eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
219 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۱۱۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت زینب سلام الله علیها یکی از فضائلی که به امام حسین(علیه السلام) اختصاص یافته، این است که حضرت رسول اکرم پسر خودش ابراهیم را، به خاطر شدّت محبت به امام حسین(علیه السلام) فدای حسین(علیه السلام) کند. این جریان از ابن عباس چنین نقل شده است؛ روزی نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که؛ 📋《..وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ اِبْنُهُ إِبْرَاهِيمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا》 ♦️پیامبر اکرم(ص) فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و نوه‌اش امام حسین(علیه السلام) را بر زانوی راست خود نشانده بود. و یک بار حسین(ع) را می بوسید و یک بار ابراهیم را! سپس جبرئیل نازل شد و گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ رَبَّكَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ : لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا لَكَ فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ》 ♦️ای محمد(ص)! خدا به تو سلام می‌رساند و می‌ فرماید : ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی گذاریم، یکی از آنها را فدای دیگری گردان! 📋《فَنَظَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِلَى إِبْرَاهِيمَ فَبَكَى وَ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَبَكَى وَ قَالَ : إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَى مَاتَ لَمْ يَحْزَنْ عَلَيْهِ غَيْرِي وَ أُمُّ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَاطِمَةُ(س) وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ(ع) اِبْنُ عَمِّي لَحْمِي وَ دَمِي وَ مَتَى مَاتَ حَزِنَتْ اِبْنَتِي وَ حَزِنَ اِبْنُ عَمِّي وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَيْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِي عَلَى حُزْنِهِمَا! يَا جَبْرَئِيلُ! يُقْبَضُ إِبْرَاهِيمُ فَدَيْتُهُ لِلْحُسَيْن(ع)!》 ♦️حضرت نگاهی به صورت حسین(علیه السلام) کرد و نگاهی به صورت ابراهیم، و گریه کرد، پس فرمود :  اما ابراهیم مادرش کنیز است، هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی شود، اما حسین(علیه السلام) مادرش فاطمه(سلام الله علیها) و پدرش علی(علیه السلام) است که به منزله گوشت و خون من است، هر گاه حسین(علیه السلام) بمیرد دخترم فاطمه(سلام الله علیها) محزن و غصه دار می شود، پسر عمم علی(علیه السلام) هم محزون می شود و خودم هم محزون می شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها! ای جبرئیل! ابراهیم بمیرد، او را فدای حسین(ع) کردم.  ابن عباس می گوید : 📋《فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلاَثٍ فَكَانَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِذَا رَأَى اَلْحُسَيْنَ(ع) مُقْبِلاً قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَايَاهُ وَ قَالَ فُدِيتُ مَنْ فَدَيْتُهُ بِابْنِي إِبْرَاهِيمَ》 ♦️ابراهيم پس از سه روز از دنیا رفت. لذا پیامبر اکرم(ص) هر گاه امام حسین(علیه السلام) به سويش مى‏‌آمد، او را مى‏‌بوسيد و بر سينه مى‌‏چسباند و دهانش را مى‏‌‌مكيد و می فرمود : «من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم.»(۱) پیامبر اکرم(ص)، امام حسین(ع) را بسیار دوست می داشت و این عشق و علاقه به حدی بود که، ابن مسعود نقل می کند : 📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(علیهما السلام) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۲) و در روایتی دیگر آمده است که ؛ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود : 📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》 ♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۳) 🏴در مقاتل آمده است که؛ وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه رسیدند، بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(ع)》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(علیه السلام) را براى تو آورده‏ ام.