eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فرازی از وصیت نامه شهید حسین تاجیک🕊 🔸تا حالا من مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت است و این احساس را درخود می بینم که تازه متولد شدم و زندگی جدید را آغاز می کنم. 🔸شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و مانند گل محمدی می ماند که وارثان خون پاک شهید از آن می بویند. 🔸خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر. 🔸ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقامت و صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کن مبادا روحیه خود را ببازی و گریه کنی چون گریه تو باعث ناراحتی روح من می گردد و و برای پاسداران و رزمندگان اسلام هر کجای جهان باشند دعا کن.. شادی روح شهدا صلوات 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🔴 کم‌طاقتی انسان در برابر آتش جهنّم... 🌕 امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «بدانيد كه اين پوست نازك را ياراى آتش نيست؛ پس به خود رحم كنيد، شما در مصيبتها و گرفتاريهاى دنيا آتش را آزموده‌ايد. آيا ديده‌ايد كه وقتى يكى از شما خارى به بدنش مى‌خلد، يا به زمين مى‌خورد و خونى مى‌شود و يا شن‌هاى داغ، پايش را مى‌سوزاند، چگونه بيتابى مى‌كند؟! پس، چگونه خواهد بود، اگر ميان دو لايه آتش، همبسترِ سنگ، و همدمِ شيطان باشد؟» 📗بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۰۶ 📗تنبيه الخواطر، ج ۱، ص ۶۷ 📗نهج البلاغه، ص۲۶۷، خطبه۱۸۳ 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
شهید هادے: خدایا هر کس تو را شناخت عاشقت شد🌱 خداوند با آنکہ‌به ما نیاز ندارد این مڪان پرواز را بھ ما داد و عاشق ما نیز ھست. تو چه اۍبنده؟کھ هیچے نیستۍ مگر خدا بخواهد!.🌿🕊 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🌱| دین عامل وحــــدت ، پیشــــرفت و فـداڪـــارۍ ؛ 🌸 ! دین عامل وحدت است، عامل پیشرفت است، عامل فداکاری و از‌خود‌گذشتگی است؛ عامل دین، عشایر را وادار کرد که این جور در میدانها در کنار هم باشند؛ نگذاشت این تنوّعهای قومیّتی و امثال اینها بین اینها جدایی به وجود بیاورد، اختلاف به وجود بیاورد؛ دین یک چنین تأثیری دارد. حضرت امام خامنه ای 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🌹شهید اسماعیل محمدزاده 🔹نام پدر : رجب علی 🔸تاریخ تولد :1346/06/17 🔹تاریخ شهادت : 1367/03/04 🔸 محل شهادت: شلمچه 🔹نوع عضویت : سپاه-سرباز 🇮🇷 قسمتی از وصیت نامه: شما ای مسئولین انقلاب که واقعاً برای این انقلاب زحمت کشیده اید و می کشید و نگذارید افراد بی تفاوت نسیبت به انقلاب، مملکت را اداره کننند. 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
تصاویر هوایی از یادمان و محل شهادت سردار شهید علی هاشمی در هور 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
آن شب آخر 🔹 علی اکبر کیانی یک شب قبل از حمله به جزایر، دشمن در سطح وسیعی از بمب‌های شیمیایی استفاده کرد و با استفاده از انواع عامل‌های تنفسی و گاز خردل منطقه مجنون را آلوده کرد. بسیاری از رزمندگان در همان ابتدا شهید شدند و نزدیک صبح بود که حمله آغاز شد. صبح عملیات من با برادر بهنام شهبازی و یکی دو تا از دوستان وارد جزایر شدیم. در آن لحظات سخت حاجی و حاج احمد غلام‌پور فرمانده قرارگاه کربلا در قرارگاه خاتم۴ حضور داشتند و از آنجا سعی در کنترل اوضاع داشتند، خیلی خوب یادم هست علی هاشمی یک دست لباس تمیز و مرتب پوشیده بود. محاسنش را کوتاه کرده بود و خیلی آرام و باطمأنینه نشسته بود. مثل همیشه سرش پایین بود و با تسبیح ذکر می‌گفت. درگیری بسیار شدید شده بود هر لحظه از حملات دشمن و پیشروی‌هایش گزارش می‌آمد و قرارگاه خاتم چهار هم زیر آتش شدید دشمن قرار گرفته بود. حاج احمد غلام‌پور گفت: حاجی، یک مقدار برویم عقب‌تر که بتوانیم فرماندهی را کنترل کنیم. حاجی با طمأنینه گفت: حاج احمد، من کجا برم عقب؟ در عقب به مردم بگویم من بچه‌های شما را گذاشتم و خودم آمدم؟ نه، من همین‌جا می‌مانم. با تواضعی که نشان دهنده حالات درونی، اخلاص و علاقه او به بچه‌ها بود آرام نشسته بود و حاضر به ترک قرارگاه نبود. در همان لحظه به ما خبر دادند که دشمن از جاده سیدالشهداء(ع) پیشروی کرده، من به‌اتفاق یکی از دوستان یک گردان از نیروها را برداشتیم و رفتیم جلو، تقریباً نیم ساعت تا یک ساعتی بیشتر طول نکشید که برگشتیم. داشتیم به‌طرف قرارگاه خاتم چهار می‌رفتیم که تعدادی از دوستان جلوی ما را گرفتند و گفتند: کجا دارید می‌روید؟ ــ سمت قرارگاه. ــ همین حالا هلی‌کوپترهای عراقی توی قرارگاه نشستند. ــ حاجی و خیلی دیگه از بچه‌ها توی قرارگاه ماندند. اونها چی شدن؟ ــ معلوم نیست!! احتمالاً در نیزارها مخفی شده‌اند. اما دشمن نیزارها را آتش زد، آتش بسیار زیاد بود و شعله می‌کشید. چند گروه تفحص راه انداختیم تا دنبالشان بگردیم. به‌تدریج بچه‌‌هایی که محاصره شده بودند، آمدند. بعد از ظهر عملیات، فردا صبح، دو روز بعد با پاهای سوخته و تاول‌زده برمی‌گشتند. سراغ حاجی را از هر کس می‌گرفتیم چیزی می‌گفت: دیدمش، ولی تا هلی‌کوپترها نشستند، دیگه ندیدمش. یکی دیگر می‌گفت: به‌سمت نیزارها رفت. هیچ کس دقیقاً متوجه نشد که چه اتفاقی افتاده. امید داشتیم در زندان‌های عراق باشد و اسیر شده باشد و با این امید همه درباره علی سکوت کردند، بعد از سقوط صدام گفتیم شاید بیاید. اما حاجی مزد یک عمر جهاد با نفس و اخلاص در راه ولایت فقیه بودنش را گرفت. 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
Ꮺــیدانہ🥀📿 شھیدآۅینے‌مے‌گفٺ: باݪے‌نمیخواھم... این‌پوٺین‌ھاے‌كھنہ‌ھم‌میٺواند مࢪابہ‌آسمانھاببࢪد . . من‌ھم‌باݪی‌نمیخواھم... بے‌شڪ‌با'ݘادࢪم'ھم‌مێ‌توانم‌مسافرِ‌ آسمانھاباشم:)) چادࢪِ من،باݪ‌پࢪوازمـن‌اسٺ . .🌱 🕊🌱 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran