هدایت شده از rz_313
❤️
آقـای زمین و زمـان ...
نگاهـت را از ما مگیـر
این روزهای پـر وسوسه
لبـه ی پرتـگاه ایم
راه را گـم کرده ایـم ...
دستـمان را بگیر
@yamahdi313z💐🌺
🔰یڪ ماهہ امام زمانت را خوشحال ڪردے...
❕خاطرہ اے تأثیرگذار
💠 دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلے مقید نبود، یعنے اهل خیلے ڪارها هم بود، تو یخچال خونہ ش مشروب هم میتونستے پیدا ڪنی….
💠 از طرف دانشگاہ اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت اللہ بهجت(ره) هم دیدار داشتہ باشن...
از این بہ بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف ڪنه…
💠 وقتے رسیدیم پیش آقاے بهجت، بچہ ها تڪ تڪ ورود میڪردن و سلام میگفتن، آقاے بهجت هم بہ همہ سلامے میگفت و تعارف میڪرد ڪہ وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…
💠 منتظر بودم آقاے بهجت بہ من نگاهے بڪنن… اما اصلا صورتشون رو بہ سمت من برنمیگردوندن… درحالیڪہ بقیہ رو خیلے تحویل میگرفتن…
💠 یہ لحظہ تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونہ خبر داشتہ باشه… تو با چہ رویے انتظار دارے تحویلت بگیره…!!! تو ڪہ خودت میدونے چقدر گند زدی…!!!
💠 خلاصہ خیلے اون لحظہ تو فڪر فرو رفتم… تصمیم جدے گرفتم ڪہ دور خیلے چیزا خط بڪشم، وقتے برگشتیم همہ شیشہ هاے مشروب رو شڪستم، ڪارامو سروسامون دادم، تغییر ڪردم، مدتے گذشت، یڪماہ بود ڪہ روے تصمیمے ڪہ گرفتہ بودم محڪم وایسادم
💠 از بچہ ها شنیدم ڪہ یہ عدہ از بچہ هاے دانشگاہ دوبارہ میخوان برن قم، چون تازہ رفتہ بودم با هزار منت و التماس قبول ڪردن ڪہ اسم من رو هم بنویسن، اما بہ هرحال قبول ڪردن…
💠 اینبار ڪہ رسیدیم خدمت آقاے بهجت، من دم در سرم رو پایین انداختہ بودم، اون دفعہ ایشون صورتش رو بہ سمتم نگرفتہ بود، تو حال خودم بودم ڪہ دیدم بچہ ها صدام میڪنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست
💠 نگاہ ڪردم دیدم آقاے بهجت بہ من اشارہ میڪنن ڪہ بیا جلوتر…
آهستہ در گوشم گفتن:
✨ یڪ ماهہ ڪہ امام زمانت رو خوشحال ڪردی…
✅ ترڪ هر گناہ مساوے است با نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدے علیہ السلام…
✅ ترڪ هرگناہ مساوے است با برداشتن یڪ قدم در مسیر ظهور…
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@yamahdi313z💐🌺
هدایت شده از rz_313
#امید
اگر خدا نخواهد برگ از درخت نخواهد افتاد. چه برسد به خود درخت...
پس با امید زندگی کن
╭─┅═❈✾🌟✾❈═┅─╮
@yamahdi313z🌺💐
اين متن عاليه
💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥💥
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد میسازند...نماز میخوانند...چرا برایشان باران نمیفرستی؟؟!!
🌹🍀🌹🍀🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای
بی سقف بازی میکند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،آسمان من سقف آنهاست...
پس اجازه بارش نمیدهم!
👇👇👇👇
(خدایا نانی ده که به ایمانی برسم ...
نه ایمانی که به نانی برسم)❤️
🌾🌾 🌾🌿🌾🌾🌾
@yamahdi313z
بسم رب المهدی ( عج )
هرچه زمان میگذرد ...
هرچه زمان میگذرد ، می نگرم بد شده ام
'' یار '' کلاس من تویی گرچه در آن رد شده ام
هرچه زمان میگذرد ، درد گذر نمیکند
یا ز '' بهار '' حال من '' سرد '' گذر نمیکند
هرچه زمان میگذرد ، عشق فشان نمیشوم
گرچه زمان گذشت و رفت ، محو زمان نمیشوم
هرچه زمان میگذرد ، سرو خمیده میشود
یا که '' سه تار '' مرگ ما باز دمیده میشود
هرچه زمان میگذرد ، مردم ما رنگ شدند
یا همه اهل دل ولی ، حامی یک جنگ شدند
هرچه زمان میگذرد ، خنده ی ما '' سرد '' شده
یا که زمان گریه ام غیبت یک '' مرد '' شده
هرچه زمان میگذرد ، بدی چه بیداد کند
میشکند دلی که او دلی دگر شاد کند
هر چه زمان میگذرد ، '' خر '' به خودش میبالد
'' ببر '' پریشان شده و از قفسش مینالد
هر چه زمان میگذرد ، شهر چه بی '' رحم '' شود
با '' نمک '' روز و شبش حافظ صد '' زخم '' شود
هرچه زمان میگذرد ، '' زمین '' هموار نشد
حال '' زمان '' بد شده و '' زمین '' هم یار نشد ...
(( محمد مهدیزاده ))
( منتظر )
@yamahdi313z💐🌺
هدایت شده از rz_313
🔴 اگر مسلم را یاری نرسانی نمی توانی حسین(ع) را یاری کنی...
#نمیگذاریم_تاریخ_تکرار_شود
#اجازه_فتنه_دیگری_نمیدهیم
#هوشیار_باشیم
@yamahdi313z🕊🕊
@yamahdi313z🏴🏴
چه کسی میگوید:
که گرانی شده است؟
دوره ی ارزانیست..
دل ربودن ارزان!
دل شکستن ارزان!
دوستی ارزان است!
دشمنی ها ارزان!
چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه ی نان...
و دروغ از همه چیز ارزان تر...
قیمت عشق چقدر کم شده است!
کمتر از آب روان!
و چه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان...
@yamahdi313z🏴🏴
شهیددکتر مصطفی چمران (فرمانده ستاد جنگهای نامنظم و وزیر دفاع)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من نمیگویم ولی فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمیدهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید محمد ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ص)
در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید مهدی زین الدین (فرمانده تیپ علی بن ابیطالب ع)
در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید محمد کاوه (فرمانده لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا)
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید سید مرتضی آوینی (سید شهیدان اهل قلم)
حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است، پایمردی میخواهد و وفاداری.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید حسن خرازی (فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین ع)
از مردم میخواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه ما راه حق است.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید سپهبد صیاد شیرازی (رئیس مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران)
صحبتی را که ولایت مطرح میکند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می شود.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهیداحمد کشوری (از خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران)
تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید.🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید مهندس مهدی باکری (فرمانده ۳۱ لشکر عاشورا)
برادران میدانند که ولایت محور اصلی جامعه ما است. یعنی همه چیز ما بر حول محور ولایت شکل میگیرد و امام امت این را دقیقاً تفهیم کردهاند و به ما گفتهاند که چگونه این محور را نگه داریم و حول آن حرکت کنیم تا این که جامعه اسلامی و حرکت صحیح اسلامی داشته باشیم.🌷🌷🌷
@yamahdi313z
هدایت شده از rz_313
🌸السلام علیک یا صاحب الزمان
⭐️دلم به جواب سلامی خوش است که واجب است...
@yamahdi313z🌺💐
♦️🔸♦️🔸♦️🔸♦️🔸♦️🔸
🌸🌿 شعری که ایت الله بهجت(ره) در اواخر عمرشان زمزمه میکردند....
با کدام آبرو، روز شمارش باشیم؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...
گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
سال ها در پی کار دل ما افتاده
یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم
ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...
اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج
🍃
العبد
@yamahdi313z🌺💐
هدایت شده از rz_313
💠 امام علی (علیه السلام):
کسی که به هنگام یاری رهبرش در خواب باشد،با لگددشمن بیدار خواهد شد.
دشمن درحال تخریب رهبراست
با تمام وجود ازاو دفاع کنیم
#عمار_رهبر_باشیم
#عاشق_سید_الشهدا
@yamahdi313z🕊
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …
@yamahdi313z🌺🌺