eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
412 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
50 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید والامقام مهدی باکری فرمانده دلاور عملیات بدر ، شجاعانه جنگید و در 25 اسفند 63 بر اثر اصابت تیر مزدوران بعثی به شهادت رسید. به مناسبت سی و دومین سال شهادت شرح زندگی اش را با هم می خوانیم. به سال 1333 ه.ش در شهرستان مياندوآب در يك خانواده مذهبي و با ايمان متولد شد. در دوران كودكي، مادرش را كه بانويي باايمان بود از دست داد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در اروميه به پايان رساند و در دوره دبيرستان )همزمان با شهادت برادرش علي باكري به دست ساواك( وارد جريانات سياسي شد.
پس از اخذ ديپلم با وجود آ نكه از شهادت برادرش بسيار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه يافت و در رشته مهندسي مكانيك مشغول تحصيل شد. از ابتداي ورود به دانشگاه تبريز يكي از افراد مبارز اين دانشگاه بود. او برادرش حميد را نيز به همراه خود به اين شهر آورد. شهيد باكري در طول فعاليت هاي سياسي خود )طبق اسناد محرمانه به دست آمده )از طرف سازمان امنيت آذربايجان شرقي )ساواك( تحت كنترل و مراقبت بود. پس از مدتي حميد را براي برقراري ارتباط با ساير مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم براي مبارزين داخل كشور فعال شود. شهيد مهدي باكري در دوره سربازي با تبعيت از اعلاميه حضرت امام خميني )ره( - در حالي كه در تهران افسر وظيفه بود- از پادگان فرار و به صورت مخفيانه زندگي كرد و فعاليت هاي گوناگوني را در جهت پيروزي انقلاب اسلامي نيز انجام داد.
اسلامي، به عضويت اين نهاد در آمد و در سازماندهي و استحكام سپاه اروميه نقش فعالي را ايفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب اروميه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار اروميه نيز خدمات ارزنده اي را از خود به يادگار گذاشت. ازدواج شهيد مهدي باكري مصادف با شروع جنگ تحميلي بود. مهريه همسرش اسلحه كلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئوليت جهاد سازندگي استان، خدمات ارزند هاي براي مردم انجام داد. شهيد باكري در مدت مسئوليتش به عنوان فرمانده عمليات سپاه اروميه تلاش هاي گسترده اي را در برقراري امنيت و پاكسازي منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به رغم فعاليت هاي شبان هروزي در مسئوليت هاي مختلف، پس از شروع جنگ تحميلي، تكليف خويش را در جهاد با كفار بعثي و متجاوزين به ميهن اسلامي ديد و راهي جبهه ها شد.
نقش شهيد باکري در دفاع مقدس: شهيد باكري با استعداد و دلسوزي فراوان خود توانست در عمليات فتح المبين با عنوان معاون تيپ نجف اشرف در كسب پيروزي ها موثر باشد. در اين عمليات يكي از گردا نها در محاصره قرار گرفته بود، كه ايشان به همراه تعدادي نيرو، با شجاعت و تدبير ب ينظير آنان را از محاصره بيرون آورد. در همين عمليات در منطقه رقابيه از ناحيه چشم مجروح شد و به فاصله كمتر از يك ماه در عمليات بيت المقدس )با همان عنوان( شركت كرد و شاهد پيروزي لشكريان اسلام بر متجاوزين بعثي بود. در مرحله دوم عمليات بيت المقدس از ناحيه كمر زخمي شد و با وجود جراحت هايي كه داشت، در مرحله سوم عمليات به قرارگاه فرماندهي رفت تا برادران بسيجي را از پشت بي سيم هدايت كند. در عمليات رمضان با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد بي امان در داخل خاك عراق پرداخت و اين بار نيز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحيت، وي مصمم تر از پيش در جبهه ها حضور مي يافت و بدون احساس خستگي براي تجهيز، سازماندهي ، هدايت نيروها و طراحي عمليات، شبانه روز تلاش مي كرد. در عمليات مسلم بن عقيل با فرماندهي او بر لشكر عاشورا و ايثار رزمندگان سلحشور، بخش عظيمي از خاك گلگون ايران اسامي و چند منطقه استراتژيك آزاد شد. شهيد باكري در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر يك، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشكر عاشورا، به همراه بسيجيان غيور و فداكار، در انجام تكليف و نبرد با متجاوزين، آمادگي و ايثار همه جانبه اي را از خود نشان داد. در عمليات خيبر زماني كه برادرش حميد، به درجه رفيع شهات نايل آمد، با وجود علاقه خاصي كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده اش تماس گرفت و چنين گفت: شهادت حميد يكي از الطاف الهي است كه شامل حال
