eitaa logo
زندگی یاد گرفتنی‌ست بانو🌱
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
677 ویدیو
17 فایل
سلام 👋 ✍معرفت هستم مشاورِ حوزه زن و خانواده 🧩از استفاده محتوای پست ها،در برابر نامحرمان ، #بپرهیزید .راضی نیستم ❌ اینجام 👈🏻 @setare_noor ♦️ تبلیغات نسیم زندگی🌿 https://eitaa.com/joinchat/3779789598C6c14df296e کپی از متون معرفی کتابها،جایز نیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
آسان میشه...
تو همانی که زمان دیدار پیش از تو، عطر فرفری‌های سربه فلک کشیده‌ی حنایی‌ات به مشام می‌رسد... حَـنـآ🍁
❪🌿🚚❫ «أنتَ المَفزَعُ فِی المُلِمّات» و پناهی در هر پیشامدِ بَد🌱 لازم نیست بدانید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند، این مسئولیتِ اوست، کارِ شما نیست! کارِ شما این است که به او اعتماد کنید و آن موقعیت را به خدا بسپارید🧡
میخواهم شرح دهم قصه‌ی این عشق بی درمان را... اما گوش شنوایی نیست که نیست... نورا 🌱
پارچه ای که کفن می شود....
همیشه رفتن ، رسیدن نیست ولی برای رسیدن باید رفت . در بن بست هم راه آسمان باز است . پرواز را بیاموز
.....★♥️★..... @kalametalaei .....★♥️★.....
🌊 دارم غم جان و دل بیمار و در این حال. آنکس کندم عیب که بیمار ندارد ✍🏻 🍃
زندگی یاد گرفتنی‌ست بانو🌱
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄• • #عشـــق_زلــزلـــه 💕 • • #Part97 گلدون رو با دلخوری کوبیدم وسط میز و روم و برگردون
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄• • 💕 • • از هیچی بهتره. باز خداروشکر با ۲۷ سال سن مثل چغندر هنوز عاشق کسی نشده. مخصوصا با اون فامیل های رنگ و وارنگش که دل دخترارو هم می‌برن چه برسه به پسرا. خدایا کمکم کن عاشقش کنم عاشق خودم. گارسون غذاها رو آورد. ساکت به هم چشم دوختیم تا کارش تموم شد و رفت. - اول ناخنک میزنی یا آخر؟ خندم گرفت گفتم: حالا بخور. آخر. فکرم مشغول شده بود. پس عشقم یک طرفه بود. این که تو این همه سال رفت و آمد عاشق من نشده رو چطور باید عاشقش کنم؟؟ نکنه منو به چشم خواهر نداشتش میبینه یا از امیر حافظ می‌ترسه؟ - نازی چرا نمیخوری؟ - ها؟ چرا میخورم. - چند وقته خیلی ضعیف شدی. افکار بچگانه رو بزار کنار. مثل قبل بگو و بخند و بخور. وای خدای من! به عشقم میگه افکار بچه گونه. ولی این خوبه که حواسش به همه چی من هست. چند تا قاشق خوردم. سیر شدم. یعنی فکرم انقدر مشغول بود که اشتهام رفت. با یه حرکت بشقاب من رو از جلوم برداشت و بشقاب خودش رو گذاشت جلوم و با تحکم گفت: بخور. تو فکرهم نرو. به چشماش نگاه کردم. جدی بود. برعکس چند دقیقه پیش که نگاهش پر از شیطنت بود. شونه هامو بالا انداختم . -بخور. خودم رو لوس کردم و گفتم: چشم بد اخلاق. و شروع کردم به خوردن. اونم شروع کرد به خوردن غذای من باقاشق من. به روی خودم نیاوردم. گفتم :خوشمزه است. - نوش جونت. اشتهام باز شد. •┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄• ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ 〈𝚓𝚘𝚒𝚗→@Eshgh_zelzeleh🕊〉
نگران من نباش من از کنارت تکان نمی خورم من دلم را کنار دلت جا گذاشته ام قصد برداشتنش را هم ندارم نه تا ابد هیما🌱