eitaa logo
یافته ها
21 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
636 ویدیو
18 فایل
ارتباط با ادمین @khamush https://virasty.com/s_amiri کانال طلبه انقلابی @talabeyeenghelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
بحرانی که از آغاز دهه ی هشتاد بر آمریکا و اروپا وارد آمد آمار، قابل توجه است... @yaftehayeman
بلایی که مدرنیته بر سر زن و خانواده آورد @yaftehayeman
خطبه 154 و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است، و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است و پيامبر راستگو صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: همانا خداوند بنده‏اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده‏اى را دوست مى‏دارد امّا شخص او را ناخوش. @yaftehayeman
خطبه 156 ... اگر از من پيروى كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى‏ها باشد. @yaftehayeman
خطبه 158 ... پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه‏اى در شهر يا خيمه‏اى در بيابان باقى نمى‏ماند جز آن كه ستمگران بنى اميّه، اندوه و غم را بدانجا مى‏كشانند، و بلا و كينه توزى را در همه جا مطرح مى‏كنند. ... امّا به زودى خداوند از ستمگران بنى اميّه انتقام مى‏گيرد، خوردنى را به خوردنى، و نوشيدنى را به نوشيدنى، خوردنى تلخ‏تر از گياه «علقم»، و نوشيدنى تلخ و جانگدازتر از شيره درخت «صبر». خداوند از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد كرد كه آنان مركب‏هاى عصيان و نافرمانى و شتران بار كش گناهانند. من پياپى سوگند مى‏خورم كه پس از من بنى اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون مى‏اندازند، و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پى هم در گردش است مزه حكومت را براى بار ديگر نخواهند چشيد. پ ن1: بنى اميّه تا سال 132 هجرى حكومت كردند، كه آخرين آنها «مروان حمار» به دست ابومسلم خراسانى و «احمد سفاح» نابود و دودمانشان بر باد رفت، آنگاه بنى العباس قدرت را به دست گرفتند، كه سفّاح تنها در يك مرحله، هفتاد هزار نفر از رجال و بزرگان بنى اميّه را قتل عام كرد. پ ن2: نخستین خلیفه عباسی، ابو العباس سفاح بود.سفاح به معنای کسی است که خون فراوان می ریزد...نخستین اقدام سفاح و دستگاه عباسی، برافکندن ریشه امویان بود.تقریبا هر اموی که شناخته شده بود، به قتل رسید.عباسیان، قبرهای امویان را در شام شکافتند و جنازه های آنها را به آتش کشیدند.تنها قبری که استثنا شد، قبر عمر بن عبدالعزیز بود.داود بن علی عباسی، در حجاز اعلام بخشش کرد و پس از آن که امویان از پنهانگاه ها بیرون شدند، آنها را کشت .زمانی که سفاح کوشید تا امویانی را که در عراق به وی پناه آورده بودند ببخشد، شاعری وی را به خاطر بخشش امویان ملامت کرد و پس از شعر او بار دیگر امویان پناهنده به قتل رسیدند. در برخی از مناطق شامات، بارها بقایای امویان و یا فرماندهان آنها سر به شورش برداشتند، اما با شدت هر چه تمام تر سرکوب شدند.سخت گیری بر ضد امویان تا آن اندازه بود که آنها، به سرعت شامات را رها کرده به شمال افریقا در دورترین نقاط گریختند و در اندلس دولت اموی را بنیاد گذاشتند.(https://hawzah.net/fa/Article/View/5441/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D8%AD-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81%D9%87-%22132-136%22) @yaftehayeman
خطبه 162 (در سال 37 هجرى در صفّين، شخصى از طايفه بنى اسد پرسيد: چگونه شما را از مقام امامت كه سزاوارتر از همه بوديد كنار زدند؟ فرمود:) ... آن ظلم و خود كامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالى كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم استوارتر بود، جز خودخواهى و انحصار طلبى چيز ديگرى نبود كه: گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند، و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است. @yaftehayeman
خطبه 164 برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است كه خود هدايت شده و ديگران را هدايت مى‏كند، سنّت شناخته شده را بر پا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت‏ها روشن و نشانه‏هايش آشكار است، بدعت‏ها آشكار و نشانه‏هاى آن بر پاست، و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است كه خود گمراه و مايه گمراهى ديگران است، كه سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترك شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند كه نه ياورى دارد و نه كسى از او پوزش خواهى مى‏كند، پس او را در آتش جهنم افكنند، و در آن چنان مى‏چرخد كه سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير كشيده شود» @yaftehayeman
خطبه 168 (پس از بيعت مردم با امام عليه السّلام در سال 35 هجرى گروهى از صحابه گفتند اى كاش شورشيان بر ضد عثمان را كيفر مى‏دادى؟ پاسخ فرمود) اى برادران! از آنچه شما مى‏دانيد بى اطلاع نيستم، امّا قدرت اجراى آن را چگونه به دست آورم؟ آنان با ساز و برگ و نيرو به راه افتادند، بر ما تسلّط دارند و ما بر آنها قدرتى نداريم! هم اكنون بردگان شما با آنها مى‏جوشند، و باديه نشينان اطراف شما به آنها پيوسته‏اند. آنها در ميان شما زندگى مى‏كنند، و هر مشكلى را كه بخواهند بر شما تحميل مى‏كنند. آيا براى خواسته‏هاى خود تواناييد؟ كارى كه پيش آمده از جاهليّت است، شورشيان يار و ياور دارند، اگر براى كيفر دادنشان حركتى آغاز شود، مردم به چند دسته تقسيم مى‏شوند: گروهى خواسته‏هاى شما را دارند، و عدّه‏اى بر خلاف شما فكر مى‏كنند، و گروهى نه اين را مى‏پسندند و نه آن را. پس صبر كنيد تا مردم آرام شوند، و دل‏هاى مضطرب در جاى خود قرار گيرد، و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود. اكنون مرا آسوده گذاريد، و در انتظار فرمان من باشيد كارى نكنيد كه قدرت ما را تضعيف كند، و اقتدار امّت ما را متزلزل سازد و سستى و زبونى به بار آورد، اين جريان سياسى را تا مى‏توانم مهار مى‏كنم، امّا اگر راه چاره‏اى نيابم با آنان مى‏جنگم (كه سر انجام درمان، داغ كردن است). پ ن: این پاسخ امام در علت عدم محاکمه ی قاتلان عثمان را ببینید (عدم محاکمه ی قاتلان عثمان، چیزی بود که باعث دو جنگ جمل و صفین شد و جنگ نهروان هم از دل جنگ صفین بیرون آمد.) به نظر شما اگر امروز این پاسخ داده می شد، اینستابازها، چه استوری ها می زدند؟ قضاوت با شما. @yaftehayeman
خطبه 169 ... همانا حكومت الهى حافظ امور شماست، بنابر اين زمام امور خود را بى آن كه نفاق ورزيد يا كراهتى داشته باشيد به دست امام خود سپاريد. به خدا سوگند اگر در پيروى از حكومت و امام، اخلاص نداشته باشيد، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت كه هرگز به شما باز نخواهد گردانيد و در دست ديگران قرار خواهد داد همانا ناكثين عهد شكن به جهت نارضايتى از حكومت من به يكديگر پيوستند، و من تا آنجا كه براى وحدت اجتماعى شما احساس خطر نكنم صبر خواهم كرد، زيرا آنان اگر براى اجراى مقاصدشان فرصت پيدا كنند، نظام جامعه اسلامى متزلزل مى‏شود. آنها از روى حسادت بر كسى كه خداوند حكومت را به او بخشيده است به طلب دنيا برخاسته‏اند. مى‏خواهند كار را به گذشته باز گردانند. حقّى كه شما به گردن ما داريد، عمل كردن به كتاب خدا (قرآن)، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قيام به حق و بر پاداشتن سنّت اوست. @yaftehayeman
خطبه 170 (در آستانه جنگ بصره، در سال 36 هجرى، گروهى از اعراب، كليب جرمى را جهت آگاهى از حقيقت و دانستن علل مبارزه امام عليه السّلام با ناكثين به نمايندگى نزد حضرت على عليه السّلام فرستادند. امام به گونه‏اى با آن شخص صحبت فرمود كه حقيقت را دريافت. آنگاه به او فرمود: بيعت كن. وى گفت: من نماينده گروهى هستم و قبل از مراجعه به آنان به هيچ كارى اقدام نمى‏كنم. امام فرمود) اگر آنها تو را مى‏فرستادند كه محل ريزش باران را بيابى، سپس به سوى آنان باز مى‏گشتى و از گياه و سبزه و آب خبر مى‏دادى، اگر مخالفت مى‏كردند،و به سرزمين‏هاى خشك و بى آب روى مى‏آوردند تو چه مى‏كردى؟ (گفت: آنها را رها مى‏كردم و به سوى آب و گياه مى‏رفتم، امام فرمود) پس دستت را براى بيعت كردن بگشاى. (مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق، توانايى مخالفت نداشتم و با امام عليه السّلام بيعت كردم) پ ن: این بیان امام را شاید بتوان نفی قبیله گرایی دانست که برای رسیدن به حق نباید معطل قبیله ی خود ماند، شاید. @yaftehayeman
