هر روزی که بی حسین علیه السلام
شروع شود،
همان بهتر که نشود
#السلام_علیک_یااباعبدالله
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
𖣔اللهم عجل لولیک الفرج𖣔
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊 مادر و فرزندی که
عکسشان نماد دفاع مقدس بود ...
خانم منیر ولیپور مادری که
تصویر حماسیاش در حال بستن
پیشانی بند غیرت بر پیشانی فرزندش
#مجید_گودرزی جاودانه شده و به یکی
از نمادهای دفاع مقدس تبدیل شده است...
♥️
گفتم امسال محرم حال سالهای قبل را ندارد
گفت: "ما عبـدالحـال نیستیم، عبـداللـه هستیم"
#ما_ملت_امام_حسینیم🌱
دعوتم کرده بود خانه اش گرمسار. از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند .
تابلویی بود شبیه به تابلوی مطلقا ممنوع راهنمایی و رانندگی.
تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود. دو طرف پایه اش هم روایت نوشته بود یکی از حضرت علی (ع) و یکی از امام باقر(ع)
"غیبت کوشش شخص عاجز است"
"شایسته است که مومن بر زبان خود مهر بزند همانگونه که بر طلا و نقره خود مهر می زند "
چند لحظه مات نوشته بودم. در زدم و وارد اتاق شدم. بعد از پذیرایی گرم صحبت شدیم .توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود. به همان تابلوی روی در؛ تابلوی غیبت مطلقا ممنوع
🌸شهید حسن رامه ای
در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزاداری شرکت می نمود .
در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود. ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود .
پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره راهنمایی ایشان را در مدرسه مذهبی احمدیه ثبت نام نمود. کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند.
شهید محمدرضا تورجی زاده
✅همسرشهید:
شاید شیرینترین و جالبترین قسمت این مراسم این بود که خطبه عقد این شهید والامقام به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خوانده شده است. همسر شهید در روایت آن لحظات میگوید:
نوید سر سفره عقد، قرآن را که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحهای که آمد باهم بخوانیم؛ آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق میزد، آیه 23 سوره احزاب دلش را آرام کرده بود.
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»:
«برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.»
🌻شهید نوید صفری