#شیخ_ایرانی بودن، به دردم خورد😍
در صف check in هستم تا بارها را بدهم. همیشه #بدشانسم در صندلی پرواز.
نوبتم رسید، خدا خدا کردم، نیافتم به یک #دوجنسه ای که قیافه اش واقعا وحشتناک بود. واقعا دیدمش، ترسیدم.
چند با #حجاب بودند، گفتم خدا کند یکی از آنها نوبتم برسد، التماس کنم در صندلی خوب جا بدهد. تا #ترانزیتم را برسم.
سبحان الله. از شر او دوجنسه راحت شدم، و دعا مستجاب شد،به یک خانم محجبه نوبتم رسید.
همین که دید در پاسم، #ایرانی ام. گفت شما #شیخ هستید؟
گفتم بله
گفت چون ماه رمضان شیوخ میاد از ایران برای تبلیغ و من میروم سخنرانی شان.
حدس زدم #شیعه است
درباره اختلاف ماه گفت، که چالش خانواده گی شان شده
دیگه #یقین کردم کاملا شیعه است.
تا اینکه گفت من امروز افطار کردم. که فهمیدم #مقلد_آقا هم هست.
چون اینجا سه روز عید شد.
خلاصه صندلی را گفتم.
کلی گشت... تا اینکه گفت: یک ماه همش تبلیغ کردی استراحت نکردی
برام یک ردیف صندلی داد😳.. یعنی تو هواپیما صندلی ها را تخت کامل کردم و خوابیدم.
داشتم می رفتم. گفت برایم در #امام_رضا دعا کن.
ما را به اشتراک بگذارید
یادداشت های یک طلبه از سیدنی
https://t.me/IRANfaramarz/
https://eitaa.com/yahyajahangiri/
آرشیو| ۵ سال پیش
دانشگاه #تونس
خاطره
فردا قرار است سخنرانی کنم
یکی از دیپلمات ها گفت: #اینجا محیطش حساس است. #ملبس نباشید
حدس میزنم فردا #سلفی ها، حضور جدی داشته باشند
سخنانم را خیلی لطیف کرده ام. تا مبادا..
سخنم به #عربی پایان یافت. طبق عادت به مخاطبان میکروفون سیار میدهند که پرسش کنند.
از شانس من یک #شیخ ملبس تونسی، دست بلند کرد و میکروفون خواست.
تنم لرزید. دعا میکنم بحث چالشی نباشد.
خطرناک تر شد وفتی که برخلاف بقیه، گفت: من میام بالای سن صحبت کنم.
دلشوره داشت، منو می کشت.. چی تو دل این مرد است که میخواهد از اینجا بپرسد..
آمد و خودش را که معرفی کرد، دیگه من تموم کردم.. گفت: من فارغ التحصیل جامعه الازهر در رشته حدیث هستم.
حرف های دیشب ديپلمات.. پیش فرضهای ذهنی ام از سلفیه تونس.. بک گراند دانشی این پرسشگر و.. ذهن منو آرام نکرد...
تا اینکه شروع کرد.. ب صحبت..
گفت میخواهم با یک حدیث از پیامبر ص ، سوالم را بپرسم... عن .. عن.. عن..قال رسول الله.. حدیث را با سند کامل خواند.. لو کان العلم فی الثریا لنالته رجال من فارس...
شروع کرد به تعریف علمی ایران..
شوکه شده بودم... بر خلاااااف همه پیش فرض هایم شد..
تازه باز بار دیگر تازه تر فهمیدم یکی از موانع #گفتگوی و #ارتباط ما با #جهان، #پیش_فرض های غلط است.
پندار نادرست از غرب
پندار نا سره از اهل سنت
پندار نت درست از آفریقا
و....
ياداشت های فرامرزی یک طلبه
یحیی جهانگیری
@yahyajahangiri 👍
هدایت شده از یادداشت های فرامرزی
#شیخ_ایرانی بودن، به دردم خورد😍
در صف check in هستم تا بارها را بدهم. همیشه #بدشانسم در صندلی پرواز.
نوبتم رسید، خدا خدا کردم، نیافتم به یک #دوجنسه ای که قیافه اش واقعا وحشتناک بود. واقعا دیدمش، ترسیدم.
چند با #حجاب بودند، گفتم خدا کند یکی از آنها نوبتم برسد، التماس کنم در صندلی خوب جا بدهد. تا #ترانزیتم را برسم.
سبحان الله. از شر او دوجنسه راحت شدم، و دعا مستجاب شد،به یک خانم محجبه نوبتم رسید.
همین که دید در پاسم، #ایرانی ام. گفت شما #شیخ هستید؟
گفتم بله
گفت چون ماه رمضان شیوخ میاد از ایران برای تبلیغ و من میروم سخنرانی شان.
حدس زدم #شیعه است
درباره اختلاف ماه گفت، که چالش خانواده گی شان شده
دیگه #یقین کردم کاملا شیعه است.
تا اینکه گفت من امروز افطار کردم. که فهمیدم #مقلد_آقا هم هست.
چون اینجا سه روز عید شد.
خلاصه صندلی را گفتم.
کلی گشت... تا اینکه گفت: یک ماه همش تبلیغ کردی استراحت نکردی
برام یک ردیف صندلی داد😳.. یعنی تو هواپیما صندلی ها را تخت کامل کردم و خوابیدم.
داشتم می رفتم. گفت برایم در #امام_رضا دعا کن.
ما را به اشتراک بگذارید
یادداشت های یک طلبه از سیدنی
https://t.me/IRANfaramarz/
https://eitaa.com/yahyajahangiri/
هدایت شده از یادداشت های فرامرزی
آرشیو| ۵ سال پیش
دانشگاه #تونس
خاطره
فردا قرار است سخنرانی کنم
یکی از دیپلمات ها گفت: #اینجا محیطش حساس است. #ملبس نباشید
حدس میزنم فردا #سلفی ها، حضور جدی داشته باشند
سخنانم را خیلی لطیف کرده ام. تا مبادا..
سخنم به #عربی پایان یافت. طبق عادت به مخاطبان میکروفون سیار میدهند که پرسش کنند.
از شانس من یک #شیخ ملبس تونسی، دست بلند کرد و میکروفون خواست.
تنم لرزید. دعا میکنم بحث چالشی نباشد.
خطرناک تر شد وفتی که برخلاف بقیه، گفت: من میام بالای سن صحبت کنم.
دلشوره داشت، منو می کشت.. چی تو دل این مرد است که میخواهد از اینجا بپرسد..
آمد و خودش را که معرفی کرد، دیگه من تموم کردم.. گفت: من فارغ التحصیل جامعه الازهر در رشته حدیث هستم.
حرف های دیشب ديپلمات.. پیش فرضهای ذهنی ام از سلفیه تونس.. بک گراند دانشی این پرسشگر و.. ذهن منو آرام نکرد...
تا اینکه شروع کرد.. ب صحبت..
گفت میخواهم با یک حدیث از پیامبر ص ، سوالم را بپرسم... عن .. عن.. عن..قال رسول الله.. حدیث را با سند کامل خواند.. لو کان العلم فی الثریا لنالته رجال من فارس...
شروع کرد به تعریف علمی ایران..
شوکه شده بودم... بر خلاااااف همه پیش فرض هایم شد..
تازه باز بار دیگر تازه تر فهمیدم یکی از موانع #گفتگوی و #ارتباط ما با #جهان، #پیش_فرض های غلط است.
پندار نادرست از غرب
پندار نا سره از اهل سنت
پندار نت درست از آفریقا
و....
ياداشت های فرامرزی یک طلبه
یحیی جهانگیری
@yahyajahangiri 👍