11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍آبروی کسی را اگر بردی، یعنی روزی صدبار خانه ی خدا را خراب کردی!
📚استاد دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
سـ🌸ـلام
صبح زیباتون پر از شادی و برکت🌷
🗓 امروز دوشنبه
☀️ ۱۹ آذر. ١۴٠۳ شمسی
🌙 ۷ جمادی الثانی ١۴۴۵ قمری
🌲 ۸ دسامبر. ٢٠٢۴ ميلادی
♦️ذڪر روز : 《یا قاضِیَ الحاجات》
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#داستانک
شش ماه و خردهای میشود که ساعت مچیام خوابیده است. عقربهها سرِ ساعت هشت و بیست دقیقه متوقف شدهاند. چرا باطریاش را عوض نمیکنم؟ چون این ساعت اصلا باطری ندارد و با حرکت مچ دست شارژ میشود. چرا تعمیرش نمیکنم؟ چون هزینهی تعمیرش کمی کمتر از قیمت خودش است. چرا ساعت جدید نمیخرم؟ چون ساعت را صاحبِ زلف مشکین به من هدیه داده و وظیفهی این ساعت بیشتر از اینکه یادآوری زمان باشد، یادآوری صاحب آن زلف مشکین است. همین است که شش ماه خردهای است که ساعت روی مچم به خوابی عمیق فرو رفته است.
شکایتی هم ندارم. اصلا حق عقربههای ساعت است که بعد از این همه سال بیصدا دویدن دنبال همدیگر و بازیچهی دست زمان شدن، حالا بایستند و به خوابی عمیق فرو بروند. حالا نوبت زمان است که دنبال این عقربهها بدود و خودش را با آنها تطبیق دهد. خیلی هم سخت باید باشد. زمان هر دوازده ساعت فقط یک بار میتواند با عقربهها هماهنگ میشود. ساعت هشت و بیست دقیقه. اصلا لابد یکی از دلایل دیگری که ساعت را هنوز به مچم میبندم همین است. لاکردار درس آزادگی داده. شش ماه و خوردهای پیشتر، ساعت هشت و بیست دقیقه، احتمالا عقربهی کوچک به عقربهی بزرگ تشر زده که گور بابای زمان و تکانِ مچِ دست آقای عطار و گردش زمین به دور خورشید و تقویم جلالی و ابر و باد و مه و غیره. من دیگر از جایم تکان نمیخورم. از حالا به بعد کائنات باید به دور من بگردند و برسند به زمانی که من میگویم. هشت و بیست دقیقه. احتمالا عقربهی بزرگ هم همانجا دست از خدمت کشیده و زیر لب زمزمه کرده که:
مهتاب به نور دامن شب بشکافت | می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت.
| فهیم عطار |
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه روز یه کفش قشنگ دیدیم
که ازش خیلی خوشم اومد ...
با اینکه برام تنگ بود و پامو که میزد خریدمش !!
فروشنده گفت نگران نباش جا باز میکنه ... !
مدت ها گذشت اما اون کفش جا باز نکرد !!
با خودم گفتم تو مسیرای کوتاه میپوشمش
اما باز اذیتم میکرد... پاهامو زخم میکرد،
ولی خب من خیلی دوسش داشتم ...
بالاخره یه روز اون کفشو کنار گذاشتم !
امید من واسه جا باز کردن اون کفش
بی مورد بود اون کفش سایز پای من نبود !
درسته خیلی میخواستمش
ولی به درد من نمیخورد !
از اون کفش هیچی واسم نموند
جز زخمایی که روپام گذاشت
بعضی از آدما درست همین طورن
باید کنار گذاشتشون چون به سایز قلبت نمیخورن ..
حالا هر چقدم دوستشون داشته باشی
آخرش فقط زخماشون به جا میمونه ❤️
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یکی از فرقهای پیامبر اسلام با همه پیامبران
از آدم تا حضرت عیسی(ع)
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️کلیپی زیبا پیرامون یوسف زهرا سلام الله علیها از استاد دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
یه تیکه قشنگ توی شازده کوچولو بود که میگفت:
«جز با چشم دل نمی توان خوب ديد. آنچه اصل است از ديده پنهان است. ارزش گل تو به قدرعمری است كه به پايش صرف كرده ای!
انسان ها اين حقيقت را فراموش كرده اند، اما تو نبايد فراموش كنی. تو تا زنده ای نسبت به چيزی كه اهلی كرده ای مسئولی!»
یعنی میخوام بگم اگه کسی بهت وابسته شد تو خوشحالیش، ناراحتیش، غمش، شادیش، حال خوب و بدش مسئولی! چون اهلی تو شده! چون بهت وابسته شده..!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️آبروی مردم
▪️استاد دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
هدایت شده از یاد مرگ
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شنیدنی از علامه امینی بعد از مرگ در مورد فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
🐄#شناخت_گاو_و_شناخت_من!
✍یکی تعریف می کرد :
وقتی از نماز جماعت صبح برمی گشتم، جماعتی را دیدم که به زور قصد سوارکردن گاو نری را در ماشین داشتند.
🔹گاو مقاومت میکرد و حاضر نبود سوارماشین بشود. من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم . گاو مطیع و سوار ماشین شد.
🔸من مغرور شدم و پیش خودم گفتم: این از برکت نماز صبح است!
🔹وقتی رسیدم خانه، دیدم مادرم گریه و زاری میکند.
🔸علت را که جویا شدم ،گفت:گاومان را دزدیدند!
🔹گاو مرا شناخته بود، ولی من او را نشناخته بودم!!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751