eitaa logo
یادگاه (فصل آگاهی)
109 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
171 فایل
لینک ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺شاید هنوزم بعضی هاتون ندونید که مادر کیان پیرفلک که با اون عقاید زرد و خطرناکش اون حجم از هزینه رو روی دست نظام گذاشت ، یه معلم بود! 🔹به این دلیله که اعتقاد دارم رشته های علوم انسانی‌ و دانشگاه های تربیت معلم جزو مهمترین مشاغلی هستند که حزب اللهی ها باید اونها رو جزو اصلی ترین اهدافشون قرار بدن. 🔺 خبر خوب اینکه این خانمِ خطرناک و تندرو از آموزش و پرورش اخراج شد. 🔹و خبر بد اینکه همچنان معلمانی مثل ایشان در بدنه آموزش و پروش وجود دارند.
4_5834931865840010101.ogg
1.4M
قبول که وصله ی ناجورِ این بساط منم قبول که جایِ بیابان کنارِ دریا نیست..
🎥 عملیات مقاومت، وحشتی تازه به جان صهیونیست‌ها 🔻دیشب بعد از عملیات مقاومت و کشته شدن ۹ صهیونیست‌، نتانیاهو به محل حادثه رفت البته در شرایطی که دورتادور او محافظ حضور داشت و هیچ خبرنگاری هم حق مصاحبه نداشت. 🔻شرایط برای نتانیاهو هرروز پیچیده ‌تر می‌شود. هنوز چند روزی از تجمع اعتراضی‌ اسرائیلی‌ها علیه او نگذشته بود که این عملیات در قلب قدس اتفاق افتاد. ما هم خدایی داریم...
16.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☢ ایران آماده اجرای پروژه فوق سری عماد | ساخت اولین کلاهک اتمی در صورت حمله به نطنز! در صورت هر گونه حماقت آمریکا یا رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران در کوتاه‌ترین زمان ممکن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود را به یک برنامه تهدیدآمیز مبدل خواهد کرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روزگاری شده که اونقدر واکسیناسیون در ایران جواب داده که جوونترها با تعجب میپرسن مگه هنوز توی دنیا کرونا هست؟؟؟ 🔹ویروس خودتحقیری در برخی افراد، گاها از ویروسهای مرگباری مثل کرونا هم خطرناکتره. امید ، ابزار پیشرفت است. فراموش نکنید👍
بشوی دفترِ احوالم از خیالِ ثواب بیا و محو کن از سینه، اضطرابِ سراب غبارِ کبر بپالای از سراچه‌ی دل فرو زُدای ز عقلم: تبِ سوادِ کتاب چنان بسوز: دکانِ مقام را که دگر- تفاوتی نکند نزدِ من: عروج و عذاب به حال بنده‌ی بیچاره‌ات بسی افسوس- که رفت عمر و هنوزست در مراتبِ خواب چه قدر، بوی دورنگی؟ چه قدر، طعمِ نفاق؟ به شامِ جمعه: فسوق و به صبحِ شنبه: نقاب! اسیرِ وحشتِ تاریک‌خانه‌ی خویشم گرفته پنجره‌ی چشم را: هزار حجاب هزار پرسشِ بی‌پاسخ‌ست و شوقِ یقین سوال‌های فراوان، ولی بدونِ جواب بیا و نغمه‌ی ایمان بخوان به گوشِ زمین سکوتِ سردِ خزان را دگر ندارم تاب نسیمِ کوی تو دائم به سوی باغ، وزان؛ عمارتِ دل و دینم: خراب باد، خراب!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅تو دهنی مجدد به علی کریمی 🔹کریمی برای اغتشاش مجدد روی به جعل و دروغ آورده است 🔻اما جشن سده 🔸اول اینکه 7 هزار سال تاریخ از دروغ های علی کریمی است. اسناد این جشن در خوشبینانه ترین حالت متعلق به زمان ساسانیان است. یعنی کمتر از 2 هزار سال 🔸دوم، اگر آریایی ها نیاکان شما هستند که حدود 3 الی 3500 سال پیش از سمت سیبری و قزاقستان وارد سرزمین ایران شدند (کلیک کنید) 🔸سوم، جشن سده هر سال در حال برگزاری است. 🔸چهارم، ابوریحان بیرونی دانشمند معروف ایرانی ذکر می کند یکی از رسوم جشن سده این است که باید حیوانات بی گناه را در آتش بیافکنند و از به آتش انداختن این موجودات لذت می بردند. جالبه ابوریحان بیرونی در آخر لعن و عصبانیت خود را از این اشخاص و این کار نشان می دهد (کلیک) مطالعه بیشتر (اینجا کلیک کنید) 👈البته جشن سده ی فعلی چنین چیزهایی ندارد، اما اگر علی کریمی و امثالهم دوست دارن به جشن اصیل خود برگردند دیگه لطفا دَم از حقوق حیوانات نزنند
یادگاه (فصل آگاهی)
✅تو دهنی مجدد به علی کریمی 🔹کریمی برای اغتشاش مجدد روی به جعل و دروغ آورده است 🔻اما جشن سده 🔸اول
✅جشن سده 🔹مفصل‌ترین گزارش تاریخی از جشن سده برمی‌خوریم که به برگزاری این جشن در دورۀ حکومت مرداویج زیاری بازمی‌گردد و شرح آن در الکامل (ابن‌اثیر، ۸ / ۲۹۸- ۲۹۹)، تجارب الامم (ابوعلی مسکویه، ۱ / ۳۱۰-۳۱۱)، المختصر فی اخبار البشر (ابوالفدا، ۲ / ۸۲) و مجمل التواریخ و القصص (ص ۳۹۰) آمده است. آدام متز خلاصه‌ای از این روایت را در کتاب خویش نقل کرده است: «مشهورترین آتش‌بازیهای شبانۀ قرن چهارم در سال ۳۲۳ ق، به دستور مرداویج ترتیب داده شد. از مدتها پیش‌تر، هیزم بسیار و نفت فراوان از دورترین نقاط در وادی زرین‌رود، نزدیک اصفهان، گرد آورده بودند و نفت‌اندازان و آذین‌بندان حاضر کرده، شمعهای عظیم ریختند و کوه و تپه‌ای مشرف بر شهر نماند، مگر آنکه هیزم و خار بسیار در آنجا انباشتند، و به تعداد زیاد کلاغ زنده گرفته، بر چنگال و منقارهایشان گردوهای پر از نفت و فتیله آویختند و در نشستنگاه خاص مرداویج مجسمه‌ها و ستونهای شمعی بزرگ برآوردند و طبق برنامه در ساعت معین در کوهها و تپه‌ها و دشت آتش افروخته شد و فتیلۀ پرندگان را هم آتش زده، پرواز دادند» (۲ / ۴۶۲). گزارش تاریخی دیگر از برگزاری جشن سده مربوط به دورۀ غزنویان است: در ماه صفر ۴۲۶، هنگامی که امیر مسعود غزنوی (سل‍ ۴۲۱-۴۳۲ ق) با سپاه خود به سوی مرو می‌رفت، چون سده نزدیک بود، دستور داد لشکریان در راه مرو سراپرده زنند و پس از برگزاری جشن سده، به راه خود ادامه دهند. سپاهیان در کنار جوی آب بزرگی که در صحرا بود، به کمک چوبهای بلند، چهارطاقهایی ساختند و آنها را از شاخه‌های خشک انباشتند، به اندازه‌ای که به بلندای کوهی رسید. در شب سده، امیر در زیر سایبانی در کنار جوی آب نشست و ندیمان و مطربان آمدند، آتش به هیزمها زده شد و کبوتران و ددان نفت‌آلود را رها کردند که از میان آتش شروع به دویدن کنند؛ گزارش شده است که شعله‌های این آتش به اندازه‌ای بلند بوده که تا ۱۰ فرسنگ آن‌سوتر دیده می‌شده است. بیهقی، گزارشگر این واقعه، نوشته است: «چنان سده‌ای بود که دیگر آن‌چنان ندیدم» (۲ / ۶۶۶-۶۶۷). همچنین نفت‌اندودکردن جانوران و پرندگان و بستن بافه‌های گیاه به پای آنها و رهاکردنشان در آتش به قصد شادی و خوشگذرانی در این منابع آمده است. (ابوعلی مسکویه، ۱ / ۳۱۰؛ ابن‌اثیر، ۸ / ۲۹۸؛ بیرونی، التفهیم، ۲۵۷؛ قزوینی، ۸۰؛ دمشقی، ۳۶۶؛ میبدی، ۱۰۰)
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اگر می‌خواهيد بدانيد چرا کشورهای غربی به قرآن و پيامبر و رهبر انقلاب اسلامی ايران توهين می‌کنند کشيش مسيحی با عصبانيت توضيح می‌دهد. 🔹تا آخر اين کليپ را ملاحظه بفرماييد.
بخونید زیباست. 💢 دست‌نوشته یک جراح چشم‌پزشک 🔹از خوزستان آمده بود، سلام كرد و پشت اسليت نشست، جواب سلامش را گفتم و به معاينه مشغول شدم. ديد چشم چپش در حد درک نور، كاتاراكتی بسيار پيشرفته! 🔸-سن ات چقدره؟! چه مدتيه چشمت اینجوری شده؟! -١٦ سالمه، از بچگی ديابت داشتم، چند ماهيه كه كلا نمی‌بينم! 🔹به جوان همراهش كه ده سالی بزرگتر از او بود رو كردم : - چرا اينقدر دير؟ سرش را پايين انداخت: حالا ميشه كاری براش كرد؟! 🔸-عملش ميكنم، موفقيت در درمان بستگی به وضعيت شبكيه دارد، زودتر آورده بوديد شانس موفقيت بيشتر بود. نگاهی حسرت بار به پسرک كرد و نگاهی به پذيرشي كه برايش مينوشتم، سوالش را از چشمان نگرانش خواندم! -پذيرشش را برای بيمارستان دولتی نوشتم، هزينه زيادی ندارد نگران نباشيد. -انگار دنيا را به او داده باشند، خدا خيرت بده آقای دكتر -فقط عمل ايشان خاص است و بايد برای عمل رضايت مخصوص بدهيد، خودش و ولی او... 🔹-غير از من كسی همراهش نيست! -خواستم بپرسم نسبت شما؟ چشمم به پسرک افتاد كه با پشت آستين اشكش را پاک ميكرد، نپرسيدم! 🔸پسرک را برای ريختن قطره و آماده شدن جهت معاينات تكميلی به اتاق مجاور فرستادم تا با خيال راحت پاسخ سوالات و فضولی های گل كرده ام را بجويم؛ 🔹عمل شروع درمان است، بخاطر ديابتش بايد تحت نظر باشد و كارهای لازم روی شبكيه انجام شود، چرا اينقدر دير مراجعه كرديد؟! پدر و مادرش؟! نسبت شما با او؟! 🔸 *اين پسر در فقر مطلق است، پدرش به سختی توان سير كردن شكم فرزندانش را دارد... نسبت قومی با او ندارم، 🌹 معلمش هستم🌹 ، چند روزی مرخصی گرفتم تا پی درمان او باشم...* *-هزينه اش؟!* *-با خودم!* 🔹 *بر دلم تحسين همت بلند اين جوان بود و بر دستانم شرمی كه قلم را روی برگ پذيرش به حركت درآورد "رايگان" !* 🔸فردا روز عمل شد و از اقبال خوبش لنز مرغوبی كه از قبل داشتيم و مناسبش بود در چشمش گذاشتم. ذهنم مشغول او بود و فكرم در گروئه روح بزرگ انسانهايی گمنام و امروز عصر كه پانسمان از چشمش برميدارم... 🔹پانسمان را برداشتم، آرام و با ترس چشمانش را باز كرد سری در اتاق گردانيد و بعد آن نگاهی به من و نگاهی به جوان همراهش: آقا داريم می‌بينيم، آقا داريم می‌بينيم. 🔸اشک آقا معلم سرازير شد، با سر و چشم نگاهی به سقف انداخت و زير لب گفت خدايا شكرت، پسرک را بغل كرد و سرش را بوسيد. 🔹موقع رفتن گفت خدا رو شكر كه شما رو سر راه ما گذاشت تا چشم اين پسر.... اشتباه می‌كرد، در اين وانفسايی كه كمتر خبر خوبی از جايی می‌رسد، خدا او را سر راه معلمش گذاشته بود تا منجی چشم پسرک باشد! *عشق یعنی نان ده و از دین مپرس،* *در مقام بخشش از آیین مپرس* دكتر سيدمحمد ميرهاشمی