ویژگی های اخلاقی شهید مهدی باکری: شهید باکری، پاسدار نمونه، فرماندهی فداکار و ایثارگر، خدمتگزاری صادق، صمیمی، مخلص و عاشق حضرت امام خمینی)رحم تالله علیه( و انقلاب اسلامی بود. با تمام وجود خود را پیرو خط امام می دانست و سعی می کرد زندگی اش را براساس رهنمودها و فرمایشات آن بزرگوار تنظیم نماید، با دقت به سخنان حضرت امام )رحم تالله علیه( گوش می داد، آنها را می نوشت و در معرض دید خود قرار می داد و آن قدر به این امر حساسیت داشت که به خانواده اش سفارش کرده بود که سخنرانی آن حضرت را ضبط کنند و اگر موفق نشدند، متن صحبت را از طریق روزنامه به دست آورند. او معتقد بود سخنان امام الهام گرفته از آیات الهی است، باید جلو چشمان ما زندگی می کرد. از امکاناتی که حق طبیعی اش نیز بود چشم می پوشید. تواضع و فروتنی اش باعث می شد که اغلب او را نشناسند. او محبوب دل ها بود. همه دوستش می داشتند و از دل و جان گوش به فرمان او بودند. او نیز بسیجیان را دوست داشت و به آ نها عشق می ورزید. می گفت: وقتی با بسیجی ها راه می روم، حال و هوای دیگری پیدا می کنم، هرگاه خسته می شوم پیش بسیجی ها می روم تا از آ نها روحیه بگیرم و خستگی ام برطرف شود. همه ما در برابر جان این بسیجی ها مسئولیم، برای حفظ جان آن ها اگر متحمل یک میلیون تومان هزینه - برای ساختن یک سنگر که حافظ جان آن ها باشد - بشویم، یک موی بسیجی ، صد برابرش ارزش دارد. با دشمنان اسلام و انقلاب چون دژی پولادین و تسخیرناپذیر بود و با دوستان خدا، سیمایی جذاب و مهربان داشت. با وجود اندوه دایمش، همیشه خندان می نمود و بشاش. انسانی بود همیشه آماده به خدمت و پرتوان.
نحوه شهادت: بعد از شهادت برادرش حميد و برخي از يارانش، روح در كالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودي به جمع آنان خواهد پيوست. پانزده روز قبل از عمليات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلي بن موسي الرضا)ع( خواسته بود كه خداوند توفيق شهادت را نصيبش نمايد. سپس خدمت حضرت امام خميني)ره( و حضرت آيت الله خامنه اي رسيد و با گريه و اصرار و التماس درخواست كرد كه براي شهادتش دعا كنند. مهدی باکری فرماندهی عملیات بدر را به عهده گرفت. به خاطر شرايط حساس عمليات، طبق معمول، به خطرناكترين صحنه هاي كارزار وارد شد و در حالي كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزديك هدايت مي كرد، تلاش می کرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتك هاي دشمن تثبيت کند. این عملیات گسترده با رمز یا فاطمه الزهرا )س( در محور هور الهویزه در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۳ با محوریت سپاه و فرماندهی شهید باکری انجام شد. چندین لشکر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از جمله لشکر ۲۱ و ۲۸ پیاده، تیپ ۵۵ هوابرد، لشکر ۳۱ عاشورای آذربایجان و سپاه اصفهان و خوزستان در این عملیات شرکت داشتند. رزمندگان در پیشروی اولیه از جزایر مجنون موفق به گرفتن پاسگاه ترابه و تسخیر بخشی از بزرگراه بغداد-بصره شدند. سرانجام اين فرمانده دلاور در عمليات بدر در تاريخ 25 اسفند 1363 ، در نبردي دليرانه، براثر اصابت تير مستقيم مزدوران بعثی، نداي حق را لبيك گفت و به لقاي معشوق نايل گرديد. هنگامي كه پيكر مطهرش را از طريق آب هاي هورالعظيم انتقال مي دادند، قايق حامل پيكر وي، مورد هدف آرپي جي دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دريا پيوست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام عشق من همانند بسیار زیبا و اثرگذار. أللَّھُمَّ؏َـجِّلْ‌لِوَلیِّڪَ‌ألْفَرَج‌بحِّق‌الزینب؏...
🍃🌺 با نسیم صبح احیاء می‌شوم همدم گل‌های زیبا می‌شوم با نسیم صبح، یڪ بار دگر روز را آغاز فردا می‌شوم سـ☺️ـلام ، صبحتون شهدایے🌺🍃
🏴چرا شیعیان از شب اول محرم محزون میشوند؟ ◾️به امام صادق صلوات الله عليه عرض شد: آقای من به فدایتان شوم، وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند؛ و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه عزا می کنید. ◾️حضرت فرمودند:این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود، ملائکه پیراهن امام حسین عليه السّلام را آویزان می کنند در حالیکه از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است؛ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می بینیم، پس اشک های ما سرازیر می شود. 📚خصائص الزینبیة، ص 49 - ثمرات الأعواد
اهمیت عزاداری در دهه اول محرم مرحوم آيت‌الله میرزا جواد آقا ملكی تبريزی (ره) : «سزاوار است حالِ دوستان آل‌ محمد صلى الله علیه وآله در دهه اول محرم تغيير كرده و در دل و سيمای خود آثار و درد اين مصيبت‌های بزرگ و دردناك را آشكار كنند.» «و نيز در دهه اول، هر روز امام حسين علیه‌السلام را با ، زيارت كند و اگر می تواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نيتی خالص برپا نمايد و اگر نمی تواند در يا منازل دوستانش به برپایی اين مراسم كمك كند و هر روز مقداری از اوقات خود را در مكان‌‌های عمومی به عزاداری بپردازد.» المراقبات ، میرزا جواد ملکی تبریزی
🇮🇷 دو شهید با پلاک‌های ۵۵۵ و ۵۵۶ 🇮🇷 ▫️طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگری را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت. ▫️معلوم بود که شهيدِ درازکش مجروح بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک‌ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است.۵۵۵ و ۵۵۶. فهمیدیم که آن‌ها با هم پلاک گرفته‌اند. ▫️معمولا این‌ها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است... پدری سر پسر را به دامن گرفته است...!😭 ▫️شهید سید ابراهیم اسماعیل‌زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر. ➕کاش از ما نپرسند که بعد از شهداء چه کردیم..؟!🤦‍♂😔 🌷
دوستش می گفت: صیاد تو قنوتش هیـــچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت: " اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای " بلند هم می گفت، از تہ دل ... @mahman11
🌹فرزندانم دلم میخواهد که هرگز اجازه ندهی کسی غرورت را بشکند ولی صبور باش چون صبر از عقل میباشد. شجاع باش وبا دشمنان که به تو و ناموست تجاوز را روا میدارند مبارزه کن. مومن باش چون شجاعت نمیتواند بدون ایمان باشد. اگر ثروتی به دست اوردی به فقرا کمک کن چون هر چه کمک کنی خدا به تو عوض آن را میدهد. در عزای امام حسین (ع)هر چه میتوانی گریه کن چون خداوند هر قطره آن را در روز قیامت هزاران پاداش میدهد "شهید محمدحسن نظرنژاد" شادی ارواح پاک شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
shohadaye-ghomnam.mp3
15.65M
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره ! گوشه گوشه این سرزمین لاله زاره! 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
