ا ﷽ ا
#روضه /۵۳
🔸حضرت زینب سلام الله علیها
✅امام صادق(ع) می فرماید :
📋《فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ》
♦️هر گاه خدا بنده اى را دوست بدارد، او را به بلاى بزرگ گرفتارش سازد.(۱)
و در حدیث دیگری آمده است :
📋《إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ أَحَبَّ عَبْداً صَبَّ عَلَیْهِ الْبَلَاءَ صَبّاً فَلَا یَخْرُجُ مِنْ غَمٍّ إِلَّا وَقَعَ فِی غَمٍّ》
♦️هر گاه خداوند گروهى یا بنده اى را دوست بدارد، مانند باران بر او بلا فرو مى ریزد و هیچ گاه او از غم و محنت بیرون نمى رود.(۲)
ابتلائات حضرت زینب کبری(س) از ابتدای طفولیت تا زمان وفات نشان از این بود که او حبیبه خداست.
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب(س)، توسط پیامبر اکرم(ص) صورت گرفته است.
به این صورت که پس از تولّد ایشان، حضرت فاطمه(س) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی(ع) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای او انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود :
از پیامبر اکرم(ص) در این امر، پیشی نمیگیرم در آن هنگام، پیامبر اکرم(ص) در مسافرت بودند.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا(ص) از سفر مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم(ص) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا(س) وارد گشتند.
امیرالمؤمنین علی(ع) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند.
رسول خدا(ص) فرمودند :
من هم از پروردگارم پیشی نمیگیرم.
در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت :
نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشتهایم.
سپس پیامبر اکرم(ص) قنداقه ایشان را طلبید.
📋《فَلَمَّا أَحَضَرَتهَا أَخَذَهَا النَّبِيُّ(ص) وَضَمَّهَا إِلَى صَدرِهِ الشَّرِيفِ وَ وَضَعَ خَدَّهِ عَلَى خَدِّهَا فَبَكَى بُكَاءً شَدِيدَاً عَالِيَاً وَ سَالَت دُمُوعُه عَلَى خَدَّيهِ》
♦️هنگامی كه رسول خدا(ص) اين مولود را در آغوش كشيد و صورت به صورت او نهاد، يك مرتبه بلند گريه كرد و اشک چشمان مبارک بر گونه های حضرت(ص) جاری شد.
اين منظره به شدت فاطمه زهرا(س) را نگران ساخت و هراسان علت گريه پدر را پرسيد.
حضرت(ص) فرمود :
📋《يَا بِنتَاهُ! يَا فَاطِمَةُ(ص)! إِنَّ هَذِهِ البِنتَ سَتُبلَى بِبَلَايَا وَ تَرُدُّ عَلَيهَا مَصَائِبُ شَتَّى وَ رَزَايَا أَدهَى》
♦️دخترم! ای فاطمه(س)! همانا اين دختر در آينده به بلایا و مصائب سخت و دشواری گرفتار خواهد شد.
سپس فرمود :
📋《يَا بَضعَتِي وَ قُرَّةَ عَينِي اِنَّ مَن بَكَي عَلَيهَا وَ عَلَي مَصَائِبِهَا يَكُونُ ثَوَابُهُ كَثَوَابِ مَن بَكَي عَلَي أَخَوَيهَا》
♦️ای پاره تنم! اي نور ديده ام! هر كس بر او و بر مصائب او گريه كند، پاداش و مزد او مانند ثواب كسي است كه بر برادرش حسن(ع) و حسين(ع) گريه كند.(۳)
در زیارتی اینگونه به حضرت(س) سلام داده شده است :
📋《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا مَنْ تَحْمِلُ الْمَصائِبَ الْمُحْرِقَةِ لِلْقُلُوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ شَدِيدَةٍ》
♦️درود بر تو ای کسی که در موارد متعدد و بی شمار، مصیبتهای آتش زننده ی قلبها را بر دوش کشیده ای و تحمل کرده ای.(۴)
و واقعا نیز این چنین است که؛
هركه دراين بزم مقربتر است،
جام بلا بيشترش می دهند!
از امام صادق(ع) سوال شد :
📋《مَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِ يَعْقُوبَ(ع) عَلَى يُوسُفَ(ع)؟》
♦️حزن حضرت يعقوب(ع) نسبت به حضرت يوسف(ع) چه قدر بود؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《حُزْنَ سَبْعِينَ ثَكْلَى بِأَوْلاَدِهَا》
♦️حزنی به اندازه هفتاد مادر بچه مرده!(۵)
اما مصیبتهایی که زینب کبری(س) در طول حیات خود دید با مصائب هیچ شخصیتی قابل قیاس نیست.
اصلا حضرت زینب(س) را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید، امّ المصائب یعنی مادر مصیبت ها لقب دادهاند.
چون در کودکی شاهد رحلت جد اطهرش حضرت رسول اکرم(ص)، بیماری و به شهادت رسیدن مادرش مکرمه اش، حضرت فاطمه زهرا(س) و شهادت پدرش بزرگوارش امیرالمؤمنین امام علی(ع)، شهادت برادرش امام حسن مجتبی(ع)، شاهد جانگدازترین حادثه یعنی واقعه کربلا و شهادت برادر مظلومش امام حسین(ع) و اسارت رفتن کوفه و شام بلا بود که از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی ایشان به شمار میآید.
🏴اما در کربلا؛
امام سجاد(ع) می فرماید :
من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، و شنیدم که این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ》
پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهمیدم 👇
حضرت #زینب علیها السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
👆ادامه 👇
فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.
