۶۵
(اربعین)
زینبم من خواهر تو مه جبین
گشته ام زائر به تو در اربعین
بی سر و سامان شدم، بی تو غمین
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
آمدم گویم به تو شرح سفر
بعد تو گشتم حسین جان خونجگر
داغ تو زد بر دل و جانم شرر
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
بعد تو شد محشر کبری به پا
لرزه افتاد بر تمام کربلا
بعد تو شد ذکر ما واویلتا
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
یا حسین دشمن سوی مقتل دوید
شمر بی دین خنجر خود را کشید
از قفا رأس تو را از کین برید
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
کودکان تو همه خورده محک
زخم دل ها را زده دشمن نمک
بر یتیمان تو دشمن زد کتک
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
کودکان را بی بهانه می زدند
بر یتیمان وحشیانه می زدند
کعب نی یا تازیانه می زدند
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
دیده ام من کوفه و شام بلا
شام بدتر بود از کرب و بلا
ذکر لب های همه واویلتا
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
دشمنت ظلم و ستم افزون نمود
خواهرانت را حسین محزون نمود
جمله دل های یتیمان خون نمود
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
تو نبودی ما در آن شام خراب
دیده ایم از دشمنان رنج و عذاب
برد ما را دشمنت بزم شراب
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
گفت و گویت با حق محبوب بود
مزد تو قاری قرآن چوب بود
دو لبت با چوب کین مضروب بود
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
آن سه ساله در خرابه مانده است
تا سرت را دید او جان داده است
جان خود را او به جانان داده است
ای به زهرا نور عین
ای برادرجان حسین
#رضا_یعقوبیان ۱۴۰۴
#سبک_تو_گل_گلزار_دینی_یا_حسین
#اربعین
@yaghubianreza
۶۶
(اربعین)
برادر
منم زینبت آمدم کربلا دلغمینت
شدم زائر قبر تو یا حسین اربعینت
حسینم
برادر
ز شام بلا آمدم در کنار تو مولی
کنار مزارت شدم بی قرار تو مولی
حسینم
برادر
شده خونجگر کربلا خواهر تو
شده قد خمیده دگر یاور تو
حسینم
برادر
حسینم حسینم حسینم حسینم۲
برادر
به روی بلندی بدیدم که سویت دویده
ز پشت سرت رأس پاک تو را شمر بریده
حسینم
برادر
پس از تو شدم خونجگر یا حسین در بر تو
گرفتم به بر بین آن قتلگه پیکر تو
حسینم
برادر
کنار تنت زخم من را نمک زد
گلان پریشانت از کین کتک زد
حسینم
برادر
حسینم حسینم حسینم حسینم۲
برادر
برفتم پس از تو گل فاطمه من اسیری
به کوفه چنان مرتضی کرده ام من امیرم
حسینم
برادر
میان همه کوفیان خطبه ای کردم انشا
عدوی تو با خطبه ی زینبت گشته رسوا
حسینم
برادر
سرت را بدیدم به نی خون شده دل
سرم را شکستم بر آن چوب محمل
حسینم
برادر
حسینم حسینم حسینم حسینم۲
برادر
به دروازه ی شام شده روز اهل حرم شام
زدند سنگ به روی تمام اسیران ز هر بام
حسینم
برادر
عدویت حسین سوی شام خراب برده ما را
به دستان بسته به بزم شراب برده ما را
حسینم
برادر
به تشت زر و دم زدی تو ز محبوب
بزد بی حیا بر لبان تو با چوب
حسینم
برادر
حسینم حسینم حسینم حسینم۲
برادر
مپرس از رقیه که جا مانده در کنج ویران
شده دفن میان خرابه، شدم دیده گریان
حسینم
برادر
رقیه گل پرپرت زان همه ظلم و بیداد
سرت را میان طبق دیده و تشنه جان داد
حسینم
برادر
دعا کن کنار تو حاجت بگیرم
گل فاطمه در کنارت بمیرم
حسینم
برادر
حسینم حسینم حسینم حسینم۲
#رضا_یعقوبیان ۱۴۰۴
#سبک_حسین_جان
#اربعین
@yaghubianreza
.
