ا ﷽ ا
#روضه /۱۰۸
🔸حضرت امام حسن علیه السلام
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه می گوید :
《دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَشْتٌ یُقْذَفُ فِیهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السمِّ الَّذِی أَسْقَاهُ مُعَاوِیَةُ》
♦️پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، به حضور ایشان شرف یاب شدم.
دیدم در پیش روی ایشان، طشتی گذاشته شده و پاره پاره جگر مبارکشان به خاطر زهری که معاویه به وسیله جعده به ایشان خورانیده بود، در آن طشت ریخته می شود.
عرض کردم، چرا خود را درمان نمی کنید؟
حضرت(ع) فرمودند :
📋《بِمَاذَا أُعَالِجُ الْمَوْتَ؟》
♦️مرگ را به چه چیز علاج می توان کرد؟
و من هم گفتم :《إِنَّا لِلّه و إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ!》
جناده می گوید :
📋《ثُمَّ انْقَطَعَ نَفَسُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ حَتَّى خَشِیتُ عَلَیْهِ》
♦️سپس نفَس حضرت(ع) به شماره افتاد و رنگ مبارکش زرد شد به طورى که بر آن حضرت(ع) ترسناک شدم.
در این هنگام؛ امام حسین(ع) وارد شدند.
📋《فَانْکَبَّ عَلَیْهِ حَتَّى قَبَّلَ رَأْسَهُ وَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَعَدَ عِنْدَهُ وَ تَسَارَّا جَمِیعَاً》
♦️آن حضرت(ع)، امام حسن مجتبی(ع) را در بر گرفت و سر مبارکش و میان دو دیدگانش را بوسید و نزدش نشست، پس مقدارى آهسته با هم صحبت کردند.
سپس ندای《إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ》بلند شد.(۱)
هنگام دفن امام حسن مجتبی(ع) در قبرستان بقیع، امام حسین(ع) وارد قبر شد و بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت و سپس این ابیات را در سوگ آن حضرت(ع) زمزمه کرد.
📋《فَلَيْسَ حَرِيبَاً مَنْ أُصِيبَ بِمَالِهِ
وَ لَكِنَّ مَنْ وَارَى أَخَاهُ حَرِيْبٌ》
♦️غارت زده آن کس نیست که مالش ربوده شده، بلکه غارت زده، کسی است که برادرش را در دل خاک، بپوشاند.
📋《أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ اَطِيبُ مَحَاسِنِي،
وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ؟》
♦️آیا من، موی سرم را روغن بزنم و یا محاسنم را معطر کنم، در حالی که سر تو روی خاک است و تو مانند درخت شاخ و برگ ریخته، شدهای!(۲)
از سال ۵۰ هجری تا واقعه کربلا امام حسین(ع) محاسن خود را خضاب نکرد.
اما چرا امام زمان(ع) در زیارت ناحیه می فرماید :
📋《أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ》
♦️سلام بر آن کسی که محاسنش خضاب شد!(۳)
محاسن مبارک امام حسین(ع) در چند جای کربلا به خون خضاب شد.
1⃣هنگام شهادت #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :
وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، جوان برومندش را، در حالی که بر زمین افتاده بود و نفس های آخر را می کشید، مشاهده کرد، خود را به بالین او رساند و او را به آغوش کشید.
در این هنگام؛
📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت و محاسن امام(ع) به خون صورت علی اکبر(ع) خضاب شد.(۴)
2⃣هنگام شهادت #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :
در مقاتل آمده است که؛
امام حسین(ع) به درب خیمه آمد و طفل خویش را برای وداع درخواست کرد و آن طفل به نزد امام(ع) آورده شد.
در این هنگام؛ حرمله تیری به سوی او افکند که به گلویش اصابت کرد و سرش را جدا نمود.
📋《فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ(ع) الدَّمَ بِكَفَّيْهِ حَتَّى امْتَلَأَتَا وَ رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ》
♦️امام حسین(ع) دو دستانش را از خون پر نمود و به سوی آسمان پاشید و سپس با خون علی اصغر(ع) محاسن مبارک خود را خضاب کرد.(۵)
3⃣هنگام شهادت خود #امام_حسین_علیه_السلام :
در روز عاشورا نیز امام حسین(ع) در لحظات شهادت خود، دعاى قربانى را خواندند و فرمودند :
📋《بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلى مِلِّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا(ص)!
📋《ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْيَتِهِ》
♦️سپس حضرت(ع) دست مبارک خود بر روی جراحت گذاشت و دست خود را از خون مبارکش پر نمود و آن را به سر و محاسن خود کشید و محاسن خود را خضاب کرد.(۶)
📝شعر :
شورش روز قیامت به جهان برپا بود
آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود
خصم چون دایره گرد حرم و شاه شهید
در دلِ دایره چون نقطه ی پا برجا بود
عرصه ی دشت چو دیبای مُنَقّش از خون
و آن همه صورت زیبا که در آن دیبا بود
جان به قربان ذبیحی که به قربانگه دوست
با لب تشنه روان می شد و خود دریا بود
در همه مُلک بلا نیست به جز ذکر حسین
قاف تا قاف جهان صوت همین عنقا بود
👤نیّر تبریزی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۵
۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴
۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴
۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸
۶)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسن علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۰۹
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸🔶《أَلسَّلامُ عَلَى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرَى، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَن مَاتَ شَهِیدَاً عَطشَانَاً، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَا عَبْدِاللهِ الحُسَینِ(علیه السلام)》🔶🔸
✅حضرت رسول اکرم(ص) با گروهی از یارانش در نیمه سال دوم هجری به تعقیب کاروان قریش که به سر پرستی ابوسفیان عازم شام بود، تا نقطهای به نام عشیره پیش رفتند، اما اثری از کاروان قریش نیافتند.
در یکی از روزها که در عشیره بودند، حضرت اکرم(ص) بر بالین امام علی(ع) و عمار آمد.
📋《لَمَّا رَآهُ مُعَفِّرَاً وَجْهَهُ فِي اَلتُّرَابِ》
♦️حضرت(ص) دید آنان خوابیدهاند و بر سر و صورت علی(ع) خاک نشسته است.
حضرت(ص) آن دو را با مهربانی و ملاطفت بیدار کرد و خطاب به امام علی(ع) فرمود :
📋《قُمْ! يَا أَبَا تُرَابٍ!》
♦️ای ابوتراب! برخیز!(۱)
پس علی(ع) پدر خاک بود.
و فاطمه(س) مادر آب!
در روایتی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که فرمود :
📋《جُعِلَتْ نِحْلَتُهَا مِنْ عَلِيٍّ(ع) خُمُسَ الدُّنْيَا وَ ثُلُثَيِ الْجَنَّةِ وَ جُعِلَتْ لَهَا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةُ أَنْهَارٍ الْفُرَاتُ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ نَهْرَوَانُ وَ نَهْرُ بَلْخٍ》
♦️مهریه حضرت فاطمه(س) از همسرش، یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، و چهار نهر که عبارتند از : نهر فرات در عراق، نهر نیل در مصر، نهر نهروان و نهر بلخ قرار داده شد.(۲)
اما حسین(ع) نه خاک شد و نه آب خورد!
در مقاتل آمده است که؛
امام سجاد(ع) در فرمایشی ندبه کنان خطاب به پدر مظلوم خود، می فرماید :
📋《وَا اَسَفَا! عَلَيکَ يَا اَبَتَاه! تَبقِي ثَلَاثَةَ اَيَّامِِ بِلَا دَفنِِ وَ اَنتَ اَبنُ بِنتِ رَسُولِ اللهِ(ص)!》
♦️وامصيبتا! چقدر مايه ی تأسف است ای پدرم!
که جنازه ات سه روز بدون دفن، روي خاک زمين باقي ماند، با اينکه تو پسر دختر رسول خدا(ص) هستی!(۳)
با اینکه طبق روایت، نهر فرات مهریه حضرت فاطمه زهرا(س) بود، امام حسین(ع) در صحرای کربلا از مهریه مادرش ممنوع شد و تشنه لب به شهادت رسید.
در روز عاشورا، دشمن مشغول عربده های مستانه خود بود، تا جایی که در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی فریاد کشید و خطاب به امام حسین(ع) گفت :
📋《يَا حُسَيْنُ(ع)! أَلَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ كَأَنَّهُ كَبِدُ السَّمَاءِ؟!
وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً!》
♦️ای حسین! آیا این آب را که در صفا و زلالی بسان رنگ آسمانی است، نمی بینی؟
به خدا سوگند، که قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
پدر خاک! کجایی؟ پسرت خاک نشد!
مادر آب! کجایی؟ پسرت آب نخورد!
👤کریمی
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۱
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۱
۳)الأئمة الإثني عشر، معروف الحسنی، ج۲، ص۱۱۵
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۰
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(علیه السلام)》🔶🔸
✅«ابن عبدالبرّ قُرطَبی» از ابوهُریره روایت می کند که می گفت :
چشم هایم دید و گوش هایم شنید که رسول اکرم(ص)، هر دو دست حسین(ع) را گرفته بود و پاهای حسین(ع) بر روی پاهای حضرت(ص) بود و آن گاه فرمود :
📋《تَرَقَّ عَيْنَ بَقَّةَ》
♦️بالا بیا ای چشم کوچولوی من!
امام حسین(ع) بالا رفت تا پاهایش را بر سینه ی رسول اکرم(ص) گذاشت.
سپس حضرت(ص) فرمود :
📋《إِفْتَحْ فَاکَ》
♦️دهان باز کن! سپس او را بوسید و فرمود :
📋《أللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّي أُحِبُّه》
♦️خدایا او را دوست بدار، زیرا من او را دوست میدارم.(۱)
🏴در مقاتل آمده است که؛
در یک صفر سال ۶۱ هجری کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد.
امام صادق(علیه السلام) درباره نحوه ورود اُسرای کربلا به مجلس یزید، می فرماید :
وقتی که سر مبارک امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، در این هنگام امام سجاد(ع) به همراه دختران امیرالمومنین(ع) نیز وارد مجلس کردند. در حالی که؛
📋《كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا》
♦️دست و گردن و بازوی جد اسیرم، امام سجاد(ع) به غُل و رنجیر بسته شده بود.(۲)
و در نقلی دیگر؛
📋《وَ أَجسَادُهُم مُجَرَّدَةً وَ ثِيابُهُم مُرَمَّلَةً، وَ خُدُودُهُم مُعَفَّرَةً》
♦️و اسرای اهل بیت(علیهم السلام) که لباس های خونین و صورت های خاک آلود بودند.(۳)
یزید نیز در حالی که شراب می نوشید؛
📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، و آن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۴)
شیخ صدوق روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل می کند که ایشان فرمود :
📋《..ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ》
♦️یزید آن گاه باقی مانده آن را در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین میریخت.(۵)
در این هنگام بود که «ابوبرزه اسلمی» صحابی رسول اکرم(ص) با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد :
ای یزید! وای بر تو! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین(ع) میزنی؟
با چشمان خودم دیدم که رسول اکرم(ص) دندانهای حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را می مکید و میبوسید و به ایشان می فرمود :
📋《أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيرَاً》
♦️شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!
یزید از کار او عصبانی شد و دستور داد او را از مجلس اخراج کنند.(۶)
و یزید همچنان بر لب و دندان امام حسین(ع) می زد و می گفت :
📋《لَقَدْ أسْرَعَ إِلَیْکُ الشَّیْبُ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ》
♦️اى ابا عبد الله! چقدر زود پير شدى؟!
[محاسنت سفيد گشته است!](۷)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
👤سازگار
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۸۸
۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳
۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۰
۴)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۵)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰
۷)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۱
🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔹🔷《السَّلَامُ عَلَیکَ یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءَ(سلام الله علیها) سَيِّدَةَ نِسَاءِ العَالَمِينَ》🔷🔹
✅قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) در کربلا، مهاجمین به خیمه گاه امام حسین(علیه السلام) حمله کردند.
در بين حمله كنندگان، شمر بن ذى الجوشن دست به حمله برد، او با نيزهاش به خيمه ی حسين(ع) ضربهاى زد و فرياد كشيد :
📋《عَلَيَّ بِالنَّارِ حَتَّى أُحْرِقَ هَذَا اَلْبَيْتَ عَلَى أَهْلِهِ》
♦️برايم آتش بياوريد تا اين خيمه را بر اهلش آتش بزنم!
زنان فرياد كشيدند و از خيمه خارج شدند!
امام حسین(ع) با ديدن اين صحنه، فرياد كشيد :
📋《يَابْنَ ذِي اَلْجَوْشَنِ! أَنْتَ تَدْعُو بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ بَيْتِي عَلَى أَهْلِي؟! حَرَّقَكَ اَللَّهُ بِالنَّارِ!》
♦️اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى خواهى تا خانهام را بر خاندانم به آتش بكشانى؟! خدا تو را با آتش بسوزاند!(۱)
🏴این یکی از اتفاقاتی بود که در واقعه کربلای سال ۶۱ هجری رخ داد، اما این جنایت، پیشتر از سوی دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) در مدینه به وقوع پیوسته بود و سابقه داشته است.
شهرستانی می نویسد :
📋《فَأَقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نَّارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》
♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.
سپس گفت :
📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》
♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۲)
در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود :
📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》
♦️ای پسر خطاب! آیا آمده ای خانه ما را به آتش بکشی؟
عمر گفت :
📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّةُ》
♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آتش زدن به خیمه زبس ظالمانه بود
صحرای کربلا همه غرق زبانه بود
تاکس میان خیمه نسوزد با اشک وآه
رینب میان خیمه وآتش روانه بود
سیلی امان نداد به طفلان خسته جان
رخسار کودکان همه پرُ از نشانه بود
مقصود خصم کشتن آل رسول بود
سیلی وتازیانه زدن ها بهانه بود
شرمم کُشد که فاش بگویم ولی بپرس
از لاله های گوش چرا خون روانه بود
بُردند از خیام حرم دشمنان دین
گهواره ای که جلوۀ طفلی یگانه بود
وقتی شکست سینۀ مولا زسُم اسب
آوای واحسین به لبها ترانه بود
زینب به یاد توصیه های حسین خود
گرم نماز وذکر دعای شبانه بود
زان پس چراغ عشق وفائی نشد خموش
سرهای روی نیزه چراغ زمانه بود
👤وفایی
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸
۲)الملل و النحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۲
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت زینب سلام الله علیها
یکی از فضائلی که به امام حسین(علیه السلام) اختصاص یافته، این است که حضرت رسول اکرم پسر خودش ابراهیم را، به خاطر شدّت محبت به امام حسین(علیه السلام) فدای حسین(علیه السلام) کند.
این جریان از ابن عباس چنین نقل شده است؛
روزی نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که؛
📋《..وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ اِبْنُهُ إِبْرَاهِيمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا》
♦️پیامبر اکرم(ص) فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و نوهاش امام حسین(علیه السلام) را بر زانوی راست خود نشانده بود.
و یک بار حسین(ع) را می بوسید و یک بار ابراهیم را!
سپس جبرئیل نازل شد و گفت :
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ رَبَّكَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ : لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا لَكَ فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ》
♦️ای محمد(ص)! خدا به تو سلام میرساند و می فرماید : ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی گذاریم، یکی از آنها را فدای دیگری گردان!
📋《فَنَظَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِلَى إِبْرَاهِيمَ فَبَكَى وَ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَبَكَى وَ قَالَ :
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَى مَاتَ لَمْ يَحْزَنْ عَلَيْهِ غَيْرِي وَ أُمُّ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَاطِمَةُ(س) وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ(ع) اِبْنُ عَمِّي لَحْمِي وَ دَمِي وَ مَتَى مَاتَ حَزِنَتْ اِبْنَتِي وَ حَزِنَ اِبْنُ عَمِّي وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَيْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِي عَلَى حُزْنِهِمَا!
يَا جَبْرَئِيلُ! يُقْبَضُ إِبْرَاهِيمُ فَدَيْتُهُ لِلْحُسَيْن(ع)!》
♦️حضرت نگاهی به صورت حسین(علیه السلام) کرد و نگاهی به صورت ابراهیم، و گریه کرد، پس فرمود :
اما ابراهیم مادرش کنیز است، هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی شود، اما حسین(علیه السلام) مادرش فاطمه(سلام الله علیها) و پدرش علی(علیه السلام) است که به منزله گوشت و خون من است، هر گاه حسین(علیه السلام) بمیرد دخترم فاطمه(سلام الله علیها) محزن و غصه دار می شود، پسر عمم علی(علیه السلام) هم محزون می شود و خودم هم محزون می شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها!
ای جبرئیل! ابراهیم بمیرد، او را فدای حسین(ع) کردم.
ابن عباس می گوید :
📋《فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلاَثٍ فَكَانَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِذَا رَأَى اَلْحُسَيْنَ(ع) مُقْبِلاً قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَايَاهُ وَ قَالَ فُدِيتُ مَنْ فَدَيْتُهُ بِابْنِي إِبْرَاهِيمَ》
♦️ابراهيم پس از سه روز از دنیا رفت.
لذا پیامبر اکرم(ص) هر گاه امام حسین(علیه السلام) به سويش مىآمد، او را مىبوسيد و بر سينه مىچسباند و دهانش را مىمكيد و می فرمود :
«من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم.»(۱)
پیامبر اکرم(ص)، امام حسین(ع) را بسیار دوست می داشت و این عشق و علاقه به حدی بود که، ابن مسعود نقل می کند :
📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(علیهما السلام) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۲)
و در روایتی دیگر آمده است که ؛
حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود :
📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》
♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۳)
🏴در مقاتل آمده است که؛
وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه رسیدند، بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت :
📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(ع)》
♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(علیه السلام) را براى تو آورده ام.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
پسر خاک سیه منزل و ماوای تو نیست
خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان
جای یک بوسه ی من، بر همه اعضای تو نیست
قاصدی کو که فرستم دمی از کرب و بلا
در نجف با خبر از حال تو بابای تو نیست
دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش
از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست
👤صامت بروجردی
📚منابع :
۱)بحار، ج۲۲، ص۱۵۳
۲)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #زینب سلام الله علیها
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۳
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید :
📋َ《إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) لَمَّا وُلِدَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَبْرَئِيلَ أَنْ يَهْبِطَ فِي أَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُهَنِّيَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ جَبْرَئِيلَ》
♦️وقتی امام حسين(علیه السلام) متولد شد، خداوند به جبرئيل دستور داد با هزار فرشته فرود آيند و حضرت رسول اکرم(ص) را از طرف او تهنیت گويند.
📋《فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَمَرَّ عَلَى جَزِيرَةٍ فِي الْبَحْرِ فِيهَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ فُطْرُسُ كَانَ مِنَ الْحَمَلَةِ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي شَيْءٍ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِ فَكَسَرَ جَنَاحَهُ وَ أَلْقَاهُ فِي تِلْكَ الْجَزِيرَةِ فَعَبَدَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهَا سَبْعَمِائَةِ عَامٍ حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》
♦️پس جبرئيل فرود آمد و به جزيره اى در دريا گذشت كه فرشته اى به نام فطرس از حاملان عرش، كه پرش شكسته بود و در آن جزيره افتاده بود، مكان داشت و هفتصد سال در آنجا، تا تولد امام حسين(ع)، خدا را عبادت كرده بود.
سپس آن فرشته به جبرئيل گفت : كجا مي روید؟
جبرائیل گفت :
📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) بِنِعْمَةٍ فَبُعِثْتُ أُهَنِّئُهُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي!》
♦️خدا به محمد(ص) نعمتى داده و مى روم از طرف خدا و خود تبریک گويم.
فطرس گفت :
📋《يَا جَبْرَئِيلُ! احْمِلْنِي مَعَكَ لَعَلَّ مُحَمَّداً(ص) يَدْعُو لِي!》
♦️مرا با خود ببرید، شايد محمد(ص) برايم دعا كند.
پس او را با خود بردند.
📋《فَلَمَّا دَخَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) هَنَّأَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْهُ وَ أَخْبَرَهُ بِحَالِ فُطْرُسَ!》
♦️وقتی که جبرائیل بر پیامبر اکرم(ص) وارد شد، از طرف خداوند و خود تبریک و تهنيت گفت و گزارش فطرس را هم به عرض ایشان رساند.
پيغمبر اکرم(ص) به آن فرشته فرمود :
📋《تَمَسَّحْ بِهَذَا الْمَوْلُودِ وَ عُدْ إِلَى مَكَانِكَ!》
♦️اين مولود را لمس کن و به مقام خود برگرد!
📋《فَتَمَسَّحَ فُطْرُسُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) وَ ارْتَفَعَ!》
♦️پس فطرس ملک خود را به حسين(ع) ماليد و بالا رفت.(۱)
در روایتی دیگر آمده است که؛
📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) شَأْنَکَ بِالْمَهْدِ فَتَمَسَّحْ بِهِ وَ تَمَرَّغْ فِیهِ!
فَمَضَى فُطْرُسُ إِلَى مَهْدِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) وَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَدْعُو لَهُ》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) فرمود :
اینک به گهواره حسین(ع) پناه ببر و خود را به گهواره او بمال و به آن تبرک بجو!
فطرس بهجانب گهواره امام حسین(ع) رفت و خود را به آن مالید و پیامبر(ص) نیز برایش دعا میکرد.(۲)
در این هنگام؛ فطرس که بالا رفت، عرضه داشت :
📋《يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! أَمَا إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلُهُ وَ لَهُ عَلَيَّ مُكَافَاةٌ أَلَّا يَزُورَهُ زَائِرٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ عَنْهُ وَ لَا يُسَلِّمَ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ سَلَامَهُ وَ لَا يُصَلِّيَ عَلَيْهِ مُصَلٍّ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ صَلَاتَهُ》
♦️يا رسول خدا(ص)! همانا امت تو او را خواهند كُشت و او بر گردن من دینی دارد كه هر كس زيارتش كند به او برسانم و هر كس بر او درود فرستد به او برسانم و هر كس طلب رحمت برايش كند به او برسانم.
سپس فطرس ارتفاع گرفت و به آسمان رفت.(۳)
امام حسن عسکری(علیه السلام) در دعای روز سوم شعبان می فرماید :
📋《اللّٰهُمَّ وَ هَبْ لَنا فِى هٰذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَةٍ .. عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ》
♦️خدایا! ببخش بر ما در این روز بهترین بخشش را و برآور برای ما هر خواستهای را، چنان که حسین(ع) را به محمّد جدّش عطا کردی و آنجا فطرس به گهوارهاش پناهنده شد.
و پس از شهادتش ما نیز پناهنده به مزار او پناهنده می شویم و بر تربتش حاضر میشویم و بازگشتش را انتظار می کشیم.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
حُسن یکتا را ببین، زلف دو تا دارد حسین
بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر
در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید
دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت بر کف بانگ رسا دارد حسین
سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
👤احمد عزیزی
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۷
۲)بحار، ج۲۶، ص۳۴۱
۳)امالی صدوق، ص۱۳۸
۴)مصباح طوسی، ص۸۲۶
/اقبال الاعمال ص۶۸۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۴
🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
🔸حضرت امام علی علیه السلام
🔸حضرت امام رضا علیه السلام
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَضْعَةُ النَّبِیِّ(صلوات الله علیه و آله)》🔶🔸
✅حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة»(پاره تن) کرده است.
1⃣ #امام_علی_علیه_السلام :👇
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ رَبِّي》
♦️بدانید که همانا علی(علیه السلام) پاره تن من است.
پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱)
2⃣ #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها :👇
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》
♦️همانا فاطمه(سلام الله علیها) پاره ی تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲)
3⃣ #امام_رضا_علیه_السلام :👇
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》
♦️به زودی پاره ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳)
🔎مورد چهارمی هم هست اما حضرت رسول اکرم(ص) صریحا او را تعبیر به «بَضْعة» نکرده است، بلکه نقل است که «لبابة دختر حارث»(ام الفضل) همسر عباس بن عبدالمطلب، نزد رسول اکرم(ص) آمد و گفت :
📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! رَأَيْتُ اَلْبَارِحَةَ حُلْماً مُنْكَراً!!》
♦️ای رسول خدا(ص)! من در شب گذشته خواب ناخوشايندی ديدم.
حضرت(ص) فرمودند : چه خوابی ديده ای؟
عرض کرد : خيلی سخت است.
حضرت(ص) فرمودند : آن چيست؟
گفت :
📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ قِطْعَةً مِنْ جَسَدِكَ قُطِعَتْ فَوُضِعَتْ فِي حَجْرِي》
♦️ديدم قطعه ای از بدن شما جدا شد و در دامانم قرار گرفت.
حضرت(ص) فرمودند :
📋《رَأَيْتَ خَيرَاً تَلِدُ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) إِن شَاءَ اللهُ غُلَامَاً فَيَكُونُ فِي حِجْرِكِ》
♦️خواب خوبی ديده ای! ان شاء الله دخترم فاطمه(سلام الله علیها) پسری به دنيا می آورد که در دامان تو جای می گيرد و تو از او پرورش و نگه داری می کنی!
ام الفضل می گوید :
📋《فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) الْحُسَيْنَ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَكَانَ فِي حِجْرِي كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)》
♦️هنگامی که فاطمه(س) امام حسین(علیه السلام) را به دنیا آورد، او همانگونه که رسول اکرم(ص) فرموده بود، در دامن من پرورش یافت.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است
این چشم نیست، چشمهای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضهها، تر است
چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است
فردا کنار فاطمه(ص) با آبروتر است
ما خشک میشویم، ولی بار میدهیم
دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است
بر من لباس نوکریام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
👤لطیفیان
📚منابع :
۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷
۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵
۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳
۴)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۴، ص۳۲۳
منبع: اسناد المصائب
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
حضرت #امام_علی علیه السلام
حضرت #امام_رضا علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۵
🔸حضرت امام حسن علیه السلام
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَی رِیحَانَتَیِ الرَّسُولِ(ص)، سَیِّدَی شَبَابِ اَهلِ الجَنَّةِ الحَسَنِ(علیه السلام) وَ الحُسَینِ(علیه السلام)》🔷🔹
✅حضرت رسول اکرم(ص) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) علاقه وافری داشت و آنان را همواره دوست می داشت.