اما عمه من هنگامى كه اين اشعار را شنيد جزع و فزع كرد و نتوانست خود را نگهدارد و با ناراحتى زیاد خود را به برادرش رسانيد و گفت :
📋《وَا ثُكْلَاهْ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِي الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي》
♦️كاش مرگ زندگى مرا از بين برده بود، اكنون كه مادر و پدر و برادرم از دنيا رفته اند، اى جانشين گذشتگان و فريادرس بازماندگان!
سپس امام حسین(ع) به زینب کبری(س) نگریست و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ》
♦️اى خواهرم شيطان حلم و صبر شما را نگيرد.
زینب کبری(س) فرمود :
📋《يَا وَيْلَتَاهْ! أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُكَ اغْتِصَاباً فَذَاكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي》
♦️واویلاه! مثل اينكه از مرگت خبر مي دهى! اكنون دلم از اين كلمه زخم بر داشت و روحم را در فشار قرار داد.
📋《ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ》
♦️سپس در اين هنگام زينب کبری(س) سيلى به صورت خود زد و پيراهن خود را پاره كرد و از هوش رفت.
امام حسين(ع) بر بالين خواهرش نشست و آب بر صورتش پاشيد، و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَبِي خَيْرٌ مِنِّي وَ أُمِّي خَيْرٌ مِنِّي وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي وَ لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) أُسْوَةٌ》
♦️اى خواهر از خداوند بترس و در مصائب صبر كن!
خواهرم اكنون بدان که پدر و برادرم از من بهتر بودند رفتند، و هر مسلمانى بايد به پيغمبر(ص) اقتداء كند.
امام(ع) به اين جملات خواهرش را دلدارى داد و در آخر فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! إِنِّي أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّي قَسَمِي لَا تَشُقِّي عَلَيَّ جَيْباً وَ لَا تَخْمَشِي عَلَيَّ وَجْهاً وَ لَا تَدْعِي عَلَيَّ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكْتُ》
♦️ای خواهرم! من تو را قسم می دهم که در مرگ من چهره نخراش و بى تابى نكن و پيراهنت را پاره نگردان!
هنگامى كه من از دنيا رفتم صبر نما!(۶)
در روز عاشورا بعد از شهادت برادر، زینب کبری(س) ندبه کنان از خیمه بیرون آمد.
راوی می گوید :
📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ :
يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》
♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى زد :
فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده اند، فرزندانت كشته شده اند و باد صبا بر بدنشان مى وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده اند، عمامه و لباسش را به يغما برده اند.
راوی می گوید :
سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۷)
در دیگر مقاتل نیز این تعبیر دیده می شود که؛
📋《حَتَّی رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️اسبان نیز طاقت شنیدن ناله های او را نداشتند، تا جایی که قطرات اشكهاى اسبهاى مخالفان، بر روى سم هايشان مى ريخت.(۸)
روز حرکت از کربلا، ظالم سنگدلی به نام زجر بن قیس تازیانه به دست، کنار قتلگاه آمد و بر سر اهل بیت(ع) فریاد کشید که زود سوار شترها شوید و به سوی کوفه حرکت کنید؛ ولی اهل بیت(ع) از کنار پیکرها، بلند نمی شدند.
📋《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》
♦️پس آن لعین با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زد تا سوار بر شترها کرد.(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۷۸، ص۲۰۸
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۷، ص۳۰۱
۳)زینب الکبری(ص) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵
۴)مفتاح الجنان مجلسی، ص۴۱۷
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۲۴۲
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۷)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴
۸)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۹)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۰۹
حضرت #زینب علیها علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۵۴
حضرت زینب سلام الله علیها
✅امام سجاد(علیه السلام) می فرماید :
📋《إِنِّي لَجَالِسٌ فِي تِلْكَ الْعَشِيَّةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَيْنٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُهُ》
♦️من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ،
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ،
وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.
📋《فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ》
♦️پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.
📋《وَأَمَّا عَمَّتِي فَإِنَّهَا سَمِعَتْ مَا سَمِعْتُ وَ هِيَ امْرَأَةٌ وَ مِنْ شَأْنِ النِّسَاءِ الرِّقَّةُ وَ الْجَزَعُ فَلَمْ تَمْلِكْ نَفْسَهَا أَنْ وَثَبَتْ تَجُرُّ ثَوْبَهَا وَ إِنَّهَا لَحَاسِرَةٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ》
♦️و اما عمه من هنگامى كه اين اشعار را شنيد جزع و فزع كرد و چون زنان رقيق القلب هستند و در اين گونه امور نميتوانند صبر كنند.
زينب کبری(س) نتوانست خود را نگهدارد و با ناراحتى فوق العادهاى خود را به برادرش رسانيد و گفت :
📋《وَا ثُكْلَاهْ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِي الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي》
♦️كاش مرگ زندگى مرا از بين برده بود، اكنون كه مادر و پدر و برادرم از دنيا رفته اند، اى جانشين گذشتگان و فريادرس بازماندگان!
سپس امام حسین(ع) به زینب کبری(س) نگریست و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ》
♦️اى خواهرم شيطان حلم و صبر شما را نگيرد.
زینب کبری(س) فرمود :
📋《يَا وَيْلَتَاهْ! أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُكَ اغْتِصَاباً فَذَاكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي》
♦️واویلاه! مثل اينكه از مرگت خبر مي دهى! اكنون دلم از اين كلمه زخم بر داشت و روحم را در فشار قرار داد.
سپس؛
📋《ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ》
♦️در اين هنگام زينب کبری(س) سيلى به صورت خود زد و پيراهن خود را پاره كرد و از هوش رفت.
امام حسين(ع) بر بالين خواهرش نشست و آب بر صورتش پاشيد، و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ يَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا يَبْقَوْنَ وَ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ يَبْعَثُ الْخَلْقَ وَ يَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ أَبِي خَيْرٌ مِنِّي وَ أُمِّي خَيْرٌ مِنِّي وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي وَ لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) أُسْوَةٌ فَعَزَّاهَا بِهَذَا وَ نَحْوِهِ》
♦️اى خواهر از خداوند بترس و در مصائب صبر كن!
خواهرم اكنون بدان مردمان زمين مي ميرند و اهل آسمانها باقى نمي مانند، و همه ما سوى اللَّه از بين خواهند رفت، خداوند به قدرت خود مردم را آفريد و مردم هم بسوى وى در حركت هستند پدر و برادرم از من بهتر بودند رفتند، و هر مسلمانى بايد به پيغمبر(ص) اقتداء كند.
حضرت سيدالشهداء(ع) به اين جملات خواهرش را دلدارى داد و در آخر فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! إِنِّي أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّي قَسَمِي لَا تَشُقِّي عَلَيَّ جَيْباً وَ لَا تَخْمَشِي عَلَيَّ وَجْهاً وَ لَا تَدْعِي عَلَيَّ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكْتُ》
ادامه👇
حضرت #زینب علیها السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
👆ادامه👇
♦️ای خواهرم! من تو را قسم می دهم که در مرگ من چهره نخراش و بى تابى نكن و پيراهنت را پاره نگردان!
هنگامى كه من از دنيا رفتم صبر نما!
امام سجاد(ع) فرمود :
سپس عمه ام
زينب(س) را آورد و در نزد من نشانيد و پدرم نزد اصحاب خود رفت و بعد از سفارشات به آنان، به خیمه ی خود بازگشت و همه شب را مشغول شب زنده داری و نماز و تضرع و استغفار شد و اصحاب آن حضرت(ع) نیز همچنین!(۱)
🏴سرانجام روز یازدهم محرم، وقتی برای آخرین بار، زینب کبری(س) خود را بر سر جنازه ی مطهر امام حسین(ع) رساند و بالای جسد امام حسین(ع) ایستاد و سنگها و نیزه ها و شمشیرها را کنار زد و جسد مقدس رابا دو دست بلند برد و بدن پاره پاره ی برادر را در آغوش گرفت و فرمود :
📋《اللَّهُمَّ تَقبَّل مِنَّا هَذَا القُربَانَ》
♦️پروردگارا! این قربانی را از ما بپذیر!(۲)
و بر اثر ندبه زینب کبری(س)، در مقاتل این تعبیر دیده می شود که ؛
📋《حَتَّی رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️اسبان نیز طاقت شنیدن ناله های او را نداشتند، تا جایی که قطرات اشكهاى اسبهاى مخالفان، بر روى سم هايشان مى ريخت.(۳)
از طرفی نیز دشمن، آن ها را مجبور به حرکت می کرد و برای آنان چاره ای جز جدایی نبود.
یکی از ظالمان سنگدل به نام زجر بن قیس تازیانه به دست کنار قتلگاه آمد و بر سر اهل بیت(ع) فریاد کشید که زود سوار شترها شوید و به سوی کوفه حرکت کنید؛ ولی اهل بیت(ع) از کنار پیکرها، بلند نمی شدند.
📋《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》
♦️پس زجر بن قیس با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زد تا سوار بر شترها کرد.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
صبر از زبان عجز ثنا خوان زینب است
عقل بسیط، واله و حیران زینب است
درخطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض
گفتی که ممکنات همه به فرمان زینب است
ابن زیاد شوم به دارالاماره اش
رسوا ز منطق شرر افشان زینب است
در ماتم حسین، پریشانی جهان
عکسی ز حال زار پریشان زینب است
هر آیه در صحائف عُلوَی به وصف صبر
نازل بر انبیا شده در شاُن زینب است
ایوب صابر است ولیکن در این مقام
انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
در قتلگاه جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
👤سازگار
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۸
۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۴)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۰۹
حضرت #زینب علیها السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۵۵
حضرت زینب سلام الله علیها
✅حضرت زینب(س) در دو جا، وقتی دشمن قصد کشتن امام سجاد(ع) را داشت، جان حضرت(ع) را نجات داد.
در روز عاشورا، پس از آنکه همه یاران و فرزندان امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، در شرایطی که امام(ع) به تنهایی مشغول نبرد بودند و تیرها و نیزهها از هر سو بدن مبارک ایشان را آماج خود قرار داده بود و حضرت(ع) آخرین رمق های خود را برای ادامه مبارزه و جهاد بکار بسته بودند که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی شمربن ذی الجوشن بین امام(ع) و خیمههای آن حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمههای امام(ع) را داشتند.
امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند :
📋《وَيْلكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ!
اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ》
♦️ای پیروان آل سفیان!
اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید.
شمر گفت : حسین! چه می گویی؟!!
امام(ع) فرمود :
📋《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》
♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمهها حمله نکنید.
پس شمر ملعون گفت :
حق با توست.(۱)
پس در جنگیدن با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.
پس از شهادت امام حسین(ع) شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد.
1⃣مورد اول :
حضرت زینب(س) در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد(ع) بود.
چون امام(ع) بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت.
در این هنگام عدهای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام(ع) حمله کردند.
به نقل از منتظم، عمر بن سعد دستور به قتل امام سجاد(ع) را داده بود و در این هنگام؛
📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت :وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》
♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود :
به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم!
آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگزارید و همین بیماری او را بس است.
سپس منصرف شدند و خیمه را ترک کردند.(۲)
2⃣مورد دوم :
وقتی کاروان اسراء درکوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد وارد شدند، عبیدالله از امام سجاد(ع) پرسید :
📋《مَنْ أَنْتَ؟》
♦️تو کیستی؟
📋《أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️من علی بن حسینم!
📋《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟
♦️ آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین را نکشت؟
📋قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ
♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.
📋بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ
♦️بلکه او را خدا کشت.
📋اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها
♦️خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند.
