بابا بداخلاقن چقدر مردهای شامی...! 💔

با این دست های سنگینی که دارن دلم میسوزه برای بچه هاشون😭😭

به ماه اسمون میگفت شب شبستون منی😭🥀

بابا... دلم برای عمو عباس تنگ شدهـ.... بابا علی اصغر تشنگیش رفع شد💔 بابا کجا رفتی بیا منو هم ببر😭

باز بوی اسپند... اسپندی که با همه بوی های دیگه متفاوته..! قبول دارید؟... 💔🥀 باز بوی غربت باز بوی خیمه های سوخته چادر های سوخته ...! 🥀💔😭

حرم حرم حرم چه کلمه ای...! وقتی به یادش میفتیم اشک توی چشمامون پر میشه... دیگه که قراره حرمتو ببینم... دیگه که قراره امام زمانم عج رو ببینم دلتنگشیم... بابا مهدی عج کجاییییییی...! دلمون گرفته... وقتی یاد کربلا میفتم... وقتی یاد غربت میفتم یاد بابامهدیمون عج میفتم.... الان کجاست..؟ تا حالا بهش فکر کردید؟ 💔

بمیرم برای غربت دوتاتون شما توی کربلا اما....! بابا مهدی عج کجا باید دنبالش بگردیم...! 💔 زندگی سخت بود... خسته بودیم... گرفته بودیم.... کلافه بودیم... به این شب جمعه قسم فدای یه تار موی امام زمانمون عج

شب جمعه ست کاش کربلا بودیم شب جمعه ست ای کاش فردا اقامون برگرده...! 💔 اللهم عجل لولیک الفرج