(پارت سیزدهم رمان)
( شهیدم حسین)
نرگس گفت :نگران نباش تو مهکم تر از این حرفهایی
گفتم :اگه میشکست چکار میکردی ؟
:گفت هیچی میبردمت گچت بگیرن،
نرگس پیشم بود که یهو احمدی رد شد صداش زدم
"آقای احمدی :
-بله بفرمایید
_این امتحان شماست واقعا عالیه و نمره کامل گرفتید ،لطفا برید و به مدیر بگید تا نمرتون رو ثبت کنن.
احمدی :ممنون ،چشم
و رفت
نرگس گفت واقعا بدون اشتباه حل کرده ؟
گفتم :آره اولش باورم نشد ولی واقعا درست حل کرد 😳
نرگس گفت من دیگه باید برم میای بریم ؟
گفتم :خیلی دوست دارم ولی یه کلاس دیگه دارم تموم شد خودم میام ،
تو برو عزیزم
خداحافظی کردم و رفتم داخل
همه بودن خواستم شروع کنم یکی سوال پرسید فهمیدم میخواد کلاس الکی بره
گفتم :سوال هارو آخر بپرسید کتاب های شیمی رو در بیارید .
شیمی به نظرشون سخت بود ولی بیشتر دخترا تو این درس مشکل نداشتن.
ادامه دارد....
کپی بدون اسم کانال ممنوع
#چریکی✨
#دختران_حضرت_آقا🌱
(پارت چهاردهم رمان)
(شهیدم حسین)
ولی برعکس اکثر پسرا تو این درس مشکل داشتن
و موقع امتحانش هم نمیومدن😂
داشتم شیمی رو نکته میگفتم که یهو یه نفر اومد تو کلاس اصغری بود 😳
گفتم :وایسید مگه اینجا خونس هر وقت خواستی بیای الان نمیومدی بهتر بود
مثلا کلاس داره تموم میشه ها
لطف کنید برید چون غایبی خوردید
خندید و گفت اگه احمدی هم بود میگفتید :
گفتم مگه من با ایشون نسبتی دارم آره همین جواب رو میدادم .
گفت :،من که بعید میدونم آخه همه میدونن شما رو دوست داره ؟
داد زدم و گفتم اگه میشه این مزخرف ها رو نگید !
گفتم بچه ها کلاس تمومه میتونید برید .
همه رفتن به احمدی گفتم اگه میشه شما وایسید ؟
وایساد نگذاشتم حرف بزنه ،
گفتم:چی به اینا گفتید که همچین چیزی فکر میکنن شما فقط میخواین آبروی منو ببرید ؟
احمدی گفت :خواهر اول که من همچین قصدی نداشتم و من فقط میخوام بیام ....
بازم نگفت و گفت :همچین چیزی فکر نکنید و رفت .
رفتم سوار ماشین بشم پشیمون ،شدم و رفتم پیشه مدیر دانشگاه و گفتم که میخوام اصغری تو کلاسم این ترم نباشه 😔
قبول کرد نمره ها شو دادم دست مدیر رو رفتم خونه
مامان گفت چرا اینقدر دیر کردی ؟
گفتم مامان میشه برا من یکم میوه بیاره چون قراره دوستام بیان .
بچه ها اومدن
سلام کردن و رفتیم با هم تو اتاق تا درس بخونیم .
ادامه دارد...
کپی بدون اسم کانال ممنوع
#چریکی✨
#دختران_حضرت_آقا🌱
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطـــــــمهیـــــــارعـــــــــلی❤️🩹!'
#دلتنگی
#𐌼𝛐𝛐𝛈
#شعر_گرافی
- من شکستم کھ نیفتد ترکۍ بر دل تو ؛
نشد آرام دلت؟ باز بگو میشکنم🥲 "!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مابهکسیتوهیننمیکنیمولی💔!!
#تلنگرانه
تا حالا شدهتایِقدمیگناهبری...
ولیبـاخـودتبـگی:
بیخیال،آقاممیبینه/:
غصهمیخوره💔!
خواستمبگم...
اگههمچینتجربهایداشتی❓
دمتحـیدری!
کههمدلآقاروشادکردی♡
هم۱۰-قدمبهآسموننزدیکترشدی،
اگرهمنداشتی،×
هنوزدیرنیست!بدستشبیار
#ܝߺߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܘ