eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
54 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💢20 دی ماه، سالروز شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر گرامی باد 📎 📎 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
شهیدی که قبل از شهادت سنگ مزار خود را خریداری نمود سردار شهید اسفندیار صابری... 🌹اسفندیاری از ریسه... چه با برکت بهار صابری بود کزو خرم دیار صابری بود گلی خوش بو دمید از خاک ریسه که محبوب تبار صابری بود یتیم کوچک و بی‌ مادر ده چه پر غم روزگار صابری بود پدر یعقوب نابینا و یوسف جمال گل عذار صابری بود عجب بار غمی از روزگاران به دوش بردبار صابری بود همه عشق همه شور و همه صبر وجود بی‌قرار صابری بود غروری انقلابی داشت در جان رشادت وام دار صابری بود بصیرت موج می‌زد در نگاهش چه روشن شام تار صابری بود دلش در عشق رهبر می‌تپید و ولایت اعتبار صابری بود برازنده بر آن اندام رعنا لباس پاسدار صابری بود شجاعت پاسداری عشق ایمان شکوه و اقتدار صابری بود برای مس چه مانا کیمیایی وجود ماندگار صابری بود تلاطم کرد مس با او طلا شد عجب بالا عیار صابری بود و پیش از رفتنش بی‌تاب و پر خون دل سنگ مزار صابری بود و در دی ماه سرد هجرت او چه دل‌ها داغدار صابری بود چه رضوانی عجب هورالعظیمی که خود چشم انتظار صابری بود به خون سرخ خود غلتید و جان داد شهادت افتخار صابری بود چه نیکو رستمی از شهربابک شهید اسفندیار صابری بود 💢شعر از افسر فاضلی شهربابکی... 🌹نثار روح مطهر و ملکوتی شهید اسفندیار صابری صلوات... ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🔷 ۲۰ دی سالروز آزادی ۴۸ اسیر ایرانی جبهه مقاومت به همت سرداران شهید سلیمانی و همدانی گرامی باد. 🔸روز ۱۴ مرداد سال ۱۳۹۱ بود که از فرودگاه دمشق فقط ۱۰ کیلومتر فاصله گرفته بودیم. چشممان به جاده بود تا تابلوی منطقه زینبیه را ببینیم. تابلو سبزرنگ زینبیه با خطی سفید جلوی چشمشان نمایان شد و لبخندی توام با اشک بر لب ها و چشمانمان نشست. صدای توپ و تیراندازی در اطراف حرم عقیله بنی هاشم شور کاروان عاشورا در سال ۶۱ هجری قمری و مظلومیت اهل بیت را در دلمان زنده می کرد. حال و هوای عجیبی داشتیم. اتوبوس باید دوربرگردان را رد می‌کرد و از روی پل به سمت جاده زینبیه می‌رفت. 🔸اتوبوس سرعتش را پایین آورد تا از دوربرگردان به سمت پل برود؛ اما سرعتش آن‌قدر کم شد که متوجه شدیم کاملاً توقف کرده است‌ تا اینکه چندین مرد مسلح را با چهره‌هایی پوشانده جلوی اتوبوس دیدیم. هنوز کلامی نگفته بودیم که مترجم گفته‌های رئیس آنها را تکرار کرد: «هیچ حرکتی نکنید نیروهای جیش الحر، یعنی ارتش آزاد سوریه شما را به اسارت گرفته‌اند!» 🔸ما که تا لحظاتی پیش خود را یاور مردم مظلوم و در قفس دمشق دانسته و برای ماموریتی سخت و نجات مردم از دست تروریست های به آنجا رفته بودیم، حال خود به اسارت آنها درآمده بودیم! مات و مبهوت اطرافمان را نگاه می‌کردیم و باورمان نمی شد که در بدو ورود به دمشق و در چند متری حرم حضرت زینب (س) اسیر شده و حتی نتوانسته‌ایم به زیارت بانو برویم! 🔸با اسلحه تهدید می‌کردند که حرکت نکنیم و سر جایمان بنشینیم. اغلب ما بازنشسته بودیم. همان ابتدا وارد روستایی خالی از سکنه به نام «قوت شرقی» شدیم. نیروهای جیش الحر ترس عجیبی داشتند و با کمترین تحرکی محل اختفایمان را تغییر می‌دادند. 