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست  پسر خاک سیه منزل و ماوای تو نیست  خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان  جای یک بوسه ی من، بر همه اعضای تو نیست  قاصدی کو که فرستم دمی از کرب و بلا  در نجف با خبر از حال تو بابای تو نیست  دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش  از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست 👤صامت بروجردی  📚منابع : ۱)بحار، ج۲۲، ص۱۵۳ ۲)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۳ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋َ《إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) لَمَّا وُلِدَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَبْرَئِيلَ أَنْ يَهْبِطَ فِي أَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُهَنِّيَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ جَبْرَئِيلَ》 ♦️وقتی امام حسين(علیه السلام) متولد شد، خداوند به جبرئيل دستور داد با هزار فرشته فرود آيند و حضرت رسول اکرم(ص) را از طرف او تهنیت گويند. 📋《فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَمَرَّ عَلَى جَزِيرَةٍ فِي الْبَحْرِ فِيهَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ فُطْرُسُ‏ كَانَ مِنَ الْحَمَلَةِ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي شَيْ‏ءٍ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِ فَكَسَرَ جَنَاحَهُ وَ أَلْقَاهُ فِي تِلْكَ الْجَزِيرَةِ فَعَبَدَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهَا سَبْعَمِائَةِ عَامٍ حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️پس جبرئيل فرود آمد و به جزيره ‏اى در دريا گذشت كه فرشته ‏اى به نام فطرس از حاملان عرش، كه پرش شكسته بود و در آن جزيره افتاده بود، مكان داشت و هفتصد سال در آنجا، تا تولد امام حسين(ع)، خدا را عبادت كرده بود. سپس آن فرشته به جبرئيل گفت : كجا مي روید؟ جبرائیل گفت : 📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) بِنِعْمَةٍ فَبُعِثْتُ أُهَنِّئُهُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي!》 ♦️خدا به محمد(ص) نعمتى داده و مى‏ روم از طرف خدا و خود تبریک گويم. فطرس گفت : 📋《يَا جَبْرَئِيلُ! احْمِلْنِي مَعَكَ لَعَلَّ مُحَمَّداً(ص) يَدْعُو لِي!》 ♦️مرا با خود ببرید، شايد محمد(ص) برايم دعا كند. پس او را با خود بردند. 📋《فَلَمَّا دَخَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) هَنَّأَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْهُ وَ أَخْبَرَهُ بِحَالِ فُطْرُسَ!》 ♦️وقتی که جبرائیل بر پیامبر اکرم(ص) وارد شد، از طرف خداوند و خود تبریک و تهنيت گفت و گزارش فطرس را هم به عرض ایشان رساند. پيغمبر اکرم(ص) به آن فرشته فرمود : 📋《تَمَسَّحْ بِهَذَا الْمَوْلُودِ وَ عُدْ إِلَى مَكَانِكَ!》 ♦️اين مولود را لمس کن و به مقام خود برگرد! 📋《فَتَمَسَّحَ فُطْرُسُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) وَ ارْتَفَعَ!》 ♦️پس فطرس ملک خود را به حسين(ع) ماليد و بالا رفت.(۱) در روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) شَأْنَکَ بِالْمَهْدِ فَتَمَسَّحْ بِهِ وَ تَمَرَّغْ فِیهِ! فَمَضَى فُطْرُسُ إِلَى مَهْدِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) وَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَدْعُو لَهُ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : اینک به گهواره حسین(ع) پناه ببر و خود را به گهواره او بمال و به آن تبرک بجو! فطرس به‌جانب گهواره امام حسین(ع) رفت و خود را به آن مالید و پیامبر(ص) نیز برایش دعا می‌کرد.(۲) در این هنگام؛ فطرس که بالا رفت، عرضه داشت : 📋《يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! أَمَا إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلُهُ وَ لَهُ عَلَيَّ مُكَافَاةٌ أَلَّا يَزُورَهُ زَائِرٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ عَنْهُ وَ لَا يُسَلِّمَ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ سَلَامَهُ وَ لَا يُصَلِّيَ عَلَيْهِ مُصَلٍّ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ صَلَاتَهُ》 ♦️يا رسول خدا(ص)! همانا امت تو او را خواهند كُشت و او بر گردن من دینی دارد كه هر كس زيارتش كند به او برسانم و هر كس بر او درود فرستد به او برسانم و هر كس طلب رحمت برايش كند به او برسانم. سپس فطرس ارتفاع گرفت و به آسمان رفت.(۳) امام حسن عسکری(علیه السلام) در دعای روز سوم شعبان می فرماید : 📋《اللّٰهُمَّ وَ هَبْ لَنا فِى هٰذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَةٍ .. عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ》 ♦️خدایا! ببخش بر ما در این روز بهترین بخشش را و برآور برای ما هر خواسته‌ای را، چنان‌ که حسین(ع) را به محمّد جدّش عطا کردی و آنجا فطرس به گهواره‌اش پناهنده شد. و پس از شهادتش ما نیز پناهنده به مزار او پناهنده می شویم و بر تربتش حاضر می‌شویم و بازگشتش را انتظار می‌ کشیم.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : حُسن یکتا را ببین، زلف دو تا دارد حسین بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟ تا قیامت بر کف بانگ رسا دارد حسین سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین 👤احمد عزیزی 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۷ ۲)بحار، ج۲۶، ص۳۴۱ ۳)امالی صدوق، ص۱۳۸ ۴)مصباح طوسی، ص۸۲۶ /اقبال الاعمال ص۶۸۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۴ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام رضا علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَضْعَةُ النَّبِیِّ(صلوات الله علیه و آله)》🔶🔸 ✅حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة»(پاره تن) کرده است. 1⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي》 ♦️بدانید که همانا علی(علیه السلام) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) 2⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》 ♦️همانا فاطمه(سلام الله علیها) پاره ی تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) 3⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 🔎مورد چهارمی هم هست اما حضرت رسول اکرم(ص) صریحا او را تعبیر به «بَضْعة» نکرده است، بلکه نقل است که «لبابة دختر حارث»(ام الفضل) همسر عباس بن عبدالمطلب، نزد رسول اکرم(ص) آمد و گفت : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! رَأَيْتُ اَلْبَارِحَةَ حُلْماً مُنْكَراً!!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! من در شب گذشته خواب ناخوشايندی ديدم. حضرت(ص) فرمودند : چه خوابی ديده ای؟ عرض کرد : خيلی سخت است. حضرت(ص) فرمودند : آن چيست؟ گفت : 📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ قِطْعَةً مِنْ جَسَدِكَ قُطِعَتْ فَوُضِعَتْ فِي حَجْرِي》 ♦️ديدم قطعه ای از بدن شما جدا شد و در دامانم قرار گرفت. حضرت(ص) فرمودند : 📋《رَأَيْتَ خَيرَاً تَلِدُ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) إِن شَاءَ اللهُ غُلَامَاً فَيَكُونُ فِي حِجْرِكِ》 ♦️خواب خوبی ديده ای! ان شاء الله دخترم فاطمه(سلام الله علیها) پسری به دنيا می آورد که در دامان تو جای می گيرد و تو از او پرورش و نگه داری می کنی! ام الفضل می گوید : 📋《فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) الْحُسَيْنَ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَكَانَ فِي حِجْرِي كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) امام حسین(علیه السلام) را به دنیا آورد، او همانگونه که رسول اکرم(ص) فرموده بود، در دامن من پرورش یافت.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است   ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است   چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه(ص) با آبروتر است   ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است 👤لطیفیان 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ۴)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۴، ص۳۲۳ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۵ 🔸حضرت امام حسن علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَی رِیحَانَتَیِ الرَّسُولِ(ص)، سَیِّدَی شَبَابِ اَهلِ الجَنَّةِ الحَسَنِ(علیه السلام) وَ الحُسَینِ(علیه السلام)》🔷🔹 ✅حضرت رسول اکرم(ص) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) علاقه وافری داشت و آنان را همواره دوست می داشت. ابن مسعود نقل می کند : 📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ(ع) عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ(ع) عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(ع) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۱) و در روایتی دیگر آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود : 📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》 ♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۲) 🏴اما با دردانه های حضرت رسول اکرم(ص) چه کردند؟! آنچه در تاریخ آمده، نشان از جنایات امت در قبال این دو بزرگوار است. وجه اشتراک این جنایات این بود که هر دو بزرگوار را مورد هدف تیر قرار دادند. ابن شهر آشوب در مناقب نقل می کند؛ هنگام حمل جنازه امام حسن مجتبی(ع) به سمت مسجد حضرت رسول اکرم(ص)؛ 📋《وَ رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّى سَلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلَاً》 ♦️جنازه‌‏ی آن‌ حضرت(ع) را تیر باران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌‏ی تیر به تابوت آویخته شد.