بہ طوس رفتم و ناله زدم: «غریب! غریب!»
ندا رسید ز سوی رضا (ع): «حسین؛ حسین (ع)»
1_99315731.mp3
4.72M
🏴 در آستان محرم
🔻 دوستان بیایید #مراقبات_ماه_محرم را از کتاب المراقبات و اقبال الاعمال مرور بفرمایید
◽️خیلی دهه مهمی برای تقرب به خدا و پذیرفته شدن توبه ها و ایجاد احرار برای سپاه امام زمان ارواحنا فداه است. از شب قدر و ماه مبارک هم شاید مؤثرتر باشد
◼️ باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
◼️ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
✨صلوات خدا بر اباعبدالله
◽️آقاجان؛ اذن و اجازه ورود ما به ماه محرم را صادر بفرمایید
◽️آقاجانم؛ کوتاهی ها و قصور ما در انجام اوامر و نواهی تان را عفو بفرمایید
◽️آقاجان؛ به ما اراده جنگ با ابلیس و ابلیس بزرگ را عنایت بفرمایید
◽️آقاجانم ؛ همانطور که به #حربن_ریاحی این توان و قدرت را عطا فرمودید که پا روی نفسش گذاشت و سرافکنده به سوی #شهادت در رکابتان آمد
◽️آقاجانم؛ همانطور که یارانت را مثل زهیر ابن قین از راه انحراف ابدی برگرداندید و او را عاشق خودتان فرمودید که بلافاصله برگشت و به همسرش گفت برو!
◽️آقاجان؛ همانطور که به #حبیب_تان نامه نوشتید: من الحبیب الی الحبیب؛ از دوست به دوست! مگر از شما چیزی کم می شود که توبه کننده ای مثل ما هم دوست شما بشود؟
◽️شما را بحق مادر گرامی تان -صلوات الله علیها- دست ما را هم بگیرید
◽️آقاجان؛ عالم دارد وارد مدار #محرم_جدید می شود و زمان در حال تجدید شدن است، نکند ما عقب بمانیم! نکند بدبخت و گرفتار نفس ابلیسی بمانیم!
✨ای سید و سالار ما
✨گوشه چشمی، عنایتی، توفیق نوکری ای، ...
✨یا مولای یا حسین
🙏 التماس دعا
انقدر سینه میزد
بهش گفتن کم خودتُ اذیت ڪن
گفت:
این سینه نمۍسوزه..
موقع شهادٺ همهجاش
ٺرڪش بود
جز سینهاش... :)))
#شهیدحمیدسیاهکالےمرادۍ💛
🌸🍃∞{اللّٰہُـمـ الْرْزُقْنآشہـآدَٺ}ْ∞🍃🌸
🏴روزهای محرم🏴
شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند:
روز 1⃣ محرم : مسلم ابن عقيل عليه السلام
روز 2⃣ محرم : ورود کاروان به کربلا (وروديه)
روز 3⃣ محرم : حضرت رقيه عليها السلام
روز 4⃣ محرم : حضرت حر و اصحاب عليهم السلام - طفلان زينب عليهما السلام
روز 5⃣ محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن عليهم السلام
روز 6⃣ محرم : حضرت قاسم ابن الحسن عليه السلام
روز 7⃣ محرم : روضه عطش و علی اصغر عليه السلام
روز 8⃣ محرم : حضرت علی اکبر عليه السلام
روز 9⃣ محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام
روز 🔟 محرم : روز عاشورا - حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام - حضرت زينب عليها السلام و شام غريبان
روز 1⃣1⃣ محرم : حرکت کاروان از کربلا
روز 2⃣1⃣ محرم : ورود کاروان به کوفه
🖤▪️🖤▪️🌸▪️🖤▪️🖤
.
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قسمت_هفتم
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
.
ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خواهرها نمیکرد 😑
.
پشت سرشون رفتیم و وقتی نزدیک باب الجواد که شدیم آقا سید شروع کرد به مداحی کردن. (اوجه بهشته حرم امام رضا/زایرات اینجا تو جنان دیده میشن/مهمونات امشب همه بخشیده میشن)
.
نمیدونم چرا ولی بی اختیار اشکم در اومد😢
.
سمانه تعجب کرده بود😯
.
-ریحانه حالت خوبه؟! 😞😞
.
-اره چیزیم نیست😧😧
.
یواش یواش وارد صحن شدیم. وقتی گنبد رو برای اولین بار دیدم یه جوری شدم.فضای حرم برام خیلی لطیف بود.
.
همراه سمانه وارد حرم شدیم.
.
بعضی چیزها برام عجیب بود.
.
-سمی اونجا چه خبره؟!😯
.
-کجا؟! اونجا؟! ضریحه دیگه☺
.
-خوب میدونم ولی انگار یه جوریه؟! چرا همدیگه رو هل میدن؟!😯
.
-میخوان دستشون به ضریح بخوره☺
.
-یعنی هر کی اونجا دست بزنه حاجت میگیره؟!😯
.
هرکی اونجا دست بزنه که نه ولی اعتقاد دارن اونجا چون محل زیارت فرشته ها و امامهاست متبرکه و بهش دست میزنن و زیارت میکنن.
.
-یعنی اگه ما الان دست نزنیم زیارت نکردیم؟!😕😕
.
-چرا عزیزم. مهم خوندن زیارت نامه و...هست😊
.
سمانه یه زیارت نامه هم به من داد و گفت تو هم بخون.
.
-اخه من که زیاد عربی خوندن بلد نیستم😐
.
پس من میخونم و تو هم باهام تکرار کن ،حیفه تا اینجا اومدی زیارت نامه نخونی😕
.
و سمانه شروع کرد با صدای ارامش بخشش زیارت نامه خوندن و من گوش دادم.
.
بعد زیارت تو صحن انقلاب نشستیم و سمانه مشغول نماز خوندن که یاد اون روز توی جاده افتادم و گفتم: -سمانه؟!😕
.
-جان سمانه😊
.
-یه چی بگم بهم نمیخندی؟!😟
.
-نه عزیزم.چرا بخندم
.
-چرا شما نماز میخونید؟!😐
.
-عزیزم نماز خوندن واجبه و دستور خداست ولی یکی از دلایلش ارامش دادنه به خود آدمه.
.
-یعنی تو نماز میخونی واقعا آروم میشی؟!😯
.
-دروغ چرا...همیشه که نه. ولی هروقت با دلم نماز میخونم واقعا اروم میشم.هر وقتم که غم دارم هم که تو سجده بعد نماز با خدا درد و دل میکنم و سبک میشم..
.
-اوهوم..😕میدونی سمی من نماز خوندنو تو بچگی از مامان بزرگم یاد گرفته بودم..ولی چون تو خونه ما کسی نمیخوند دیگه کم کم فراموش کردم😔
بیچاره مامان بزرگم تا حالا مشهد نیومده بود و ارزوشو داشت😢😢
.
میشه دو رکعت نماز برای مامان بزرگم بخونی؟!
.
-چرا نمیشه...ولی روحش بیشتر خوشحال میشه ها وقتی خودت بخونی😔😔
.
-میخوام بخونم ولی..
.
-ولی نداره که.اینهمه راه اومدی بعد یه نماز نمیخوای بخونی؟؟
#ادامه_دارد
نویسنده✍🏻#سید_مهدی_بنی_هاشمی