«درخشش خلاقیت در میان تاریکی نسل کشی»
✍️ به قلم وداد جلال یوسف الحلاق
↔️ ترجمه و تخلیص: حسین راهداری
🕰️ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه
حتی تصور هم نمیکردم که روزی در این شرایط وحشتناک قرار بگیریم
بخاطر بمباران ها و ویرانی ها نمی توانیم از طلوع خورشید لذت ببریم
مایحتاج اولیه مانند غذا، آب و برق کم است. گذرگاه هایی که قرار است کالاها از طریق آنها عبور کند تقریبا بسته است
اسرائیل دو ماه و نیم است که علیه ما جنگ - که چه عرض کنم -نسل کشی راه انداخته. شرایط زندگی ما اسفبار است!.
با این حال، در مواجهه با همه این سختیها هنوز خلاقیم.
شنیدم پدرم به مادرم گفت: «برق اومد؟ برای درست کردن نون لازم داریما».
مادرم با تاسف پاسخ داد: «نه هنوز».
اینجا بود که خلاقیت پدرم درخشید.
زودپز ما برقی بود. اما پدرم آن را تغییر داد تا بتواند با زغال سنگ کار کند.
پدرم خوب میدانست که زغال سنگ احتمالا برای سلامتی مضر است، به خصوص برای مادرم اما چارهای نبود باید انعطاف پذیر باشیم تا بتوانیم زنده بمانیم!
چه انتخاب دیگهای داریم؟ ما فقط می خواهیم زندگی کنیم.
پخت نان قاعدتا بیشتر از یک ساعت نمیشود اما حالا چهار پنج ساعت طول می کشد.
هرکسی که درگیر این فرآیند چهار پنج ساعته است دچار کمردرد می شود
برادرانم یونس و نادر مسافت زیادی را تا مدرسه و بیمارستان طی می کنند تا بتوانند آب بیاورند.
متأسفانه برخی از بچهها در نهایت باز هم آب آلوده می نوشند که باعث بیماریشان میشود.
مردمی که در چادرها هستند، شرایط سختی را میگذرانند، به خصوص در هنگام بارندگی!
درست کردن قهوه با شمع
چیزهایی شنیدم در مورد مردی که غذایی نداشت تا به بچههایش بدهد.خب باید چه کار میکرد؟
او الاغی را ذبح کرد تا گوشتی برای خوردن داشته باشند. این بدترین بحرانی است که این مرد تا به حال با آن روبرو شده بود: تماشای گرسنگی فرزندانش بدون اینکه بتواند کاری برای آنها انجام دهد.
در این شب های زمستانی، خانواده من دور آتش جمع میشوند؛ آتش یک شمع. اینجا امکان روشن کردن آتش وجود ندارد چون ممکن است اسرائیلیها هر آتشی را به عنوان تجمع نیروهای مقاومت اشتباه بگیرند و خانهای را که در آن آتش روشن شده بمباران کنند.
علیرغم همه ترسهایی که داریم، خانوادهام برای داشتن نوشیدنیهای گرم در سرمای این شبها، نبوغی خاصی از خود نشان دادهاند.
برادرم به فکر نصف کردن یک شمع و گذاشتن آن در ظرفی و گذاشتن یک قوری قهوه روی آتش شمع افتاد
اینجوری ما دلگرم باقی ماندیم.
دلمان برای خواب آرام در تخت های خودمان تنگ شده است. اما خب فعلا، فقط پتوهایی که آژانس های پناهندگان بهمون دادن را داریم برای خواب.
عملا هیچ سبزیی در مغازه ها موجود نیست. بخاطر همین ما بذر خریدهایم تا غذایمان را خودمان پرورش دهیم.
هفتهها است که منتظریم رشد کنند. وای که چقدر صبر کردن و مطمئن نبودن از نتیجه سخت است!
وقتی مردی را دیدم که از خانهای ویران شده مقداری خمیر برمی دارد متعجب شدم:
-”چه کار می کنی؟"
-«من خمیر را برای خانوادهام میبرم. خانوادهام محتاجش هستند!»
افتخار و احترام
ما دیگه خسته شدهایم.
بله، ما مقاوم هستیم. اما خب نمی توانیم تحمل کنیم که خانواده هایمان از گرسنگی بمیرند.
خواهر شوهرم باردار است و خیلی شیرینی می خواهد اما هیچ نوع شیرینیی در بازار نیست.
