سلام علیکم اعضای محترم کانال
🎊با عرض تبریک روز معلم به کاربرانی که معلم هستند
ان شاء الله ازدعای استاد جبرئیل امین مولا امیرالمومنین علیه السلام بهره مند شوند ۰
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 تعبیر ماندگار علامه طباطبایی(ره) درباره شاگردشان شهید مطهری:
وقتی ایشان به درس من میآمد به شوق و شعف در میآمدم! مطمئن بودم هر چه بگویم هدر نمیرود.
🌻 دعای روز چهارشنبه 🌻
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ لِبَاسا وَ النَّوْمَ سُباتًا و جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورا لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَدا حَمْدا دَائِما لا يَنْقَطِعُ أَبَدا وَ لا يُحْصِي لَهُ الْخَلائِقُ عَدَدا اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ ، وَ تَدَانَى فِي الدُّنْيَا أَمَلُهُ وَ اشْتَدَّتْ إِلَى رَحْمَتِكَ فَاقَتُهُ وَ عَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لا تَحْرِمْنِي صُحْبَتَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْأَرْبَعَاءِ أَرْبَعا اجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِكَ وَ رَغْبَتِي فِي ثَوَابِكَ وَ زُهْدِي فِيمَا يُوجِبُ لِي أَلِيمَ عِقَابِكَ إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ..🌺
🕊 اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرت زهرا 🤲
🌹🌹🌹
🏠خوشبختی خانه ، در خدا پرستی است.
❤️ عزت خانه ، در دوستی است.
🏠 ثروت خانه ، در شادی است.
❤️ زیبایی خانه ، در پاکیزگی است.
🏠 پاکی خانه ، در تقوا است.
❤️ نیاز خانه ، در معنویات است.
🏠 استحکام خانه ، در تربیت است.
❤️گرمی خانه ، در محبت است.
🏠 صفای خانه ، درمحبت است.
❤️پیشرفت خانه ، در قناعت است.
🏠لذت خانه ، در سازگاری است.
❤️سعادت خانه ، در امنیت است.
🏠روشنایی خانه ، در آرامش است.
❤️رفاه خانه ، در حرمت و تفاهم است.
🏠ارزش خانه ، در اعتماد و اطمینان است.
❤️سلامتی خانه ، در نظافت و پاکیزگی است.
🏠صفت خانه ، در انصاف و گذشت است.
❤️شرافت خانه ، در لقمه حلال است.
🏠زینت خانه ، در ساده بودن است.
❤️آسایش خانه ، در انجام وظیفه است
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️تله بازگشت اغتشاشگران و معاندین برای کشور
👈 ظاهرا برخی فراریان حامی ز.ز.آ و اغتشاش گران و آشوب طلب ها که بشدت علیه امنیت ملی و نظام سیاسی مواضع آشکار داشته و لجن پراکنی کردند و هزینه های زیادی بر ملت تحمیل کردند؛ تمایل به بازگشت به ایران دارند.
👈 نظام نباید در این تله و دام که فریب اطلاعاتی صهیونیست جهانی و پتانسیل فعال آشوب های بعدی است گرفتار بشه؛
◀️ از الان باید منتظر باشیم نفوذی ها و عوامل آشکار و پنهان دشمن با توسل به رأفت و عطوفت اسلامی؛ برای برگشت این اراذل پا پیش بگذارند و نظام را نصیحت به گذشت کنند و بعضی ها هم در دولت و دستگاه قضایی؛ آن را تایبد کنند.
⬅️ مومن باهوش است و نباید از یک سوراخ دوبار گزیده بشه
👈 هر رفتاری ضدامنیتی هزینه داره؛ هر تبعه اولا؛ باید متعهد به قانون باشد که این فراری ها نبودن ثانیا؛ باید در برابر نقض قانون مجازات شوند ثالثا؛ باید جبران خسارات هنگفتی که راسا و یا با تحریک کردن دیگران به نظام تحمیل کردن را پرداخت کنند.
شرایط حداقلی توبه واضح و مشخصه: ندامت قلبی؛ جبران خسارت؛ تعهد ضمانت دار به عدم تکرار رفتار متخلفانه
👈 دولت و دستگاه قضایی نباید ساده انگارانه ؛ گول اراجیف این اوباش منحرف الاخلاق و نفوذی های جاده صاف کن آنها را برای عمل به عطوفت و رأفت اسلامی و عفو عمومی باور کرده و برا کشور هزینه ایجاد کنند و کشور را مامن دوباره آشوب طلب ها و اغتشاشگران بی هویت و ضد ملت کنند.
#مجازات_جبران_خسارت_ضمانت
✍ دکتر محمد ذاکر
کلاس اول دبستان، شیراز بودم سال ۱۳۴۰. وسطای سال اومدیم اصفهان. یک مدرسه اسمم را نوشتند. شهرستانی بودم، لهجهی غلیظ قشقایی، از شهری غریب. ما کتابمان دارا انار بود. ولی اصفهان آب بابا. معضلی بود برای من، هیچی نمیفهمیدم. البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود، ولی با سختی و بدبختی درسکی میخواندم.
تو اصفهان شدم شاگرد تنبل کلاس. خانم معلم پیر و بیحوصلهای داشتیم که شد دشمن قسم خوردهی من! هر کس درس نمیخواند میگفت: میخوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم.
با هزار زحمت رفتم کلاس دوم. آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان. همیشه ته کلاس مینشستم و گاهی هم چوبی میخوردم که یادم نرود کی هستم. دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد.
کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسهیمان. لباسهای قشنگ میپوشید و خلاصه خیلی کار درست بود. او را برای کلاس ما گذاشتند. من خودم از اول رفتم ته کلاس نشستم. میدونستم جای من اونجاست! درس داد، مشق گفت که برای فردا بیارین. آنقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم. ولی میدانستم نتیجهی تنبل کلاس چیست!
فرداش که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشقها. همگی شاخ درآورده بودیم. آخه مشقامون را یا خط میزدن یا پاره میکردن. وقتی به من رسید با ناامیدی مشقام و نشون دادم. دستام میلرزید و قلبم به شدت میزد.
زیر هر مشقی یه چیزی مینوشت. خدایا برا من چی مینویسه؟ با خطی زیبا نوشت: عالی! باورم نمیشد. بعد از سه سال این اولین کلمهای بود که در تشویق من بیان شده بود. لبخندی زد و رد شد. سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم. به خود گفتم هرگز نمیگذارم بفهمد من تنبل کلاسم. به خودم قول دادم بهترین باشم.
آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سالهای بعد. همیشه شاگرد اول بودم. وقتی کنکور دادم، نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم. یک کلمهی به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد. چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ میکنیم؟ به ویژه ما پدران، مادران، معلمان، استادان، مربیان، رئیسان و...