eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
54 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃 دعا بکن ؛ ولی اگر اجابت نشد ؛ با خدا دعوا نکن میانه‌ات با او بهم نخورد؛ چون تو جاهلی و او عالم و خبیر 🍃حاج_آقادولابی @yadyaaran
با مسائل فانی و زود گذر دنیا همدیگر را آزار ندهید. دنیا را برای اهل آن که همانا غافلان هستند واگذارید. در برابر مشکلات صبر داشته باشید. توسل را فراموش نکنید. هموطنان ، اطاعت از ولایت فقیه را فراموش نکنید ، از ولی فقیه عقب نمانید که هلاک می شوید و جلوتر نروید که گمراه خواهید شد....  @yadyaaran
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌آموزش وضو با نصف استکان آب رو ببینید و به بقیه دوستانتون هم ببینانید.. ✅یکی از چیزهایی که باعث زیاد شدن برکت مالمون میشه اسراف نکردنه.... @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📛استدلال های عجیب شاه برای توجیه جدایی از ایران 🔹چون جای مهمی نبود، آنجا را واگذار کردیم!!!😐 پ.ن؛ شاه در سال 1350 ، بحرین و 32 جزیره اطراف آن ، استان چهاردهم ایران را ➖بدستور انگلیس ➖به خاندان وهابی آل خلیفه بخشید 📌بحرین و جزایر آن مرکز مروارید ، نفت و گاز جهان است که در طول تاریخ جزئی از خاک ایران بوده و اکنون یک کشور شده است @yadyaaran
✔️ 👌خوب نگاه کڹ..! نگاهـش به توســت... به حیایت... عفتت... راهَت... از همه مهمـــتر... چـــادُرَت‌ (حجـابت) نگاه شهدا به ماست👉 ♥️🕊🥀 وقتی علی خورد و ضارب فرار کرد، پیرمردی جلو آمد و گفت: همینومی‌خواستی؟ آخه به تو چه ربطی داشت...؟ علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم شماست، خواستم از شما دفاع کنم... شهید 🕊🥀 @yadyaaran
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ ڪبوتـر دلم پر زده بہ سوے رضـا بہ ارزنے شده راضےدلم بہ جان شما حریم سبز تو آقا پناه جان من اسٺ دخیل شاه غریبم ببخش خبط و خطا آقا بطلب هواے مشهد کردم @yadyaaran
☢ مبارزه با نفس واقعی 🔹محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 🔸نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابه‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» 💢 بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» ✅ به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» 🔷 احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد... احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن @yadyaaran
37.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای نوجوانی که بخاطر ترک گناه...🔞 ✨به مقامات بالای معنوی رسید... 🎬 کامل (مجموع ۶ بخش) @yadyaaran
برادر شهیدم محمد مهدے عزیز تو اهل آسمان بودی ڪه چند صباحی مهمان زمین شدے اما در زمین هم آسمانے زندگے ڪردی؛ و اسیر این دنیا نشدی و این بود ڪه حالا باز هم در آسمانی؛ شهید آسمانی... اما ما اسیریم؛ اسیر آزادے هایے ڪه روح مان را به زمین محڪوم ڪرده اند... دست ما را بگیر برادر شهیدم... @yadyaaran
⛔️ شوخی با نامحرم ممنوع! ✍ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود: «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می گوید:از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.» 📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷ @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا