بسیار زیبا و خواندنی 🍂🍃
یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر".
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند.
نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند.
" عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود!
فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود.
نوشته بود "عطر حس هایي را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...!
@iafatemeh1280
💌 #یه_حرف_خوندنی👌
رسیدن به هر هدفی،
راهی داره؛ گاهی
باید با تمام وجود،
از خودمون، از داشتههامون،
با حرفهای محکم و درست، دفاع کنیم؛
اما گاهی خواستهای که
داریم یا ماجرایی که پیش اومده،
بزرگتر از توان ماست،
اونهم برای دختری
🎀 با روحیات حساسش ...
برای همین گاهی
⛅️ توی بحثها و درگیریها،
آرومشدن و
سپردن کارها به خدا، بهترین راهه
🔆 قرآن میگه: «وقتی
به حضرت مریم(س) تهمت زدند،
سکوت کرد و صبر کرد
تا خدا، جواب دشمنان رو بده:
💫 #فلن_اکلم_الیوم_انسیا
آره، گاهی سکوتکردن،
بلندترین صدا و
رساترین حرف و
قشنگترین رفتارِ دختره . . . 💙💚
@iafatemeh1280🌿🌼
اجازه نده،
دیروز با خاطراتش و فردا
با وعدههایش تو را خراب کنند
اجازه نده،
دیروز و فردا
با هم دست به یکی کنند،
و لذت لحظاتِ ناب امروز را از تو بگیرند،
اجازه نده
افکار پوچ،
تازگی زندگی اکنون را از تو بگیرند،
بدون قضاوت و برچسب زدن به افکارت
از لحظات امروز لذت ببر...
@iafatemeh1280🌿🌼
🔅 #امام_رضا علیه السلام:
✍️ مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللّهَ عَزَّ و جلَّ؛
🔴 هركه در قبال خوبى مردم تشكر نكند، از خداوند عزّ و جلّ هم تشكّر نكرده است.
📚 بحارالانوار، جلد ۶۸، صفحه ۴۴
#حدیث_روز
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@iafatemeh1280
📌 #طرح_مهدوی
🔆 یا اباصالح...
🔺بیا که چشم مرا بیتو نیست بینایی...
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@iafatemeh1280
🔆 #پندانه
🔴انتخابها را جدی بگیریم، در قبال آیندگان مسئولیم
🔸یک غذاخوری بین راهی بر در ورودیش با خط درشت نوشته بود:
«شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.»
🔹رانندهای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فوراً پارک کرد، وارد رستوران شد، ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود ولی دید پیشخدمت با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
🔸با تعجب پرسید: «مگر شما ننوشتهاید پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟»
🔹پیشخدمت با خنده جواب داد: «چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوهتان خواهیم گرفت ولی این صورتحساب مربوط به پدربزرگ مرحوم شماست!»
🔸نتيجه اخلاقی:
اين داستان حقيقتی را در قالب طنز بيان میکند که کاملاً مصداق دارد. ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهای آن باشند.
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@iafatemeh1280