✍همسرش میگہ: یہ روز اومدم خونہ، چشماش سرخ شده بود. نگاه ڪردم دیدم کتاب گناهان ڪبیره شهید دستغیب توے دستاش گرفتہ. بهش گفتم: گریه کردے؟ یه نگاهے به من ڪرد و گفت:راستے اگہ خدا اینطورے کہ توی این ڪتاب نوشتہ با ما معاملہ ڪنه عاقبت ما چے میشه؟ مدتے بعد براے گروه خودشون یہ صندوق درست ڪرده بود و بہ دوستاش گفته بود:هرکے غیبت کنہ باید پنجاه تومن بندازه توے صندوق. باید جریمہ بدیم تا گناه تڪرار نشه. 📚منبع:ڪتاب ڪوله پشتےبه نقل از افلاڪیان محمدحسن فایده 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
دستخط حاج قاسم بعد شهادت رفقای شهیدش یجوری نوشته انگار این نسل متعلق به آن دوران بود و تمام شد حاج قاسم عزیزسلام بچه ها اینجا از چپ و راست از جلو و پشت سر از بالا و پایین مورد حمله تیرهای شیاطین اند تا به این شهدای بی همتابرسند حاجی اینجا مهمات بی سیم آذوقه یا تموم شده یا شنود میشه یا دستکاری شده حفظ نیرو برای لشکر مهدی فاطمه عج سخته اما لذت این مقاومت را درکلام خود تو میتوان چشید به یاد شهید حسین یوسف الهی،به یاد شهید تاجیک،به یادسردارشهید احمد کاظمی، به یاد اون شهدایی که در این دشتها و کنار این رودها نماز عشق میخواندند سردار حالا ما میگیم، به یاد حاج قاسم هنگامی که در رثای رفقای شهیدش آنچنان گریه سر میداد انگار هزار سال جاموندگی دارد سردار در آستانه محرم قرار داریم میشه کاری کنی پیش ارباب برای ما هم بگن به یاد شهید.... آی شهدا.. 🕊 شهدا عنایتی به این دل خسته کنید😔🌷 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
👌خاص بودن یعنی با شهدا بودن در مسیر شهدا بودن عطر شهدا را داشتن رنگ شهدا را داشتن اخلاص شهدا را داشتن مورد عنایت شهدا بودن تا در دام شهادت افتادن نه در دام دنیا و شیطان افتادن... 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
4_5978867919419870047.mp3
5.07M
🔊🔉نواهنگ فوق‌العاده محشر بسیار عالی و فوق‌العاده زیبای خیلی دلم گرفته برای محرمت با صدای حاج محمود کریمی 🎼تو قبله ای برای تمام قبیله ام ایل و تبار من به فدای محرمت با هر تپش به سینه ی دلدادگان تو دلها زند طبل عزای محرمت 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️تفاوت یاران امام زمان(عج) با یاران امام حسین(ع) چیست؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
✍مجتبی هر روز میومد و میکرد تا پدر و مادرم بشن بذاره بره ولی مادرم چون خیلی وابسته داداشم بود به هیچ عنوان راضی نمیشد، چندبار همینطور گفت وگفت و خانواده اجازه نداد تا اینکه و اومد و مجتبی هر شب هیئت بود وگاهی وقتاهم میخوند، شبا که میومد خونه با مادرم حرف میزد و میگفت: مادرجان من باید برم حضرت زینب(س) من باید برم دفاع کنم از حرم بی بی زینب(س) و همینطور اشک میریخت، تا اینکه مادرم رضایت داد، «مجتبی» روز جمعه بود که میرفت سمت و بهم زنگ زد و گفت: آبجی جان کن گفتم: داداش برو و زود برگرد مواظب خودتم باش،ولی ، گفت: این راهی که من میرم برگشتنش باخداست؛ «مجتبی»آرزوش شهادت بود، بعد از «مجتبی» دوستاش و همرزمانش میگفتن: که« مجتبی »یکی از بچه های ما بود که در هر جنگ شرکت میکرد و میگفت: تنها آرزوش هستش.💔 : «مجتبی »و «رضا اسماعیلی» با هم به دست دشمن افتادن و به رسیدن، «مجتبی» رفته بوده جلو و «رضا »هم به دنبالش رفته تا برش گردونه و بگه جلوتر نره چون منطقه دست دشمن بوده، ولی «مجتبی »روی موتور بوده و نشنیده بود جلوتر که رفته؛ ها با میزنن تو سر مجتبی،از روی موتور میفته ،رضا هم که بعد مجتبی اسیر میشه ،میارن و جلوی مجتبی به بد ترین شکل شکنجه میکنن ،ودر نهایت سرش را میبرن 😔تکفیریها این دوتا رو خیلی اذیت کردن ودر آخر هم شهیدشون کردن،مجتبی اولین جاویدالاثر لشگر فاطمیون بود که بعد از ۵ سال پیکرش برگشت.