با شکر و آب و کنجد برایش چیزی درست کردم تا شاید جای شیرینی را بگیرد!
من خودم خیلی پنیر دلم میخواهد اما دریغ از ذرهای پنیر در مغازهها.
خوشبختانه مادربزرگم بلد بود و کمی پنیر در خانه درست کرد. خیلی خوشمزه بود.
با وجود همه این بدبختیها ما هنوز زندهایم و اگر بمیریم قطعا با عزت مردهایم!
این جنگ وحشتناک مشکلات سلامتی خاصی را برای ما زنان ایجاد کرده.
اینها راه حلهای موقتی است که پیدا کردیم و باز هم باید پیدا کنیم. وضعیت فوق العاده سخت و غم انگیزی است.
آیا واقعا می توانید با ما همدردی کنید؟
البته ما قبلا هم با سختی های بزرگی مواجه بودیم.
در طول جنگ اسرائیل علیه غزه در اواخر سال ۲۰۰۸ و اوایل سال ۲۰۰۹، خانواده ما برای گرم شدن نیز دور یک شمع جمع میشدند.
در آن زمان نمیتوانستیم چرخ خیاطی پیدا کنیم، بنابراین یک چرخ خیاطی را با چرخ دوچرخه طراحی کردیم. اینطوری لباس میدوختیم.
مردم غزه اغلب چیزهای قابل توجهی را از هیچ چیز اختراع می کنند، چون به آینده امید دارند و برای زنده ماندن می جنگند.
اسرائیل قصد دارد ما را از بین ببرد اما لطفا شما بر وحشتی که ما در آن هستیم چشم نبندید.
اسرائیل ما را قتل عام و تحقیر میکند و خانه های ما را ویران میسازد. اما مردم غزه هرگز شکست نخواهند خورد!
آدمهای هوشیاری ظاهر خواهند شد و با غلبه بر این مصیبتها تمام جهان را شگفت زده خواهند کرد.
* ترجمه و تلخیص مقاله
«Creativity still shines amid a genocide»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: انسانها ::.
اگر کسی شنید که در غزه چه میگذرد و به خشم نیامد در انسان بودنش شک کند!
@felegasht
«قصه دو پدر»
✍️به قلم سحر قشته
↔️ترجمه حسین راهداری
🕰️مدت مطالعه ۳ دقیقه
یک تکنسین آزمایشگاهی در بیمارستان اروپایی خانیونس بود به اسم کامل. مردی خانواده دوست و محبوب بین همکارانش؛ عاشق این بود که پسر دار شود و حتی تا قبل اینکه بچهدار شود دوستانش ابو بلال صدایش میکردند. ۱۲ سال طول کشید تا بالاخره توانست پسر دار شود: بلال به دنیا آمد! تا قبل از آن فقط ۵ دختر داشت و دنبال پسر دار شدن بود.
تا قبل از اینکه مادرم به یک بیمارستان دیگر منتقل شود، کامل همکارش بود. شاد بود و سرزنده. یادم میاید مادر یک بار گفت کامل با آرامشترین مردی است که تا بحال دیدم.
مادرم جابجا شد و دیگر کامل را ندید تا اینکه بعد از ۱۷ سال در بیمارستان الهلال رفح دوباره کامل را دید. به سختی توانست کامل را بشناسد! کاملی که مادرم میشناخت مردی چاق با صورتی گرد بود و بشاش بود اما حالا سایهای از آن مدر باقی مانده بود. سوختی صورتش را از بین برده بود؛ ابروهایش، مژههایش و سمت چپ گلو و گردنش کامل سوخته بود. وحشتناک شده بود.
مثل یک چوب خشک شده بود. درگیر بود با ضعف و رنگ پریده شده بود.
در یکی از حملههای هوایی اسرائیل خانهاش را زدند. بزرگترین دخترش کشته شده بود، بلال هم همینطور. وقتی امدادگران کامل را از زیر آوار بیرون کشیدند، مطمئن بودند که حتما مرده! حتی کیسه پیچش کردند و انداختندش کنار باقی جنازهها.
کامل عکس بلال و دخترش را به مادرم نشان داد و آرام اشک بر گونههایش که دیگر وجود نداشت سرازیر شد. زیر لب گفت:«آرزو میکنم که فقط بمیرم!»
حالا هم کامل آواره است و دیگر جایی جز بیمارستان الهلال ندارد!
