eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
416 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۳ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتشار برای نخستین بار 🔺خبرگزاری یونیوز ویدئویی از حضور شهید سلیمانی در میدان نبرد مبارزه با داعش در عراق را منتشر کرد. @yadvare_shohada_mishkindasht
بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند: قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥️ علی بن موسی الرضا (ع) 💚 @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 فراخوان ارسال دل نوشته 🕊 شرکت کننده شماره ۲۳ : مائده جهاندیده @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 فراخوان ارسال دل نوشته 🕊 شرکت کننده شماره ۲۴ : حدیثه عربخانی @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 فراخوان ارسال دل نوشته 🕊 شرکت کننده شماره ۲۵ : مهدیه کاووسی @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 فراخوان ارسال دل نوشته 🕊 شرکت کننده شماره ۲۶ : فاطمه حیدری @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 فراخوان ارسال دل نوشته 🕊 شرکت کننده شماره ۲۷: ستایش کاکاوند @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 فراخوان ارسال دل نوشته 🕊 شرکت کننده شماره ۲۸ : معصومه زواری @yadvare_shohada_mishkindasht
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به مناسبت سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی برگزار می کند. مسابقه 🌹میثاق آسمانی🌹 وصیت نامه خوانی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پس از مطالعه متن وصیت نامه سیاسی الهی شهید میتوانید پاسخ سوالات مطرح شده را به آی دی زیر ارسال نمایید. 📌تلگرام: @setadeyadvareh 📌ایتا: @khadem_yadvare_shohada فایل وصیت نامه و سوالات را می توانید از کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت در تلگرام و ایتا دریافت نمایید. @yadvare_shohada_mishkindasht به قید قرعه از بین افرادی که پاسخ های صحیح را ارسال نمایند هدایایی اهدا می گردد.
سوالات مسابقه میثاق آسمانی(1).pdf
419.3K
سوالات مسابقه میثاق آسمانی (وصیت نامه خوانی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی) @yadvare_shohada_mishkindasht
وصیت نامه سردار دلها.pdf
485.8K
وصیت نامه الهی سیاسی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی @yadvare_shohada_mishkindasht
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 شرکت کنندگان مسابقه میثاق آسمانی(وصیت نامه خوانی شهید حاج قاسم سلیمانی): - رقیه محمودی - مهدیه عظیمی - امیرحسین اکبر - سید محمد سیدحسینی - حوریه محمدخان - فاطمه نظامی - مهدی زند - زهرا زند - صغری حسنی - سمیرا کوچکی - نرجس فاضلی - بهاره سادات حسینی - محمدرضا شوریده - طیبه ناظوری - سیده فاطمه پورجلال - حانیه شوریده - جواد هادی نژاد - مجتبی آراسته - نرجس قامتی - لیلا سادات گل ساز - دینا جابری - میثم جابری - علی هادی نژاد - حسین جابری - مهدیه سادات هادوی - حامدرضا مقدس - اصغر اکبری - سیده مریم سیدحسینی - علی مرسلی - ابراهیم جهاندیده - مائده جهاندیده - محمدرضا مشفق - مهتاب علیخانی - فاطمه قندریز - محمد مهدی مجیبی در صورتی پاسخگو سوالات بوده اید ولی اسم شما در بین لیست نیست به کانال های ارتباطی ستاد یادواره شهدای مشکین دشت پیام دهید: 📌تلگرام: @setadeyadvareh 📌ایتا: @khadem_yadvare_shohada در اطلاعیه های بعدی کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت اسامی برندگان نیز اعلام می گردد.مهلت پاسخگویی تا ۱۲ دی ماه می باشد. @yadvare_shohada_mishkindasht 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌷 بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن🌷 🕊 ختم قرآن به نیابت شهید حاج قاسم سلیمانی وتعجیل در ظهور اقا امام زمان (عج) 🕊جهت قرائت ختم قرآن ، فاتحه و صلوات به صفحه یادبود مجازی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به آدرس زیر مراجعه نمایید: http://iporse.ir/6031698 ستاد یادواره شهدای شهر مشکین دشت ❤️این پیام را منتشر کنید تا در ثواب این ختم قرآن شریک باشید. @yadvare_shohada_mishkindasht
فکر نکنید خوابیده ام ! پست نگهبانیم تمام شده حالا نوبت شماست سلاح مرا بردارید...🍃ّ @yadvare_shohada_mishkindasht
دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه بیا از جاده های بی نشانی بیا ای آفتاب آسمانی بیا شب های دلگیری ست آقا بیا که روضۀ مادر بخوانی نگاهی شعله ور، ای وای مادر هجومی بی خبر، ای وای مادر مغیره ... بی هوا ... ای وای بابا تو و دیوار و در، ای وای مادر 💔 🥀 @yadvare_shohada_mishkindasht
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 شرکت کنندگان مسابقه میثاق آسمانی(وصیت نامه خوانی شهید حاج قاسم سلیمانی): - رقیه محمودی - مهدیه عظیمی - امیرحسین اکبر - سید محمد سیدحسینی - حوریه محمدخان - فاطمه نظامی - مهدی زند - زهرا زند - صغری حسنی - سمیرا کوچکی - نرجس فاضلی - بهاره سادات حسینی - محمدرضا شوریده - طیبه ناظوری - سیده فاطمه پورجلال - حانیه شوریده - جواد هادی نژاد - مجتبی آراسته - نرجس قامتی - لیلا سادات گل ساز - دینا جابری - میثم جابری - علی هادی نژاد - حسین جابری - مهدیه سادات هادوی - حامدرضا مقدس - اصغر اکبری - سیده مریم سیدحسینی - علی مرسلی - ابراهیم جهاندیده - مائده جهاندیده - محمدرضا مشفق - مهتاب علیخانی - فاطمه قندریز - محمد مهدی مجیبی - فاطمه حسنی -ابوالفضل حسنی -زهرا حسنی -فاطمه محمدی در صورتی که پاسخگو سوالات بوده اید ولی اسم شما در بین لیست نیست به کانال های ارتباطی ستاد یادواره شهدای مشکین دشت پیام دهید: 📌تلگرام: @setadeyadvareh 📌ایتا: @khadem_yadvare_shohada در اطلاعیه های بعدی کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت اسامی برندگان نیز اعلام می گردد.مهلت پاسخگویی تا ساعت ۲۴ یازدهم دی ماه می باشد. @yadvare_shohada_mishkindasht 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 فراخوان ارسال دل نوشته تمامی دل نوشته های ارسالی از طریق کانال های ارتباطی ستاد یادواره شهدای مشکین دشت اطلاع رسانی شده است در صورتی که در فرخوان شرکت کرده اید ولی آثار شما اطلاع رسانی نشده لطفا به آی دی های زیر پیام دهید: 📌تلگرام: @setadeyadvareh 📌ایتا: @khadem_yadvare_shohada در اطلاعیه های بعدی کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت اسامی برندگان نیز اعلام می گردد.مهلت پاسخگویی تا ساعت ۲۴ یازدهم دی ماه می باشد. @yadvare_shohada_mishkindasht 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✍️ 💠 نگاهش می‌درخشید و دیگر نمی‌خواست احساسش را پنهان کند که به میدان زد :«از دیشب یه لحظه نتونستم بخوابم، فقط می‌خوام ازتون مراقبت کنم، حالا بذارم برید؟» دلم لرزید و پای رفتنم دل او را بیشتر لرزانده بود که نفسش در سینه ماند و صدایش به سختی شنیده شد :«من فقط می‌خواستم بدونم چه احساسی به دارید، همین!» 💠 باورم نمی‌شد با اینهمه بخواهد به حریم من و سعد وارد شود که پیشانی‌ام از شرم نم زد و او بی‌توجه به رنجش چشمانم نجوا کرد :«می‌ترسیدم هنوز دوسش داشته باشید!» احساس ته‌نشین شده در صدایش تنم را لرزاند، در برابر چشمانی که گمان می‌کردم هوایی‌ام شده‌اند، شالم را جلوتر کشیدم تا صورتم کمتر پیدا باشد. 💠 انگار دیگر در این خانه هم امنیتی نبود و باید فرار می‌کردم که با خبرش خانه خیالم را به هم ریخت :«صبح موقع نماز سیدحسن باهام تماس گرفت. گفت دیشب بچه‌ها خروجی به سمت حمص یه جنازه پیدا کردن.» با هر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو می‌رفت و من سخت‌تر صدایش را می‌شنیدم که دیگر زبانش به سختی تکان می‌خورد :«من رفتم دیدمش، اما مطمئن نیستم!» 💠 گیج نگاهش مانده و نمی‌فهمیدم چه می‌گوید که موبایلش را از جیب پیراهن سفیدش بیرون کشید، رنگ از صورتش پرید و مقابل چشمانم به نفس نفس افتاد :«باید هویتش تأیید بشه. اگه حس می‌کردم هنوز دوسش دارید، دیگه نمی‌تونستم این عکس رو نشون‌تون بدم!» همچنان مردد بود و حریف دلش نمی‌شد که پس از چند لحظه موبایل را مقابلم گرفت و لحنش هم مثل دستانش لرزید :«خودشه؟» 💠 چشمانم سیاهی می‌رفت و در همین سیاهی جسدی را دیدم که روی زمین رها شده بود، قسمتی از گلویش پاره و خون از زیر چانه تا روی لباسش را پوشانده بود. سعد بود، با همان موهای مشکی ژل زده و چشمان روشنش که خیره به نقطه‌ای ناپیدا مانده بود و قلبم را از تپش انداخت. تمام بدنم رعشه گرفته و از سفیدی صورتم پیدا بود جریان در رگ‌هایم بند آمده که مصطفی دلواپس حالم مادرش را صدا زد تا به فریادم برسد. 💠 عشق قدیمی و وحشی‌ام را سر بریده و برای همیشه از شرّش خلاص شده بودم که لب‌هایم می‌خندید و از چشمان وحشتزده‌ام اشک می‌پاشید. مادرش برایم آب آورده و از لب‌های لرزانم قطره‌ای آب رد نمی‌شد که خاطرات تلخ و شیرین سعد به جانم افتاده و بین برزخی از و بیزاری پَرپَر می‌زدم. 💠 در آغوش مادرش تمام تنم از ترس می‌لرزید و بسمه یادم آمده بود که با بی‌تابی ضجه زدم :«دیشب تو بهم گفت همین امشب شوهرت رو سر می‌بره و عقدت می‌کنه!» و نه به هوای سعد که از وحشت ابوجعده دندان‌هایم از ترس به هم می‌خورد و مصطفی مضطرب پرسید :«کی بهتون اینو گفت؟» سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشک‌هایم خیس شده و میان گریه معصومانه دادم :«دیشب من نمی‌خواستم بیام حرم، بسمه تهدیدم کرد اگه نرم ابوجعده سعد رو می‌کشه و میاد سراغم!» 💠 هنوز کلامم به آخر نرسیده، خون در صورتش پاشید و از این تهدید بی‌شرمانه از چشمانم شرم کرد که نگاهش به زمین افتاد و می‌دیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش می‌زند. مادرش سر و صورتم را نوازش می‌کرد تا کمتر بلرزم و مصطفی آیه را خوانده بود که به چشمانم خیره ماند و خبر داد :«بچه‌ها دیشب ساعت ۱۱ پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو بودید! یعنی اون کار خودش رو کرده بود، چه شما حرم می‌رفتید چه نمی‌رفتید دستور کشتن همسرتون رو داده بود و ...» و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد و گونه‌هایش از گل انداخت. 💠 از تصور بلایی که دیشب می‌شد به سرم بیاید و به حرمت حرم (سلام‌الله‌علیها) خدا نجاتم داده بود، قلبم به قفسه سینه می‌کوبید و دل مصطفی هم برای محافظت از این به لرزه افتاده بود که با لحن گرمش التماسم می‌کرد :«خواهرم! قسم‌تون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، تا زهرش رو نپاشه آروم نمی‌گیره!» شدت گریه نفسم را بریده بود و مادرش می‌خواست کمکم کند تا دراز بکشم که پهلویم در هم رفت و دیگر از درد جیغ زدم. مصطفی حیرت‌زده نگاهم می‌کرد و تنها خودم می‌دانستم بسمه با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده که با همه جدایی چندساله‌ام از هیئت، دلم تا در و دیوار پر کشید. 💠 میان بستر از درد به خودم می‌پیچیدم و پس از سال‌ها (علیهاالسلام) را صدا می‌زدم تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دنده‌ای از پهلویم ترک خورده است. نمی‌خواست از خانه خارج شوم و حضورم در این بیمارستان کارش را سخت‌تر کرده بود که مقابل در اتاق رژه می‌رفت مبادا کسی نزدیکم شود... @yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 2روز مانده تا سالگرد آسمانی شدن شهید سرباز حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و یارانشان🕊 @yadvare_shohada_mishkindasht
صبـح درنـگاه شماست بتابید برسینه سـرمازده ے دلمان تا باردیگر حیاتے گـیریم جـاودان در سایه مهر و نور و عـطرتان اے خوبِ هاے ما سـلام صبحتون شهدایی 🌷شهید حبیب الله احمدیه ای🌷 @yadvare_shohada_mishkindasht
تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے 58 🍃🌸ڪلام حق امروز هدیہ به روح: 🌸🍃 @yadvare_shohada_mishkindasht
📸 رهبر انقلاب: شهید سلیمانی هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد. ۹۹/۹/۲۶ @yadvare_shohada_mishkindasht
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 پنج شنبه است ... وعده دیدار با ! تو هم دلت پر ڪشید ؛ به که نشد برویم به گلزار می‌ شود ... مادر بزرگوار شهید علی کرم تقی پناه 🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 @yadvare_shohada_mishkindasht 🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
السلام علیک یا اباعبدالله✋ آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند روزی که نام «بهتران» را می نوشتند نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند آری تو را حتی میان پنج تن هم در روز خلقت گریه آورتر نوشتند این قسمت ما بوده که سردار باشیم امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند این اشک دیده ... نه ... چراغ برزخ ماست از برکت تو اشک را گوهر نوشتند ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم نام تو را هم شافع محشر نوشتند 🌷 🌙 @yadvare_shohada_mishkindasht