ابن مسعود نقل می کند :
📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ(ع) عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ(ع) عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(ع) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۱)
و در روایتی دیگر آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود :
📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》
♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۲)
🏴اما با دردانه های حضرت رسول اکرم(ص) چه کردند؟!
آنچه در تاریخ آمده، نشان از جنایات امت در قبال این دو بزرگوار است.
وجه اشتراک این جنایات این بود که هر دو بزرگوار را مورد هدف تیر قرار دادند.
ابن شهر آشوب در مناقب نقل می کند؛
هنگام حمل جنازه امام حسن مجتبی(ع) به سمت مسجد حضرت رسول اکرم(ص)؛
📋《وَ رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّى سَلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلَاً》
♦️جنازهی آن حضرت(ع) را تیر باران کردند، تا جایی که هفتاد چوبهی تیر به تابوت آویخته شد.(۳)
در مورد امام حسین(ع) نیز آمده است؛
در روز عاشورا که امام حسین(ع) تنها مشغول جنگ کردن بود، دستور تیر باران حضرت(ص) را دادند.
📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِّبَالِ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ(ع) بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ》
♦️حضرت(ع) را تير باران کردند، و هنگامی که بر امام حسین(ع) جراحات بسیاری وارد گردید، همانند خارپشت شد.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
جنت، بهارِ پیرهنت، أیّها الکریم
از نور جامه ای به تنت، أیّها الکریم
ای همدم تو زمزمه های زلال وحی
ای جبرئیل همسخنت أیها الکریم
تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود
پروانه های انجمنت أیها الکریم
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم
اما تو که غریب نواز مدینه ای
هستی غریب در وطنت أیها الکریم
حتی شهادت تو نداده ست خاتمه
بر روضه های دل شِکَنت أیها الکریم
مادر نبود تا که ببیند در آن غروب
تشییع شد چگونه تنت أیها الکریم
بیرون کشید با دل غرق به خون، حسین
هفتاد تیر از بدنت أیها الکریم
شد روضه خوان کشته ی مظلوم کربلا
تابوت و پیکر و کفنت أیها الکریم
آنجا ولی شراره ی غم پُر گُدازه بود
یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود
👤رحیمی
📚منابع :
۱)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۴
۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۵۰
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسن علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۶
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅طبق نقلها، کاروان اهل بیت(علیهم السلام) در روز ششم ماه ربیع الاول سال ۶۱ قمری وارد مدینه شد.
ابن نما حلی می نویسد :
📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》
♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(علیهم السلام) به مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند ودر آن جاى بگیرند و حضرت(ع) «بشیر بن جذلم» را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد وآنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱)
حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود :
📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》
♦️اى بشیر! خدا پدر شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟
بشیر گفت :
📋《بَلَى يَابْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》
♦️آرى. اى پسر رسول خدا(ص) من نیز شاعرم!
امام(ع) فرمود :
📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》
♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن!
بشیر مى گوید :
📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》
♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم :
📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا
قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ
وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》
♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است.
پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد.
سپس بشیر گفت :
📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》
♦️این على بن حسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه ی شهر فرود آمده اند و من فرستاده ی او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم.
سپس نقل می کند :
با این سخن،
📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》
♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۲)
در نقلها آمده است که؛ بشیر هنگامی که وارد مدینه شد، در مسیر خود با حضرت ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد.
در این هنگام؛ ام البنین با صبر و بصیرتى بى نظیر پرسید :
📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》
♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باشد.(۳)
هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛
📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》
♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۴)
و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :
📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》
♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۵)
بعد از اجتماع مردم مدینه، امام سجاد(ع) برای آنان خطبه خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :
📋《وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا》
♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان میداد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!
ادامه 👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
منظور امام سجاد(ع) از سفارش رسول اکرم(ص) «آیه مودّت» بود که خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود؛
«قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»
به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم[اهل بیتم]!(شوری۲۳)
سپس فرمود :
📋《أَيُّهَا الْقَوْمُ! إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِيلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ عَظِيمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِيَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْيَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِي الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً!》
♦️ای مردم، اباعبدالله(ع) و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد.(۶)
بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت :
📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام)》
♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده ام.(۷)
در این هنگام؛ حضرت سکینه(سلام الله علیها) نیز خود را به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) رساند و عرضه داشت :
📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》
♦️اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم.
به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم!
📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یَا حُسَیْنُ(علیه السلام)؟!》
♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(علیه السلام)؟!(۸)
﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾
📝شعر :
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
اگر چه قد کمان و مو سپیدم، رو سفیدم من
تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته
هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من
مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد
که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من
چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی
غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من
خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند
به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من
دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد
ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من
چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو
چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من
دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم :
نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من
به او گفتم برادر جان؛ صبوری می کنم اما
دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من
منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم
چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من
قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه
مصیباتِ تُرا، از شام تا کوفه چشیدم من
به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد
جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من
مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره
مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من
چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم
از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من
در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند
فقط با حربه نفرین، نفسهایش بریدم من
قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر
قسم بر چادر خاکی، علمدار رشیدم من
بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم
سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من
دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده
پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من
خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر
به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من
ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد
و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من
👤محمود ژولیده
📚منابع :
۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۴
۳)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶
۴)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴
۵)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴
۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷
۸)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۷
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت سکینه سلام الله علیها
🔸 حضرت رقیه سلام الله علیها
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(سلام الله علیها) سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ》🔶🔸
✅در برخی نقلها آمده است که حضرت سکینه(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) دو دختران امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگران امام حسین(علیه السلام) را برای ایشان به نوعی معرفی کردند.
1⃣حضرت سکینه(سلام الله علیها) :
در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(علیه السلام)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند.
در این هنگام، سکینه(سلام الله علیها) خود راهی قتلگاه شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) افتاد، عرضه داشت :
📋《عَمَّتِي! هَذَا نَعْشُ مَنْ؟》
♦️عمّه جان! این پیکر کیست؟
زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود :
📋《هَذَا نَعْشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(علیه السلام)》
♦️اين پیکر پدر بزرگوارت حسين(علیه السلام) است.(۱)
2⃣حضرت رقیه(سلام الله علیها) :
در شام، از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است.
بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود.
امام حسین(علیه السلام) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت :
📋《أَینَ أَبِی الحُسَینِ(علیه السلام)؟》
♦️پدرم حسین(علیه السلام) کجاست؟
📋《فَإنِّی رَأَیَتُهُ السَّاعَةَ فِی المَنَامِ مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً》
♦️من اکنون او را در خواب دیدم!
وقتی زنان این سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند.
هنگامی که یزید از این امر مطلع شد، دستور داد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) نزد دخترش در خرابه ببرند.
سپس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و رقیه(سلام الله علیها) تا نگاهش به سر مبارک پدر افتاد، گفت :
📋《عَمَّتِي! هَذَا رَأسُ مَنْ؟》
♦️عمه جان! این سرِ کیست؟!
آنان گفتند :
📋《هَذَا رَأسُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(علیه السلام)!》
♦️این سر پدرت حسین(علیه السلام) است!(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
دیـدم به خـواب شمع خرابه شدی پدر
گفتم : چگـونه بی تو شبم را سحر بُوَد؟
گفتی : قرار آخر من با تو امشب است
بابا برای وصل تو، چشمم به در بُوَد
روزی به روی دوش عمو بود جای من
حالا به خاک سرد خـرابه ست منزلم
حـرف نگـفـته با تو بـسی داشتـم ولی
دیـدم سر تو را و سخـن مانْـد در دلـم
حالا که بر لبت اثر از خیزران نشست
در راه عشق من لب خود میکنم کبود
موی سرم چو موی تو، آتش گرفته است
دختر ندیدهام که شبیه پدر نبود
عمه ز راه رفـتن من گـریه میکند
خیلی شبیه مـادر پهلو شکـستـهام
بابا بـیـا و هـمره خـود دخـتـرت ببر
از دردِ زنده ماندن بعد از تو خستهام
او با کـمک ز عـمّه دگـر راه میرود
یک دختر سه ساله و افـتادگی چنین؟
لب را گذاشت بر لب بابا و جان سپرد
پـایـان گـرفت قصه ی دلـدادگـی چـنین
👤وحید دکامین
📚منابع :
۱)موسوعة الإمام الحسين(ع) جمعی از محققان، ج۸، ص۱۵۷
۲)کامل بهائی عمادالدین طبری، ج۲
منبع: اسناد المصائب
حضرت #رقیه سلام الله علیها
حضرت #سکینه سلام الله علیها
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham