eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
163 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یه‌شبه نشستم روبروی گاهواره‌ت دیدم سرگرم بازی‌کردنی تو می‌خندیدی و زیرلب می‌گفتم؛ تموم آرزوهای منی تو... یه‌لحظه دیدم از بین لبات که دوتا دندون شیری درآووردی لبات وقتی به خنده باز می‌شد دل باباتو بدجوری می‌بردی می‌دیدم که توام مثل داداشت یه‌روز خوش‌قد‌ّ و بالا میشی مادر به سن‌وسال اکبر می‌رسی و عصای پیری ما میشی مادر تو این افکار شیرین غرق بودم یهو دیدم که هرچی بوده رویاست تموم رویاهام نقش بر آبه فقط گهواره خالیت اینجاست یادم اومد که با بابات رفتی یادم اومد که از مادر گذشتی خیال کردم میری سیراب میشی ولی رفتی و دیگه برنگشتی حالا تو روی نیزه هستی و من دارم از دور می‌بوسم گلوتو بمیرم حتی خاکت هم نکردن... به گورت هم نبردی آرزوتو هوامو داری از بالای نیزه تو روی مادرت حساس هستی رو نیزه یک‌شبه مردی شدی ها که هم قدّ عمو عباس هستی نگاه مادرت خیره به بالاست روزش تاریکه مثل شب سیاهه حالا بعد تو توی خیمه دیگه چیزی که تو بساطش هست آهه تموم خیمه غرق خنده می‌شد صدای خنده‌ی تو تا می‌اومد همین که تو می‌خندیدی، دوباره صدای خنده‌ی بابا می‌اومد تحمل کرده مادر هر غمی رو که تنها از تو شادیتو ببینه دلش می‌خواست تنها توی دنیا که یک‌روزی دومادیتو ببینه خیال کردم که خوابت برده مادر بمیرم روی نیزه تاب خوردی نشد پیدا میون خیمه واست که از تیر سه‌شعبه آب خوردی الهی حرمله آتیش بگیره که داغو رو دلم آوار کرده بمیرم که دیدم جای نوازش سه‌شعبه بچه‌مو بیدار کرده نمونده هیچ از تو یادگاری به غارت برده شد گهواره‌ی تو دل سنگ آب شد از این مصیبت بیچاره مادر بیچاره‌ی تو... 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول دل بی قرارم امشب غم روزگار دارد به حسین رو زدم که لطف بیشمار دارد نه فقط منم اسیرش که جهان خراب رویش که چو من گدای مسکین نه یکی هزار دارد به دلم داغ کرببلا چه کنم ماندم از تو جدا گره از کار من بگشا برسم کربلای شما بده در راه رضای خدا به گدا کربلا چه شود گر بدهی ای شها به گدا کربلا سالار زینب بند دوم منو هیئتی که دارد تب و تاب مِی پرستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی نه عجب به پادشاهی برسم من از گدایی که چنان تو مهربانی در غصه را ببستی نفسم شد فدای شما سر من زیر پای شما نگهی کن به سوی گدا برسم کربلای شما بده در راه رضای خدا به گدا کربلا چه شود گر بدهی ای شها به گدا کربلا سالار زینب شعر و سبک: 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول سالار دنیایی و از عشق لبریزی لبریزی لب تر بکنی دنیا رو بر هم می ریزی می ریزی وقتی می‌زنی به قلب لشگر می‌ریزه می‌ریزه دست و سر و پا شبیه برگ پاییزی پاییزی عاشق شدن از عمق نگات عالمی داره خوشبخت منم که زیر پات عالمی داره دل دل نکن از کنار من رد بشو آقا هر روز سر کوچه این گدات عالمی داره دلداده و شهزاده و آزاده و عشق دل اربابی شیر عرب و پر غضب و بانسب و تک یل اربابی یا حضرت حیدر یا حضرت اکبر بند دوم مجنون که نه لیلیم از عشقت مجنونه مجنونه تا آخر عمرش به نگاهت مدیونه مدیونه وقتی که بابات حسین می‌بینه چشماتو چشماتو مثل اینه که یه ختم قرآن می خونه می خونه شمشیر زدنت مثل علی حیدری واره ای ولله به این قد تو که مثل علمداره لاحول ولا قوه الا به بابات می گن ماشالا ببینین که حسین چه اکبری داره طوفانی و غرانی و قرآنی و شمشیر دو لب هستی اهل کرمی محترمی  عشق منی و باادب هستی یا حضرت حیدر یا حضرت اکبر بند سوم هرشب سر تو بین گداهات دعوا بود دعوا بود حتی توو بهشت بابت چشمات دعوا بود دعوا بود تا پشت و پناه تو دعای تو زهرا بود زهرا بود الحق که تو پرچمت همیشه بالا بود بالا بود دشمن بشه صدبرابر اصلا که خیالی نیست شمشیر بشه کل لشگر که خیالی نیست این وارث ذوالفقار و شاگرد اباالفضله اکبر میشه مثل حیدر اصلا که خیالی نیست پیغمبر و هم حیدر و هم صفدر هم شیر نری اکبر هم حمزه و هم جعفر و هم مالکی و پر جگری اکبر یا حضرت حیدر یا حضرت اکبر 📝شعر و سبک @yaqoote_sorkh @Alikkavand333
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول آیه ی عشق خدا_آینه ی مصطفی_ای علی مرتضی_ حیدر کرببلا صف شکن بی بدل_تیغ تو ضرب المثل_معنی خیرالعمل_حیدر کرببلا کعبه ی سیار تو_باده ی خمار تو_ماه شب تار تو_ حیدر کرببلا تیغ دودم دست تو_چوب علم دست تو_جود و کرم دست تو_حیدر کرببلا مرد تویی / مردجوانمرد تویی/ دوا تویی درد تویی / یل تویی و فاتح نبرد تویی / آنکه نبود اگر ، خدا خلق نمی کرد تویی "شهزاده یا علی اکبر" بند دوم آهوی صحرای من _باده ی گیرای من_شاخه ی طوبای من _ اکبر لیلای من خوش قد و بالا تویی_عالی اعلا تویی_هستی بابا تویی_اکبر لیلای من با تو اذان می شود _ روز جوان می شود_ ماه عیان می شود_اکبر لیلای من مثل پیمبر تویی _ جلوه ی حیدر تویی _ شیر مظفر تویی _ اکبر لیلای من نور تویی/شور تویی/ قبله ی منصور تویی / صور تویی/ خوشه ی انگور تویی / باده ی مخمور تویی / آنچه که از عشق بود مقصد و منظور تویی "شهزاده یا علی اکبر" بند سوم عطر معطر تویی _ شور مکرر تویی _ رزق مقرر تویی _ زاده ی کوثر علی مرجع تقلید من _ علت توحید من _ ای همه امید من _ در صف محشر علی صوم و صلات منی _ آب حیات منی _ قند و نبات منی _ قند مکرر علی ای ضربان اذان _ نام تو جان اذان _ روح میان اذان _ نغمه ی اکبر علی بار تویی / یار تویی/ سید و سالار تویی/ ذکر لب میثم تمار تویی / هوهوی منصور سر دار تویی / سر تو و سردار تویی / بعد اباالفضل فقط میر و علمدار تویی "شهزاده یا علی اکبر" 📝شعر و سبک @yaqoote_sorkh @Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول یه خبر یه جوون میپیچه توی کرب و بلا یه صدای اذون یه جوون یه پدر داره میره و پشت سرش پدرش میده جون یه جوون یه نگا با یه حالت ناامیدی به پیمبر کرب و بلا یه جوون یه پسر که صدا میزنه العطش العطش باباجون آروم برو تا قد و بالات و ببینه راه رفتنای مثه زهرات و ببینه عمه باید حتما بیاد قاطیه لشگر اخه کسی نیس حال بابات و ببینه مرهم واسه صاحب عزا لازم میشه آه بعد از پسر بابا عصا لازم میشه آه چی شد که واسه بردنت تا توی خیمه بابای پیر تو عبا لازم میشه آه بند دوم چش تر یه خبر که پسر شده کشته و خم شده پشت پدر یه خبر دلِ خون می ریزه خاک غم توو غم علی عمه به سر یه خبر نیمه جون توی خیمه زبون میگیرن خواهرای جوون یه خبر علی اومده رو شده شمشیر و نیزه و تیر و تبر از روی اسب افتاد و بد شد حال زینب زینب اومد عباس هم دنبال زینب اونایی که جامونده بودن از مدینه یک کوچه وا کردن به استقبال زینب زینب میاد و چشم لشگر وای ازین غم میوفته چشماشون به معجر وای ازین غم زیر بغل های حسین و تا می گیرن زینب میوفته یاد مادر وای ازین غم بند سوم یه صدا توی باد میپیچه مثه استخوونی که شکسته شده مثه بغض مثه آه مثه بابای پیری که از همه خسته شده مثه غم مثه درد مثه چشمای منتظر و پره اشکه رقیه مثه بهته سکوت مثه راه نفس که با لخته ی خون تو بسته شده تو میری و از زندگی سیر میشه بابا میگی بیا زودتر داره دیر میشه بابا یادت میاد هی بت میگفت ایشالا پیرشی اما حالا توو داغ تو پیر میشه بابا میخنده لشگر تا بابات پیشت میشینه پا میکشی  روی زمین بابات می بینه اینا که دارن اینجوری دورت میخندن اون روز میخندیدن به بابام توو مدینه @yaqoote_sorkh @Alikavand333