ا ﷽ ا
#روضه /۱۸۷
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید.
وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود :
《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》
حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد.
حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت :
📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》
♦️پدرجان! فدایت شوم.
چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟
حضرت(ع) فرمودید :
در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد :
📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》
♦️این کاروان میرود، و مرگ هم اینها را بدرقه میکند.
اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد :
📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》
♦️مگر ما بر حق نیستیم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《بَلَی وَاللهِ》
♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم!
علی اکبر(ع) عرض کرد :
📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》
♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم!
امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود :
📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》
♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند.
نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۸۸
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛
📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》
حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱)
در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد.
همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند.
📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》
♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲)
اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.
در تاریخ طبری نقل شده است که ؛
📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنیطَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》
♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳)
امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد.
عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد.
علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند :
📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)،
نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)،
تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ،
یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی،
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》
♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم.
به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم.
سوگند به خداوند این زنازاده نمیتواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم.
آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴)
و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند.
مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار ميكردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند.
جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است.
در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند :
📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》
♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲
۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷
۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۸۹
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
☘ديدن پيامبر صلّىاللهعليهوآله در خواب به هنگام وداع با قبر ايشان و حرکت به سمت مکّه
⬅️ به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق،از پدرش،از جدّش امام زين العابدين عليهمالسّلام: هنگامی که شب فرا رسید،(امام حسين عليهالسّلام) براى وداع با قبر پیامبر صلىاللَّهعليهوآله به مسجد النّبى رفت. چون نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و وى به جاى خود بازگشت.
چون دومين شب رسيد، به مسجد رفت تا با قبر وداع كند. به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد. در حال سجده، خواب سبکی او را گرفت. (پيامبر صلّىاللَّهعليهوآله نزد او آمد) حسين عليه السلام را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و چشمانش را بوسید و مىفرمود: «پدرم به فدايت! گویا مىبينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيدهاى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست. فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مىآيى-و آنان مشتاق تواند- و براى تو در بهشت، درجاتى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمىيابى»
🔺حسين عليهالسّلام درحالىكه چشمان گريانى داشت، از خواب بلند شد و نزد خانوادهاش بازگشت و خواب خويش را بازگفت و سپس وداع كرد. خواهران و دختران و برادرزاده خود قاسم بن حسن عليه السّلام را بر محمل سوار كرد و همراه با بيست و يك تن از ياران و خاندان خود از مدينه بيرون آمد
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۵۰
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۹۰
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
☘كوشش يزيد براى جلوگيرى از حركت امام حسین عليهالسّلام
✍به نقل از واقدى: هنگامى كه حسين عليهالسّلام وارد مكّه شد، يزيد به ابن عبّاس نوشت: «امّا بعد، پسرعمويت حسين، و دشمن خدا، فرزند زبير، از بيعت با من سر باز زده و به مكّه رفتهاند و در صدد فتنه انگيزى اند و خود را در معرض نابودى نهادهاند. امّا پسر زبير، به راستى كه او به زودى، در گرداب نابودى وارد و كشته شمشير خواهد شد. و امّا در باره حسين، دوست دارم كه توبيخ او را به خاطر رفتارى كه از وى سر زده، به شما اهل بيت، واگذار كنم.
شنيدهام كسانى از پيروان او از مردم عراق، با او نامهنگارى مىكنند و او هم به آنها نامه مىنويسد. به او وعده خلافت مىدهند و او را به آرزوى زمامدارى مىاندازند. شما از پيوند ميان من و خودتان و حرمتها و خويشاوندى [مان] آگاهيد؛ ولى حسين، آن را گسسته و جدا كرده است.
🔻تو، پيشواى اهل بيتِ خود و سَرور مردم شَهرت هستى. با او ديدار كن و او را از كوشش براى جدايى باز دار و اين امّت را از [راهِ] فتنه باز گردان. پس اگر از تو پذيرفت و به سوى تو باز گشت، او نزد من، ايمن است و از احترام گسترده، برخوردار خواهد بود و به او همان حقوقى را پرداخت خواهم كرد كه پدرم به برادرش مىپرداخت و اگر بيش از اين هم خواست، آن گونه كه خود [مصلحت] مىدانى، برايش تضمين كن، كه من ضمانت تو را اجرا مىكنم و آن را برايش انجام مىدهم. سوگندهاى سخت و سندهاى تأكيد شدهاى كه مايه اطمينان او باشد و آنچه در همه كارها بر آن تكيه كند، بر عهده من است. در پاسخ دادن به نامهام و هر نيازى كه به من دارى، شتاب كن. و السّلام.