۶۷
(اربعین)
رسیدم از سفر با قلب بشکسته
حسین گردیده ام بی تو دگر خسته
حسین من
رسیدم با تو گویم که چه دیدم من
برادر زان همه ماتم خمیدم من
حسین من
پس از تو آتشی بر خیمه ها دیدم
سر پاک تو روی نیزه ها دیدم
حسین من
پس از تو کودکان را بی بهانه زد
گهی با کعب نی گه تازیانه زد
حسین من
به زخم ما عدوی تو نمک می زد
یتیمان تو را از کین کتک می زد
حسین من
اگر چه بین دشمن ها اسیر بودم
امیری کردم و بر تو سفیر بودم
حسین من
شرر بر دشمنت خطبه به کوفه زد
سر پاک تو بر نیزه شکوفه زد
حسین من
بدیدم یا حسین من کینه های شام
به ما سنگ می زدند در شام ز روی بام
حسین من
برای ما پر از رنج و بلا بوده
که بدتر از ستم کرب و بلا بوده
حسین من
همه ما را ز کین شام خراب بردند
زدند ما را سوی بزم شراب بردند
حسین من
زدی دم یا حسین جانم تو از محبوب
یزید بی حیا زد بر لبانت چوب
حسین من
کنار تو نشسته خواهرت مولی
مپرسی از رقیه دخترت مولی
حسین من
رقیه مانده در آن گوشه ی ویران
ز داغ تو کنارش گشته ام گریان
حسین من
حسین جانم ز تو شرمنده است زینب
تو دادی جان و لیکن زنده است زینب
حسین من
دعا فرما دگر حاجت بگیرم من
برادر در کنار تو بمیرم من
حسین من
#رضا_یعقوبیان ۱۴۰۴
#سبک_صفابخش_همه_دل_ها_حسین_جانم
#اربعین
@yaghubianreza
.
دوبیتی
رباعی
ما پیروان مرتضاییم
دل بسته ی آل عباییم
در اربعین تو حسین جان
جاماندگان کربلاییم
◾️
ای پنجمین نور خداوند تعالی
درد دو عالم را کند نامت مداوا
مولای عالم یا حسین از لطف داور
در اربعین گردیده ام مهمان زهرا
◾️
شاملم گردیده باز احسان تو
اربعین گردیده ام مهمان تو
آمدم با دست خالی سوی تو
یا حسین دست من و دامان تو
◾️
قلب خونین دیده گریان دل غمین
از کرامات خداوند مبین
ای گل زهرای اطهر یا حسین
گشته ام مهمان تو در اربعین
◾️
تمام عالم امشب دل غمین است
همه دل ها ز غم اندوهگین است
رسیده کربلا غمدیده زینب
عزاداران مولا، اربعین است
◾️
برادرجان رسیده خواهر تو
بگریم بر گلان پرپر تو
عزیز فاطمه بودم به گریه
چهل منزل به همراه سر تو
◾️
نگاهم کن برادر دل غمینم
پس از تو یاحسین جان بی معینم
منم زینب که با قدِّ خمیده
یگانه زائرت در اربعینم
◾️
تمام عالم امشب دلغمین است
همه دل ها ز غم اندوهگین است
رسیده کربلا غمدیده زینب
عزاداران مولی اربعین است
◾️
برادرجان رسیده خواهر تو
بگریم بر گلان پرپر تو
عزیز فاطمه بودم به گریه
چهل منزل به همراه سر تو
◾️
نگاهم کن برادر دلغمینم
پس از تو یا حسین جان بی معینم
منم زینب که با قد خمیده
یگانه زائرت در اربعینم
◾️
الا ای ماه در خون آرمیده
کنار قبر تو زینب رسیده
به روز اربعینم زائر تو
بشویم مرقدت با اشک دیده
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
#مشایه
@yaghubianreza
زائر کوی تو گشته زینبت
زینب خونین دل و جان بر لبت
آمدم تا گویمت شرح سفر
این سفر بر جان زینب زد شرر
من بمیرم از برای غربتت
دشمن بی دین شکسته حرمتت
بعد تو آتش زدند بر خیمه ها
رأس پاک تو به روی نیزه ها
رأس تو دیدم حسین خون شد دلم
سوز داغت زد شرر بر حاصلم
دیده همراه سکینه دخترت
بین مقتل پاره پاره پیکرت
یک طرف دیدم پر از خون اکبرت
یک طرف در پشت خیمه اصغرت
یک طرف پرپر گلان یاس را
دیده ام بی دست و سر عباس را
ای برادر پیش چشم خواهرت
پایمال اسبها شد پیکرت
خواهرت دید آن سر دور از بدن
پیکرت را دید بی غسل و کفن
بعد تو بر زخم من خورده نمک
بر رقیه دشمن تو زد کتک
کودکان را بی بهانه می زدند
کعب نی یا تازیانه می زدند
چهره ها را جوهر نیلی زدند
بر یتیمان حسین سیلی زدند
تا همه گشتیم بر دشمن اسیر
بر یتیمان تو شد ظلم کثیر
آه و واویلا ز ظلم کوفیان
وای از دشنام و از زخم زبان
تا سرت دیدم به نی خون شد دلم
من زدم سر را به چوب محملم
ظلم بی حد شد به ما در شهر شام
می زدند سنگ ستم از روی بام
وای از رنج و غم شام خراب
آل پیغمبر کجا؟ بزم شراب
این مصیبت زد به جان من شرر
قاری قرآن کجا و تشت زر
تا لبان تو دم از محبوب زد
بر لبانت بیحیا با چوب زد
تو مپرس از من ز حال دخترت
آن سه ساله دختر غم پرورت
ای برادر از تو من شرمنده ام
دخترت جان داده و من زندهام
پیش چشم غم رسیده خواهرت
دفن شد کنج خرابه دخترت
سوختم از این همه رنج و محن
داغ او آتش زده بر جان من
بعد تو از زندگی سیرم حسین
از غم هجر تو می میرم حسین
سوخت قلب عالمی از این رثا
از زبان من سخن گفته (رضا)
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
دوباره شیعه ی مولا غمین شد
که روز سوز و داغ اربعین شد
به یاد کاروان غم بگریم
به یاد آن همه ماتم بگریم
صدای کاروان با ناله آید
گل و پروانه و آلاله آید
تمامی زائرین کربلایند
دچار محنت و رنج و بلایند
تمام کاروان در تاب و در تب
بیامد قافله سالار زینب
کنار قبر داغش تازه گردید
غم او بیش از اندازه گردید
بگفتا ای حسینم من غریبم
شده از سوز داغت غم نصیبم
ز جا برخیز ای نور دو دیده
که زینب خواهرت از ره رسیده
برایت از سفر گویم برادر
چه ها دیده حسین غمدیده خواهر
ببین قدم ز داغ تو خمیده
کسی مانند زینب غم ندیده
خودم دیدم علی اکبرت را
گلوی پر ز خون اصغرت را
خودم دیدم که آن روح پر احساس
دو دستانش قلم گردیده عباس
خودم دیدم که شمر از روی کینه
نشسته اِی حسینم روی سینه
خودم دیدم که شمر خنجر کشیده
خودم دیدم شده حنجر بریده
خودم دیدم رخ تو لاله گون شد
زمین کربلا دریای خون شد
خودم دیدم زدند آتش به خیمه
سرت دیدم برادر روی نیزه
خودم دیدم عدویت وحشیانه
که می زد کعب نی یا تازیانه
خودم دیدم فغان و گریه ها را
خودم دیدم سر بر نیزه ها را
خودم دیدم به شهر کوفه و شام
عدو می زد ز کین سنگ از لب بام
عدو بر زخم های ما نمک زد
من و طفلان، تمامی را کتک زد
خودم دیدم که با یک چوب خزان
عدو می زد لب قاری قرآن
خودم دیدم که در کنج خرابه
رقیه دفن گردیده شبانه
برادرجان غمم بسیار باشد
ولی تنها غمم دلدار باشد
سراپا رنجم و دردم حسین جان
چگونه بی تو برگردم حسین جان
از این عالم دگر بعد تو سیرم
دعا کن یا حسین دیگر بمیرم
حسین جان ای تو سر تا پا کرامت
بده بر این (رضا) شور ولایت
از او کن دستگیری جان حیدر
بگیر دست (رضا) را روز محشر
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
خواهرت زینب رسیده در بر تو یا حسین
آمده بهر زیارت خواهر تو یا حسین
گرچه بودم دور از تو یا حسین یک اربعین
همسفر بودم به هر جا با سر تو یا حسین
در کنار رأس خونین تو ای خون خدا
بوده ام من یاور و همسنگر تو یا حسین
یادم آمد قامتت با دیدن اکبر خمید
تا که دیدی اربا اربا اکبر تو یا حسین
دیده ام با قلب سوزان و دل پر آذرم
در کنار اکبرت چشم تر تو یا حسین
دیده ام افتاده ساقی حرم بی دست و سر
در کنار علقمه سرلشکر تو یا حسین
گریه های بی صدا کردم به همراه رباب
دیده گریانم به یاد اصغر تو یا حسین
من به روی خود نیاوردم ولی خون شد دلم
ناله کردم در وداع آخر تو یا حسین
از بلندی دیده ام ای یاس خوشبوی علی
شمر دون از کین بریده حنجر تو یا حسین
روز عاشورای خونین ای گل ختم رسل
دیده ام غلتان به خون من پیکر تو یا حسین
ای برادر پیکر پاکت بدیدم بر زمین
بر روی نیزه بدیدم من سر تو یا حسین
موقع رفتن برادر با دل خون گشته ام
آمدم در قتلگه من در بر تو یا حسین
ای برادر در کنار پیکر خونین تو
گریه ها کرد از برایت دختر تو یا حسین
ای برادر در میان قتلگاه پر ز خون
سوختم من در کنار مادر تو یا حسین
ای برادر وقت رفتن از زمین کربلا
بر زمین دیدم گلان پرپر تو یا حسین
ای برادر در سفر به کوفه و شام بلا
در کنار محملم دیدم سر تو یا حسین
سوختم، آتش گرفتم ای برادر نیمه شب
دفن شد کنج خرابه دختر تو یا حسین
ای برادر بعد تو از زندگانی خسته ام
کن دعا تا که بمیرد خواهر تو یا حسین
این (رضا) عبد و غلام خواهرت زینب بود
تو کرم کردی و شد خاک در تو یا حسین
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
زینب دل خسته هستم دل غمین
گشته ام من زائرت در اربعین
یا حسین گرچه غمین و خسته ام
در کنار مرقدت بنشسته ام
از سفر قامت خمیده آمدم
سوی تو ای نور دیده آمدم
آمدم من از سفر با شور و شین
زیر لب گویم فدایت یا حسین
سوزم و با آه و با اشک بصر
بهر تو گویم حسین شرح سفر
بعد تو خون شد دل اهل حرم
زد شرر بر حاصل اهل حرم
آتشی در خیمه ها افروختند
کودکان بی گناهت سوختند
بعد تو سیلی زدن آزاد شد
ای برادر خون دل سجاد شد
کودکان را وحشیانه می زدند
کعب نی یا تازیانه می زدند
روی شان را جوهر نیلی زدند
یا حسین بر کودکان سیلی زدند
غنچه های تو همه پژمرده اند
زیر بوته دو گل از تو مردهاند
پرپر از کین غنچه های یاس بود
علقمه نقش زمین عباس بود
زخم ما را دشمنت می زد نمک
اهل بیتت را عدو می زد کتک
بهر تشییع جنازه آمدند
اسب ها با نعل تازه آمدند
شد به دست قوم اشقی الاشقیا
پیکرت پامال سم اسبها
ای عزیز زینب ای صد پاره تن
پیکرت را خاک صحرا شد کفن
گویمت از کوفیان بی حیا
بی وفا بی غیرت و پر مدعا
کوفیان چنگ و نی و دف می زدند
جای عرض تسلیت کف می زدند
روز دشمن را نمودم من سیاه
یکه و تنها شدم بر تو سپاه
روز دشمن با بیانم تار شد
دشمن دور از خدایت خوار شد
تا که دیدم رأس تو خون شد دلم
زان سبب سر را زدم بر محملم
گویم از نامردمان شهر شام
سنگ بر ما می زدند از روی بام
زین مصیبت گشته ام چون شمع آب
دختر زهرا کجا؟ بزم شراب
رو به روی من یزید بی حیا
رو به روی او یکی تشت طلا
ناگهان دیدم سرِ از تن جدا
مرگ خود را خواستم من از خدا
سوخت جان زینبت ای نور عین
چوب می زد بر لبانت یا حسین
از سه ساله دخترت منما سؤال
سوی جنت رفت با شوق وصال
ای برادر از تو من شرمندهام
دخترت جان داده و من زندهام
من بمیرم بر سه ساله دخترت
دفن او شد شب به سان مادرت
دیگر از این زندگی سیرم حسین
کرده داغ تو زمین گیرم حسین
هدیه ای دِه یا حسین بر این (رضا)
دستگیری کن ز او روز جزا
هرچه باشد عبد درگاه شماست
عاشق صحن و سرای کربلاست
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
ای برادرجان حسین من از اسارت آمدم
سوی دشت کربلا بهر زیارت آمدم
کن نظر بر حال خواهر از سفر برگشته ام
با دلی خون، سوز دل، ای همسفر برگشتهام
خیز و بنگر سوی تو ای نور دیده آمدم
چشم گریان رفتم و قامت خمیده آمدم
ای برادر کس چو من رنج و غم و ماتم ندید
آن قدر گویم قدم خم گشته مویم شد سپید
ای برادر زین مصیبت خورده ام خون جگر
بوده ام در این سفر با قاتل تو همسفر
عصر عاشورا زدند آتش تمام خیمه ها
جمله سرهای شهیدان را زدند بر نیزه ها
ای برادر کودکان را ظالمانه می زدند
گاه کعب نی گهی با تازیانه می زدند
بین مقتل تا بدیدم پیکرت افروختم
در کنار پیکر صد پاره ی تو سوختم
یک طرف افتاده بود دست علمدارت حسین
یک طرف در خیمه از غم سوخت بیمارت حسین
یک طرف دیدم به موج خون علی اکبرت
یک طرف با حنجر خونین علی اصغرت
دشمن بی دین تو زخم مرا میزد نمک
هر زمان نام تو را بردم مرا میزد کتک
ای برادر کوفیان چنگ و نی و دف می زدند
در کنار رأس پر خونت همه کف می زدند
صوت قرآن تو برد از زینب تو دل حسین
ناگهان سر را زدم بر چوبه ی محمل حسین
من چه گویم ای برادر از مصیبتهای شام
بر اسیران میزدند سنگ ستم از روی بام
ای برادر زین مصیبت گشته ام چون شمع آب
خواهر غمدیده ات زینب کجا بزم شراب
رو به رویش رأس پاک تو در آن تشت طلا
چوب می زد بر لبانت آن یزید بی حیا
صبر من کم گشت و با چشمان گریانم حسین
چاک کردم زین مصیبت ها گریبانم حسین
ای برادر از امانت داری ام شرمندهام
دخترت جان داده و من در کنارت زنده ام
ای برادر تا ز جام وصل تو شد جرعه نوش
در کنار رأس پاک تو رقیه شد خموش
شعله بر عالم زدم سر تا به پا افروختم
در کنار پیکر پاک رقیه سوختم
از خود و از زنده بودن بی تو سیرم یا حسین
کن دعایم بعد تو دیگر بمیرم یا حسین
یا حسین جان عرض حال من بود در این رثا
دستگیری کن به حق مادرم از این (رضا)
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
من زینبم مظلوم عالم
جان بر لبم مظلوم عالم
بنگر به حال من غمینم
زائر تو در اربعینم
ای که تو هستی آبرویم
کنار تو به گفتگویم
بعد تو زینب خونجگر شد
یاد غم تو دیده تر شد
بعد تو آتش زد به خیمه
رأس تو را زد روی نیزه
زخم مرا دشمن نمک زد
بر کودکان تو کتک زد
زد بر یتیمان بی بهانه
آن بی حیا با تازیانه
بعد تو من رفتم اسیری
در کوفه من کردم امیری
با خطبه ام غوغا نمودم
دشمن تو رسوا نمودم
ای وای من از شام ویران
خون شد دل ما و یتیمان
از ظلم و کین قلبم شکستند
دستان طفلان تو بستند
دشمن شرر زد حاصل من
برادرم خون شد دل من
برده عدو آرام جانم
در مجلس نامحرمانم
دیدم سرت در تشت زر بود
سکینه ی تو دیده تر بود
تو دم زدی هردم ز محبوب
زد بر لب تو بی حیا چوب
خون دلم از شام بلا بود
بدتر ز ظلم کربلا بود
برگشتهام در کربلایت
کنار تو گریم برایت
بنما دعا حاجت بگیرم
کنار قبر تو بمیرم
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
من خواهر غریب تو زینبم
کنار قبر تو به تاب و تبم
زائر تو گردیده ام اربعین
هستم کنار قبر تو دل غمین
آمده ام حسین من از سفر
زده به جان من غم تو شرر
حسین من آمده ام دیده تر
زینب تو بعد تو شد خونجگر
بعد تو آتش زده اند به خیمه
دشمن تو سرت زده به نیزه
زخم مرا دشمن تو نمک زد
بر خواهران و کودکان کتک زد
اهل حرم را زده بی بهانه
ز جور و کینه ها به تازیانه
بعد تو رفته زینبت اسیری
اما به کوفه کردهام امیری
با خطبه ام غوغا نمودم حسین
دشمن تو رسوا نمودم حسین
به لب بود شور و نوایم حسین
خون جگر از شام بلایم حسین
روز مرا کرده عدو همچو شام
سنگ زدند بر همه از روی بام
قلب مرا ز کینه بشکسته اند
دست یتیمان تو را بسته اند
برد ز ظلم و کین همه اسیران
با دست بسته بزم نامحرمان
رو به روی یزید تشت زر بود
برای تو سکینه دیده تر بود
سرت حسین داخل تشت طلا
زد به لب تو چوب آن بی حیا
عزیز زهرا دم زدی ز محبوب
آن بی حیا زد به لبان تو چوب
ندیده ای که من چه ها دیده ام
حسین من، رنج و بلا دیده ام
بعد تو صبر زینبت کم شده
قامت من ز داغ تو خم شده
آمده حاجتم بگیرم حسین
در ره عشق تو بمیرم حسین
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza
برادر غریب من من زینب هستم
کنار قبر خاکی ات جان بر لب هستم
کنار قبر تو حسین من دل غمینم
زائر قبر تو حسین در اربعینم
با چشم گریان آمدم ای نور دیده
کنار قبر تو منم قامت خمیده
از سفر شام بلا برگشتهام من
سوی حریم کبریا برگشته ام من
با تو بود این گفتگویم ای برادر
شرح سفر با تو بگویم ای برادر
بعد از تو زد دشمن ز کین آتش به خیمه
رأس تو را آن بی حیا زد روی نیزه
برادرم بعد از تو خون گشته دل من
ظلم عدو شرر زده بر حاصل من
بعد از تو دشمن زخم خواهر را نمک زد
بر کودکان و بر یتیمانت کتک زد
اهل حرم را دشمنت زد بی بهانه
گاهی به کعب نی گهی با تازیانه
ای نور دیده بعد تو رفتم اسیری
اما به کوفه خواهرت کرده امیری
با خطبه ی غرای خود غوغا نمودم
من دشمنانت را حسین رسوا نمودم
بدتر ز ظلم کربلا شام بلا بود
ظلم و ستم بر ما به پنهان و ملا بود
هر لحظه ظلم شامیان برما عیان بود
ناموس تو در بین آن نامحرمان بود
مست غرور از کین یزید بی حیا بود
رأس تو یا مولا در آن تشت طلا بود
در تشت زر جان امیرالمؤمنین بود
گریان بابای غریبش ساجدین بود
ای قاری قران زدی تو دم ز محبوب
می زد به لب هایت یزید بی حیا چوب
دیدم کنار تشت زر ماه مدینه
می زد به صورت زین غم و ماتم سکینه
بر من دعا کن یا حسین حاجت بگیرم
من در کنار قبر پاک تو بمیرم
#رضا_یعقوبیان
#اربعین
@yaghubianreza