12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹#کلیپ
به خونه برگردیم....🕌
خونه آغوشه حسینه مگه نه....🌿🌷
#نماهنگ🏴
#سیدرضانریمانی
#ماملت_امام_حسینیم
💠امام خامنه ای حفظه الله :
🍃🌸«وقتی محرّم فرا میرسد، امواج عظیم مردمی به سمت خیمهی حسینبنعلی (علیه السّلام) حرکت میکنند؛
اغلب هم جوان؛
البتّه میانسال و پیرمرد هم الحمدﷲ هستند، امّا جوانها، همانهایی که آماج حملات دشمنند [بیشترند].
اینها خیلی معنای مهمّی دارد؛ این نشاندهندهی این است که ملّت ما در زیر خیمهی حسینبنعلی (علیه السّلام) یک راهی را دارد ادامه میدهد.»
۱۳۹۸/۰۶/۲۶
#ما_ملت_امام_حسینیم
🎥 فتاح: عذرخواهی میکنم و طلب حلالیت دارم
🔹افراد و سازمانهایی که در تلویزیون اسم بردم از املاک استفاده شخصی نداشتهاند. خطای بنده بود که تیتر وار نام بردم و بعضا اطلاعاتم ناقص بود.
🔹فرصتِ باز کردن مسئله نبود و جانب انصاف را رعایت نکردم.
🔹در محضر خدا و مردم از همه آن بزرگواران که در حقشان اجحاف شد مخصوصا برادر عزیزم حداد عادل و خانمها ابتکار و مولاوردی و سایر سازمانها عذرخواهی میکنم.
بیعشق زیستن را،
جز نیستی چه نام است؟
یعنی اگر نباشی،
کار دلم تمام است ...
#السلامعلیکیاسیدناالمظلوم
💌
#به_نام_خدای_مهدی
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
#قسمت_ششم
.
چتونه دخترها؟! 😯خانم های دیگه خوابن...یه ذره آروم تر..😑 .
من یه چشم غره بهش زدم😒
سمانه هم سریع گفت چشم چشم حواسمون نبود😕😟
.
بعد از اینکه رفت پرسیدم:
-این زهرا خانمتون اصلا چیکاره هست؟😑
.
-ایشون مسول بسیج خواهرانه دیگه☺
.
-اااا...خوب به سلامتی😐
.
و تو دلم گفتم خوب به خاطر اینه که آقا سید به اسم صداش میکنه 😑و کم کم چشمامو بستم تا یکم بخوابم.
.
بالاخره رسیدیم مشهد💚
.
.
اسکان ما تو یه حسینیه بود که طبقه پایین ما بودیم و طبقه بالا آقایون و وقتی که رسیدیم اقای فرمانده شروع کرد به صحبت کردن برامون:
.
.
خوب عزیزان...اولین زیارت رو با هم دسته جمعی میریم و دفعه های بعد هرکی میخوادمیتونه با دوستاش مشرف بشه فقط سر ساعت شام و ناهار حاضر باشین و ادرس هم خوب یاد بگیرین..
.
برگشتم سمت سمانه و گفتم :
.
-سمانه؟!😑
.
-جانم؟!😕
.
-همین؟!😐
.
-چی همین؟!😕
.
-اینجا باید بمونیم ما؟!😒😨
.
-اره دیگه حسینیه هست دیگه 😕
.
-خسته نباشید واقعا. اخه اینم شد جا..این همه هتل 😑😑
.
-دیگه خواهر باما اومدی باید بسیجی باشی دیگه😆😆
.
-باشهه😐😐😐 .
.
.
.
زمان اولین زیارتمون رسید. دیدم سمانه با یه چادر داره به سمتم میاد:
.
-این چیه سمی؟!😯
.
-وااا.. خو چادره دیگه!
.
-خوب چیکارش کنم من؟!😯
.
-بخورش😂😂خوب باید بزاری سرت
.
-برای چی؟!مگه مانتوم چشه؟!
.
-خوب حرم میریم بدون چادر نمیشه که😐
.
-اها...خوب همونجا میزارم دیگه😞
.
-حالا یه دور بزار ببینم اصلا اندازته؟!😊
.
چادر رو گرفتم و رفتم جلوی آینه.یکم شالمم جلو آوردم وچادرمو گذاشتم و تو اینه خودمو نگاه کردم و به سمانه گفتم:
. -خودمونیما...خشگل شدم😊
.
-آره عزیزم...خیلی خانم شدی.😊
.
-مگه قبلش اقا بودم 😡😂😂ولی سمی...میگم با همین بریم😕..برای تفریحی هم بدنیست یه بار گذاشتنش.😆
.
-امان از دست تو😄بزار سرت که عادت کنی هی مثل الان نیوفته😅
.
-ولی خوب زرنگیا...چادر خوبه رو خودت برداشتی سُر سُری رو دادی به ما😄😄
.
-نه به جان تو... اصلا بیا عوض کنیم😕
.
-شوخی میکنم خوشگله..جدی نگیر..😆
.
-منم شوخی کردم😂والا..چادر خوبمو به کسی نمیدم که 😄😄
.
حاضر شدیم و به سمت بیرون رفتیم و من دوست داشتم حالا که چادر گذاشتم اقا سید منو ببینه. هیچ حس عشقی نبود و فقط دوست داشتم ببینه که منم چادر گذاشتم و فک نکنه ما بلد نیستیم...
.
ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خانمها نمیکرد 😑
.
.
#ادامه_دارد
نویسنده #سید_مهدی_بنی_هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شـهیداטּ را بہ نورے ناب شوییم
دروטּ چشمہ ے مهتاب شوییم
شـهیداטּ همچو آب چشمہ پاڪند
شگفتا آب را با آب شوییم
باز آئینہ، آب، سینے و چاے و نباٺ
باز پنجشنبہ و یاد شهدا با صـلواٺ
بہ طوس رفتم و ناله زدم: «غریب! غریب!»
ندا رسید ز سوی رضا (ع): «حسین؛ حسین (ع)»
1_99315731.mp3
4.72M
🏴 در آستان محرم
🔻 دوستان بیایید #مراقبات_ماه_محرم را از کتاب المراقبات و اقبال الاعمال مرور بفرمایید
◽️خیلی دهه مهمی برای تقرب به خدا و پذیرفته شدن توبه ها و ایجاد احرار برای سپاه امام زمان ارواحنا فداه است. از شب قدر و ماه مبارک هم شاید مؤثرتر باشد
◼️ باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
◼️ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
✨صلوات خدا بر اباعبدالله
◽️آقاجان؛ اذن و اجازه ورود ما به ماه محرم را صادر بفرمایید
◽️آقاجانم؛ کوتاهی ها و قصور ما در انجام اوامر و نواهی تان را عفو بفرمایید
◽️آقاجان؛ به ما اراده جنگ با ابلیس و ابلیس بزرگ را عنایت بفرمایید
◽️آقاجانم ؛ همانطور که به #حربن_ریاحی این توان و قدرت را عطا فرمودید که پا روی نفسش گذاشت و سرافکنده به سوی #شهادت در رکابتان آمد
◽️آقاجانم؛ همانطور که یارانت را مثل زهیر ابن قین از راه انحراف ابدی برگرداندید و او را عاشق خودتان فرمودید که بلافاصله برگشت و به همسرش گفت برو!
◽️آقاجان؛ همانطور که به #حبیب_تان نامه نوشتید: من الحبیب الی الحبیب؛ از دوست به دوست! مگر از شما چیزی کم می شود که توبه کننده ای مثل ما هم دوست شما بشود؟
◽️شما را بحق مادر گرامی تان -صلوات الله علیها- دست ما را هم بگیرید
◽️آقاجان؛ عالم دارد وارد مدار #محرم_جدید می شود و زمان در حال تجدید شدن است، نکند ما عقب بمانیم! نکند بدبخت و گرفتار نفس ابلیسی بمانیم!
✨ای سید و سالار ما
✨گوشه چشمی، عنایتی، توفیق نوکری ای، ...
✨یا مولای یا حسین
🙏 التماس دعا