سه ساله دختری_بند سوم.mp3
1.31M
سه ساله دختری رو خاک ویرونه...
🔹بند سوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
#غزل #مدح_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوة الّا به رقیه
هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه
شد آینهی حضرت زهرا و رسیدهست
ارثیه از او أم أبیها به رقیه
از بس که گرفتند شفا از حرم او
باید که بگویند مسیحا به رقیه
تا اینکه گره واشود از کار خلایق
باید که قسم داد خدا را به رقیه
مانند رکابی که دلش بند نگین است
دلبسته شده شانهی سقا به رقیه
او جان خودش را سر عشقش به پدر داد
دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه
با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه
آشفته شده بعد عمو خواب رقیه
یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند
حاشا که کسی داد تسلا به رقیه
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
#شور
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
ذکر یا حسین منو مستم میکنه
هر جا غیر روضه هات خستم میکنه
از دنیا و آدماش آزادم ولی
بوی تربت تو پابستم میکنه
برای اینکه کنار تو باشم
تموم دنیا رو پس زدم آقا
خوشی عمرم دقایقی بوده
که توی هیئت نفس زدم آقا
نفس زدن تو هیئت افتخارمه
رقیهی تو همهی کس و کارمه مولا
با اسم تو به مرز جنون میرسم
گدایی از غیر تو ننگ و عارمه مولا
حسین یا حسین
مدد اباعبدلله
ذکر یا حسینه دلیل بندگیم
همواره حسین میگفتم از بچگیم
تا باشه نفس برات میخونم اقا
دورت میگردم ای همهی زندگیم
به هم خورده روزگارم از دوری
ببین بیتابم بذار بیام آقا
منم مجنون محبتای تو
همون کهنه گدای روسیام آقا
حرم لازمم بی تو خرابم خراب
خمارم مگه تو بدی به جامم شراب آقا
ببین نوکرت سیره از این زندگی
نگاهی بکن به دلم که داره ثواب آقا
حسین یا حسین
مدد اباعبدالله
با ذکر رقیه من اعجاز میکنم
عشقمو با اشک چشام ابراز میکنم
تو هیئت با چشم خیس و سینه زنون
یا رقیه میگم و پرواز میکنم
پر پروازه رقیه خاتونه
دم و دمسازه رقیه خاتونه
برا سینه زن رقیه فرماندهس
اونم سرباز رقیه خاتونه
کوچیکه دستاش اما شبیه عموش
کرم داره و حاجت روا میکنه خاتون
تو فکر غم دنیا نباش و بدون
تموم دردامونو دوا میکنه خاتون
رقیه خاتون
مددی یا مولاتی
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
ذکر یاحسین _بند اول.mp3
1.21M
ذکر یاحسین...
🔹بند اول
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
ذکر یا حسین_بند سوم.mp3
1.14M
ذکر یاحسین...
🔹بند سوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
ذکر یا حسین_بند دوم.mp3
1.2M
ذکر یاحسین...
🔹بند دوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
#چهارپاره
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
خبری نمیگیری نیستی بابا
نکنه که دخترت رو نمیخوای
حواسم نبود ببخشید بابایی
که تو از رو نیزه ها داری میای
تو گرفتاری خودت یادم نبود
تو سرت خیلی شلوغه بابایی
میدونم هرچی میگن پشت سرت
همه حرفاشون دروغه بابایی
حالا که اومدی از سفر بشین
پای درد دل دختر کوچولوت
قبل از اون بزار که بوسش بکنم
جای نیزه رو که مونده توو گلوت
بزارش به پای دلتنگی اگه
لحن صحبتام پر از دلخوریه
خستگی راه توونم و گرفت
خستگی که میدونی چه طوریه
چند شبه یه دل سیر نخوابیدم
چند شبه خوابای خوب نمی بینم
اگه دیر شناختمت من و ببخش
چند روزه که خیلی خوب نمی بینم
عمه هی می گفت که خیلی زود میای
منم از خوشحالی خوابم نگرفت
چند شبه منتظرم بیای ولی
اینقده نیومدی خوابم گرفت
جاهایی خوبی نبردن ماها رو
یا خرابه بود یا که بزم شراب
یا توی شلوغی بود یا جایی که
من و خارجی می کردنم خطاب
هر کی از راه می رسید من و می زد
نرسید به هیشکی زور دخترت
ما رو بردن سر بازار بابایی
خیلی بر خورد به غرور دخترت
خلاصه که خیلی بد گذشت بهم
خلاصه که خیلی اذیت شدیم
چیزی جز سیلی جوابمون نبود
هر دفه اسم تو رو صدا زدیم
بابا جون یه لطفی کن به دخترت
این دفه هرجا می ری منم ببر
این سفر که اومدیم خوش نگذشت
اونجا چی میگذره خوش بهت پدر
همه ی درد دلم یه کلمه ست
نمیخوام حوصلتو سر بیارم
اجازه نداد که حتی بابایی
از گوشام گوشواره رو در بیارم
#علی_کاوند
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
#غزل #شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
" مهمان "
یا عاقبت از سینه جانم درمیآید
یا اینکه بابای من از این در میآید
این گریهها از درد نه از روی شوق است
امشب پدر مهمانی دختر میآید
شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن
از دست من تنها همینها برمیآید
خاکستری یا گُلگُلی؟ عمه کدامش
از این دوپیراهن به من بهتر میآید؟
خون لبم بند آمده خوب است، اما
خون سرم از زیر این معجر میآید
من گیسویم را دور دستم حلقه کردم
چون که به دست دختر انگشتر می آید
پیراهنم که سوخت قبلاً، پس چگونه
دارد دوباره بوی خاکستر می آید؟
حتی صدای پای بابا فرق کردهست
حس میکنم مهمان من با سر میآید
#علی_کاوند
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#غزل
#شب_سوم
همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه
شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه
گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه
سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه
به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض
همیشه آب خوردم لحظهی افطار با گریه
به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت
گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه
همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را
به جای شانه ات بر شانهی دیوار با گریه
دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من
نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه
شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد
چَکُش را میزند بر میخ در نجار با گریه
#سجاد_روانمرد
#غزل
#امام_حسین_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#سبک_زمینه
بند اول✏️
بگو کجایی
رو خاکی یا که روی نیزه هایی
ولی خدایی
این رسمش نبود این همه جدایی
بگو کجایی بگو کجایی
بذار با دستای خودم نوازشش کنم موهاشو
بذار میخوام ی بار دیگه بیام ببوسم اون چشماشو
بذار برم به سمت قبله بکشم پاهاشو
همه عمرم غریب افتاده
از روی زین عجیب افتاده
خاطرات رقیه و زینب
گیر یک نا نجیب افتاده
سیدناالغریب
بند دوم✏️
دیگه تمومه
خنده روی لب های زینب حرومه
توی شلوغی
جسم پاره پارهی تو کدومه
بگو کدومه بگو کدومه
اومده ذولجناح ولی تو زیر دست و پا جا موندی
وا شده پای شمر و حرمله به خیمه ها جا موندی
سرت با ما مسافرو خودت تو کربلا جا موندی
مثل تو من غریب افتادم
از رو محمل عجیب افتادم
گریه کردی رو نیزه ها وقتی
گیر یک نا نجیب افتادم
سیدناالغریب
بند سوم ✏️
وای از زمونه
رقیه واسهی تو روضه میخونه
چرا بابایی
انگشتر تو،تو دست ساربونه
داره میخونه داره میخونه
تو رفتی منو سپردی دست این حرومیا بابایی
نمیدونی چه حرف های بدی زدن به ما بابایی
دوری دیگه بسه خودت پاشو بیا بابایی
تو بیابون غریب افتادم
از رو ناقه عجیب افتادم
فک میکردم عمو میاد اما
گیر یک نا نجیب افتادم
سیدناالغریب
#سجاد_روانمرد
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
#سبک_واحد_سنگین
بند اول
وسط درد دل من یه نوازش آرزومه
خیلی سخته که ببینم سر بابا روبرومه
حتی یک لحظه نگاهت از دلم جدا نمیشه
باورش سخته برا من تو بری واسه همیشه
وقت پروازِ تو دستات تو برام قُوت بالی
حالا تو هق هق گریه جای شونه ی تو خالی
دست و پام میلرزه بابا ، نفسام همراه خونه
جای من خاک زمین و جای تو تو آسمونه
... اَبَتا بابا حسین جان ، اَبَتا بابا حسین جان ...
بند دوم
در به در تو دشت و صحرا روی خاکا می دویدم
دنبالم دوید یه نامرد روی خارا میکشیدم
گیسوهامو کَند و بعدش منو تازیونه میزد
آخه من کاری نکردم منو بی بهونه میزد
به سر و صورت خاکیم دشمنا دارن میخندن
پیرزن ها حمله کردن همه ی موهامو کندن
صورتم کبوده بابا روی دست و پام سیاهه
دخترت بره کنیزی این دیگه آخر راهه
... اَبَتا بابا حسین جان ، اَبَتا بابا حسین جان ...
بند سوم
اینجا دخترای شامی به لباس من میخندن
هر کدوم با یه عروسک جلو من بازی میکردن
وقتی که بازی میکردن گوشواره هاشونو دیدم
یادگار داداشم کو نمیدونی چی کشیدم
توی دست یه غریبه من دیدم انگشترت رو
پیرهن پارتو دیدم یادگار مادرت رو
خسته ی راهم و فکرم دستای گرم عمومه
داداشام کجان بابایی بغض تلخی تو گلومه
... اَبَتا بابا حسین جان ، اَبَتا بابا حسین جان ...
#محسن_کرماللهی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
حمید جودکی - اومدی پیشم.mp3
10.2M
بسم الله الرحمن الرحیم
بابای نیزه
اومدی پیشم ولی با پای نیزه
تو بابای منی یا بابای نیزه؟
آخ بمیرم آخ بمیرم که میبینم
رو گلوی خوشکل تو جای نیزه
چن شبه رفتی دلم آروم نداره
بارون اشکم مث ابر بهاره
میبینی که دختر تو جای بازوت
سرشو رو خاک ویرونه میذاره
دختر شامی دلم رو میسوزونه
کاشکی بابا دخترت زنده نمونه
روی پیشونی نازت جای سنگُ
روی لبهات جای چوب خیزرونه
بابایی نیگا کن این زخمای پامو
تو گوشای دخترا گوشوارههامو
ضربههای سنگین سیلی زجرُ
برده دیگه به خدا نور چشامو
بابایی از تشنگی لبام ترک خورد
پس عمو جونم چرا آبو نیاوورد؟
پیش چشمای رباب، یه نامسلمون
اومد و گهوارهی داداشمو برد ...
محلی لری؛
رنگِ پاییزی دارَه باغِ دِلِ مِه
تَش گِرِتَه دِ غَمِ تیو حاصِلِ مِه
دُختِرونِ کوفیو گُتِن یَتیمَه
طعنَهُو زَخمِ زِوُو بی قاتِلِ مِه
ای گُلِم! ای خوشکِلِم! دُورِت بِیَردِم
دَسِ گَرمِتِه بَنی وِه دَسِ سَردِم
بعد تیو مَریض بیمُ و حالِم خِروئَه
خو بی که تیو اُومایی دَرمونِ دردِم
ساکِتُو بیهُمزِووُنُ و سَر وِه زیرِم
مِثِ مُرغِ بیپَرِم، وِ غَم اَسیرِم
وِه خُدا که سیر بیمَ دِ ای زِمُونَه
کاشکی اِمشُو سَرِ دَسِ تیو بَمیرِم
"دخترون بوئهدار چی گل انارن..."
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از سجاد روان مرد
1_5825188467.mp3
12.2M
﷽
📝 زمینـــــه و جمـــــع خوانی
🗓 ویژه ایام محرم الحرام ۱۴۴۵
با غصه و غم
با هم دور هم
گریه میکنیم پای این علم
حسین من
حب تو امید زندگی کل شیعیان
حسین من
زیر بیرق توهستیم همگی پیر و جوان
حسین من
خیمه گاه تو پناهیست برای همگان
دل را گره به پرچم ارباب داده ایم
در زیر خیمه اش همه یک خانواده ایم
📝#سجاد_روانمرد
🏴 هیئت محبین آل یاسین بروجرد
گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
هدایت شده از پایان نامه
41.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ نماهنگ «یه کبوتر»
با اجرای؛
#گروه_سرود_تسنیم_اسلامشهر
🎬 کارگردان؛ امیررضا واحدی
🎹تنظیم؛ داوود نعمتی
📝 شاعر؛ #مجتبی_خرسندی
🖥️ تدوین؛ خانه هنر آروند
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
#غزل
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#شب_چهارم_محرم
"کوه صبر"
آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود
خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود
شرط ضمن عقد این خواهر فقط این بوده که
هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود
در مقابل محض همراهی این خواهر، حسین
ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود
خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین
در اسارت هم، چنان فاتح به منبر میرود
هیبت زینب به حیرت برده دشمن را، که او
روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟
خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم
آنچنان که انتظار روز محشر میرود
تیغ برّان بیانش ذوالفقاری دیگر است
آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود
کوه صبر است او که از داغ دل پر غصهاش
کاسهی صبر تمام غصهها سر میرود
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
بسم الله الرحمن الرحیم
ام ابیها
چه زینبی که خدا خوانده "زین" بابایش
شبیه بنت نبی مادر ابيهايش
همان که چادر شلاق خورده اش ، محشر
پناه خلق گنهکار می شود سایه ش
"بلا معلمه" علامه پرور دهر است
علوم رتبه گرفت از مقام فتوايش
علی به روز احد بود و مجتبی به جمل
هزار مرتبه احسنت بر پسرهايش
نه اینکه کوه به صبرش مثل شده باشد
که کوه صبر کم آورده است در پایش
غروب روز دهم ذوالفقار حیدر بود
تلاطمي که شروع شد به موج دريايش
بيان مرثیه خوانش در اوج زیبایی ست
حماسه می چکد از " ما رایت الا" یش
به خط کوفی مقتل بخوان که در کوفه
دمی شکسته نشد قامت معلايش
نبود معجزه فریاد "اسکوتوا" پس چيست؟
سکوت مطلق شهر از صدای گيرايش
اگرچه آمده با دست بسته در بازار
ولي خمیده نشد پیش ظلم ، بالایش
ثواب گریه به زینب برابر آمده با
بکا بر "حسنین" از زبان طاهايش
روایت است که هر صبح و شام می گرید
امام عصر به شام بلای عظمايش
#علی_کاوند
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#شب_چهارم
#محرم
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
با چه ذوقی دوتا کفن آورد
لحظه هایش چقدر شیرین است
چونکه مادر شهید خواهد شد
چون به این اتفاق خوش بین است
با چه خون دلی چه شب هایی
که نخوابیده پای گهواره
ذکر "اولادیّ الفداک حسين"
بوده است آشنای گهواره
حال دارد شبیه ابراهيم
می فرستد به سمت قربانگاه
این دو سرباز خوشگل خود را
این دو خورشید این دو قرص ماه
اهل خیمه برای بدرقه شان
ستر و عود و گلاب آوردند
نذر دوريّ چشم های حسود
چشم خیسی پرآب آوردند
زینب آمد چه اقتداری داشت
باشکوهی به غیرت یک مرد
دسته گل های عاشقش را از
زیر قرآن یکی یکی رد کرد
گفت دارم به حجله گاه مرگ
می فرستم تمام هستم را
نور چشمان و قوت زانو
وقت پیری عصای دستم را
بروید ای امیدهای دلم
شیر مادر حلالتان باشد
می شود عاقبت بخیر کسي
که فدای حسین جان باشد
ناگهان عاطفه شکوفا شد
پر شد از التماس ها میدان
رو به دایی به گریه می گفتند
محض موی سپيد مادرمان
هر چه دایی حسین نه می گفت
چشم از التماس تر مي شد
هی قسم دادن دوتا سرباز
داشت هر لحظه سخت تر می شد
جان هرکس که دوستش داری
جان من ، جان زینب کبري
هردو بالاتفاق سر دادند
که تو را جان مادرت زهرا
رجز قبل رزمشان این بود
عشق یعنی فقط جنون حسین
زندگی بی حسین یعنی مرگ
مرگ بر زندگی بدون حسین
لحظاتی گذشت اما بعد
ناله ای شد بلند : "وا اُمّا"
نیزه بالا و تیغ پایین رفت
ناگهان در کشاکش صحرا
تیری از چله ی کمان رد شد
یکی از آن دو بچه را انداخت
نیزه ی بی هوایی از پهلو
دیگری را هم از قفا انداخت
خبر آمد حسین می آید
روی دستش دو غنچه ی پرپر
می کُشد ، شک نکن برادر را
داغ شرمندگی از خواهر
#علی_کاوند
#شب_چهارم
#چهار_پاره
#محرم
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
صبر
شمشیر تیز خطبهی تو در نیام صبر
شیریست که نشسته درون کنام صبر
نام بلند توست که در اوج اقتدار
افراشتهست پرچم خود را به بام صبر
جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد
اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر
جام بلا عسل شده در کام شاه دین
وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر
در کربلا امام جماعت حسین بود
در شام با امامت تو شد اقامه صبر
"آری شود، ولیک به خون جگر شود"
هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر
حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد
شد ثبت بر جریدهی عالم دوام صبر
قربانی حسین شده در منای عشق
ذرّیهی مقدس تو ای امام صبر
#مجتبی_خرسندی
#محرم
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
33.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_چهارم_محرم
#زمینه
از کل داراییم گذشتم...
#کربلایی_امیر_برومند
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
لحظات اذان مغرب بود
دست در دست عمهزینب داشت
ضربانش شدید میکوبید
مضطرب بود و آه بر لب داشت
از روی تل نگاه میانداخت
غیر گرد و غبار چیزی نیست
غیر چندین پیاده با نیزه
غیر چندین سوار چیزی نیست
ناگهان نیزهدارها را دید
همه با هم نشانه میرفتند
نیزههاشان بدون دقت بود
ولی اصلا خطا نمیرفتند
نوک سرنیزههای سربالا
نوک سرنیزههای سرپایین
دید در بین آن همه نیزه
که عمویش نشسته روی زمین
چند دفعه کشید دستش را
تا مگر که به یاریاش برود
تا به یاری آن تن عریان
با جراحات کاریاش برود
گفت عمه عموم را کشتند
یک نفر به هزار و نهصد زخم
میزند هر که میرسد از راه
روی زخمش چرا مجدد زخم
ناگهان دید روی پیشانیش
سنگی از روی بغضوکینه نشست
لشگر از عمد دورهاش کردند
شمرِ بی شرم روی سینه نشست
دست خود را کشید و عازم شد
تا که سرباز آخری باشد
دست خود را سپر کند شاید
آخر قصه مادری باشد
غنچهی نوشکفتهی خیمه
بین آغوش باغ پرپر شد
قطره قطره چکید خونش تا
قتلگاه عمو معطر شد
#علی_کاوند
#شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333