در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت :
آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟
در این هنگام، دستور داد :
📋اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ
♦️او را ببرید و گردنش را بزنید.
در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد :
📋يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا
♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است.
پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود :
📋وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ
♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش.
ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.
و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ساکنان نُه فلک حیران ز کار زینب است
در سما فوج ملائک با شعار زینب است
ای سلیمان از چه می نازی به جاه و حشمتت
صد هزاران چون سلیمان ریزه خوار زینب است
نهضت سرخ حسینی پایدار از نام اوست
سکه ی صبر و متانت با عیار زینب است
عزت دخت علی بین، همت زینب نگر
سیّد سجاد در هر جا کنار زینب است
زن بدین لحن و بلاغت زن بدان شرم و حیا
فتح شام و کوفه هر دو شاهکار زینب است
لحظه ای در شام بر غاصبگران فرصت نداد
انهدام کاخ ظلم از اقتدار زینب است
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱
۲)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
حضرت #زینب علیها السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۵۶
حضرت زینب سلام الله علیها
✅در روز عاشورا، در مقاتل در پنچ موقِف اسم حضرت زینب(ع) آمده است :
1⃣پس از شهادت حضرت علی اکبر(ع) :
در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) بعد از مطلع شدن از شهادت حضرت علی اکبر(ع) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند.
وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه ی علی اکبر(ع) مواجه شد؛
📜《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》
♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت.
در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند.
امام حسین(ع)؛
📜《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》
♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کرد و دست خواهر را گرفت و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداند.(۱)
2⃣هنگام وداع امام حسین(ع) با علی اصغر(ع) :
طبق گزارش مقاتل وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا استنصار میکرد.
📜《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》
♦️نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.
امام حسین(ع) به سمت خیمهها پیش افتاد.
📜《وَ قَالَ لِزَيْنَبَ(س) :
نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》
♦️و به حضرت زینب(س) فرمود :
خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.
حضرت زینب(س) طفل شیرخوار را نزد امام حسین(ع) آورد، و به آغوش پدر داد.(۲)
3⃣قبل از شهادت عبدالله بن حسن(ع) :
طبق بیان مقاتل وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود، حضرت عبدالله(ع) در کنار زینب کبری(س) بود، ولی وقتی صحنه دلخراش عموی خود را دید؛
📜《فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي》
♦️از ماندن نزد عمه امتناع کرد و از دست حضرت زینب(س) فرار کرد و خود را به امام(ع) در گودال قتلگاه رساند، در حالی که می گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.(۳)
4⃣آخرین لحظات حیات امام حسین(ع) در گودال قتلگاه :
طبق گزارشات وقتی عمرسعد به گودال قتلگاه نزدیک شد و حضرت زینب(س) در این لحظه به عمر سعد خطاب کرد :
📜《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟》
♦️ای فرزند سعد! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!(۴)
5⃣هنگام هجوم به خیمهها :
آنچه آمده است اینکه؛ شمر بعد از به شهادت رساندن امام حسین(ع) وارد خیمه شد و وقتی با امام سجاد(ع) رو به رو می شود، قصد کشتن امام سجاد(ع) را کرد، که در این هنگام حضرت زینب(س) خود را روی امام(ع) انداخت و فرمود :
📜《وَاللهِ لَایُقتَلُ حَتَّی اُقتَلُ》
♦️به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم.
که حضرت(س) به این وسیله آن پلید را از قصدش منصرف کرد.(۵)
🏴زینبی که به فرموده امام سجاد(ع) وقتی پدرم ماجرای شهادت خویش و اسارت اهل بیتش را در شب عاشورا به حضرت زینب(س) فرمود :
حضرت زینب(س) از شدت حزن و اندوه و ماتم؛
📜《لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا》
♦️صورت را خراشید و دست به گریبان بردو چاک زد و سپس بی هوش بر زمین افتاد.
امام حسین(ع) برخاست و آب بر روی صورت خواهر پاشید و فرمود :
📜《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ》
♦️خواهرم! پرهیز کاری پیشه کن و با آن شکیبائی ای که خدا بهره ات سازد، بردباری کن.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سَتر ناموس نبوت چون حجاب زینب است،
مُحتَجَب لفظ حجاب از احتجاب زینب است،
دانش آموز علی و خواهر ناموس دین،
کی دهد معجر ز سر؟ قرآن کتاب زینب است،
از مزارش گر صدای سوز وسازی بشنوی،
آن صدای سوزش قلب کباب زینب است،
جامه ي یاران سیاه و محفل و پرچم سیاه،
آری آری این سیاهی یادگار زینب است،
از میان تربتش بوی حسین آید برون،
کهنه پیراهن گمانم در مزار زینب است!
👤حسينی
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۰
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
۵)المنتظم ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
حضرت #زینب علیها السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه / ۵۷
《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا)》
✅بعد از غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) وارد مسجد شد و برای مهاجر و انصار خطبه خواند.
ایشان در قالب سه «حجاب» وارد مسجد شدند و در انظار عموم قرار گرفتند.
۱)«حجاب ظاهری» ايشان با استفاده از «خمار و جلباب»!
که در منابع آمده است :
📋《لاثَتْ خِمَارَها عَلی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا》
♦️حضرت فاطمه(س) «خمار» را به سر کردند و آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود.
«خمار : روسری ای كه روی گردن و سينه را کاملا می پوشاند.»
«جلباب : نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند و شايد چيزی شبيه عبا و چادر امروزی باشد.»
۲)«حجاب پيكر ظاهری» که حضرت(س) در بین جماعت زنان کامل پوشش داده شده بود.
📋《وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها》
♦️حضرت فاطمه(س) در میان گروهی كه به اصطلاح هم سن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت كردند.
۳)«حجاب پرده» که ایشان در حین خطبه به واسطه پرده ای که میان زنان و مردان نصب شده بود، فاصله افتاده شد.
📋《فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلاَءةٌ》
♦️سپس ميان حضرت(س) و مردم پرده ای نصب شد.
و ایشان بعد از ایراد خطبه به خانه بازگشت.(۱)
اما مظلومیت حضرت زینب(س) همین جا بس، که وقتی در یک صفر سال ۶۱ هجری، وقتی کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شد.
و در این هنگام، به دستور یزید، اسراء را وارد مجلس کردند در حالی که چشم ها، همه به اسرای کربلا می نگریستند.
در این حین حضرت زینب(س) خطاب به یزید لعین فرمود :
📋《أَ مِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الطُّلَقاءِ؟! تَخْدِيرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِمائَكَ، وَسَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) سَبَايَا، قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَأَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعداءُ مِنْ بَلدٍ الى بَلدٍ، يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَناهِلِ وَالْمَناقِلِ، وَيَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَالْبَعِيدُ، وَالدَّنِيُّ وَالشَّرِيفُ》
♦️ای پسرِ کافرِ آزاد شده ی به دست جدّم(ماجرای فتح مکه)! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده ها قرار داده اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كرده اى و پرده هاى حرمت آنان را دريده و چهره هايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى می گردانى، آن گونه كه مردم شهرها و آبادى ها و قلعه ها و بيابان ها به آنان می نگرند و دور و نزديك، چهره ی آنان را تماشا می كنند؟
سپس فرمود :
📋《أَللَّهُمَّ خُذْ بِحَقِّنا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظالِمِنا، وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِماءَنا، وَ قَتَلَ حُماتَنا》
♦️خدايا! حقّ ما را بستان و از ستمگرانِ بر ما، انتقام بگير و خشمت را بر آن كس كه خون ما را بر زمين ريخت و حاميان ما را به قتل رساند، فرو فرست.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است
آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است
آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ ایمن بر امام
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است
آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است
دامن شیر خدا بین ، شیر زن میپرورد
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است
با برادر درد دل میکرد این سان تا سحر
آنکه ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مدعی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
👤منزوی اردبیلی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۲۳۶
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
منبع : اسناد المصائب
حضرت #زینب سلام الله علیها
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۶۳
🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
✅شیخ صدوق روایت كرده است که؛
وقتى حضرت رسول اکرم(ص) از رحلت کرد، بلال حبشی از گفتن اذان خوددارى نمود و گفت : من بعد از رسول خدا(ص) دیگر براى احدى اذان نخواهم گفت.
روزى حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی بِالْأَذَانِ!》
♦️دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم.
وقتی این سخن فاطمه(س) به گوش بلال رسید، بلافاصله مشغول گفتن اذان شد.
هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت؛ «اللَّهُ أَكْبَرُ»
حضرت فاطمه(س) به یاد روزگاری که بلال برای پدرش رسول اکرم(ص) اذان میگفت، افتاد و گریست.
اما زمانى كه بلال گفت :
«أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ(ص)»
📋《شَهَقَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا》
♦️فاطمه(س) صیحه اى زد و با صورت به زمین افتاد و از هوش رفت.
در این هنگام مردم به بلال گفتند :
📋《أَمْسِكْ یَا بِلَالُ! فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ》
♦️بلال از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد.
مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است و بلال به ناچار اذان را تمام نكرده، قطع نمود.
پس از آنكه فاطمه(س) به هوش آمد به بلال فرمود : اذان را تمام كن!
ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت(س) گفت :
📋《یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ! إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ》
♦️اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا مى شنوى و این همه ناراحت مى شوى، مى ترسم.
لذا حضرت فاطمه(س) بلال را معاف نمود.(۱)
🏴اینجا حضرت فاطمه(س) فقط صدای اذانی را شنید که بلال نام پدر گرامیشان را در آن، به احترام یاد کرده بود، ولی این مصیبت به قدری برای ایشان سنگین بود، که توان ایستادن نداشت و از هوش رفت و زنان مدینه برای دلداری و تسلّی خاطر ایشان، اطراف حضرت(ع) را گرفتند و برای زیارت مزار حضرت رسول اکرم(ص)، به سمت قبر مطهر ایشان بردند.
ولی دلها بسوزد برای عمّه ی سادات، حضرت زینب کبری(س) که در شام با صدای ساز و دهل و طبل و دف و بوق از برادرش یاد کردند.
و وقتی احساس دلتنگی می کرد سر بریده ی برادرش را در مقابل خودش، بر روی نیزه مشاهده می کرد.
در مقاتل آمده است؛
وقتی کاروان اسرای اهل بیت(علیهم السلام) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند، آن روز، روز اوّل ماه صفر بود که سر مبارک امام حسين(ع) را به شام وارد کردند.
📋《وَ هُوَ عَيدٌ عِندَ بَنِي أُمَيَّةَ》
♦️آن روز، نزد بنى أَميّه، عيد بود.(۲)
📋《فَوَقَفُوهُم عَن الدُخُولِ ثَلاثَةَ أَیّامِِ وَ حَبَسُوُهُم هُنَاکَ، حَتَّى تَتَوَفَّرَ زِینَةَ الشَّامِ》
♦️اهل بیت(علیهم السلام) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، و آنها را در آنجا به بند کشیدند.
در این حین شهر را به بهترین شکل زینت کردند.
📋《ثُمَّ خَرَجَ الرِجَالُ والنِسَاءُ، والأَصَاغِرُ والأَکابِرُ، والوُزَرَاءُ وَالأُمَرَاءُ، وَالیَهُودُ وَالمَجُوسُ والنَصَارَى وسَائرُ المِلَلِ، إلَى التَفرُّجِ ومَعَهُم الطُّبُولُ وَالدُّفُوفُ وَالبُوقَاتُ وَالمَزامِیرُ، وَسَائِرُ آلَاتِ اللَهوِ والطَرَبِ》
♦️سپس زنان و مردان شامی، بزرگ و کوچکشان، وزیران و امیران، یهودیان و مسیحیان، برای دیدن اسراء از خانه هایشان خارج شدند، در حالی آلات غناء از جمله دف و طبل و بوق و دهل به همراه داشتند.(۳)
📋《وَ هُم فَرِحُونَ مُستَبشِرُونَ وَ عِندَهُم نِسَاءُ یَلعَبنَ بِالدُفُوفِ والطُبُولِ》
♦️اهل شام در نهایت شادمانی و خوشحالی بودند و در بین آنها زنانی مشاهده می شد که با دف و طبل مشغول رقّاصی بودند.(۴)
در این روز، چه بی حرمتی ها که به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) صورت نگرفت!
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
اذان بگو كه، یاس كبود دلتنگ است
اذان بگو كه اذان تو ،آسمان رنگ است
اذان بگو كه پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است
اذان بگو به صدای بلند، افشا كن
كه پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است
اذان بگو كه بدانند بعد پیغمبر(ص)
نصیب آینه های خدا نما سنگ است
نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم
ببین جمال آینه هایم مكّدر از زنگ است
بگو كه فاطمه(ص) در حشر اگر ناز كند
كُمیت جمله شفاعت كنندگان لنگ است
بگو كه فاطمه این یكی دو روز مهمان است
سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است
👤غفور زاده
۱)من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۳، ص۱۳۷
۲)المصباح کفهمی، ص۵۱۰
۳)حیاة الامام الحسین(ع) قُرشی، ج۳، ص۳۶۹
۴)بحارمجلسی، ج۴۵، ص۱۲۷
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
حضرت #زینب علیها السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۱۲
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت زینب سلام الله علیها
یکی از فضائلی که به امام حسین(علیه السلام) اختصاص یافته، این است که حضرت رسول اکرم پسر خودش ابراهیم را، به خاطر شدّت محبت به امام حسین(علیه السلام) فدای حسین(علیه السلام) کند.
این جریان از ابن عباس چنین نقل شده است؛
روزی نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که؛
📋《..وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ اِبْنُهُ إِبْرَاهِيمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا》
♦️پیامبر اکرم(ص) فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و نوهاش امام حسین(علیه السلام) را بر زانوی راست خود نشانده بود.
و یک بار حسین(ع) را می بوسید و یک بار ابراهیم را!
سپس جبرئیل نازل شد و گفت :
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ رَبَّكَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ : لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا لَكَ فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ》
♦️ای محمد(ص)! خدا به تو سلام میرساند و می فرماید : ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی گذاریم، یکی از آنها را فدای دیگری گردان!
📋《فَنَظَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِلَى إِبْرَاهِيمَ فَبَكَى وَ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَبَكَى وَ قَالَ :
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَى مَاتَ لَمْ يَحْزَنْ عَلَيْهِ غَيْرِي وَ أُمُّ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَاطِمَةُ(س) وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ(ع) اِبْنُ عَمِّي لَحْمِي وَ دَمِي وَ مَتَى مَاتَ حَزِنَتْ اِبْنَتِي وَ حَزِنَ اِبْنُ عَمِّي وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَيْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِي عَلَى حُزْنِهِمَا!
يَا جَبْرَئِيلُ! يُقْبَضُ إِبْرَاهِيمُ فَدَيْتُهُ لِلْحُسَيْن(ع)!》
♦️حضرت نگاهی به صورت حسین(علیه السلام) کرد و نگاهی به صورت ابراهیم، و گریه کرد، پس فرمود :
اما ابراهیم مادرش کنیز است، هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی شود، اما حسین(علیه السلام) مادرش فاطمه(سلام الله علیها) و پدرش علی(علیه السلام) است که به منزله گوشت و خون من است، هر گاه حسین(علیه السلام) بمیرد دخترم فاطمه(سلام الله علیها) محزن و غصه دار می شود، پسر عمم علی(علیه السلام) هم محزون می شود و خودم هم محزون می شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها!
ای جبرئیل! ابراهیم بمیرد، او را فدای حسین(ع) کردم.
ابن عباس می گوید :
📋《فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلاَثٍ فَكَانَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِذَا رَأَى اَلْحُسَيْنَ(ع) مُقْبِلاً قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَايَاهُ وَ قَالَ فُدِيتُ مَنْ فَدَيْتُهُ بِابْنِي إِبْرَاهِيمَ》
♦️ابراهيم پس از سه روز از دنیا رفت.
لذا پیامبر اکرم(ص) هر گاه امام حسین(علیه السلام) به سويش مىآمد، او را مىبوسيد و بر سينه مىچسباند و دهانش را مىمكيد و می فرمود :
«من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم.»(۱)
پیامبر اکرم(ص)، امام حسین(ع) را بسیار دوست می داشت و این عشق و علاقه به حدی بود که، ابن مسعود نقل می کند :
📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(علیهما السلام) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۲)
و در روایتی دیگر آمده است که ؛
حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود :
📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》
♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۳)
🏴در مقاتل آمده است که؛
وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه رسیدند، بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت :
📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(ع)》
♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(علیه السلام) را براى تو آورده ام.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
پسر خاک سیه منزل و ماوای تو نیست
خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان
جای یک بوسه ی من، بر همه اعضای تو نیست
قاصدی کو که فرستم دمی از کرب و بلا
در نجف با خبر از حال تو بابای تو نیست
دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش
از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست
👤صامت بروجردی
📚منابع :
۱)بحار، ج۲۲، ص۱۵۳
۲)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #زینب سلام الله علیها
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۲۳
🔸حضرت زینب سلام الله علیها
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زِینَبُ الکُبرَی(سلام الله علیها)، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُهَا لِلحُسَینِ(علیه السلام) المَظلُومِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔷🔹
✅در نهضت کربلا، در مقاتل در چند موقِف نام «حضرت زینب(سلام الله علیها)» آمده است :
1⃣شب عاشورا :
امام سجاد(علیه السلام) فرمود :
وقتی امام حسین(ع) ماجرای شهادت خویش و اسارت اهل بیتش را در شب عاشورا به حضرت زینب(س) فرمود :
حضرت زینب(س) از شدت حزن و اندوه و ماتم؛
📋《لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا》
♦️صورت را خراشید و دست به گریبان برد و چاک زد و سپس بی هوش بر زمین افتاد.
امام حسین(ع) برخاست و آب بر روی صورت خواهر پاشید و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ》
♦️خواهرم! پرهیز کاری پیشه کن و با آن شکیبائی ای که خدا بهره ات سازد، بردباری کن.(۱)
2⃣پس از شهادت #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :
در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) بعد از مطلع شدن از شهادت حضرت علی اکبر(ع) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند.
وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه شده حضرت علی اکبر(ع) مواجه شد؛
📋《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》
♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت.
در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند.
امام حسین(ع)؛
📋《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》
♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کرد و دست خواهر را گرفت و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداند.(۲)
3⃣هنگام شهادت #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :
طبق گزارش مقاتل وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا استنصار میکرد.
📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》
♦️نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.
امام حسین(ع) به سمت خیمهها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود :
📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》
♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.
حضرت زینب(س) طفل شیرخوار را نزد امام حسین(ع) آورد، و به آغوش پدر داد.(۳)
4⃣قبل از شهادت #حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام :
طبق بیان مقاتل وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود، حضرت عبدالله(ع) در کنار زینب کبری(س) بود، ولی وقتی صحنه دلخراش عموی خود را دید؛
📋《فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ :
وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي!》
♦️از ماندن نزد عمه امتناع کرد و از دست حضرت زینب(س) فرار کرد و خود را به امام(ع) در قتلگاه رساند، در حالی که می گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.(۴)
5⃣هنگام وداع #امام_حسین_علیه_السلام :
هنگامی که امام حسین(ع) در روز عاشوراء قصد وداع کرد، به اهل حرم فرمود :
📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْراً》
♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۵)
سپس حضرت(ع) فرمود :
📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ!》
♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۶)
6⃣آخرین لحظات حیات #امام_حسین_علیه_السلام در قتلگاه :
طبق گزارشات وقتی عمرسعد به گودال قتلگاه نزدیک شد و حضرت زینب(س) در این لحظه به عمر سعد خطاب کرد :
📋《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟》
♦️ای فرزند سعد! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!(۷)
7⃣هنگام شهادت #امام_حسین_علیه_السلام :
وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) در قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《وامُحَمّداه! صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.(۸)
ادامه مطالب :👇
حضرت #زینب سلام الله علیها
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۳۰
🔸حضرت زینب سلام الله علیها
🔸حضرت سکینه سلام الله علیها
🔸اسارت
✅امام علی(علیه السلام) در طی جنایات معاویه بعد از جنگ صفین، در شهر «انبار» به فرماندهی «سفیان بن عوف» در طی خطبه ای خطاب به کوفیان فرمود :
📋《وَ لَقَدْ بَلَغَنِی اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاءَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْاءُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا...فَلَوْ اَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا اَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُومَاً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیرَاً》
♦️شنیده ام كه یكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى بر زنى از اهل ذمّه و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است.
اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش كرد، بلكه نزد من مرگ سزاوار اوست.(۱)
یا امیرالمومنین(ع)!
خلخال از پای زن یهودیه می کِشند و شما این چنین محزونید، در حالی که در کربلا جنایاتی بیشتر از این، بر سر اهل بیت شما آوردند!
زنان مسلمان بی دفاع که از نسل پاک حضرت اکرم(ص) بود!
🏴در تاریخ هست که؛
در روز عاشورا وقتی لشكر دشمن، از کشتن امام حسين(ع) فارغ شد و خیمه ها را بدون مدافع دید، شروع کرد به حمله ور شدن و غارت خيمه ها!
شمر بن ذی الجوشن در این لحظه دستور داد :
📋《اُدخُلُوا فَاسلُبُوا بِزَّتَهُنَّ》
♦️داخل خیمه ها شوید و زینتهای آنان را بگیرید.(۲)
در مقاتل آمده است که؛
📋《تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ الرَّسُولِ(ص) وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ(س) حَتَّى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْأَةِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ حَرِيمُهُ يَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُكَاءِ وَ يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاةِ وَ الْأَحِبَّاءِ》
♦️مردم براى غارت خیمه هاى اولاد پيامبر اکرم(ص) و نور چشم فاطمه(س) حمله بردند. حتى چادرى كه زن به كمرش بسته بود مى كشيدند و مى بردند و دختران و زنان خاندان پيامبر(ص) از خيمه ها بيرون ريختند و دسته جمعى مى گريستند.(۳)
در نقل دیگری آمده است که؛
📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا》
♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۴)
ابن نما حلی نقل می کند :
📋《ثُمَّ اشْتَغَلُوا بِنَهْبِ عِیَالِ الْحُسَیْنِ(ع) وَ نِسَائِهِ حَتَّى تُسْلَبُ الْمَرْأَهُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا أَوْ خَاتَمُهَا مِنْ إِصْبَعِهَا، أَوْ قُرْطُهَا مِنْ أُذُنِهَا، وَ حِجْلُهَا مِنْ رِجْلِهَا》
♦️آنگاه به غارت خانواده و همسران امام حسین(ع) پرداختند، روسری از سرها و انگشتر از انگشتها، گوشواره از گوشها و خلخال از پاها درآوردند.
📋《وَ خَرَجَ بَنَاتُ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قُرَّهُ عَیْنِ الزَّهْرَاءِ حَاسِرَاتٌ مُبْدِیَاتٌ لِلنِّیَاحَهِ وَ الْعَوِیلِ یَنْدُبْنَ عَلَى الشَّبَابِ وَ الْکُهُولِ وَ أُضْرِمَتِ النَّارُ فِی الْفُسْطَاطِ فَخَرَجْنَ هَارِبَاتٌ》
♦️دختران پیامبر(ص) و نور چشمهای حضرت فاطمه(س) بیرون آمدند، حسرت زده و نوحه گر و گریان بر آن جوانان و پیران که شهید شدند و دشمن به خیمهها آتش زدند و آنان گریزان و نالان از خیمهها بیرون آمدند.(۵)
شیخ مفید می نویسد :
📋《وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ(ع) فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا》
♦️اهل بیت امام حسین(ع) را به مجلس ابن زیاد وارد کردند، پس زینب(س) خواهر حسین(ع) به طور ناشناس در میان ایشان داخل شد، در حالی که پست ترین لباسش را به تن داشت.(۶)
حضرت زینب(س) در شام خطاب به یزید فرمود :
📋《أَ مِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الطُّلَقاءِ؟! تَخْدِيرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِمائَكَ، وَسَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) سَبَايَا؟!》
♦️ای پسرِ کافرِ آزاد شده ی به دست جدّم(ماجرای فتح مکه)! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده ها قرار داده اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير در انظار عموم قرار داده ای؟!!(۷)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
اطفال خردسال، ز اطراف خيمه ها
هر سو دوان چو از دل آتش، شراره ها
سرگشته بانوان وسط آتش خيام
چون در ميان آب، نقوش ستاره ها
غير از جگر که دسترس اشقيا نبود
چيزی نماند در بر ايشان ز پاره ها
۱)نهج البلاغه
۲)بحار ج۴۵، ص۶۰
۳)اللهوف ، ص۱۳۱
۴)امالی صدوق، ص۱۶۵
۵)مثیر الاحزان ، ص۷۶
۶)الارشاد، ج۲، ص۱۱۵
۷)بحار، ج۴۵، ص۱۳۴
منبع: اسناد المصائب
حضرت #زینب سلام الله علیها
حضرت #سکینه سلام الله علیها
#اسارت
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۱۵۳
🔸حضرت زینب سلام الله علیها
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا زَینَبَ اَلکُبرَی(سلام الله علیها)》🔶🔸
✅امام سجاد(علیه السلام) می فرماید :
📋《إِنِّي لَجَالِسٌ فِي تِلْكَ الْعَشِيَّةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَيْنٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُهُ》
♦️من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ،
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ،
وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.
📋《فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ》
♦️پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.
📋《وَأَمَّا عَمَّتِي فَإِنَّهَا سَمِعَتْ مَا سَمِعْتُ وَ هِيَ امْرَأَةٌ وَ مِنْ شَأْنِ النِّسَاءِ الرِّقَّةُ وَ الْجَزَعُ فَلَمْ تَمْلِكْ نَفْسَهَا أَنْ وَثَبَتْ تَجُرُّ ثَوْبَهَا وَ إِنَّهَا لَحَاسِرَةٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ》
♦️و اما عمه من هنگامى كه اين اشعار را شنيد جزع و فزع كرد و چون زنان رقيق القلب هستند و در اين گونه امور نميتوانند صبر كنند.
زينب کبری(س) نتوانست خود را نگهدارد و با ناراحتى فوق العادهاى خود را به برادرش رسانيد و گفت :
📋《وَا ثُكْلَاهْ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِي الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي》
♦️كاش مرگ زندگى مرا از بين برده بود، اكنون كه مادر و پدر و برادرم از دنيا رفته اند، اى جانشين گذشتگان و فريادرس بازماندگان!
سپس امام حسین(ع) به زینب کبری(س) نگریست و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ》
♦️اى خواهرم شيطان حلم و صبر شما را نگيرد.
زینب کبری(س) فرمود :
📋《يَا وَيْلَتَاهْ! أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُكَ اغْتِصَاباً فَذَاكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي》
♦️واویلاه! مثل اينكه از مرگت خبر مي دهى! اكنون دلم از اين كلمه زخم بر داشت و روحم را در فشار قرار داد.
سپس؛
📋《ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ》
♦️در اين هنگام زينب کبری(س) سيلى به صورت خود زد و پيراهن خود را پاره كرد و از هوش رفت.
امام حسين(ع) بر بالين خواهرش نشست و آب بر صورتش پاشيد، و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ يَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا يَبْقَوْنَ وَ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ يَبْعَثُ الْخَلْقَ وَ يَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ أَبِي خَيْرٌ مِنِّي وَ أُمِّي خَيْرٌ مِنِّي وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي وَ لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) أُسْوَةٌ فَعَزَّاهَا بِهَذَا وَ نَحْوِهِ》
♦️اى خواهر از خداوند بترس و در مصائب صبر كن!
خواهرم اكنون بدان مردمان زمين مي ميرند و اهل آسمانها باقى نمي مانند، و همه ما سوى اللَّه از بين خواهند رفت، خداوند به قدرت خود مردم را آفريد و مردم هم بسوى وى در حركت هستند پدر و برادرم از من بهتر بودند رفتند، و هر مسلمانى بايد به پيغمبر(ص) اقتداء كند.
ادامه مطالب :👇
حضرت #زینب سلام الله علیها
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham