🌹🍃زندگینامه شهید عباس دانشگر
🌷🍃عباس دانشگر فرزند مؤمن؛ هیجدهم اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و هفتاد و دو در شهرستان سمنان در خانواده ای متدین به دنیـا آمد. او تحت تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد.
🟢🍃پدرش او را مرتب به همراه خود به مسجد محل می برد و این حضور مداوم در مسجد الزهرای شهرک تعاون سمنان و در نوجوانی در پایگاه بسیج محمد رسول ا... (ص) باعث شد که به منشی بسیجی وار و رفتار و گفتارش با آداب و اخلاق اسلامی آراسته شود.
⚪️🍃شجاع و نترس بودن یکی از مشخصه های دوران کودکی و نوجوانی او بود و خنده ای که همیشه بر لب داشت. در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت و در اولین برخورد آنقدر گرم و صمیمی بود که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار میکرد.
🌹🍃تقریبا از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت مسجد محل حضور داشت و با دوستانش هر سال در اعتکاف ماه رجب شرکت می کرد. بزرگتر که شد زیاد هیئت میرفت، به قول معروف بچه هیئتی بود، پا منبری ثابت اکثر سخنرانی هایی مسجد محل و دیگر مساجد شهر محسوب میشد و علاوه بر شرکت در مراسمات مذهبی مثل عزاداری های ماه محرم و شبهای قدر و تلاوت جزء خوانی قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز خصوصا پنجشنبه شب ها در دعای کمیل امام زاده یحیی سمنان و جمعه صبح ها در دعای ندبه شهرستان (بیشتر در مسجد المهدی سمنان) حضوری مرتب و فعال داشت و همین حضور فعال او زمینه ای برای ساخته شدن شخصیت اجتماعی و معنوی او در سال های بعد شد.
4_5796431370976756121_-1070109895.mp3
4.64M
🔷 ۹ بهمن سالروز شهادت نابغه دفاع مقدس شهید حسن باقری گرامی باد.
🔸صوتی بسیار زیبا و هدایتی از شهید حسن باقری که باید چراغ راه همه سربازان جبهه حق باشد.
🔷 ۹ بهمن سالروز شهادت شهید عارف و با ادب دفاع مقدس، سردار مجید بقایی از بهبهان گرامی باد.
🔹فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است. در صندلی های عقب ماشین بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت می کرد. توی این فاصله داشت سوره فجر را حفظ می کرد.
🔹قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست می خوانم؟ من داشتم حفظ هایش را کنترل می کردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى» به فکه رسیدیم.
🔹مجید به حسن گفت: نمی دانم چرا آیات آخر این سوره را نمی تونم حفظ کنم، گیر دارد. نمی دانم گیرش چیست؟ حسن با خنده گفت: می دانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است. بابا! یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست.
🔹راست می گفت حسن! گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصی های خدا، یک لقمه شهادتی بود که چند لحظه بعد در فکه با هم نوش جان کردند.
🔸منبع: «مرتضی صفاری، کتاب ملاقات در فکه، صفحه ۲۹۹»
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادت حضرت احمدابن موسی شاهچراغ
💢 شناخت نامه حضرت شاهچراغ
🔹 نامشان را «احمد» گذاشتند، ایشان فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیه السلام و نام مادر ایشان «ام احمد» است، از القاب ایشان «شاهچراغ» و «سید السادات الأعاظم» می باشد.
🏴 چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام در مدینه شایع شد، مردم با «احمد بن موسی» بیعت کردند؛ زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات آگاهی داشتند و گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام، امام حق و جانشین آن حضرت است.
🏴 سپس «احمد بن موسی» بر منبر بالا رفت، خطبه ای قرائت فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه حق و ولی خداست. پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود.
🚩 حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.
🔶 https://hawzah.net/fa/Article/View/93502
📎 #ماه_رجب
📎 #شهادت_شاهچراغ
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری جدید و زیبا از شستشوی حرم مطهر سیدالشهداء علیه السلام
مشتاق کربلا همه عشاق کربلا
روی دل کسی نمونه کاش داغ کربلا
1_800547857.mp3
2.97M
🔴 امام خمینی (ره): در تمام دنیا، یک نفر را مثل آقای #خامنه_ای پیدا نمی کنید...
📆 10 بهمن 1361
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وقتی حاج قاسم عزیز دلتنگ مادرش است....
🌷رئیس جمهور شهید رجایی:
شما اگر میخواهید به من خدمتی کنید
گهگاهی به یادم بیاورید که من همان
محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد، اهل قزوینم
که قبلاً دورهگردی میکردم و در آغاز نوجوانی
قابلمه و بادیهفروش بودم...
و هر گاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده
و ممکن است خودم را فراموش کرده باشم،
همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید.
این تذکر و یاد آوری برای من از خیلی چیزها
ارزندهتر است.
Ejraye Gooroohi - Be Laleye Dar Khoon Khofte.mp3
1.32M
به لاله در خون خفته