هدایت شده از سجاد روان مرد
5140204316.mp3
6.75M
🎙فـایل صـوتـی
📍#شب_پنجم_محرم
🎤پسواحد/عجیب نیست که دائم..
🔹#کربلایی_محمدرضا_گودرزی
🔹#شاعر #سجاد_روانمرد
هیئت محبین آل یاسین
#محرم_۱۴۴۵
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام:
بند اول
کاسهی چشمام شد پر از خون
داری عزیزم میری میدون
بیا و واسه اخرین بار
بیا تو آغوشم علی جون ۲
داری میری، برو، ولی یواش برو
تا یهبار دیگه ببینمت تورو
مث مادر جوونی و با رفتنت
یادم آووردی کوچهها و چادرو ۲
سخته خدایی یه جوون - پیش چش باباش بره
بابا میسوزه جیگرش - اگه یه خار تو پاش بره ۲
" داری میری از پیشمون
خدانگهدار علی جون " ۳
بند دوم
رفتی به جنگ نابرابر
تنها میجنگی با یهلشکر
عموت میگه؛ جونم ماشاالله
بابات میگه؛ الله اکبر ۲
تو از تبار حیدری علی، علی
امید قلب لشکری علی، علی
انقد قشنگ میجنگی که با ضربههات
دل باباتو میبری علی، علی ۲
کاش نبینم که افتادی - تشنهی آبی روی خاک
اون روی سکه رو نشه - که تو بخوابی روی خاک ۲
" داری میری از پیشمون
خدانگهدار علی جون " ۳
بند سوم
رفتی و پیش چشم بابا
سر تو ریختن بیمحابا
زنای نسل اون جگرخوار
تنت رو کردن ارباً اربا ۲
دارم میبینم و نمیشه باورم
رفتی و تیره شد جهان برابرم
پیش چشای غرق خون و اشک من
افتاده رو زمین علی اکبرم ۲
اگرچه عمهت میدونه - که رسم دنیا همینه
اما میمیره تا تورو - اینجوری رو خاک ببینه ۲
" داری میری از پیشمون
خدانگهدار علی جون " ۳
#مجتبی_خرسندی
#زمینه
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
526.4K
#مجتبی_خرسندی
#زمینه
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
واحد تند حضرت علیاکبر علیهالسلام
بند اول
رو زمین، قدم میزنی، آسمون، بههم میخوره
مرگ هرچی پهلوونه، با تیغ نگات، رقم میخوره
انقدر، شبیه علی، توی جنگ، زبانزدی که
هرکسی، حریف توئه، بهمردونگیت، قسم میخوره۲
تا بهمیدون میزنی، سپاه هر دشمنی
از هراس تو بههم میریزه
با دم تکبیر تو، چرخش شمشیر تو
سپر و تیغ و علم میریزه
"یاعلیاکبر مدد۳، یاعلیاکبر"۲
بند دوم
دشمنت، نمیدونه که، گورشو، داره میکَنه
وقتیکه، پیش بقیه، دم از جنگیدن، باتو میزنه
دشمنت، نمیدونه که، حریفش، همون کسیه
که تو جنگ، مث علیو، توی کرمش، مث حسنه۲
هرجایی که اومدی، وقتی که لبخند زدی
نون غم آجر شده تا ابد
هرگدایی اومده، به کریمیت رو زده
دستخالیش پر شده تا ابد
"یاعلیاکبر مدد۳، یاعلیاکبر" ۲
بند سوم
آرومه، حرم تا تورو، میبینه، درون خودش
جون تو، برای بابات، وابسته شده، بهجون خودش
هرکسی، که با ادعا، روبروت، قرار میگیره
آخرش، باضربهیتو، میغلته روخاک، تو خون خودش۲
تا نگهبان حرم، تو و عباسید چهغم
تو دل اهل حرم میمونه
هرکسی حتی بخواد، طرف خیمه بیاد
رو زمین پاهاش قلم میمونه
"یاعلیاکبر مدد۳، یاعلیاکبر" ۲
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
438.4K
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
واحد تند حضرت علیاکبر علیهالسلام
بند اول
شال علیو، بسته بهکمر
بازم میزنه، بهقلب خطر
هرکس کهمیاد، با نیّت جنگ
از اول کار، میندازه سپر۲
به میدون میزنی باعلم
ابروهای تو تیغ دودم
لشکر میره باترس بهعقب
وقتی برمیداری یهقدم۲
با هر تکبیرت، دم شمشیرت
میگه هر تیرت، نمیزنه بهخطا
خوشحاله پیرت، که با تدبیرت
شده تسخیرت معرکهی کربلا
سرتاپا، شبیه پیغمبری تو
بیمثلی، آخه علیاکبری تو۲
"لبیک، یا علیاکبر حسین" ۳
بند دوم
هرکس که دم از، جنگش میزنه
گور خودشو، داره میکَنه
چون موقع جنگ، مثل علیو
تو بحث کرم، مثل حسنه۲
وقتیکه میرسی بهحرم
از دل همه میریزه غم
آروم میشه دل همه تا
میزنی دم خیمه قدم۲
انقد مردونه، رجز میخونی
که میلرزونی، دل همه لشکرو
یکه سواری، حریف نداری
به یاد میاری، جوونی حیدرو
از یلها، یکسروگردن سری تو
بیمثلی، آخه علیاکبری تو۲
"لبیک، یا علیاکبر حسین" ۳
بند سوم
انقد تیغشو، محکم میزنه
که ریشهشونو، از دم میزنه
اینجور که داره، میجنگه علی
رو قلهی قاف، پرچم میزنه۲
اومد خشم علی بهخروش
رفته برق نگاش بهعموش
هرکسی که بهجنگش اومد
زنده نمیره از روبروش۲
"لاحول و لا..."، میخونه لیلا
که داره بابا، میگه ماشاالله علی
ضربههاش هستن، چنان مردافکن
که حتی دشمن، میگه ماشاالله علی
تنهایی، حریف یکلشکری تو
بیمثلی، آخه علیاکبری تو۲
"لبیک، یا علیاکبر حسین" ۳
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
407.3K
#مجتبی_خرسندی
#واحد_تند
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
#غزل #مدح
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
چنان دریایی از می که به یک ساغر نمیگنجد
درون یک غزل توصیف آن دلبر نمیگنجد
همان که گر بنا باشد نوشتن از کمالاتش
فقط شرح دو ابرویش به صد دفتر نمی گنجد
به اقلیم دلم اولاد زهرا پادشاهانند
دو سلطان پس غلط باشد به یک کشور نمیگنجد
دل هر کس به گیسوهای معشوقی گره خوردهاست
مرا در دل به جز عشق علی اکبر نمیگنجد
به روی سر در هر خانه نامش میخورد از شوق
درون چارچوب خویش دیگر در نمیگنجد
برای بوسه بر یاقوت لبهای علی اکبر
ستون هم تاک شد طوری که در باور نمیگنجد!
درون کوزه شاید جا شود دریا ولی قطعا
علی نور است و جز در جسم پیغمبر نمیگنجد
اذان بوی خوشی دارد که از عطر دهان اوست
که غیر از عطر خوش در نافه و عنبر نمیگنجد
حرم رفتی ادب کن محضرش پایین پا بنشین
که نوکر در سرش رفتن به بالاسر نمیگنجد
#
برایش سر شکستم؛ خون کنار اشک جاری شد؛
چه باید کرد این غم در دو چشم تر نمیگنجد!
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
هدایت شده از مجتبی خرسندی
🔻کانال اشعار و نوشتههای
✔️#مجتبی_خرسندی
🔹#شعر #سرود #داستان
🔸#افتخارات #مرور_خاطرات
🔹#معرفی_کتابها #مصاحبهها
🔸#نقدها_تحلیلها #وقایع_روزمرّه
🔹#توییتها #درد_دل #هنر_گفتوگو
🔻آدرس در ایتا؛
https://eitaa.com/Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم
بر شانه گرفتیم از اول علم ات را
بر سینه نشاندیم سپس داغ غمات را
در روضه و در سینه زنی های محرم
خواندیم فقط شعر تر محتشمات را
((ای اهل حرم میر و علمدار)) که گفتیم
هی باد نشان داد به عالم علمات را
ما فاصله داریم که احساس نکردیم
آغوش پر از لطف و لطیف حرمات را
هرگز نفروشیم به جنات پر از شور
شیرینی این عشق پر از پیچ و خمات را
شاعر بِنِشین گریه کن از درد فراقاش
بگذار زمین دفتر شعر و قلمات را
#سجاد_روانمرد
گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
می چکد آبروش از مشک و
می چکد آب مشک آهسته
مرد گریه نمی کند حالا
مرد می ریزد اشک آهسته
روی شن های خیس ساحل بود
لب خشکیده و ترک دارش
زیر چشمی به مشک زل می زد
آب کم می شود ز مقدارش
قبل ازین ماجرا طلا مي شد
دست میزد اگر به هرچيزي
لیک حالا شد آب آوردن
باعث شرم و آبرو ريزي
پیش ازین اعتبار دریا بود
نبض دریا میان مشتش بود
سر راحت رقیه می خوابید
چون عمو مثل کوه پشتش بود
با چه بغضی به مشک می گوید
اينقدر بی وفا نبودی که
قبل ازین با مرام تر بودي
اهل جور و جفا نبودی که
خاطرت هست که دم خیمه
ما دوتایی چه صحبتي کردیم
عهد بستیم هر چه پیش آمد
دست پر سمت خیمه برگرديم
خاطرت هست اینکه می گفتم
به حرم باید آب برگردد
یک نفر ازمیان ما دو نفر
پیش طفل رباب برگردد
خاطرت هست آب پرکردم
به تو بسیار گوشزد کردم
تو خودت را به خیمه ها برسان
من اگر چه نشد که برگردم
آنطرف تر حسین برمی گشت
ناله از سوز سینه سر می داد
قدّ خم ، دست بر کمر بودن
از چه مرگ بدی خبر مي داد
گفت اطراف علقمه دیدم
چقدر از حسود پر شده بود
گفت حجم سر عمو عباس
از فرود عمود پر شده بود
استخوان ها شکسته شد یعنی
شیر کارش به گرگ افتاده است
بين ابروي خوشگلش دیدم
چه شکافی بزرگ افتاده است
دست ها را یکی یکی ... بعدش
دست ها روی آب افتادند
تیرها مثل گرگ به جان
آرزوی رباب افتادند
قصه ی علقمه بدش اینجاست
حرمله نیزه ای سه پر آورد
آنچنان زد که با دوتا زانو
تیر او را به زور درآورد
بعد از آن اتفاق ها هر روز
چه غمی با رقیه دمساز است
آب از جمع ما عمو را برد
چقدر آب دردسر ساز است
#علی_کاوند
#شب_تاسوعا
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333