بادها!میل نجف دارم و دستم خالیست
گله ام را برسانید شفاهی به علی...
اَللَّهُمَّصَلِّعَلَىأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَعَلِيِّبْنِأَبِيطَالِبٍ
#یکشنبه_های_علوی_زهرایی
4_5830299610467271488.mp3
1.53M
بر همه عالم تهنیت بادا
جشن پیوندت یا رسول الله
ذکر جان، کوثر و حمد و تبارک
یا خدیجه یا محمد مبارک
🎊سالرو ازدواج حضرت محمد (ص)حضرت خدیجه(س) مبارکباد🎊
*سالروز شهادت شهید مدافع حرم مجتبی کرمی گرامی باد*
🍃ارادت خاص پدر به امام حسن مجتبی(؏) باعث شد تا نام فرزندی که در ۲۰ آذرماه سال ۶۵ در روستای کهنوش از توابع تویسرکان همدان متولد
شد را مجتبی بگذارند.
🍃 *سال ۸۲ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جزو نیروهای گردان تکاور ۱۵۴ حضرت علیاکبر علیهالسلام شد. همزمان در کنار آموزش های نظامی تکاوری توانست مدرک ڪارشناسی خود را بگیرد. سال ۸۸ در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد، ثمره این ازدواج دختری به نام ریحـانه بود که در زمان شهادت پدر سه سال سن داشت* .
🍃او در سال ۹۱ در حین ماموریت های نظامی به شدت مجروح شد تا جایی ڪہ احتمال می دادند به شهادت برسد اما تقدیر صفحه سرنوشت او را جور دیگری رقم زد تا اینکه در دفاع از حرم آلالله و در ۲۵ مهرماه ۱۳۹۴ مصادف با سوم محرم با اصابت تیر تکتیراندازهای دشمن به سرش به همرزمان شهیدش پیوست.
#شهادت زیباست......
همچو آسمان می ماند......
عمیق و بلند ...
اما....
آسمان ،
قصه ی پرواز قشنگی ست....
و قصه این است چه اندازه کبوتر باشی..
برای شهادت
🌴🌴🌴
یادشان گرامی وراهشان پررهرو
اللهم_الرزقنا_شهاده_فی_سبیلک
امروز سالروز شهادت مدافعان حرم:
🕊شهید مدافع حرم کمیل قربانی
🕊شهید مدافع حرم حسن احمدی(۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم مجتبی کرمی(۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم مجید صانعی (۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم رضا دامرودی (۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم مهدی علیدوست (۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم سیدمیلادمصطفوی(۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم مصطفی کریمی (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۵)
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
✍ نقل مستقیم خاطرهای از حاج قاسم سلیمانی:
یک بار از ماموریت برمیگشتم، منتظر نماندم که ماشین بیاد دنبالم. از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود که نگاه معنا داری به من کرد. به او گفتم: چیه؟ آشنا به نظر می رسم؟
باز هم نگاهم کرد، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارید؟ برادر یا پسر خالهی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم.
جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکارهایم شما میخواهی مرا رنگ کنی؟ خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم. باور نکرد.
گفت: بگو به خدا که سردار هستی! گفتم: به خدا من سردار سلیمانی هستم. سکوت کرد،
دیگه چیزی نگفت. گفتم: چرا سکوت کردی؟ حرفی نزد. گفتم: زندگیت چطوره؟ با گرانی چه میکنی؟ چه مشکلی داری؟ جوان نگاه معنا داری به من کرد و گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی، من هیچ مشکلی ندارم