خطبه 172 ... طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج كردند، و همسر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- عائشه- را به همراه خود مى‏كشيدند چونان كنيزى را كه به بازار برده فروشان مى‏برند، به بصره روى آوردند، در حالى كه همسران خود را پشت پرده نگهداشته، امّا پرده نشين حرم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند. لشكرى را گرد آوردند كه همه آنها به اطاعت من گردن نهاده، و بدون اكراه، و با رضايت كامل با من بيعت كرده بودند پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بيت المال مسلمين، و به مردم بصره حمله كردند، گروهى از آنان را شكنجه و گروه ديگر را با حيله كشتند. به خدا سوگند، اگر جز به يك نفر دست نمى‏يافتند و او را عمدا بدون گناه مى‏كشتند كشتار همه آنها براى من حلال بود، زيرا همگان حضور داشتند و انكار نكردند، و از مظلوم با دست و زبان دفاع نكردند، چه رسد به اينكه ناكثين به تعداد لشكريان خود از مردم بى دفاع بصره قتل عام كردند. @yaftehayeman
حاجى دلیگانى با رد شایعات مطرح شده در فضاى مجازى: مجلس مصوبه اى درمورد محرمانه بودن اموال مسئولان نداشته است عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی با رد شایعات در فضای مجازی مبنی بر تصویب قانونی برای محرمانه ماندن اموال مسئولان ضمن تشریح جزئیات طرح نظارت بر مقامات، مسئولان و کارگزاران در کمیسیون قضایی و حقوقی تاکید کرد که شایعات مطرح شده دروغ است و مجلس چنین مصوبه‌ای نداشته است/خانه ملت کاری به این ندارم که این خبر دروغ در روزی پخش شد که مجلس یک مصوبه بسیار مهم در رفع انحصار داشت و مورد استقبال گسترده ی دلسوزان قرار گرفت؛ ولی واقعا برام سواله کسی که ادعای انقلابی گری داره، هرچی (اون هم j,sx روزنامه ای مثل شرق و آدمی مثل یاشار سلطانی) گفته شد رو باید سریع پخش کنیم؟ بر فرض که پخش کردیم، سریع باید چنان با آب و تاب، یک خطا رو بزرگ و بزرگ و بزرگ تر کنیم و کل کشور رو دچار ناکارآمدی و فساد نشون بدیم و تا می تونیم یاس رو بپراکنیم؟ واقعا برای این جور رفتارها می تونیم اون دنیا جواب بدیم؟ گناه که همیشه بالارفتن از دیوار مردم نیست. @talabeyeenghelabi
امیرالمومنین از کارهایی می گوید که امکان انجام دادن آنها در زمان حکومتشان فراهم نشد حدیث 21 از کتاب روضه ی کافی: آگاه باشيد كه آنچه بيشتر از آن بر شما بيمناكم دو خصلت است: پيروى از هواى نفس و آرزوى دراز، اما پيروى از هواى نفس شخص را از حق باز دارد، و اما آرزوى دراز آخرت را بدست فراموشى سپارد ... آگاه باشيد كه اگر حق خالص و پاك (از باطل در ميان مردم) بود هيچ اختلافى در كار نبود، و اگر باطل خالص (از حق) نيز ميبود بر هيچ خردمندى پوشيده نمى‌ماند، ولى از هر كدام آنها مشتى‌ برگرفته شده و آنها را با هم آميخته‌اند، و در اينجاست كه شيطان بر دوستان خود استيلا يابد و آنان كه از جانب خدا برايشان سرانجام نيك پيش بينى شده نجات يابند ... حكمرانان پيش از من كارهائى انجام دادند كه در آنها با رسول خدا (ص) مخالفت كردند و از روى تعمد راه خلاف پيمودند، و پيمانش را شكستند، و سنت و روشش را تغيير دادند، و اگر من بخواهم مردم را به ترك آنها وادارم و بجاى اصلى آنها بازگردانم و بهمان ترتيب كه در زمان رسول خدا (ص) بود مقرر دارم لشكر از دور من پراكنده شوند تا جز خودم تك و تنها بجاى نمانم و يا اندكى از شيعيان من كه برترى مرا شناخته و وجوب اطاعت و امامت مرا از روى كتاب خداى عز و جل و سنت رسول خدا (ص) دانسته‌اند بجاى مانند. ادامه ....👇👇👇👇 @talabeyeenghelabi
یافته ها
امیرالمومنین از کارهایی می گوید که امکان انجام دادن آنها در زمان حکومتشان فراهم نشد حدیث 21 از کتاب
(در اينجا امير المؤمنين عليه السّلام براى نمونه بچند موضوع كه رسول خدا (ص) آنها را بطورى مقرر فرموده بود و خلفای بعدی و ديگران آنها را تغيير داده اشاره ميفرمايد:) اگر مي ديديد كه من دستور مي دادم تا 1- مقام حضرت ابراهيم عليه السّلام را بجاى اصلى آن كه رسول خدا (ص) آن را در آنجا نهاده بود (و عمر آن را بجاى كنونى آورد) برميگرداندم. 2- و فدك را (كه ابو بكر بغصب از فاطمه عليها السّلام گرفت) بورثه فاطمه عليها السّلام برميگرداندم. 3- و صاع رسول خدا (ص) را بهمان نحو كه بود برميگرداندم (صاع مقدار آبى بود كه رسول خدا (ص) با آن غسل ميكرد و مقدار آن شش رطل بود و پس از آن حضرت اين مقدار را كم دانستند و خود آن حضرت نيز فرمود: مردمى بيايند كه آن را كم دانند). 4- و زمين هائى را كه رسول خدا (ص) به مردمى واگذار كرد ولى حكم آن حضرت اجرا نگشت من آنها را به صاحبانش بدهم و حكم آن حضرت را اجرا كنم. 5- و خانه جعفر را (كه داخل در مسجد الحرام كرده‌اند) بورثه‌اش بازگردانم و آن قسمت را از مسجد خراب كنم. 6- و احكامى را كه از روى ستم و زور بدانها حكم شده (مانند تحريم متعه حج و متعه نساء و قانون عول و غير آن از بدعتهاى مشهور عمر و جواز سه طلاق در يك مجلس) بازگردانم. 7- و زنانى را كه به ناحق در تحت اختيار مردانى هستند به سوى شوهران (مشروع و حقيقى) خود باز مي گرداندم (مانند زنانى را كه بدون حضور عدلين يا در غير حال طهر طلاق ميدادند و پس از انقضاء عده به زنى مي گرفتند) و در باره آنها با حكم خدا در باره فروج و احكام روبرو مي شدم. 8- و فرزندان بنى ثعلب را به اسارت مي گرفتم (كه عمر بدون جهت جزيه را از آنان برداشت و بجاى آن دو برابر زكاة بر آنها مقرر داشت، چنانچه در تواريخ است). 9- و آنچه از سرزمين خيبر (ميان متنفذين زمان عمر) تقسيم شده بود برمي گرداندم. (مترجم (سیدهاشم رسولی محلاتی) گويد: جريان تقسيم اراضى خيبر كه حضرت بدان اشاره فرمايد بدين نحو بود كه در زمان عمر عبد اللَّه پسرش كه سهمى در خيبر داشت هنگامى براى سركشى اموال خود به خيبر رفت و شبانه مورد حمله يهود خيبر- كه بدستور رسول خدا (ص) در آنجا سكونت داشتند- قرار گرفت، اين جريان كه بگوش عمر بن خطاب رسيد يهود مزبور را- با اينكه رسول خدا (ص) آنها را در آنجا مسكن داده بود و زمينهاى خيبر را به آنها واگذار كرده و در مقابل سهمى از محصولات از آنها مي گرفت- يكسره از خيبر بيرون كرد و املاك آنجا را ميان جمعى خاص تقسيم نمود كه از آن جمله پسرش عبد اللَّه بن عمر و عثمان و زبير و عبد الرحمن و غيره بودند- و براى اطلاع از تفصيل داستان بسيره ابن هشام ج 2 ص 356 به بعد مراجعه فرمائيد-). 10- و دفاتر حقوق و عطايا را (كه به دستور عمر روى سوابق اشخاص و نفوذ و ساير جهات باختلاف تعيين شده بود) از بين مي بردم، و مانند رسول خدا (ص) آن را بالسوية تقسيم مي كردم و آن را در دست (جمع مخصوصى از) توانگران قرار نمي دادم. 11- و مساحت را در گرفتن خراج ملغى ميكردم (چنانچه عمر اين كار را كرد و بر خلاف دستور رسول خدا (ص) كه در مانند سرزمينهاى شام و عراق ماليات را از روى درآمد زراعت معين فرموده بود او روى مساحت زمين قرار داد). 12- و در موضوع ازدواج به طور برابرى و مساوات رفتار ميكردم (چون عمر بر خلاف دستور رسول خدا (ص) كه فرموده بود هر مرد مسلمانى كفو زن مسلمان است و سياهى و سفيدى و عرب و عجم و قرشى و غير قرشى را ملغى كرده بود او دستور داد غير قرشى نبايد از قرشى زن بگيرد و غير عرب نبايد از عرب زن بگيرد). ادامه ....👇👇👇👇 @talabeyeenghelabi
یافته ها
(در اينجا امير المؤمنين عليه السّلام براى نمونه بچند موضوع كه رسول خدا (ص) آنها را بطورى مقرر فرموده
13- و خمس پيغمبر (ص) را به همان نحو كه خداى عز و جل نازل فرمود و واجب كرده بود مقرر مي داشتم (اشاره بخلافى است كه عمر در باره خمس مرتكب شد و آن را از خاندان رسول خدا (ص) منع كرده و ميان عموم مسلمانان تقسيم مي كرد چنانچه بيان آن در پايان خطبه آمده). 14- و مسجد رسول خدا (ص) را به همان وضعى كه بود برمي گرداندم و درهائى را كه در آن گشوده‌اند مى‌بستم و آنها را كه بسته‌اند باز ميكردم. 15- و مسح بر روى كفش را (كه عمر در مواردى اجازه داده بود) حرام مي كردم. 16- و بر نوشيدن نبيذ (شراب خرما كه پس از رسول خدا (ص) حلالش كردند) حدّ مي زدم. 17- و دستور به حلال بودن متعه حج و صيغه زنان ميدادم (كه طبق روايتى كه ميان شيعه و سنى معروف است عمر خود گفت: اين دو در زمان رسول خدا (ص) حلال بود و من آن دو را حرام كردم). 18- و براى نماز ميت گفتن پنج تكبير را دستور مي دادم (كه عمر روى سليقه خود يكى از پنج تكبير را كسر كرد و چهار تكبير مقرر داشت). 19- و مردم را مجبور مي كردم تا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌» را در نماز بلند بگويند (چنانچه مخالفين يا آن را نميخوانند يا در تمام نمازها آهسته ميخوانند). 