(۳) در مورد امام حسین(ع) نیز آمده است؛ در روز عاشورا که امام حسین(ع) تنها مشغول جنگ کردن بود، دستور تیر باران حضرت(ص) را دادند. 📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِّبَالِ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ(ع) بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ》 ♦️حضرت(ع) را تير باران کردند، و هنگامی که بر امام حسین(ع) جراحات بسیاری وارد گردید، همانند خارپشت شد.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : جنت، بهارِ پیرهنت، أیّها الکریم از نور جامه ای به تنت، أیّها الکریم ای همدم تو زمزمه های زلال وحی ای جبرئیل همسخنت أیها الکریم تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود پروانه های انجمنت أیها الکریم نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم اما تو که غریب نواز مدینه ای هستی غریب در وطنت أیها الکریم حتی شهادت تو نداده ست خاتمه بر روضه های دل شِکَنت أیها الکریم مادر نبود تا که ببیند در آن غروب تشییع شد چگونه تنت أیها الکریم بیرون کشید با دل غرق به خون، حسین هفتاد تیر از بدنت أیها الکریم شد روضه خوان کشته ی مظلوم کربلا تابوت و پیکر و کفنت أیها الکریم آنجا ولی شراره ی غم پُر گُدازه بود یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود 👤رحیمی 📚منابع : ۱)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۴ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۵۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅طبق نقلها، کاروان اهل بیت(علیهم السلام) در روز ششم ماه ربیع الاول سال ۶۱ قمری وارد مدینه شد. ابن نما حلی می نویسد : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(علیهم السلام) به مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند ودر آن جاى بگیرند و حضرت(ع) «بشیر بن جذلم» را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد وآنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدر شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَابْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى. اى پسر رسول خدا(ص) من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. سپس بشیر گفت : 📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》 ♦️این على بن حسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه ی شهر فرود آمده اند و من فرستاده ی او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۲) در نقلها آمده است که؛ بشیر هنگامی که وارد مدینه شد، در مسیر خود با حضرت ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد. در این هنگام؛ ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر پرسید :  📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باشد.(۳) هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛ 📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۴) و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :  📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》 ♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۵) بعد از اجتماع مردم مدینه، امام سجاد(ع) برای آنان خطبه خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋《وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا》 ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند! ادامه 👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 منظور امام سجاد(ع) از سفارش رسول اکرم(ص) «آیه مودّت» بود که خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود؛ «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌ کنم جز دوست‌ داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]!(شوری۲۳) سپس فرمود : 📋《أَيُّهَا الْقَوْمُ! إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِيلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ عَظِيمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِيَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْيَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِي الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً!》 ♦️ای مردم، اباعبدالله(ع) و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد.(۶) بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام)》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده‏ ام.(۷) در این هنگام؛ حضرت سکینه(سلام الله علیها) نیز خود را به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) رساند و عرضه داشت : 📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》 ♦️اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم! 📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یَا حُسَیْنُ(علیه السلام)؟!》 ♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(علیه السلام)؟!(۸) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم، رو سفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم : نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری می کنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تُرا، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربه نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی، علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من 👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۴ ۳)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶ ۴)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴ ۵)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ ۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷ ۸)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت سکینه سلام الله علیها 🔸 حضرت رقیه سلام الله علیها 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(سلام الله علیها) سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ》🔶🔸 ✅در برخی نقلها آمده است که حضرت سکینه(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) دو دختران امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگران امام حسین(علیه السلام) را برای ایشان به نوعی معرفی کردند. 1⃣حضرت سکینه(سلام الله علیها) : در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(علیه السلام)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. در این هنگام، سکینه(سلام الله علیها) خود راهی قتلگاه شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) افتاد، عرضه داشت : 📋《عَمَّتِي! هَذَا نَعْشُ مَنْ؟》 ♦️عمّه جان! این پیکر کیست؟ زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود : 📋《هَذَا نَعْشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(علیه السلام)》 ♦️اين پیکر پدر بزرگوارت حسين‌(علیه السلام) است.(۱)  2⃣حضرت رقیه(سلام الله علیها) : در شام، از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. امام حسین(علیه السلام) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : 📋《أَین‏َ أَبِی‏ الحُسَین‏ِ(علیه السلام)؟》 ♦️پدرم حسین(علیه السلام) کجاست؟ 📋《فَإنِّی‏ رَأَیَتُه‏ُ السَّاعَةَ فِی‏ المَنَام‏ِ مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً》 ♦️من اکنون او را در خواب دیدم! وقتی زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. هنگامی که یزید از این امر مطلع شد، دستور داد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) نزد دخترش در خرابه ببرند. سپس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و رقیه(سلام الله علیها) تا نگاهش به سر مبارک پدر افتاد، گفت : 📋《عَمَّتِي! هَذَا رَأسُ مَنْ؟》 ♦️عمه جان! این سرِ کیست؟! آنان گفتند : 📋《هَذَا رَأس‏ُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(علیه السلام)!》 ♦️این سر پدرت حسین(علیه السلام) است!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : دیـدم به خـواب شمع خرابه شدی پدر گفتم : چگـونه بی‌ تو شبم را سحر بُوَد؟ گفتی : قرار آخر من با تو امشب است بابا برای وصل تو، چشمم به در بُوَد روزی به روی دوش عمو بود جای من حالا به خاک سرد خـرابه ست منزلم حـرف نگـفـته با تو بـسی داشتـم ولی دیـدم سر تو را و سخـن مانْـد در دلـم حالا که بر لبت اثر از خیزران نشست در راه عشق من لب خود می‌کنم کبود موی سرم چو موی تو، آتش گرفته است دختر ندیده‌ام که شبیه پدر نبود عمه ز راه رفـتن من گـریه می‌کند خیلی شبیه مـادر پهلو شکـستـه‌ام بابا بـیـا و هـمره خـود دخـتـرت ببر از دردِ زنده ماندن بعد از تو خسته‌ام او با کـمک ز عـمّه دگـر راه می‌رود یک دختر سه ساله و افـتادگی چنین؟ لب را گذاشت بر لب بابا و جان سپرد پـایـان گـرفت قصه ی دلـدادگـی چـنین 👤وحید دکامین 📚منابع : ۱)موسوعة الإمام الحسين(ع) جمعی از محققان، ج۸، ص۱۵۷ ۲)کامل بهائی عمادالدین طبری، ج۲ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۸ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام حسین علیه السلام اولین شخصیتی که روضه امام حسین(علیه السلام) را خواند، وجود مبارک حضرت رسول اکرم(ص) بود. 1️⃣یکبار برای : 👤مرحوم مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) در آینده را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت، شک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(س) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۱) از آن پس؛ 📋《كَرِهَتْ حَمْلَهُ وَ حِینَ وَضَعَتْهُ كَرِهَتْ وَضْعَهُ》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) به امام حسین(ع) حامله بود، خوشحال نبود و وقتی که امام حسین(ع) به دنیا آمد، حضرت فاطمه(س) از به دنیا آمدن فرزندش مسرور نشد.(۲) و همواره گريه می كرد و می فرمود : 📋《يَا لَيْتَنِي! لَمْ أَلِدْهُ》 ♦️ای كاش! حسین(علیه السلام) را به دنيا نياورده بودم.(۳) 2️⃣یکبار هم برای اصحاب و یاران : 👤«سید بن طاووس»(۶۶۴ق) می نویسد : حضرت رسول اکرم(ص) زمانی که امام حسین(ع) دو ساله بودند، به سفری رفتند که در بین راه در مکانی توقف نمودند و آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ» را قرائت کردند و گریستند. در این هنگام؛ اصحاب ایشان علت گریه را جویا شدند که حضرت(ص) فرمود : 📋《هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنْ أَرْضٍ بِشَطِّ الْفُرَاتِ يُقَالُ لَهَا «كَرْبَلَاءُ» يُقْتَلُ عَلَيْهَا وَلَدِيَ الْحُسَيْنُ(ع) بْنُ فَاطِمَةَ(س)》 ♦️این جبرئیل است که از سرزمینی در کنار رود فرات به نام کربلا خبر می‌دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه(علیهما‌ السلام) در آنجا به شهادت می‌رسد. اصحاب پرسیدند : ای رسول خدا(ص) قاتل او کیست؟ حضرت(ص) فرمود : مردی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند؛ گویا اکنون محل شهادت و محل دفنش را می‌ بینم. حضرت رسول اکرم(ص) با غم و‌ اندوه تمام از سفر بازگشتند و بر فراز منبر رفتند، خطبه خواندند و موعظه نمودند. در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مقابل ایشان بودند. وقتی خطبه ایشان تمام شد دست راست خود را بر سر امام حسن(ع) و دست چپ را بر سر امام حسین(ع) گذاشتند، سپس سر را به آسمان بلند کردند و عرضه داشت : 📋《اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ نَبِيُّكَ وَ هَذَانِ أَطَائِبُ عِتْرَتِي وَ خِيَارُ ذُرِّيَّتِي وَ أُرُومَتِي وَ مَنْ أُخَلِّفُهُمَا فِي أُمَّتِي》 ♦️خداوند! محمد(ص) بنده و پیامبر توست و این دو از پاک‌ ترین و بهترین عترت و فرزندان و نسل من هستند و از بهترین کسانی‌اند که بعد از خود در میان امتم به جای می‌گذارم. و در ادامه فرمود : جبرئیل به من خبر داده که این فرزندم حسین(ع) را مورد اهانت قرار می‌دهند و شهیدش می‌ کنند. سپس فرمود : 📋《اللَّهُمَّ فَبَارِكْ لَهُ فِي قَتْلِهِ وَ اجْعَلْهُ مِنْ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُبَارِكْ فِي قَاتِلِهِ وَ خَاذِلِهِ》 ♦️خداوندا شهادتش را برایش مبارک گردان و او را از سروران شهداء قرار بده. خداوندا! مبارک نگردان کسی را که به او اهانت کرده و قاتل اوست. راوی می‌گوید : مردم در مسجد از شدت گریه، ضجه و فریاد می‌ زدند، در این هنگام رسول اکرم(ص) فرمودند : 📋《تَبْكُونَهُ وَ لَا تَنْصُرُونَهُ؟!》 ♦️آیا برایش گریه می کنید و یاری اش نمی‌ کنید؟!(۴) ۱)بحار ج۴۴، ص۲۹۳ ۲)كامل الزيارات  ص۵۴ ۳)کمال الدین ج‏۱، ص۲۸۳ ۴)اللهوف ص۱۸ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۹ 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸🔶《السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ، أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ》🔶🔸 ✅«میثم تمّار» از یاران نزدیک امام علی(علیه السلام) بود. میثم گاهى مناجات‌ هاى آن‌ حضرت(ع) را در نخلستان‌ هاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده است. میثم تمار می‌گوید: شبی از شب‌ ها دیدم مولایم، حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت. 📋《وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ : إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ》 ♦️و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود : از اینجا به بعد را دیگر با من میا و آن‌ گاه خودش به تنهایی رفت. مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم : 📋《يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》 ♦️ای میثم! تو مولای خود را رها کردی؟!! با آن‌ که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟ به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. 📋《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ》 ♦️به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن می‌گوید. 📋《فَحَسَّ بِي وَ الْتَفَتَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ قَالَ : مَنْ؟! قُلْتُ : مِيثَمٌ! فَقَالَ : يَا مِيثَمُ! أَ لَمْ آمُرْكَ أَنْ‏ لَا تَتَجَاوَزَ الْخَطَّةَ؟!! قُلْتُ : يَا مَوْلَايَ! خَشِيتُ عَلَيْكَ مِنَ الْأَعْدَاءِ فَلَنْ يَصْبِرَ لِذَلِكَ قَلْبِي! فَقَالَ : أَ سَمِعْتَ مِمَّا قُلْتُ شَيْئاً؟ قُلْتُ : لَا يَا مَوْلَايَ!》 ♦️که ناگاه حضرت(ع) متوجّه من شد و فرمود : کیستی؟ گفتم : میثم! فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟ عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت. فرمود : آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم : نه! حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا مِيثَمُ! وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‏ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‏ نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ‏ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‏ فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏ فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي‏》 ♦️ای میثم! در سینه عقده ‌هایی است، که وقتی سینه‌ ام از آن تنگ می‌ شود، با دست زمین را گود می‌ کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌ کنم.(۱)(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : الا ای چاه! يارم را گرفتند گلم عشقم بهارم را گرفتند ميان كوچه ها با ضرب سيلی همه دار و ندارم را گرفتند 👤ناشناس 📚منابع: ۱)المزار الكبير ابن مشهدی، ص۱۵۳ ۲)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۲۰ 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(عَلَیهِ السَّلامُ) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔶🔸 ✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، در ماجرای هجوم، وقتی عمر بن خطاب شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین امام علی(ع) دستور صبر داده، فهمید که می تواند با توان بیشتری به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر بن ابی قحافه نیروی کمکی خواست. او و یارانش این بار با پشتیبانی صد نفری که از قبل آماده بودند، حمله کردند و تا پشت درب نیم سوخته آمدند. «طبرسی» می نویسد : 📋《فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ》 ♦️عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست. پس مردم مهاجم، هجوم دسته‌ جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند. 📋《وَ بَادَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى سَيْفِهِ لِيَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُيُوفِهِمْ فَكَثُرُوا عَلَيْهِ فَضَبَطُوهُ》 ♦️امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر شمشیر را برداشتند و حضرت(ع) را دستگیر کردند. 📋《وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ‏ حَبْلًا أَسْوَدَ》 ♦️و ریسمانی سیاه بر گردن امام علی(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند.(۱) 🏴اما این حادثه آخرین بار نبود و تمامی نداشت، بلکه دقیقا بعد از پنجاه سال بعد در سال ۶۱ هجری دوباره بر نوه ی ایشان، یعنی امام سجاد(ع) این بار غلّ و زنجیر بر دست و گردن مبارکش زدند. «طبری سنی» می نویسد : 📋《إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ》 ♦️عبيد اللّه بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(ع) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۲) و در نقلی دیگر آمده است‌ که؛ 📋《كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا》 ♦️امام سجاد(ع) در غل و زنجیر بود.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : اسرار نهان را سر بازار كشیدند آتش به دل عترت اطهار كشیدند دروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیست ناموس خدا را سوی انظار كشیدند بازار یهود آبروی اهل حرم رفت از پیرهن پارۀ ما كار كشیدند با سوت و كف و هلهله و رقص و جسارت دردِ دل ما را همه جا جار كشیدند تا خواست، تماشایی مان كرد ستمگر با بی ادبی در بر حضّار كشیدند ای كاش كه چون كوفه غم سیلی مان بود ما را به سوی مجلس كفار كشیدند ای كاش فقط سنگ به سرها زده بودند بر گریۀ ما قهقهه بسیار كشیدند هر بار كه بی عاری شان خنده بما زد زخمی به دل حیدر كرار كشیدند ای سهل بگو از صدقه سوخت دل ما خون از جگر احمد مختار كشیدند از مردمشان هیزتر اینجا خودشانند خون بود كه از چشم علمدار كشیدند با این كه خدا، حافظ ناموس خودش بود با حرف كنیزی به جگر خار كشیدند از مجلس بیگانه به ویرانه كه بردند فریاد سر عصمت دادار كشیدند ما را پس از آن بزم شراب اشك نمانده بس چوب به لب های گهر بار كشیدند با رأس بریده سخن این بود دمادم یك آیه بخوان، كار به اغیار كشیدند این شام بلا لكّۀ ننگی است به تاریخ اسرار نهان را سر بازار كشیدند 👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۳، ص۱۹۸ ۲)تاريخ طبری، ج۴، ص۳۵۲ ۳)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۲۱ 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸🔶《السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)》🔶🔸 ✅در منابع آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) در لحظات آخر عمر شریفشان هنگام بیماری فرمودند : 📋《اُدعُوا اِلَیَّ حَبِیبِی!》 ♦️حبیبم را نزد من حاضر کنید! عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبراکرم(ص) تا آنان را دید، رویِ مبارک خویش را بر گردانید و مجدد فرمود : 📋《اُدعُوا اِلَیَّ حَبِیبِی!》 ♦️حبیبم را نزد من حاضر کنید! سپس دنبال امام علی(علیه السلام) فرستادند و وقتی نظر مبارک رسول اکرم(ص) به ایشان افتاد، ایشان را نزد خود خواندند و کلماتی به حضرت(ع) فرمودند. که امام صادق(علیه السلام) درطی روایتی می فرماید : «وقتی امر رسالت بر رسول خدا(ص) نازل شد، وصیّت نیز به صورت کتابِ نوشته شده، فرود آمد و جبرئیل(ع) آن را همراه دیگر امناء خدای متعال از فرشتگان، فرود آوردند وجبرئیل امین عرض کرد : ای محمّد(ص)! دستور فرما همه از نزد تو بیرون روند، مگر وصیّ تو، تا آن را از تو بگیرد و ما، شاهد باشیم که آن را به علی(ع) دادی و ضامن آن گردیم. پس پیامبر(ص) دستور داد به جز علی(ع) همه از خانه خارج شوند و فاطمه(س) نیز ما بین پرده و در، قرار داشت. در این هنگام جبرئیل امین عرض کرد : ای محمّد(ص)! پروردگارت تو را سلام می‌دهد و می‌ فرماید : این، کتابی است که با تو پیمان بسته و شرط کرده بودم و خود، بر توشاهد بودم و فرشتگان من نیز گواهان تو بر آن، بودند. و گواهی خودم به تنهایی کافی است. پس جبرئیل کتاب را به پیامبر اکرم(ص) داد و سفارش کرد که این را به امام علی(ع) بدهد. پس جبرائیل خطاب به پیامبر اکرم(ص) گفت : آن را بخوان! و حضرت(ص) آن را حرف به حرف، خواند و سپس خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ! أَخَذْتَ وَصِیَّتِی وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِیَ الْوَفَاءَ بِمَا فِیهَا؟》 ♦️ای علی(ع)! آیا وصیّت مرا گرفتی و آن را شناختی و وفا به آنچه درآن است را، در پیشگاه خدای متعال و من،‌ ضامن شدی؟ امام علی(علیه السلام) فرمود : 📋《نَعَمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عَلَیَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِی وَ تَوْفِیقِی عَلَى أَدَائِهَا》 ♦️آری، پدر و مادرم فدای تو باد. بر من باد ضمانت آن و خدای متعال توفیق به وفای به آن را عنایت کند و مرا نسبت به انجام آن، یاری فرماید. سپس حضرت رسول اکرم(ص) در ادامه فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ(ع)! تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالاهِ مَنْ وَالَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَهِ وَ الْعَدَاوَهِ لِمَنْ عَادَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْهُمْ عَلَى الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّی وغَصْبِ خُمُسِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ؟》 ♦️ای علی(ع)! وفا کن به آنچه در آن است از دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و رسول خدا(ص) و دوری گزیدن از آنان با صبر وپایداری و فرو نشاندن غیظ خود دربرابر پایمان شدن حقّت و غصبِ خُمست و هتک حرمتت! امام علی(ع) در جواب فرمودند : 📋《نَعَمْ یَا رَسُولَ الله(ص)!》 ♦️باشد یا رسول الله(ص)! امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید : همانا شنیدم که جبرئیل امین به رسول اکرم(ص) می‌گفت : 📋《یَا مُحَمَّدُ(ص)! عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَهُ وَ هِیَ حُرْمَهُ اللَّهِ وَ حُرْمَهُ رَسُولِ الله(ص) وَ عَلَى أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》 ♦️ای محمّد(ص)! به علی(ع) بیان کن که حُرمت او، هتک خواهد شد در حالی که حرمت وی، حرمت خدا و رسول خدا(ص) است واینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود. که امام علی(ع) در ادامه می فرماید : 📋《فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَهَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِی》 ♦️وقتی این سخن را از جبرئیل امین شنیدم، فریادی زدم و به صورت افتادم. وگفتم : 📋《نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتَهَکَتِ الْحُرْمَهُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْکَعْبَهُ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَیْکَ》 ♦آری، قبول کردم و راضی هستم، اگر چه هتک حرمتم شود وسنّت‌ها، تعطیل گردد وکتاب خدا، پاره پاره شود و کعبه، ویران گردد و محاسنم از خون تازه سرم، خضاب شود و برای خدا، صبر خواهم نمود تا بر شما، وارد شوم. سپس آن وصیّت با چند مُهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود و ساخته ی دست بشر نبود، مُهر شد و به امام علی(ع) تحویل داده شد.(۱) ادامه مطلب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham