eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادنِ سر نه عجب، داشتن سر عجب است تنِ بى سر عجبى نیست گَر افتد روى خاک سرِ سربازِ ره عشق به پیکر عجب است 🔸سه شهید با پیکرهایی ارباً اربا..
❤️این شهید به من لبخند زد!💚 پسرم پیش از اعزام به سوریه کتاب شهید «ابراهیم هادی» را خریداری و مطالعه می‌کرد؛ 📕مجذوب این شهید شده بود. یک روز به جلد کتاب نگاه می‌کرد و می‌خندید! دلیل خندیدن او را جویا شدم که پاسخ داد «این شهید به من لبخند زد!». بسیار مسئولیت‌پذیر بود. کاری را می‌پذیرفت که مطمئن باشد، موثر است؛ 💎اگر متوجه می‌شد آن کار بی‌نتیجه است، آن را قبول نمی‌کرد. وی شبانه‌روز تلاش می‌کرد تا کاری که پذیرفته است را به سرانجام برساند. 🌷
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم 🌹 خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🌹حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... 🌹سالروز شهادت 🕊شادی روح بلندش صلوات 🇮🇷
بعد از شهادت و مجروحیت ۷ تن از پرسنل یگان تکاوری بم و کرمان(از جمله فرمانده قرارگاه های عملیات رزمی کرمان) در درگیری با گروهک تروریستی تکفیری جیش العدل در دشت سمسور(اواخرآبان۱۴۰۰)،گروهک جیش العدل از انزوا خارج شد و شروع به خرابکاری در مرز ها و شهرهای مرزی ایران نمود روزی با مرزبانان و نیروهای انتظامی روز دیگر با مرزبانان و نیروی مخصوص نیروی زمینی سپاه پاسداران درگیر می‌شد و با خفت و خاری مجبور به عقب نشینی می‌شدند آغاز دیماه ۱۴۰۰ خبر از تحرکات جیش العدل در بلوچستان و الخصوص کورین میداد، بامداد ۴دیماه۱۴۰۰ سرگرد پاسدارتکاور محسن کیخوایی از تیپ نیروی مخصوص سلمان فارسی به همراه سرهنگ دوم اطلاعات مهران شوری زاده از سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برای شناسایی و رصد منطقه با خودروی شخصی به سمت دهستان شورو به راه افتادند در جاده خاکی شورو،مهراب شه بخش یکی از سرکردگان گروهک جیش العدل در کمین به انتظار نشسته بود تا تلفاتی از نیروهای نظامی ایران بگیرد و امنیت ایران را زیر سوال ببرد،خودرو از راه رسید و دو سرنشین آن به علت رگبار گلوله به شهادت رسیدند و چندی بعد مهراب شه بخش در عملیات پهپادی قرارگاه قدس سپاه پاسداران بر اثر اصابت موشک به همراه دو افرادش به هلاکت رسید یک هفته بعد گروهی مسلح منشعب از گروهک جیش العدل چند خانواده را در دهستان شورو به گروگان گرفتند و برای آزاد سازی و پاک کردن منطقه از وجود تروریست های تکفیری ۸ نیروی تکاور سپاه پاسداران شهید و مجروح شدند شورو دهستانی بود که تا به امروز بیش از ۲۰ تن از مدافعان امنیت سنی و شیعه در درگیری با انصارالفرقان و جیش العدل در آن به شهادت رسیده اند شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری
🎥 ۱۰۰ شهید در جنایت جدید رژیم صهیونیستی در غزه 🔹در حملۀ هوایی رژیم صهیونیستی به مدرسۀ تابعین در محلۀ الدرج شهر غزه دست‌کم ۱۰۰ فلسطینی شهید شدند. بیشتر شهدا کودکان و افراد سال‌خورده بودند که در این مدرسه پناه گرفته بودند. 🔹گزارش‌ها حاکی است که در این حمله صدها فلسطینی دیگر زخمی شدند. 🔹این مدرسه که محل اسکان ۴۰۰۰ آواره بود هنگام نماز صبح هدف حملۀ هواپیماهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت. 🔹به گفتۀ شاهدان، شدت حمله به حدی بوده که پیکرهای شهدا تکه‌تکه و به اطراف پراکنده شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷راهکار مهم حاج آقا فرحزاد 👌درسفر اربعین حرز امام جواد علیه السلام به همراه داشته باشید ♻️برای دفع بلا از خانواده حرز_امام_جواد_علیه_السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 خبرنگار صداوسیما در مرز چذابه: ۳۵۰ موکب میزبان عاشقان حسینی در مرز چذابه خواهند بود
هروقت که از ماموریت میومد،به تلافی اینکه دل منو به دست بیاره، گوشه سفره غذامون یه قلب کوچیک با گلهای رز درست میکرد.منم دیگه به تلافی اون،قرار گذاشتم هربار که بیام گلزارش، براش یه قلبی با گل رز درست کنم.... یبار که از ماموریت های زیادش،خیلی ناراحت بودم،به من گفت خانوم قول میدم جبران میکنم،یه کوچولو هم که شده جبران میکنم. روز پنجشنبه بود،من همش تو ذهنم میگفتم میخواد فردا مارو جایی ببره.میخواد یه کاری انجام بده... صبح شد، دیدم پاشده خودش ناهار قرمه سبزی گذاشته.آشپزیشم خوب بود. گفت امروز تو اصلا با غذا کاری نداشته باش،گفت موقعی که میخوام سفره رو بچینم،میری تو اتاق نمیای،سفره که چیده شد شما بیا... بعد که اومدم دیدم سفره رو قشنگ چیده.یه گوشه سفره یه قلب با گل رز درست کرده بود. اصلا نفهمیده بودم کی رفته گل رز گرفته ... ‌‌راوی: همسرشهید
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نکات تغذیه ای لازم برای حفظ سلامت خود در اربعین 🔻در پیاده روی اربعین به دلیل تغییر شرایط محیطی و تغییر شرایط زندگی و همچنین پذیرایی های مختلف از زائران در موکب ها، بایستی برخی نکات تغذیه ای را رعایت کرد.
ازکرامات_شهدا (( شهیدی که بعد شهادتش برای فرزندش کفش اسکیت خرید)) 🌻 خاطره ای از فرزند شهید ترور ابراهیم باقری: ✨سن وسالی نداشتم که پدرم به شهادت رسید. یادمه اون موقع‌ها برادر بزرگم بیست سالش بود. من بچه بودم و میرفتم تو کوچه ها بازی می‌کردم. یک روز دیدم بچه ها کفش اسکیت پاشون کردن و چقدر قشنگ با اونها بازی میکنن. خیلی دلم خواست منم یک جفت داشته باشم. 🛼 اومدم خونه به مادرم گفتم مامان میشه برای من هم کفش اسکیت بخرید؟ مادرم با مهربانی گفت: پسرم مجیدم! اگه ما این کار رو بکنیم مردم چی فکر می‌کنن؟ اون وقت خیال می‌کنن حالا که پدرت شهید شده، چه پول هایی که به ما نمیدن! این داستان گذشت و هر چه من اصرار کردم مادرم زیر بار نرفت; تا این که چند روز بعد داییم اومد خونمون خطاب به مادرم گفت: مجید از شما چیزی خواسته؟ مادرم پرسید: نه چطور؟! شما بگو چیزی خواسته؟ مادرم خیال می‌کرد من چیزی به دایی‌ام گفتم. پرسید: مجید چیزی گفته؟ دایی‌ام گفت نه چیزی نگفته. کمی مکث کرد و سر به زیر گفت: " خواب ابراهیم رو دیدم. انگار دستاش گل‌آلود بود. پرسیدم آقا ابراهیم! چرا دستاتون گل داره‌؟ گفت دارم یه خونه درست می‌کنم. بیا داخل خونمو ببین. منم رفتم داخل خونه. دیدم یک خونه‌ی بزرگ و تمیزه! داخل خونه هم فرش های زیبایی انداخته بود. دقیق یادم نیست; فکر کنم یه مسجد یا امام زاده ای روبه‌روی در خونش بود. دیدم یه تابلو زده رو دیوار خونه‌ش. دیدم عکس یه جفت کفش اسکیت بود. ازش سوال کردم داستان این کفش اسکیت چیه؟برام بگو؟ برام تعریف کرد: مجید از من این کفش ها رو می‌خواد! دیدم یک جفت کفش اسکیت هم دستش بود; اما دلهره داشت و نگران بود. شاید اینا رو پاش کنه زمین بخوره! می‌خوام براش کفش اسکیت بخرم. رو به مادرم کرد و پرسید:واقعا مجید ازت اسکیت می‌خواد؟! سکوت همه جا رو فراگرفته بود. مدتی از این ماجرا گذشت. آخر برای من اسکیت نخریدند. 🎁 مدتی بعد مسابقه ای برگزار شد. دفترچه‌ای را باید پر می‌کردیم و برای مسابقه می فرستادیم. من در مسابقه شرکت کردم. در کمال ناامیدی دفترچه رو پر کردم و فرستادم. از نظر من جایزه خاصی قرار نبود به ما داده بشه. 📬مدتی گذشت از اداره پست ایلام با ما تماس گرفتند. منزل ما با شهر خیلی فاصله داشت. به ما گفتند یه بسته‌ی پستی براتون اومده بیاین ببرین. 📦ما هم رفتیم بسته رو گرفتیم. یک کارتون بود با محتویات نامعلوم! وقتی به خونه برگشتیم کارتون دو که باز کردیم چند بسته پفک توش بود. همه با تعجب نگاه می‌کردیم که برای ما چند بسته پفک فرستادن! با خودم گفتم: اینم از جایزه هاشون که همش سر کاریه! باورمان نشد. جعبه سنگین‌تر از اون بود که فقط پفک داشته باشه. پفک‌ها رو که برداشتیم، با کمال ناباوری دیدیم که زیر پفک ها یک جفت کفش اسکیت بود. بله بابام بالاخره آرزوی من رو برآورده کرد و اون چیزی رو که می‌خواستم برام فرستاد. 💌قرآن می‌فرماید: شهدا زنده اند خیال نکنید که شهدا از دنیا رفته و مرده اند. آنها زنده اند. بلکه زنده تر از همه آدم های روی زمین اند. راوی: فرزند شهید ترور سرهنگ پاسدار ابراهیم باقری استان ایلام