"عذاب شمر"
علامه امینی می فرمودند:
مدتها فکرمیکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟
و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام را چگونه به او میدهد؟
تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند :
که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست،
در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است.
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم:
اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.
به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند:
خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
@yamahdi313z @yamahdi313z
♻️ #شعر_مهدوی ♻️
❤️ #رمضان نزدیک است... ای بیابان گرد بنی هاشم، نان و خرمایی هم مهمان ما باش...
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
@yamahdi313z
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🍃فضیلتی از مولای متقيان امیرالمومنین..
🔹روزی جبرئیل امین نزد رسول خدا بود . در این هنگام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وارد شد. جبرییل به احترام ایشان از جا حركت كرد. پیغمبرفرمود : آیا به احترام این جوان از جا بر میخیزی ؟
جبرییل عرض كرد : بله چون او حق استادی به گردن من دارد، وقتی خداوند مرا آفرید از من پرسید كه من كیام و نامم چیست؟ و تو كیستی و نامت چیست؟
من متحیّر شدم ماندم كه چه بگویم..
این جوان وارد شد و به من فرمود: بگو'' أنت ربّ الجلیل و اسمك الجمیل و أنا عبدك الذلیل و اسمی جبرییل''
🔹پیامبر اعظم (صلی اللّه علیه وآله ) فرمودند : تو چه وقت آفریده شدی؟
عرضه داشت: از زمانی كه من خلق شدهام ستاره ای بود كه هر سی هزار سال یكبار طلوع میكرد و من آن را سی هزار بار دیدم..
حضرت فرمود آیا آن ستاره را میشناسی؟
عرض كرد بله یا رسول الله،
حضرت فرمود: علی جان قدری عمامه ات را بالا ببر،
كه نوری از پیشانی امیرالمومنین ساطع شد كه جبرئیل عرضه داشت : به خدا قسم این همان ستاره است.
📚( كتاب شریف القطره - ج 1. علامه مستنبط)
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@yamahdi313z
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#تلنگر👌
📕ڪتابت را بہ دوستت مے دهے و مے گویے : مواظب باش چاے رویش نریزد ،
جلوے دست خواهر ڪوچڪت نگذارے رویش خط خطے ڪند . . .📝
تو بہ عنوان مالڪ آن ڪتاب آخرین توصیہ ها را بہ دوستت مے ڪنے و چقدر ناراحت مے شوے از آن روزے ڪہ در امانت خیانت ڪند ....
خداوند تو را مے آفریند
و بہ عنوان مالڪ وجودت توصیہ مے ڪند ڪہ :
مواظب تار مویت باش
ڪہ نگاہ نامحرم روے آن ننشیند👀
مراقب جسمت باش مبادا چشمان هرزہ رویش خط خطے ڪند✋
هواے نگاهت را داشتہ باش نڪند نگاہ بازے ڪنے و . . .
#زیبایی_امانت_خداست
#چشمانت_امانت_خداست
#در_امانت_خیانت_نکنید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@yamahdi313z
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#داستان
#بسیارزیبا
🌺در دستگاه حضرت یک میلیون هم پیدا می شود؟🌺
جناب آقای حاج جعفر چایچی نقل کردند:روزی خدمت آقای مجتهدی بودم که یک تاجری عرب به آنجا آمده و گفت: هنگامی که ایرانی های مقیم عراق را از آنجا بیرون میکردند، یکی از دوستانم نزد من آمد و مقداری پول عراقی معادل یک میلیون تومان ایرانی به من داد و گفت:
می خواهند ما را از عراق بیرون کنند و ممکن است پول ها را در مرز از من بگیرند یا گم شود، این ها نزد شما به امانت باشد،شما تاجر هستید، آن ها را به کویت ارسال کنید تا در آن جا تحویل بگیرم.
هرچه از گرفتن پول ها امتناع کردم و گفتم ممکن است مرا هم بیرون کنند و نتوانم آن ها را به کویت ارسال کنم، گفت:اشکال ندارد، تا اینکه او را از عراق بیرون کردند، اما قبل از آنکه پول ها را برای او ارسال کنم،مرا هم از عراق بیرون کردند و نه تنها پول های او آنجا ماند،بلکه اموال خود را نیز نتوانستم به همراه بیاورم ، اکنون او نزد من آمده و مطالبه پولش را می کند، و به این طرف و آن طرف می رود و می گوید:فلانی پول های مرا گرفته و پس نمی دهد، من هم به مسجد جمکران رفتم و متوسل به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عجل الله) شدم و عرض کردم ؛اقا جان در دستگاه شما یک میلیون تومان هم پیدا می شود؟ و سپس شروع به خواندن نماز حضرت ولی عصر (علیه السلام) نمودم.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@yamahdi313z
#ادامه_داستان👇👇👇👇👇
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#قسمت_دوم _اخر👇👇
بعد از اتمام نماز که به سجده رفته بودم، با گوش خود شنیدم که: یک میلیون تومان را از شیخ جعفر مجتهدی بگیر.
اکنون ایشان را پیدا کرده و نزدشان آمده ام، آقای چایچی گفتند:در همان ایام یکی از دوستان آقای مجتهدی به نام آقای بلندیان که از تجار تهران بودند،گرفتار زندان اوین می شوند، در زمان رژیم سابق زندان اوین جایی بسیار سخت و وحشتناک بود و برنامه آن چنین بود که هرکس سروکارش با آن زندان می افتاد باید شش ماه در سلولی انفرادی و تنگ بر پهلو بخوابد تا نوبت بررسی پرونده اش فرا برسد و حکمش صادر گردد.
وقتی آقای بلندیان را به آنجا می برند،ایشان در آنجا با خود نذر می کنند که اگر از اینجا نجات پیدا کردم یک میلیون تومان به آقای مجتهدی می دهم و با این نذر پس از یک هفته به صورت معجزه آسایی آزاد می شوند، درست در همان موقعی که آن شخص عرب نزد آقای مجتهدی آمده و جریان خود را نقل کرد،زنگ خانه به صدا درآمد، آقای مجتهدی فرمودند:آقا جان درب را باز کنید که یک میلیون آمد.
همینکه بنده درب را باز کردم،دیدم آقای بلندیان می باشند، آقای مجتهدی به من فرمودند: آقای چایچی با آقای بلندیان بروید و یک میلیون را تحویل بگیرید و به این مرد عرب بدهید.
وقتی پول ها را تحویل گرفته و به آن مرد عرب دادم شروع به گریه نمود و گفت: حالا فهمیدم که در دستگاه حضرت یک میلیون هم پیدا می شود و با آن پول بدهی خود را ادا نمود.
#ازآقابخواهیم
#اوصدایمان_رامیشنود
#مارامیبیند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@yamahdi313z
🔴 وقیح تر از خوارج!
🔶🔸شورای اطلاع رسانی دولت اطلاعیه ای داده و با بر شمردن مجدد دستاورد های مهم برجام همچون لغو همه تحریم ها(!) از منتقدان خواسته بخاطر «کار شکنی در روند پیشرفت کشور» عذر خواهی کنند!
❌ تاریخ را فراموش نکرده ایم !
🔷🔹اشعث، شمشیرش بالای سر مولا گرفت و کاری کرد که مالک ،از دو قدمی خیمه معاویه برگردد!
🔶🔸اندکی بعد که ماجرای ابوموسی پیش آمد و فهمیدند بد کلاهی سرشان رفته ، روزه گرفتند ، زیر آفتاب داغ نشستند و به خیال خودشان توبه کردند!!
🔷🔹بعد هم گفتند: یا علی! تو و ما در پذیرش حکمیت گناه کاریم! ما توبه کردیم،تو نیز باید توبه کنی!
🔶🔸آن روز یک اشعث بود و امروز اشعث ها در دولت مجلس و... از پشت خنجر می زنند و در دل سپاه اسلام فتنه می کنند و البته صد ها بار از خوارج وقیح ترند!
🔷🔹آنها همان توبه ظاهری و موهوم را به جا آوردند و اینان،منتظر توبه امام و امتند!
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@yamahdi313z
تکرار تاریخ*
*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...*
❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!
❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!
❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!
@yamahdi313z
❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
کسی گوش نکرد !!
❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!!
❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!
❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...
📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...
❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!
📌علی (ع) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.
❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!
📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...
👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد
❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!
علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...
❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:
شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.
اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!
❌⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید
👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ،
علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.
❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!
❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت
❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد
❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!
❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 🌑🌑
👇👇👇👇👇
📌امام علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ...
چون دشمن شناس بود ...
.
.
❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......
*باشد که از تاریخ درس گیریم*
👆👆 ✅❗️❗️رفقا برای این متن زحمت کشیده شده لطفا نشر حداکثری
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
@yamahdi313z @yamahdi313z
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
🌺☘🌺
☘🌺
🌺
🔸شخصی به #حضرت آیت الله بهاء الدینی گفته بود:
آقا جان، دعا کنید من آدم شوم!😊
آقا فرموده بودند:
با دعا کسی آدم نمی شود😳
شده است بدون ریختن چای خشک در آب جوش، چایی بخوری؟
شده است بدون مایه زدن به شیر، پنیر درست شود.!؟
شده است بدون خوردن آب و غذا سیر شوی؟
شده است بدون الکتریسیته، 💡 روشن شود؟
👌بدون علم و عمل صالح نیز آدم شدن محال است❗️😰
🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹@yamahdi313z🍃🌹
🍃🌸 @yamahdi313z🌸🍃
🌸 #حضرت_مهدی عج
من نظر الی شی ءٍ بشهوة سُلِب لذة العبادة اربعین صباحاً لانَّ فی کل طرفةٍ خطرة و ورائهاالشیطان.
هرکس با شهوت به چیزی نگاه کند،
لذت عبادت تا چهل روز از او گرفته میشود،
زیرا در هر نگاهی وسوسه ای است
و به دنبال آن #شیطان است.
✍این روزها که دنیا پر شده است
از فریب ها و نیرنگ ها و خطوات شیطان،
بهتر است که به چشمانمان بیاموزیم
که هر چیز و هر کس ارزش دیدن ندارد!
📚النعیم المقیم،ص۴۵۹
🍃🌸 @yamahdi313z🌸🍃
موگرینی:از حسن روحانی تضمین گرفته ام که کشورش حتی با وجود خروج آمریکا از برجام و وضع تحریم های جدید در توافق بماند!
آقای روحانی اگر کشور رو هم فروختید بگید ما طاقتشو داریم 😐
#دولت_ذلت
@yamahdi313z
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
🌺☘🌺
☘🌺
🌺
#ضعف_قدرت
غلامی کنار پادشاهی نشسته بود، پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند.!
مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید:
«اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟»
غلام گفت:
«خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.!»
@yamahdi313z
@yamahdi313z🍂🍂
قیامت👇👇👇
این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی( ع) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت:
با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟
گفتند: شیخ شهر است.
من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور??
️سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانهاش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟
فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت:
نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم.
️گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده ای من هم دیده ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان شده ایم‼️
إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص: ۴۴۵
#قیامت
#مسلمانی
#کمک
@yamahdi313z🍂🍂
حضرت محمد صلى الله عليه و آله :
🌷🌷🌺🌺🌺🌺🌺🍁🍁🍁💐💐
خَيْرُ اُمّتي مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ في طاعةِ اللّه ِ ، وفَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْيا وتَوَلَّهَ بالآخِرَةِ ، إنّ جَزاءهُ علَى اللّه ِ أعلى مَراتِبِ الجنّةِ .
🌹
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
🌷
بهترين فرد امّت من كسى است كه جوانى خويش را در طاعت خدا گذراند و نفس خويش را از خوشيهاى دنيا باز دارد و به آخرت دل بندد. بالاترين درجه بهشت پاداش خداوند به اوست.
🌹🌹🌹🌹🌹
تنبيه الخواطر
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
@yamahdi313z
#پیش به سوی ظهور
❌حتماً بخونيد..حتمااااااااا👌
👹میگن شیطان با بنده ای همسفر شد...
موقع نماز صبح بنده نماز نخوند❌
موقع ظهر و عصر هم نماز نخوند ❌
موقع مغرب و عشاء رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد❌
💢موقع خواب شیطان به بنده گفت
⛔️من با تو زیر یک سقف نمی خوابم...
چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی‼️
👿میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم..♨️
🗣بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ...
⁉️چطور غضب بر من نازل بشه ‼️
👿شیطان در جواب گفت من فقط
❌ یک سجده اونم
به بنده خدا نکردم
‼️ از بهشت رانده شدم
و تا روز قیامت لعن شدم❌
💢در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ‼️
🚶از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند
⭕️ انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃
@yamahdi313z
🌷 🌹
امام مهدی عليه السلام :🌷
فَاغْلُقُوا أبْوابَ السُؤالِ عَمّا لا يَعْنيكُمْ وَ لا تَتَكَلَّـفُوا عِلْمَ ما قَـدْ كَـفَيتُمْ وَ أكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجَكُمْ.
امام زمان عليه السلام فرمود:🌷
درهاى سئوال از چيزهايى را كه براى شما مفيد نيست ببنديد و خود را در مورد دانستن چيزهاى غيرلازم به زحمت نيندازيد، و درمورد تعجيل فرج زياد دعا كنيد زيرا كه موجب فرج خواهدشد.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
بحارالانوار 53: 181
🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌹
@yamahdi313z
📚📚8-مسجد بهلول🍃
می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟
پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.
#داستان_کوتاه
✴️✴️ازپیش بسوی ظهورمارا دنبال کنید👇👇👇
@yamahdi313z
🍂 🍂 🍂