eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
163 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سجاد روان مرد
5140204316.mp3
6.75M
🎙فـایل صـوتـی 📍 🎤پس‌‌واحد/عجیب نیست که دائم.. 🔹 🔹 هیئت محبین آل یاسین @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام: بند اول کاسه‌ی چشمام شد پر از خون داری عزیزم میری میدون بیا و واسه اخرین بار بیا تو آغوشم علی جون ۲ داری میری، برو، ولی یواش برو تا یه‌بار دیگه ببینمت تورو مث مادر جوونی و با رفتنت یادم آووردی کوچه‌ها و چادرو ۲ سخته خدایی یه جوون - پیش چش باباش بره بابا میسوزه جیگرش - اگه یه خار تو پاش بره ۲ " داری میری از پیشمون خدانگهدار علی جون " ۳ بند دوم رفتی به جنگ نابرابر تنها می‌جنگی با یه‌لشکر عموت میگه؛ جونم ماشاالله بابات میگه؛ الله اکبر ۲ تو از تبار حیدری علی، علی امید قلب لشکری علی، علی انقد قشنگ می‌جنگی که با ضربه‌هات دل باباتو می‌بری علی، علی ۲ کاش نبینم که افتادی - تشنه‌ی آبی روی خاک اون روی سکه رو نشه - که تو بخوابی روی خاک ۲ " داری میری از پیشمون خدانگهدار علی جون " ۳ بند سوم رفتی و پیش چشم بابا سر تو ریختن بی‌محابا زنای نسل اون جگرخوار تنت رو کردن ارباً اربا ۲ دارم می‌بینم و نمیشه باورم رفتی و تیره شد جهان برابرم پیش چشای غرق خون و اشک من افتاده رو زمین علی اکبرم ۲ اگرچه عمه‌ت میدونه - که رسم دنیا همینه اما می‌میره تا تورو - اینجوری رو خاک ببینه ۲ " داری میری از پیشمون خدانگهدار علی جون " ۳ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم واحد تند حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام بند اول رو زمین، قدم میزنی، آسمون، به‌هم می‌خوره مرگ هرچی پهلوونه، با تیغ نگات، رقم می‌خوره انقدر، شبیه علی، توی جنگ، زبانزدی که هرکسی، حریف توئه، به‌مردونگیت، قسم می‌خوره۲ تا به‌میدون می‌زنی، سپاه هر دشمنی از هراس تو به‌هم می‌ریزه با دم تکبیر تو، چرخش شمشیر تو سپر و تیغ و علم می‌ریزه "یاعلی‌اکبر مدد۳، یاعلی‌اکبر"۲ بند دوم دشمنت، نمیدونه که، گورشو، داره می‌کَنه وقتی‌که، پیش بقیه‌، دم از جنگیدن، باتو می‌زنه دشمنت، نمیدونه که، حریفش، همون کسیه که تو جنگ، مث علی‌و، توی کرمش‌، مث حسنه۲ هرجایی که اومدی، وقتی که لبخند زدی نون غم آجر شده تا ابد هرگدایی اومده، به کریمیت رو زده دست‌خالیش پر شده تا ابد "یاعلی‌اکبر مدد۳، یاعلی‌اکبر" ۲ بند سوم آرومه، حرم تا تورو، می‌بینه، درون خودش جون تو، برای بابات، وابسته شده، به‌جون خودش هرکسی، که با ادعا، روبروت، قرار می‌گیره آخرش، باضربه‌ی‌تو، می‌غلته روخاک، تو خون خودش۲ تا نگهبان حرم، تو و عباسید چه‌غم تو دل اهل حرم می‌مونه هرکسی حتی بخواد، طرف خیمه بیاد رو زمین پاهاش قلم می‌مونه "یاعلی‌اکبر مدد۳، یاعلی‌اکبر" ۲ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم واحد تند حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام بند اول شال علی‌و، بسته به‌کمر بازم میزنه، به‌قلب خطر هرکس که‌میاد، با نیّت جنگ از اول کار، می‌ندازه سپر۲ به‌ میدون می‌زنی باعلم ابروهای تو تیغ دودم لشکر میره باترس به‌عقب وقتی برمی‌داری یه‌قدم۲ با هر تکبیرت، دم شمشیرت میگه هر تیرت، نمی‌زنه به‌خطا خوشحاله پیرت، که با تدبیرت شده تسخیرت معرکه‌ی کربلا سرتاپا، شبیه پیغمبری تو بی‌مثلی، آخه علی‌اکبری تو۲ "لبیک، یا علی‌اکبر حسین" ۳ بند دوم هرکس که دم از، جنگش می‌زنه گور خودشو، داره می‌کَنه چون موقع جنگ، مثل علی‌و تو بحث کرم، مثل حسنه۲ وقتی‌که میرسی به‌حرم از دل همه می‌ریزه غم آروم میشه دل همه تا می‌زنی دم خیمه قدم۲ انقد مردونه، رجز می‌خونی که می‌لرزونی، دل همه لشکرو یکه سواری، حریف نداری به یاد میاری، جوونی حیدرو از یل‌ها، یک‌سروگردن سری تو بی‌مثلی، آخه علی‌اکبری تو۲ "لبیک، یا علی‌اکبر حسین" ۳ بند سوم انقد تیغشو، محکم می‌زنه که ریشه‌شونو، از دم می‌زنه اینجور که داره، می‌جنگه علی رو قله‌ی قاف، پرچم می‌زنه۲ اومد خشم علی به‌خروش رفته برق نگاش به‌عموش هرکسی که به‌جنگش اومد زنده نمیره از روبروش۲ "لاحول و لا..."، می‌خونه لیلا که داره بابا، میگه ماشاالله علی ضربه‌هاش هستن، چنان مردافکن که حتی دشمن، میگه ماشاالله علی تنهایی، حریف یک‌لشکری تو بی‌مثلی، آخه علی‌اکبری تو۲ "لبیک، یا علی‌اکبر حسین" ۳ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنان دریایی از می که به یک ساغر نمیگنجد درون یک غزل توصیف آن دلبر نمیگنجد همان که گر بنا باشد نوشتن از کمالاتش فقط شرح دو ابرویش به صد دفتر نمی گنجد به اقلیم دلم اولاد زهرا پادشاهانند دو سلطان پس غلط باشد به یک کشور نمیگنجد دل هر کس به گیسوهای معشوقی گره خورده‌است مرا در دل به جز عشق علی اکبر نمیگنجد به روی سر در هر خانه نامش میخورد از شوق درون چارچوب خویش دیگر در نمیگنجد برای بوسه بر یاقوت لبهای علی اکبر ستون هم تاک شد طوری که در باور نمیگنجد! درون کوزه شاید جا شود دریا ولی قطعا علی نور است و جز در جسم پیغمبر نمیگنجد اذان بوی خوشی دارد که از عطر دهان اوست که غیر از عطر خوش در نافه و عنبر نمیگنجد حرم رفتی ادب کن محضرش پایین پا بنشین که نوکر در سرش رفتن به بالاسر نمیگنجد # برایش سر شکستم؛ خون کنار اشک جاری شد؛ چه باید کرد این غم در دو چشم تر نمیگنجد! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم بر شانه گرفتیم از اول علم ات را بر سینه نشاندیم سپس داغ غم‌ات را در روضه و در سینه زنی های محرم خواندیم فقط شعر تر محتشم‌ات را ((ای اهل حرم میر و علمدار)) که گفتیم هی باد نشان داد به عالم علم‌ات را ما فاصله داریم که احساس نکردیم آغوش پر از لطف و لطیف حرم‌ات را هرگز نفروشیم به جنات پر از شور شیرینی این عشق پر از پیچ و خم‌ات را شاعر بِنِشین گریه کن از درد فراق‌اش بگذار زمین دفتر شعر و قلم‌ات را گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم می چکد آبروش از مشک و می چکد آب مشک آهسته مرد گریه نمی کند حالا مرد می ریزد اشک آهسته روی شن های خیس ساحل بود لب خشکیده و ترک دارش زیر چشمی به مشک زل می زد آب کم می شود ز مقدارش قبل ازین ماجرا طلا مي شد دست میزد اگر به هرچيزي لیک حالا شد آب آوردن باعث شرم و آبرو ريزي پیش ازین اعتبار دریا بود نبض دریا میان مشتش بود سر راحت رقیه می خوابید چون عمو مثل کوه پشتش بود با چه بغضی به مشک می گوید اينقدر بی وفا نبودی که قبل ازین با مرام تر بودي اهل جور و جفا نبودی که خاطرت هست که دم خیمه ما دوتایی چه صحبتي کردیم عهد بستیم هر چه پیش آمد دست پر سمت خیمه برگرديم خاطرت هست اینکه می گفتم به حرم باید آب برگردد یک نفر ازمیان ما دو نفر پیش طفل رباب برگردد خاطرت هست آب پرکردم به تو بسیار گوشزد کردم تو خودت را به خیمه ها برسان من اگر چه نشد که برگردم آنطرف تر حسین برمی گشت ناله از سوز سینه سر می داد قدّ خم ، دست بر کمر بودن از چه مرگ بدی خبر مي داد گفت اطراف علقمه دیدم چقدر از حسود پر شده بود گفت حجم سر عمو عباس از فرود عمود پر شده بود استخوان ها شکسته شد یعنی شیر کارش به گرگ افتاده است بين ابروي خوشگلش دیدم چه شکافی بزرگ افتاده است دست ها را یکی یکی ... بعدش دست ها روی آب افتادند تیرها مثل گرگ به جان آرزوی رباب افتادند قصه ی علقمه بدش اینجاست حرمله نیزه ای سه پر آورد آنچنان زد که با دوتا زانو تیر او را به زور درآورد بعد از آن اتفاق ها هر روز چه غمی با رقیه دمساز است آب از جمع ما عمو را برد چقدر آب دردسر ساز است @Yaqoote_sorkh @Alikavand333