اشرف
اشرف در یک کارگاه روغنگیری در رفح کار میکرد. اکتبر هر سال، موسم چیدن زیتون در غزه می رسد.
حتی سال گذشته با وجود همه تهدیدها و خطرات جنگ مردم جان خود را به خطر میانداختند و مشغول برداشت زیتون میشدند و زیتونها را به کارگاههای روغنگیری میفرستادند تا بهترین روغن زیتون جهان را تولید کنند.
برای خیلی از مردم غزه روغن زیتون تنها منبع درآمد است.
اشرف مشغول کارش در کارگاه بود. پسرش احمد هم هیزم جمع میکرد برای مادر بزرگش تا بتواند نهارشان را سر موقع آماده کند. اسرائیل گاز تمام غزه را قطع کرده و کمبودش باعث شده مردم هر چیز قابل سوزاندن را برای آتش پخت و پز بسوزانند.
اصلا امکان ندارد که در خیابانها راه بروید اما بو و سنگینی دود اذیتتان نکند! همه جا هست: خانهها، چادرها و حتی کنار خیابانها.تقریبا دیگر درختی در پارکهای محلی باقی نمانده. مردم همه را برای ادامه حیاتشان قطع کردند.
بمبی درست روی خانهای که دیوار به دیوار کارگاه اشرف بود افتاد. روز روشن بود. دهها نفر در صف بودند تا محصول زیتونشان را به اشرف بدهند و اشرف روغنش را بگیرد.
۱۲ نفر کشته شدند، بیشتر از ۶۰ نفر هم مجروح. احمد جز کشته شدهها بود
در سنت فلسطینی زیتون نماد استقامت مقابل سختیها است؛ و حالا کارگاه روغن زیتون اشرف با صدها کیلوگرم زیتون شاهد بمبارانی شد که تنها پسر اشرف- یعنی احمر- را از او گرفت.
چیزی که الان داره رخ میدهد یک نسل کشی واضح است. هم پدر و مادرها کشته میشوند و هم بچهها. کسانی هم که زنده میمانند آرام و قراری ندارند. هیچ امیدی در دلها نیست.
این دو پدر نمونه ای بودند از صدها هزار پدر و مادری که امیدشان خاکستر شد و فرزندانشان به قتل رسیدند. ایجا هیچ مرهمی نیست که بر زخمها بگذارند و آنچه داریم فقط خسران و از دست دادن است.
و حالا رهبران جهان از حقوق بینالملل و الزام اجرای آن سخنها میگویند اما ماشین کشتار اسرائیل همچنان در حال نسلکشی در غزه است.
*به تاریخ ۱۸ ژانویه منتشر شده در the electronic intifada
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: شیخ احمد ::.
برای خیلی از ماها شیخ احمد یاسین نماد مقاومت فلسطین است؛ پیرمردی با سیمایی نورانی، روی ویلچر اما چنان استوار و پر امید که توانست جنبشی را در دل مردم فلسطین به وجود آورد که سالها بعد توانست گردن استکبار اسرائیل را بارها خرد کند
@felegasht
.:: حق ::.
خیلی وقتها مستکبرین راهی جز جنگیدن برای احقاق حق نمیگذارند؛ و چه شجاعند آنان که برای گرفتن حق محرومان به دل میدان میزنند...
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: بکی بود یکی نبود ::.
ی سرزمینی بود به اسم فلسطین
ی سرزمینی هست به اسم فلسطین
و همین سرزمین تا ابد فلسطین خواهد ماند...
@felegasht
30.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.:: جنبش امید ::.
داستان ۳۰ سال درخشش نور امید در دلهای فلسطینیان رو در ۲ دقیقه براتون تعریف کردیم
ولی هنوز خیلی چیزا مونده که باید بگیم و خیلی چیزا هست که به زودی میبینیمشون...😉😉😎
@felegasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.:: اینها به خودشان هم رحم نمیکنند ::.
این اسراییل است بدون رتوش ، قصه همیشگی اش هست جنایت میکند (حتی علیه پیاده نظام های اشغالگری اش) و بعد چهره ی آسیب دیده ها را به خود میگیرد.
@felegasht
.:: افتخار ::.
افتخار مردم فلسطین، حماس، تا حالا جنگهای زیادی داشته و با پیروزی در آنها دل همه مردم فلسطین و همه آزادگان را شاد کرده! اینبار چندتا از این جنگها رو بررسی کردیم...
@felegasht