🔸شوکه شده بودیم و خانواده هایمان نیز از ما خبری نداشتند. در طول مدت اسارت اغلب در مکان‌هایی نگهداری می‌شدیم که از حمله بچه های جبهه مقاومت هم در امان نبود و چندین بار شاهد بودیم که نیروهای جیش الحر در محوطه محل اسارتمان مورد اصابت گلوله و ترکش قرار گرفته و کشته می شدند و ما نیز به تهران، اصفهان، قم و شهرهای امن ایران فکر می کردیم و چه تلخ بود زمانی که یاد صحبت های غربگرایان داخلی در خصوص انگیزه شهدایمان در کشوری غریب می افتادیم! 🔸ما ۴۸ نفر همیشه در زیرزمین‌ها زندانی می‌شدیم و همین باعث شده بود که از اصابت بمب و ترکش در امان باشیم. روزهای اول خیلی سخت بود. آن‌ها ما را نجس می‌دانستند؛ حتی به ظرف غذای ما دست نمی‌زدند. با استفاده از شکنجه‌ به روش های آمریکایی مانند استفاده از شوکرهای برقی و نگه‌داشتن سرها در گونی زجرمان می دادند. رفته‌رفته صبر و مقاومت ما شرایط را عوض کرد. وقتی قرآن می‌خواندیم گوش تیز می‌کردند. سوال می پرسیدند که مگر شما هم مثل ما قرآن می‌خوانید؟ مگر قران ما با شما یکی است؟ مگر شما مسلمان هستید؟ 🔸آنها در ابتدا تصور می‌کردند که با اسیر کردن ما می‌توانند از ایران و بشار اسد باج‌خواهی کنند اما نمی‌دانستند با کنترلی که حاج قاسم و حاج حسین همدانی روی منطقه دارند، بعداً حتی جرأت نمی کنند که جان ما را نیز به خطر بیاندازند! 🔸روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم تا اینکه روزی توی وسایل یکی از بچه ها کارت عضویت سپاه رو پیدا کردند. از زبان خودش می گویم: «چند بار، لب حوض درازم کردند و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن، بگو که غیر از تو چه کسی نظامیه؟ به حضرت زینب (س) متوسّل شدم و شهادتین رو گفتم. بقیه اسرا از پشت پنجره این صحنه رو می‌دیدند. برای آخرین بار از من خواست که اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم که با تبر گردنم رو بزنه که خمپاره‌ای از سمت نیروهای مقاومت شلیک و نزدیک این فرمانده منفجر شد و با برخورد به گردنش هلاکش کرد. 🔸یک شب خواب امام رضا (ع) رو جایی دیدم که برف سنگینی می‌اومد. حضرت اومد و گذرنامه ما رو یکی‌یکی گرفت و امضا کرد و فرمود، شما آزاد خواهید شد. فردا که از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم. درحالی‌که همون برفی رو که تو خواب دیدم، می‌اومد و...» 🔸بله، در پشت پرده سرداران جبهه مقاومت یعنی حاج قاسم سلیمانی و حاج حسین همدانی دولت قطر و تروریست ها را مجبور به آزادی ما کرده بودند. همه از شادی اشک می ریختیم و خداراشکر می کردیم و به یاد مظلومیت و اسارت حضرت زینب (س)، در حالی که قرن ها بعد در خیابان های همان شهر اسیر بودیم و صدای توپ و تانک و خمپاره از همه جای آن به گوش می رسید اشک می ریختیم!!! 🔸پس از آزادی اسرا خواب امام رضا (ع) و وعده رهایی در روزی برفی برای حاج حسین همدانی تعریف شد و او بسیار منقلب شد و اشک می ریخت. سردار همدانی تلاش بسیار زیادی برای آزادی ما کرده بود و ما هیچ گاه او را فراموش نمی‌کنیم. به زیارت حرم حضرت زینب (س) رفتیم و به تهران آمدیم و مدتی بعد غربگرایان داخلی را می دیدیم که از عشق و حال مدافعان حرم می گفتند...
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم" 🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ  آغاز کنیم: 🪧تقویم امروز : 📌 جمعه ☀️ ۲۱ دی ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۹ رجب ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 10 ژانویه 2025 میلادی 📖 حدیث امروز: ✳️ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) : برترین جهاد آن است که انسان روز خود را آغاز کند ، درحالیکه در اندیشه ستم کردن به احدی نباشد. 📚 من لا یحضره الفقیه ، ج ۴ ، ص ۳۵۳ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج اِلٰهیٖ آمّیٖن
سلام امام زمانم✋🌸 لحظه‌هایی در زندگی هست که تنهاے تنهایم، تنهایی مطلق ... لحظه‌هایی که جهان سراسر بیگانه می‌شود! من می‌مانم و تو که آشناترینی؛ من می‌مانم و دنیا و خیال شیرین آمدنت!! که جهان با امید تو مرا کافی‌ست ... امام‌عصر (عج) درمان دلِ شکسته ما برگرد 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...ارباب تو هستی و فقیر من. اگر از سر لطف به احترام مادرتان، دست مرا بگیرید، جای دوری نمیرود آقای من. شاید روزی من هم جانم را فدای شما کردم. مانند . منتظرم یا ابا عبدالله...
هیچ شنیده‌ای که مرغی اسیر قفس را هم بردارد و با خود ببرد؟! "شهید آوینی" ۲۹ آذر ماه ۱۳۶۵ خوزستان ؛ دارخوین اعزام گردان‌های لشکر۱۴ امام حسین(علیه‌السلام) با تجهیزات کامل به عملیات کربلای۴ عکاس: شهید حاج محمد سلیمانی
«بسیجی شهید» (۸۶) 🌷شهید علی‌اکبر اسحاقیان🌷 تولد: ۱۳۴۷/۰۴/۰۵- بهشهر 🚩 شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ - شلمچه علی اکبر اسحاقیان در شهرستان بهشهر دیده به‌جهان گشود و در دامن پرمهر و محبت مادرش «کلثوم نورائی» و پدرش «غلامعلی اسحاقیان» پرورش یافت. دوران تحصیلی را تا مقطع راهنمایی در مدارس بهشهر با موفقیت و جدیت پشت سر گذاشت و یکی از دانش‌آموزان خوب در تحصیل و اخلاق بود. شهید اسحاقیان در عضویت بسیج لشکر ۲۵ کربلا به اسلام خدمت می‌کرد و در جبهه غرب و جنوب شرکت داشت. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ عملیات کربلای۵ منطقه شلمچه در اثر اصابت ترکش به گوش، شهد شیرین شهادت را نوشید. پیکر پاک شهید بزرگوار، پس از تشییع در بهشت فاطمه سلام‌الله‌علیها بهشهر به خاک سپرده شد. واژه‌های نورانی: دشمن بداند ما راهی را انتخاب کردیم که حسین علیه‌السلام انتخاب کرد. ما مردانه می‌جنگیم تا معشوق خود را دیدار کنیم چه زیباست دیدار عاشق و معشوق. «روحش شاد، یادش گرامی و راهش پررهرو باد.» 📌لینک مزار مطهر شهید: https://nshn.ir/_bfFrlYFIRCF 🔗 اطلاعات بیشتر از شهید را اینجا بخوانید
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه هرکدوم از صحن‌های حرم امام رضا صدا داشت😍 📎 📎