📚تذكرة الخواصّ ص۲۳۷
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۹۱
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
توطئه يزيد براى كشتن امام عليهالسّلام در مكّه
🌑 به نقل از محمّد بن داوود قمى، با سند خود، از امام صادق عليه السلام: محمّد بن حنفيّه، در آن شبى كه #امام_حسين عليهالسلام در بامداد آن، میخواست از مکه خارج شود ،نزد او آمد و گفت: برادرم ! مردم كوفه، كسانىاند كه نيرنگشان را دربارهی پدر و برادرت مىشناسى. بيم دارم كه حالِ تو، همچون حال آنان باشد. پس در مكّه اقامت كن؛ چرا كه تو، گرامىترينِ مردمان حرم و والاترينِ آنهايى.
_امام فرمود: «برادرم! بيم آن دارم كه يزيد بن معاويه، در حرم(امن الهی) مرا بکشد و من، كسى باشم كه با [ريخته شدن خون] او، حرمت این بیت، شكسته شود».
_ ابن حنفيّه گفت: اگر از آن مىترسى، به يَمَن يا برخى از مناطق خشك برو، كه در آن جا محفوظترى و كسى نمىتواند بر تو دست يابد.
_امام فرمود: «در آنچه گفتى، مىنگرم».
⬅️ هنگامی که سحر فرا رسيد، حسين عليهالسّلام كوچ كرد. خبر به محمّد بن حنفيّه رسيد. نزد او آمد و لگام شترش را كه بر آن سوار بود، گرفت و گفت: اى برادرم! مگر به من وعده درنگ در درخواستم را ندادى؟
_فرمود:«چرا»
_گفت:پس چرا در رفتن، شتاب مىكنى؟
_فرمود: «پس از جدايى از تو، پيامبر صلّىاللَّهعليهوآله نزدم آمد و فرمود: "اى حسين ! بيرون برو كه خدا خواسته است تو را كشته ببيند"»
_محمّد بن حنفيّه گفت: «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» .تو كه اينچنين بيرون مىروى، چرا اين زنان را با خود مىبرى؟
به او فرمود:«پيامبر صلّیاللَّهعليهوآله به من فرمود:"همانا خدا، خواسته است آنان را اسير ببيند"»
آن گاه با او خداحافظى كرد و رفت.
📚الملهوف ص۱۲۷
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /
🔸حضرت عباس علیه السلام
ا ﷽ ا
☘دو نقل در شهادت #حضرت_عباس_علیه_السلام طبق مقاتل :👇
1⃣نقل معتبر :
الف)نقل شیخ مفید(متوفی۴۱۳ق)
ب)نقل سید بن طاووس(متوفی۶۶۴ق)
2⃣نقل غیر معتبر :
الف)نقل علامه مجلسی(متوفی۱۱۱۰ق)
👇👇👇
حضرت #عباس علیه السلام
حضرت #عباس علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۹۲
🔸حضرت عباس علیه السلام
1️⃣طبق نقل نقل «شیخ مفید» و «سید بن طاووس» :👇
👤شیخ مفید می نویسد :
📋《حَمَلَتِ اَلْجَمَاعَةُ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَغَلَبُوهُ عَلَى عَسْكَرِهِ وَ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْعَطَشُ فَرَكِبَ اَلْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ اَلْفُرَاتَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ اَلْعَبَّاسُ(ع) أَخُوهُ فَاعْتَرَضَتْهُ خَيْلُ اِبْنِ سَعْدٍ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ فَقَالَ لَهُمْ : وَيْلَكُمْ حُولُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْفُرَاتِ وَ لاَ تُمَكِّنُوهُ مِنَ اَلْمَاءِ!
فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ(ع) : اَللَّهُمَّ أَظْمِئْهُ!
فَغَضِبَ اَلدَّارِمِيُّ وَ رَمَاهُ بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِي حَنَكِهِ فَانْتَزَعَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلسَّهْمَ وَ بَسَطَ يَدَهُ تَحْتَ حَنَكِهِ فَامْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ بِالدَّمِ فَرَمَى بِهِ ثُمَّ قَالَ : اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَى مَكَانِهِ وَ قَدِ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْعَطَشُ وَ أَحَاطَ اَلْقَوْمُ بِالْعَبَّاسِ(ع) فَاقْتَطَعُوهُ عَنْهُ فَجَعَلَ يُقَاتِلُهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ كَانَ اَلْمُتَوَلِّي لِقَتْلِهِ زَيْدَ بْنَ وَرْقَاءَ اَلْحَنَفِيَّ وَ حَكِيمَ بْنَ اَلطُّفَيْلِ اَلسِّنْبِسِيَّ بَعْدَ أَنْ أُثْخِنَ بِالْجِرَاحِ فَلَمْ يَسْتَطِعْ حَرَاكاً》
♦️لشكر دشمن بر امام حسين(ع) حمله كرد و یاران ایشان را از پاى درآوردند.
تشنگى بر آن حضرت(ع) سخت شد، پس حضرت(ع) بر شتر مسناة سوار شده و به سوى فرات به راه افتاد و برادرش عباس(ع) نيز همراه او بود.
پس سواره نطامیان لشكر ابن سعد لعین سر راه بر آنها قرار گرفتند و مردى از قبیله بنى دارم در ميان آنها بود.
پس به لشگر گفت : واى بر شما! ميانۀ او و فرات حائل شويد و نگذاريد به آب دسترسى پيدا كند.
در این هنگام امام حسين(ع) فرمود : پروردگارا! اين مرد را به تشنگى دچار كن!
آن مرد دارمى ناپاك خشمگين شد و تيرى به سوی آن حضرت(ع) پرتاب كرد و آن تير در زير چانۀ آن حضرت(ع) فرو رفت.
امام حسين(ع) آن تير را بيرون كشيد و دست زير چانه گرفت که دو مشت آن حضرت(ع) پر از خون شد و ایشان خونها را به هوا ريخت.
سپس فرمود : پروردگارا! من به تو شكايت میکنم از آنچه اين مردم در پبارۀ پسر دختر پيغمبرت رفتار کردند.
آنگاه به جاى خويش بازگشت و تشنگى سخت بر او غلبه كرده بود و از آن سو لشكر دور عباس(ع) را گرفته و به او حملهور شدند و او به تنهائى با ايشان جنگ می كرد تا اینکه برداشتن زخمهاى سنگين و از بین رفتن نيروى حرکت، توسط زيد بن ورقاء حنفى و حكيم بن طفيل سنبسى به شهادت رسید.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۵
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
👤سید بن طاووس می نویسد :👇
روای می گوید :
📋《وَ اِشْتَدَّ اَلْعَطَشُ بِالْحُسَيْنِ(ع) فَرَكِبَ اَلْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ اَلْفُرَاتَ وَ اَلْعَبَّاسُ(ع) أَخُوهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَاعْتَرَضَهُ خَيْلُ اِبْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ اَلْحُسَيْنَ(ع) بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِي حَنَكِهِ اَلشَّرِيفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ تَحْتَ حَنَكِهِ حَتَّى اِمْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ اَلدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ : اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ ثُمَّ اِقْتَطَعُوا اَلْعَبَّاسَ عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ فَبَكَى اَلْحُسَيْنُ(ع) لِقَتْلِهِ بُكَاءً شَدِيداً!》
♦️تشنگى بر امام حسين(ع) سخت شد، و بر مركب مسنّات نشسته و ارادۀ فرات را نمود و اين در حالى بود كه برادرش عباس(ع) در پيش رويش، قرار داشت.
لشكر عمر بن سعد متعرّض آنان شدند، و مردى از قبیله بنى دارم تيرى به سوى امام حسين(ع) گشود كه به زير زنخ امام(ع) اصابت كرد.
امام حسین(ع) تير را كشيد و دست زير زنخ گرفت تا دو كف دست از خون آكنده شد و آن را پرتاب كرد و گفت :
خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پيامبر شده و مىشود نزدت شكايت دارم.
بعد حضرت عبّاس(ع) را از امام حسين(ع) جدا كردند و او را احاطه نمودند تا آن كه او را شهيد نمودند.
امام حسين(ع) در مرگ برادرش به شدّت گريست.(۲)
📚منبع :
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۹۵
منبع: اسناد المصائب
حضرت #عباس علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۹۳
🔸حضرت عباس علیه السلام
2⃣طبق نقل علامه مجلسی :👇
👤علامه مجلسی می نویسد :👇
عده ای از اصحاب نقل کردند که؛
📋《لَمَّا رَأَى وَحدَتَه أَتَى أَخَاهُ وَ قَالَ : يَا أَخِي هَل مِن رُخصَةِِ؟》
♦️وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام حسین(ع) و عرضه داشت : برادر! آيا رخصت جهاد به من مى دهى؟
📋《فَبَكَى الحُسَينُ(ع) بُكَاءً شَدِيدَاً》
♦️امام حسين(ع) گريه شديدى كرد.
📋《ثُمَّ قَالَ : يَا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》
♦️بعد فرمود : اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد.
📋《فَقَالَ الْعَبَّاسُ : قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》
♦️عباس(ع) عرضه داشت : آقا سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
مي خواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
📋《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) : فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》
♦️امام حسين(ع) فرمود : مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
📋《فَذَهَبَ العَبَّاسُ وَ وَعَظَهُم وَ حَذَرَهُم فَلَم يَنفَعهُم》
♦️عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
📋《فَرَجَعَ إِلَى أَخَيِهِ فَأَخبَرَهُ》
♦️عباس(ع) به سوى امام حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.
📋《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنَادُونَ : العَطَشَ! اَلعَطَشَ!》
♦️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند : العَطَشَ! العَطَشَ!
📋《فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ》
♦️حضرت عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
📋《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》
♦️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》
♦️او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت.
📋《وَ قَتَلَ مِنهُم عَلَى مَا رُوِيَ ثَمَانِينَ رَجُلاً حَتَّى دَخَلَ المَاءَ》
♦️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
📋《فَلَمَّا أَرَادَ أَن يَشرِبَ غُرفَةََ مِن المَاءِ ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ》
♦️وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را ريخت.
📋《وَ مَلَأَ القُربَةَ وَ حَمَلَهَا عَلَى كِتفِهِ الأَيمَنِ وَ تَوَجَّهَ نَحوَ الخِيمَةِ》
♦️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت و سپس متوجه خيمه ها گرديد.
📋《فَقَطَعُوُا عَليَه الطَرِيقَ وَ أَحَاطُوُا بِهِ مِن كُلِّ جَانِبِِ》
♦️دشمنان سر راه بر آن حضرت(ع) گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
📋《فَحَارَبَهُم حَتَّى ضَرَبَهُ نَوفِلُ الأَزرَقُ عَلَى يَدِه اليُمنَى فَقَطَعَهَا》
♦️حضرت عباس(ع) با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت(ع) را قطع كرد.
📋《فَحَمَلَ القُربَةَ عَلَى كِتفِهِ الأَيسَرِ فَضَرَبَهُ نُوفِلُ فَقَطَعَ يَدَهُ اليُسرَى مِن الزَندِ》
♦️آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
📋《فَحَمَلَ القُربَةَ بِأَسنَانِهِ》
♦️حضرت عباس(ع) بناچار مشك را به دندان گرفت.
📋《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القُربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》
♦️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.
📋《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》
♦️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
📋《فَانقَلبَ عَن فَرَسِهِ》
♦️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
📋《وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي》
♦️و فرياد زد : يا اخا ادركنى!
📋《فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى》
♦️وقتى امام حسين(ع) آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد.
📋《وَ قَالَ الحُسَينُ(ع) : الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
♦️امام حسين(ع) فرمود : يعنى الان پشتم شكست و راه چاره ام قليل و اندك شد.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
منبع: اسناد المصائب
حضرت #عباس علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۹۴
🔸حضرت عباس علیه السلام
👤احمد بن علی به معروف به ابن عِنَبه(متوفای سال ۸۲۸ قمری) می نویسد :
روزی امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود :
📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا》
♦️برای من زنی را انتخاب کن که او را به ازدواج خویش در بیاورم، تا اینکه برای من فرزندانی همچون شیرانی از نسل عرب به دنیا بیاورد.
که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام علی(ع) معرفی کرد و گفت :
📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》
♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۱)
به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۲)
به این ترتیب، ام البنین(س) وارد منزل امام علی(ع) شد و برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد و با ورود ام البنین به خانه امیر مؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می کرد.
در تاریخ زنی همچون ام البنین(س) دیده نشده که نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد.
ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس(ع) و عبدالله و جعفر و عثمان شد که همه در کربلا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.(۳)
👤مرحوم یزدی در کتاب شَعشعة الحسینی می نویسد :
حضرت امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) در آخرین شب حیات مبارکشان یعنی شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهل هجری، بعد از آن که آخرین وصایای خود را برای فرزندان خویش بازگو کرد و امام حسن مجتبی(ع) را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد و سپس به جمعیت حاضر خیره شد و نگاهش را بین جمعیت تقسیم کرد.
📋《ثُمَّ نَظَرَ إِلَى العَبَّاسِ فَرَأَى أَنَّ بُكَاءَهُ أَشَدُّ مِنَ الآخِرِينَ فَدَعَاهُ إِلَيهِ》
♦️سپس نگاهشان روی عباس(ع) متوقف شد و دید که گریه ی عباس(ع) بیشتر از دیگران است.
پس او را نزد خود فرا خواند.
📋《فَصَاحَ صِيَاحَاً عَالِيَاً وَ بَكَى بُكَاءً طَوِيلَاً》
♦️پس حضرت(ع) در این هنگام بلند بلند و طولانی گریستند.
📋《وَ اَخَذَ العَبّاسَ(ع) و ضَمَّه اِلَی صَدرِهِ》
♦️عباس رو به آغوش کشیدند و به سینه مبارکشان چسباندند.
سپس فرمودند :
📋《وَلَدِی! مُهجَتِی! سَتَقُرُّ عَیْنِی بِکَ فِی یَوْمِ الْقِیٰامَةِ》
♦️پسرم! عزیز دلم! به زودی در روز قیامت به وسیله تو چشم من روشن می گردد.
📋《عَلَیکَ بِالحُسَینِ(ع)》
♦️حسین را به تو سپردم.
📋《فَإِنَّهُ أَمَانَةُ اللَّه وَ أَمَانَةُ رَسُولِهِ وَ أَمَانَةُ فَاطِمَةَ وَ أَمَانَتِی عِندَکَ!
كُن عَضدَاً وَ تَرسَاً لَهُ وَافِدِ نَفسَكَ لَهُ》
♦️همانا حسین(ع) امانت خدا و رسول خدا و امانت فاطمه(س) و امانت من در نزد توست.
پس کمک کار و حامی و فدایی او باش.(۴)
بیست سال از این جریان گذشت و از طرفی عمل به وصیت واجب است و عباس(ع) باید اکنون در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری به وصیت پدر عمل کند.
👤دینوری(متوفی سال۲۷۶ ق) می نویسد :
در روز عاشورا حضرت عباس(ع) برادرانش را فراخواند و با آنها سخن گفت و فرمود :
📋《تُقدِّمُوا! بِنَفسِی أَنتُم! فَحَامُوا عَن سَیّدِکُم حَتَّی تَمُوتُوا دُونَه فَتَقَدَّمُوا جَمِيعَاً!
فَصَارُوا اَمَامَ الحُسَينِ(ع) يَقُونَهُ بِوُجُوهِهِم وَنُحُورِهِم》
♦️پیش بیایید! فدایتان شوم! از مولایتان حسین(ع) حمایت کنید تا در این راه به همراه او شهادت برسید.
سپس اينان از برابر امام حسين(ع) عبور كردند و سر و گردن را سپر بلای او قرار دادند و به شهادت رسیدند.(۵)
📚منابع :
۱)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷
۲)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸
۳)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۲
۴)شعشعة الحسینی یزدی، ج۲، ص۶۰
۵)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۷
منبع: اسناد المصائب
حضرت #عباس علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham