آیه درد من می شوم پیمبرت ای مصحف کبود من را نگاه می کنی از روی نی چه دیر می بندی از نگاه من آن چشم را چه زود موی رهای خویش چرا جمع کرده ای؟ خاکستر است روی لبت یا غبار دود دیشب به خانه ی چه کسی روضه رفته ای؟ این بوی نان ز روضه ی ماهانه ی که بود؟ سرهای قدسیان همه بر طاق عرش خورد وقتی قیام نیزه تان رفت در سجود حک شد به چوب محمل من مهر داغ تو سر بسته ماند نامه در این بزم پُر شهود سید علی رکن‌الدین
قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی   چقدر گریه کردی آقاجان مژه هایت به زحمت افتادند قمری قطعه قطعه را دیدی ناله هایت به لکنت افتادند   سربریدند پیش چشمانت دشتی از لاله و اقاقی را پس گرفتید از یزید آخر علم با شکوه ساقی را !؟   کربلا خاطرات تلخی داشت ساربان را نمی بری از یاد تا قیام ِ قیامت آقاجان خیزران را نمی بری از یاد 🏴🚩
*🍃* صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام💔 🍃اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ‏ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً 🍃اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ‏ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم.‏ 🌱
Shab11Moharram1400[02].mp3
8.14M
🎙رباب بعد تو آب نمیخوره (زمزمه و روضه) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔘مؤمنان كمياب اند ✅الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :ليسَ كلُّ مَن قالَ بوَلايتِنا مؤمنا ، و لكنْ جُعِلوا اُنْسا للمؤمنينَ. ✅امام كاظم عليه السلام فرمودند : چنين نيست كه هر كس دم از ولايت ما بزند مؤمن (شيعه كامل) باشد، بلكه آنان همدم مؤمنان قرار داده شده اند [تا مؤمنان و شيعيان احساس قلّت و تنهايى نكنند]. 📚الکافی ج ۷ ص ۲۴۴ ح ۲ --------------------------- ✍ آیا مؤمن و شيعه هستيم يا همدم مؤمنان !؟ 🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
: ✍داستان نسخه پزشک و صفحه قرآن در بیمارستان شوروی سابق، (میرازکوچک خان فعلی)، مریضی روی تخت بیمارستان مشغول خواندن قرآن کریم بود. دکتر که مسلمان نبود آمد و به او گفت : "اینها که عربیست تو هم عربی نمی فهمی، پس برای تو فایده ای ندارد"، مریض گفت :"همانطور که شما نسخه به زبان انگلیسی مینویسی و ما نمی فهمیم، ولی چون به آن عمل میکنیم برای ما فایده دارد قرآن کریم هم همینطور است" و آن دکتر هم جواب خود را گرفت و ساکت شد. ♡ بعضیها میگویند : چرا نماز را باید به زبان عربی خواند چرا قرآن عربی است ؟ تو چرا به دکتر نمیگویی چرا نسخه را به زبان انگلیسی مینویسی؟
کسی ای کاش می شست از درون خویش زشتی را و باورمندتر می شد خدایی که نوشتی را که سم یک قطره اش گاهی برای مرگ کافی هست که یک سوراخ کوچک غرق خواهدکرد کشتی را 😔☘ @yadgah🍃
. . أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد . .
🔘داستان کوتاه مدرسه ای اقدام به بردن دانش آموزانش به اردو میکنه، که در مسیر حرکت اتوبوس به یک تونل نزدیک می شوند که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود که حداکثر ارتفاع سه متر، و ارتفاع اتوبوس هم سه متر. ولی چون راننده قبلا این مسیر رو اومده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود و ولی سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می شود و در اواسط تونل توقف میکند. پس از آروم شدن اوضاع مسولین و راننده پیاده میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدیدی روی جاده کشیده شده که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و ... اما هیچکدام چاره ساز نبود. پسر بچه ای از اتوبوس پیاده شده و گفت که راه حل این مشکل را من میدونم، که یکی از مسوولین اردو بهش گفت که برو بالا پیش بچه ها و و از دوستات جدا نشو!! پسر بچه با اطمینان کامل گفت که به خاطر کوچکیم دست کمم نگیر و یادت باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک بزرگ در می آره مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه حل از او خواست. بچه گفت که پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چه جوری عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در اینصورت می توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم. مسوول به او گفت که بیشتر توضیح بده. پسر بچه گفت : که اگر بخواهیم این مساله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند . پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت؛ رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است . ─┅─═इई 🌸🌺🌸 ईइ═─┅─
عشق گاهی می ترا شد آدم مرغوب را دیده ای نجارها که لای گیره چوب را
تقدیر که تنهایی و بی پناهی من را دید بر سر در قلب من نوشت "عشق است حسین"