20- و بيرون مى‌آوردم كسانى را كه به همراه رسول خدا (ص) در مسجد درآوردند با اينكه رسول خدا (ص) آنها را بيرون كرد، 21- و در مى‌آوردم در مسجد رسول خدا (ص) آنكه را اينان بيرون كردند و رسول خدا (ص) او را وارد كرد. (فيض (ره) گويد: محتمل است مراد از جمله اولى ابو بكر و عمر باشند كه بدون اجازه آن دو را در مسجد رسول خدا (ص) دفن كردند با اينكه رسول خدا (ص) حتى اجازه نداد آن دو در به مسجد باز كنند، و مراد از جمله دوم خود آن حضرت باشد كه رسول خدا (ص) دستور فرمود همه درهائى كه اصحاب به مسجد باز كرده‌اند ببندند جز درى كه به خانه على عليه السّلام باز مي شد و اينان پس از آن حضرت بر خلاف آن رفتار كردند). 22- و مردم را به حكم قرآن وامي داشتم. و طلاق را روى سنت قرآن قرار مي دادم (چون قرآن دستور ميدهد در مورد طلاق كه بايد در حضور دو شاهد عدل باشد و در نكاح وجود شاهد را شرط نميكند و اينان بعكس رفتار كردند). 23- و زكاة را (فقط) از اصناف (نه‌گانه) آن طبق مقررات و حدودش مي گرفتم (نه مانند اينها كه بر چيزهاى ديگرى نيز زكاة بسته‌اند). 24- و باز مي گرداندم وضو و غسل و نماز را به اوقات و قوانين و جاهاى خودشان. (چون در تمام اينها دست بردند و بدعت يا بدعتهائى گذاردند مانند مسح بر گوشها و شستن پاها و امثال آن در وضوء و وجوب وضوء با غسل، و اسقاط غسل در مورد التقاء ختانين بدون انزال، و برداشتن جمله «حى على خير العمل» از اذان و نهادن جمله «الصلاة خير من النوم» بجاى آن، و تكتف و آمين و خواندن نماز نافله را به جماعت و امثال اينها كه در كتب تواريخ و غيره مانند كتاب شافى سيد مرتضى رحمه اللَّه مضبوط است). 25- و اهل نجران را به جاهاى خودشان برمي گرداندم (كه عمر آنها را از يمن كه سرزمين آنها بود به سرزمين عراق كوچ داد به تفصيلى كه در فتوح البلدان بلاذرى ص 72- 73 ط مصر مذكور است). 26- و اسيران فارس و ملتهاى ديگر را از روى كتاب خدا و سنت پيامبرش (ص) باز مي گرداندم. در اين صورت (و با اجراى اين كارها و بازگرداندن آنها از مسير منحرفى كه اكنون در آن است به مسير حقيقى آن) مردم از دورم پراكنده ميشدند. 27- به خدا سوگند اگر به مردم دستور مي دادم كه در ماه رمضان جز نماز فريضه را به جماعت نخوانند (و از خواندن نوافل شبهاى ماه رمضان بجماعت كه عمر دستور داده جلوگيرى مي كردم) و به آنها اعلام مي كردم كه نوافل به جماعت خواندن بدعت است، برخى از همين لشكريانم كه اكنون به همراه من جنگ مي كنند فرياد مي زدند: اى مسلمانان سنت عمر دگرگون شد، على ما را از نماز نافله در ماه رمضان باز مي دارد، و ترس آن را دارم كه از يك سوى لشكر (بر من) شورش كنند. @talabeyeenghelabi
یافته ها
(در اينجا امير المؤمنين عليه السّلام براى نمونه بچند موضوع كه رسول خدا (ص) آنها را بطورى مقرر فرموده
من چه كشيدم از دست اين امت! از اختلافشان، و از پيروى كردنشان از پيشوايان گمراه و خوانندگان به سوى دوزخ. (در اينجا دوباره سخن امام عليه السّلام بدنبال سخنان پيشين باز گردد و فرمايد): 28- و اگر از خمس بهره خويشاوندان را مي پرداختم كه خداى عز و جل (در باره آن) فرمايد: «اگر به خدا و آنچه روز تميز حق و باطل روزى كه دو گروه تلاقى كردند ايمان آورده‌ايد»، (سوره انفال آيه 41، و اين قسمت كه امام عليه السّلام استشهاد فرموده دنباله آيه خمس است، و برخى گفته‌اند ذكر قسمت اخير براى اين است كه عقيده به خمس آل پيغمبر (ص) شرط ايمان بخدا و قرآنست). پس مائيم به خدا سوگند مقصود از خويشاوندان كه خدا ما را بخود و رسول خود (ص) مقرون ساخته و فرموده: «از آن خدا و رسول و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان» (در باره ما بالخصوص است) تا دست گردان ميان توانگران شما نباشد، و آنچه را پيغمبر براى شما آورد بگيريد و آنچه را از آن نهى فرمود خوددارى كنيد و از خدا بترسيد (در ستم كردن به خاندان محمد) كه براستى خدا سخت كيفر است» نسبت به كسى كه بدانها ستم كند. @talabeyeenghelabi
هیس!!بچه مذهبی فریاد نمی زند اشتباه نکنید! بحث من در مورد مسائل سیاسی نیست؛ که در مسائل سیاسی، بچه مذهبی و مذهبی نما و انقلابی نما و عدالتخواه نما مشغول فریاد هستند بلکه زیادی فریاد می زنند(آسیب شناسی این بحث بماند کما این که قبلا هم در این باب صحبت شده و شاید باز هم بشود) بحث در مسائل فرهنگی است، هم چنین مسائل حکومتی در فرهنگ مدنظرم نیست، بحث اعتراضات به مسائل فرهنگی در اتفاقات درون خانوادگی است. سال هاست تا یک بچه مذهبی به نوع پوشش فردی از فامیل یا به نوع مراسمی یا به مسئله ی دیگری از ظواهر دینی که در دور و بری هاو اقوام رعایت نمی شود، بخواهد اعتراض کند، خیلی سریع دهانش را می بندند با این استدلال که هیسسس!! این حرف ها باعث اختلاف است (اگر افرادی یک به یک در حال افتادن در چاه باشند، اگر کسی حرف زد و موجب اختلاف شد، باید سکوت کند؟) اما گاهی کار به جایی می رسد که ورق برمی گردد روشن است که اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنی، فردا باید منتظر امر به منکر و نهی از معروف از جانب همان کسانی باشی که به بهانه های مختلف در مقابل رفتارشان سکوت کردیم. واقعا تا کجا باید سکوت کرد؟ کار به کجا کشید باید بچه مذهبی صدایش خاموش نشود؟ اصلا چرا بچه مذهبی باید طوری باشد که بتوانند خاموشش کنند؟ به راستی آیا بچه مذهبی باید تاثیرپذیر از محیط باشد یا تاثیرگذار بر محیط؟ اگر تاثیرگذار نباشد، فردا چه محیطی در انتظار فرزندان ماست؟ و هزاران سوال دیگر که جای تامل دارد پ ن1: یک بچه مذهبی منطقی برخورد می کند. بحمدالله آنقدر دین ما استدلالی و منطقی است که نیازی به بالا بردن صدا ندارد. هیچ گاه نباید فراموش کرد که در هدایت انسان ها، ما هیچ کاره ایم؛ هدایت کننده فقط خداست، قلب ها دست خداست و ما فقط وسیله ایم و چه خوب است که خدا ما را به عنوان وسیله ی هدایت برگزیند؛ طوبی لنا اگر برگزیده شدیم. پ ن2: بچه مذهبی و بچه انقلابی و بچه حزب اللهی، اگر حقیقی باشند، با هم تفاوتی ندارند؛ هرچند از زوایای مختلف نگاه می شود و الفاظ مختلفی اطلاق می شود. @yaftehayeman
چند جمله درباره حجاب: ۱. فرانتس فانون در کتاب بررسی جامعه‌شناسی یک انقلاب یا سال پنجم انقلاب الجزایر به‌طور مبسوط به بیان نقش زن و حجاب او در جلوگیری از توسعه استعمار فرانسه و نیز نقشه های شوم استعمارگران برای مبارزه با حجاب پرداخته است. وی در فصل اول چنین می گوید: مسؤولین اداری فرانسه در الجزایر که مأموریت داشتند اصالت ملت را نابود سازند و از طرف مراجع مربوطه موظف بودند مطلقاً تمام شکل های زندگی را که ممکن است از نزدیک یا دور واقعیت و اصالت ملی را خاطر نشان مردم سازد، تجزیه کرده و از هم بدند. حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر متمرکز کردند و آن را به منزله علامت اصالت ملی و وضع خاص زن الجزایری تلقی کردند....[ بررسی جامعه‌شناسی یک انقلاب یا سال پنجم انقلاب الجزایر، ترجمه دکتر نورعلی بنده، ص ۳۶ - ۴۴.] وی در جای دیگر می نویسد: «اوّلین اقدام ضد فرهنگی که فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود، و در این کار موفق شد؛ و هر چه بدن زن الجزایری را بیش‌تر عریان کرد، چنگال استعمارگر، بیش‌تر به حلقوم الجزایری فرو رفت؛ اما مجدداً زن الجزایری شخصیت خود را بازیافت و مبارزه علیه مطامع استعمار نیز آغاز گردید.»[ حسینیان، روح لله، حریم عفاف، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ ش، چهارم، ص۴۸ به نقل از جنگ الجزایز، فصل الجزایر بی حجاب.] https://www.porseman.com/article/amp/%D8%A8%D8%AF%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D9%8A-%D9%88-%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AC%D9%85-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D9%8A/31730 ۲. فرانتس فانون (جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی) در مورد انقلاب الجزایر می‌گوید: هر چادری که دور انداخته شود افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می‌گشاید و پس از دیدن هر چهره بی‌حجابی، امیدهای حمله‌ور شدن استعمار ده برابر می‌شود. دیدن در برخورد با زن محجبه، یک‌طرفه است و طرف مقابل نمی‌تواند او را ببیند و زنی که دیده نمی‌شود تسلیم نمی‌گردد و خود را عرضه نمی‌کند.(انقلاب الجزیره یا بررسی جامعه‌شناسی یک انقلاب، فرانتس فانون، ص 14) ۳. مارتین ایندیک از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه اخیراً اعلام کرده است: «ما دیگر نمی توانیم در ایران روی تحرکات دانشجویی حساب کنیم و دیگر نمی شود دانشجوها را به خیابان ها بیاوریم». وی در بخش دیگری از مطلب خود بر تاکتیک و پروژه دیگر آمریکا برای براندازی نظام اسلامی تأکید می کند که: «برنامه این است که حجاب را از زنان ایرانی بگیریم؛ زیرا زنان بی حجاب، نظام اسلامی ایران را ضایع می کنند و علامت مخالفت با رژیم ایران هستند.»[ شمیم یاس، بهمن ۱۳۸۱، پیش شماره ۱۵، رویدادهای فرهنگی و اخبار زنان، ص ۴۹.] ۴. مستر همفر: باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید با این بیان که حجاب یک عادت است، از خلفای بنی‏ عباس و یک برنامه اسلامی نیست و لذا مردم زنان پیامبر را می‏ دیدند و زمان صدر اسلام در هر کاری با مردان شرکت می‏ کردند. پس از آنکه زنان را از چادر و قبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنها بیافتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه لازم است که زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون بیاوریم تا زنان مسلمان از آنها یاد بگیرند. @yaftehayeman
چند جمله از امامین انقلاب در مورد بحث هایی که این روزها مطرح می شود: 1- امام خمینی (ره): و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که ‏‏[‏‏بگویند:‏‎ ‎‏]‏‏شما‏‎ ‎‏مسلم نبودید؛ برای اینکه در امور مسلمین اهتمام نداشتید. ما باید دنبال این مسئله باشیم‏‎ ‎‏که با اهتمام تمام، بر امور مسلمین نظارت تام و تمام بر امور داشته باشیم.‏ ‏‏ البته من نمی گویم که دخالت ، این دخالت و بی نظمی ‏‏[‏‏باشد.‏‏]‏‏ این صحیح نیست، باید‏ ‎‏ارشاد بشود، باید گفته بشود. اگر دیدند آقایان که فلان استاندار، فلان فرد گوش‏‎ ‎‏نمی دهد، مراجعه کنند به آن مراکز دیگر تا برسد به آن جایی که گوش بدهند. با نظارت و‏‎ ‎‏ارشاد ـ عرض می کنم که ـ جهت دادن به همۀ امور با دست شماها انجام می گیرد و آقایان‏‎ ‎‏مسئول هستید؛ یعنی ، من که یک طلبه ای این کنار نشسته ام، نمی توانم کاری بکنم؛ شماها‏‎ ‎‏مسئولید؛ شماهایی که آنجاها هستید، در مرکز هستید اجتماعاتتان چطور است مسئولید‏‎ ‎‏جهت توجه دادن به امور مسلمین، توجه دادن مراکزی که می خواهند به امور مسلمین‏‎ ‎‏برسند، به مسائل و شریک کردن همۀ امور. و ان شاء الله ، امیدوارم که موفق به این امر‏‎ ‎‏بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول. ... ‏‏می دانم که گرفتاری است، اما کجا هست که گرفتاری نیست؟ آنجایی که اصلا جنگ‏‎ ‎‏هم نیست، گرانی از اینجا بعضی جاهایش، خیلی بیشتر است. آنها هم که انقلاب کردند‏‎ ‎‏انقلابشان ‏‏[‏‏با مشکلات مواجه است‏‏]‏‏ هیچ انقلابی تاکنون نشده است که ‏‏[‏‏در آنها‏‎ ‎‏]‏‏سه‏‎ ‎‏ساله، بلکه یک ساله آن طور تحولات حاصل بشود و همه چیزش درست بشود. خوب ،‏‎ ‎‏یک کار بزرگ کردید. وقتی یک کار بسیار بزرگ کردید، توابع بسیار بزرگ می خواهد.‏‎ ‎‏لکن بحمد الله ، توابع اینجا به آن بزرگی نیست. قحطی الآن نیست در ایران. بر حسب‏‎ ‎‏قواعدی که در دنیا هست، بعد از انقلاب، یکی از امور مهم، قحطیهای عمومی است ـ و‏‎ ‎‏عرض کنم ـ مرضهای عمومی است. حالا این دوتا که لازمۀ یک انقلابی هست، قحطی‏‎ ‎‏لازمه انقلاب است، بحمد الله ، نیست در ایران. گرانی هست، بله گرانی هست، اما گرانی‏‎ ‎‏حالا نمی شود که ما بگوییم که چون گرانی هست، پس کاری در ایران نشده است. ایران‏‎ ‎‏مگر برای شکم قیام کرده بودند که حالا شکمشان خیلی سیر نمی شود؟ و بحمد الله سیر‏ هم می شود. حالا که برای شکم ما آن طور نمی شود، یا آن عیاشیها را ـ مثلاً ـ نمی شود‏‎ ‎‏کرد، حالا بگوییم که نه دیگر چیزی نشده است؟ برای شکم که نکرده بودند اینها، برای‏‎ ‎‏خدا کرده بودند.‏ ‏‏ ما تاریخ صدر اسلام را می بینیم که آنهایی که برای خدا کار می کردند با چه مشکلاتی‏‎ ‎‏روبرو بودند، خود پیغمبر باچه مشکلاتی روبرو بود، حضرت امیر با چه مشکلاتی روبرو‏‎ ‎‏بود. قرآن چقدر شکایت می کند از مردمی که حاضر نیستند که به جنگ بروند، حاضر‏‎ ‎‏نیستند که ـ عرض می کنم ـ کمک بکنند. خود پیغمبر چقدر در این امر گرفتاری داشت،‏‎ ‎‏حضرت امیر چقدر صحبت می کرد در این امور، حتی گاهی نفرین می کرد که اینها حاضر‏‎ ‎‏نیستند به هیچ کاری. بحمد الله که اینجا بدون نفرین، مردم حاضر ‏‏[‏‏ند‏‏]‏‏ و حاضر به احسن‏‎ ‎‏[‏‏وجه‏‏]‏‏ بودند. چیزی است که خدا کرده است؛ نعمتی است که خدا به ما داده است. همۀ‏‎ ‎‏ملت ما الآن همه جور حاضرند. و ما تبلیغات سوء را باید خنثی کنیم؛ یعنی، آن به عهدۀ‏‎ ‎‏این قشر از جمعیت روحانیون است که این تبلیغات سوء را، لا اقل، تبلیغاتی که در داخل‏‎ ‎‏هست، این تبلیغات داخلی که می شود، شما در مساجد بگویید مسائلی که شده است،‏‎ ‎‏مردم ببینند، و مسائلی که لازمۀ یک انقلاب است به مردم گوشزد بشود که مردم را نریزند‏‎ ‎‏ـ هی عرض بکنم ـ که چه بکنند، چه بشود.‏(22 مهر 1361) ادامه 👇👇👇👇 @yaftehayeman
2- امام خمینی (ره): ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانیون محترم، اینها باید توجه به این معنا داشته باشند که اینها پدر هستند از برای ملت. اینها با مردم باید سمت پدری داشته باشند، اینها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بین خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادری باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهری با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند. اگر یک خیالی دارند، اگر یک کاری دارند او را بگویند، حل کنند بین خودشان و هیچ وقت یک مسئله‌ای را به خطبه‌های نماز جمعه نکشانند، چه اشکال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاکم یا فلان وزارتخانه و چه‌ شکال داشته باشند به فلان آدم یا فلان شخص. این جای خطبه نماز جمعه، جای دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمین را در او گفتن، و تعرض به این خرده ریزی‌ها، اینها از شأن ائمه جمعه خارج است؛ پرهیز کنند از این معنا. و یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند. آنهایی که منشأ آثار بزرگ بودند، در زندگی ساده زندگی کردند. آنهایی که در بین مردم موجّه بودند که حرف آنها را می‌شنیدند، آنهایی ساده زندگی کردند.(16 اردیبهشت 1364) 3- امام خامنه ای: پرچم عدالت‌خواهی را همواره پیامبران الهی و پیروان راستین آنان بر دوش کشیده‌اند. امروز و همیشه مجاهدت در زیر این پرچم، صادقانه‌ترین نشانه‌ی پیروی از رسولان الهی است. آنچه در کنار همه‌ی الزامات این حرکت، ضروری و حیاتی است آن است که اوّلاً مراقبت شود کسانی با انگیزه‌های دیگر، این شعار حق را ابزار نکنند؛ و ثانیاً به نام عدالت‌طلبی، حرکتی غیر منصفانه از سر جهل یا غفلت انجام نگیرد. صبر و بصیرت را برای شما و دیگر تشکل‌های عزیز دانشجوئی از خداوند متعال مسألت می‌کنم.۱۳۸۷/۰۵/۲۲ 4- شما میگوئید که ما شعار عدالت میدهیم؛ دانشجو را میگیرند، اما آن کسی را که به عدالت صدمه زده، نمیگیرند. قوه‌ی قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگی کنید؛ یک لحظه از درخواست و مطالبه‌ی عدالت کوتاهی نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‌ی این فکر هم با همه‌ی وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتی هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگی‌تان این باشد: گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصی و مصداق‌سازی نکنید. وقتی شما روی یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من می‌بینم دیگر. من مواردی را مشاهده میکنم - نه در دانشگاه، در گروه‌های اجتماعی گوناگون - که روی یک مصداق خاصی تکیه میکنند؛ یا به‌عنوان فساد، یا به عنوان کجروی سیاسی، یا به‌عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و می‌بینم اینجوری نیست و آن کسی که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتی شما روی شخص و مصداق تکیه میکنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‌ای به دست میدهید برای اینکه آن زرنگ قانوندانِ قانون شکن - که من گفته‌ام قانوندانهای قانون شکن خطرناکند - بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‌ای میتوانید بکنید؟ اگر یک نفری به‌عنوان مفتری یک شخصی را معرفی کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضی این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‌ی قانونی آن قاضی را ملزم به انجام یک کاری میکند؛ لذا نمیتوانیم از او گله کنیم. شما زرنگی کنید، شما اسم نیاورید، شما روی مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتی پرچم را بلند کردید، آن کسی که مجری است، آن کسی که در محیط اجراء میخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را میکنند. آن کسی هم که فریاد مربوط به محتوای این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمی میکند و کار پیش خواهد رفت. بنابراین به نظر من مشکلی در کار شما نیست؛ شما جوانهای مؤمنی هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبی که داده میشود، بعد از اتکال به خدای بزرگ که همه‌ی دلها و زبانها و اراده‌ها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید. بالاخره همشهری شما که از او شعر هم خواندید، میگوید: وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری است رنجیدن۱۳۸۷/۰۲/۱۴ ادامه 👇👇👇👇 @yaftehayeman